عشق بی استدلال
عشق بیاستدلال
مشاورهٔ تلفنی
پاسخهای استاد #علیاکبر_مظاهری
به قلم: #مریم_یوسفی_عزت؛ کارشناس ارشد زبان و ادبیات انگلیسی، مدرس زبان
💠 آقای خراسانی گفته و پرسیده است:
همسرم دوران بارداری را میگذراند. خودم پزشک هستم. فاصلهٔ منزلمان تا مطب، یکساعتی میشود.
همسرم میگوید: «تو چرا دیر میآیی و زود میروی؟»
میگویم: شرایط کاری من بدینگونه است که باید در ساعت مقرر، در مطب باشم. تعداد بیماران زیاد است. منشی، اینطور برنامهریزی کرده است.
ایشان میگوید: «تو شبها دیر به خانه میآیی و من میترسم.»
میگویم: همسایهها که هستند.
چون فاصلهٔ مطب تا خانه، زیاد است، کمی که دیر میکنم، مثلا گفتهام ساعت شش به خانه برمیگردم، اگر شش و نیم شود، بیتابی میکند.
حالا نگران حال همسرم هستم و این موضوع برای خودم هم استرسزا است. چه کنم؟
۱. خانمتان، با اعتراض بر ساعت ورود و خروج شما از خانه و به خانه، ابراز احساسات و علاقه میکند. یعنی دوستت دارم. یعنی دلتنگت میشوم. یعنی بیشتر کنارم باش.
توجه کنید که عاطفهورزی و نیاز عاطفی خانمها، در دوران بارداری، بیشتر و حساستر میشود. پس در رفتار و گفتارتان بیش از قبل توجه کنید.
۲. هنگام ابراز چنین احساسهایی از جانب خانم، استدلال نکنید. توضیح ندهید. خانم خودش میداند. فقط بگویید: چشم. بیشتر در کنارت خواهم بود. من هم دلتنگت میشوم.
سپس برنامهای تنظیم کنید که به فضا و نیازهای خانم و خانه، بیش از پیش رسیدگی کنید.
۳. زمانی که خانم میگوید: میترسم ...،
شرایط ساختمان و زندگی را استدلال نکنید. برای ترسیدن ایشان توضیح نخواهید. بلافاصله خانم را در آغوش گیرید. سرش را به سینهتان تکیه دهید. موهایش را نوازش کنید. ایشان را ببوسید و بگویید: من که هستم! من اینجام. مثل کوه پشتتم. مثل شیر کنارتم.
۴. برای کارهایتان ساعت دقیق مشخص نکنید. حدود ساعت را اعلام کنید، تا از استرس خودتان و همسرتان کاسته شود.
اضطراب، موجب کاهش عزت نفس میشود. مراقب عزت نفستان و آرامش همسرتان باشید.
الاهی که شادکام باشید.
۱۸ فروردین ۱۴۰۲
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani؟v=1
- ۰۲/۰۱/۲۳