سخنی در موضوع روانشناسی و روانپزشکی
چه باید کرد؟
سخنی در موضوع روانشناسی و روانپزشکی
#نویسنده: #مریم_یوسفی_عزت؛ کارشناس ارشد زبان و ادبیات انگلیسی، مدرس زبان
امروزه، بیماریهای روان و اعصاب، بسیار مشهود است.
اکنون مجال کندوکاو در ریشهها نیست، که مسئلهای بسیار دانهدرشت است و میباید متخصصان کاردان، به آن بپردازند،
اما چرا در تشخیص و یافتن درمان، پزشکان زبردست، اندکاند؟
چرا بیماران یا همراهانشان، همکاریهای لازم را نمیکنند؟
🔻 راه حل چیست؟
۱. فرهنگسازی و فرهنگپذیری
بسیاری از مردم ما از نام روانپزشک و روانشناس و مشاور، میترسند. از خوردن انگ جنون و دیوانگی و «بیمار روانیبودن» میترسند.
این ترسها باعث مقاومت در برابر درمان میشود و حل مسئله را دشوار میکند.
۲. دانشافزایی در مسیر بیماریهای روان و اعصاب
ایبسا بیمارانی یا همراهانی مشاهده میشوند که نمیدانند علائم این بیماریها چیست و، بهجد، تشخیص برخی بیماریها را به پای خلق و خوی بیمار میگذارند؛ مانند وسواس، که همراهانشان تمیزی را تشخیص میدهند. یا اختلال دو قطبی، که نوسان حالت شیدایی و افسردگی، اطرافیان را سرگردان میکند.
۳. ناحقجویی، ناحقخواهی
کثیری از همسران، حاضر به حضور در نزد کاردانان، نیستند. شاید از آگاهی همسرشان میترسند. شاید از حقدادن میترسند. شاید احساس سرافکندگی میکنند. اما باید این شایدها را دور افکنیم.
فراواناند همسرانی که زیر آوار ناحقطلبی همسرانشان جان میدهند.
راستی، چرا همسران به مشاوره نمیروند؟!
۴. تر و خشک با هم سوختهاند.
وجود مشاوران، روانشناسان، و روانپزشکان ناکارآمد، هنر حاذقان را کمارج و کماجر کردهاست.
نباید تنها مدارک و مدارج علمی را در نظر گرفت. مردمان، بهحق، از اینان؛ ناکاردانان، میترسند.
شوربختانه، خوبان و کاردانان و کارآمدان، کمشناخته یا ناشناختهاند.
🔹 نمونهای اسفبار
خانمی، گلهمند از بیتوجهی همسرش، به مشاور پناه برد. مشاور، با این راهکار که: «خودت مهمترین هستی و به دیگران توجه نکن»، باعث خودکشی خانم شد.
سؤال این است: آیا یک زن، با فرض اینکه مستقل و قوی هم باشد، میتواند بدون دریافت عاطفهٔ همسرانه، زندگی کند؟!
روان انسان، مهمترین بخش وجود او است. روان را باید به دست کاردان سپرد.
یک مشاور و روانشناس دانا و توانا، آن است که بر دانش غربی و اسلامی، هردو، مسلط باشد و با ترکیب آن دو، عمل کند. نه روانشناسی غربی، نه علم اسلامی؛ هیچکدام به تنهایی کارساز نیست.
۵. اجبار
برای ایجاد یک فرهنگ یا دانشافزایی، به زمان و تدبیر نیاز است.
حال باید مشاورهٔ قبل از ازدواج، اجباری باشد؛ یک اجبار مطلوب.
و ایکاش که تست روانپزشکی هم، قبل از ازدواج، اجباری باشد.
در برخی از کشورها این قانون وجود دارد که ارائهٔ گواهی مشاورهٔ قبل از ازدواج، به دفتر ثبت ازدواج، اجباری است و اگر کسی این کار را انجام ندهد، از حقوق شهروندی محروم میشود.
چه اشکال دارد که در برخی امور، از دیگران تقلید کنیم، اگر امری پسندیده باشد؟
۶. تدبیر در آموزش و پرورش
دانش روانشناسی را باید در دروس مدرسه گنجاند. نه به معنای علم روانپزشکی، بلکه دانش خانواده.
در دانشگاه، درسی به نام «دانش خانواده» داریم، اما برای پیشبرد یک زندگی خانوادگی، کافی نیست.
از همان دوران مدرسه میباید دانش خانوادهداری را دانست.
دانش خانواده، مبحثی شیرین است. بهیقین، دانشآموزان؛ همه و همه، در این مبحث، موفقترین عملکرد را خواهند داشت.
دانش خانواده باید ترکیبی از علم اسلامی و دانش و تجربهٔ غربی باشد.
هماینک که بیماریهای اعصاب و روان، در حال گسترش است، باید در اندیشه باشیم؛ زیرا این بیماریها، موجب طلاقهای بسیاری شده و میشود. یادمان باشد که رکن اصلی یک جامعهٔ مطلوب، خانوادهٔ سالم است.
قبل از وقوع فاجعه، باید اقدام کنیم.
الاهی که چنین باد.
۸ فروردین ۱۴۰۲
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
- ۰۲/۰۱/۲۳