ذکاوت مشاورانه (۳)
#نویسنده_و_مشاور:
#علیاکبر_مظاهری
⭕️ ریشههای طلاق (۱۳)
پست اخیر «ذکاوت مشاورانه»، بازتابی معنادار داشت. در این مقال، که پارهای از ریشههای طلاق را مینویسم، برخی از مشاوران و مشاورههای ایشان را یکی از ریشههای طلاق دانستم؛ که ناشکیبانه و ناکاویدهٔ همهٔ جوانب، رأی به طلاق میدهند. اکنون قصد نداشتم که بیش از آنچه نوشتم، قلمی در این باره برانم، اما برخی از خوانندگان، استقبالی معنادار کردند؛ چه خوانندگان و چه خود مشاوران. پارهای از کسانی که از این ناحیه ضربت خورده بودند نیز ما را دستمریزاد گفتند و خواستند که در این عرصه، بیشتر بنویسم. چشم! بفرمایید.
در سال تحصیلی سال ۱۳۹۳ - ۱۳۹۴، در جمع عزیزانی از استادان و مشاوران و فرهیختگان فرهنگی دانشگاه دولتی قم، که جناب استاد دکتر رضا نوروزی اصفهانی نیز افتخار حضورشان را داشتیم، درسهایی داشتم با نام «اصول و فنون مشاوره». محتوای آن محفل فرزانگان، ضبط میشد و مهیای نشر گردید و در نوبت انتشار، در جامهٔ کتاب، است. انشاءالله که منتشر شود.
در آنجا، در این مقال، بهتفصیل سخن رفته است. از این رو، در اینجا، بیش از آنچه در دو پست پیشین نوشتم، قصد بسط نداشتم، تا آنکه آن کتاب؛ «اصول و فنون مشاوره»، منتشر شود و خواهندگان را به آن کتاب، حوالت دهیم. ولی اکنون که خوانندگان اکنونیمان خواهان افزودناند، اندکی میافزایم، تا آن کتاب، منتشر شود.
❇️ درنگ، در امور مهم
ما مشاوران، هیچ التزامی نداریم که حتماً به همهٔ مراجعانمان پاسخ قطعی و نهایی دهیم. چه اشکالی دارد که در مسألهای بگوییم: نمیدانم؟ یا ایشان را به مشاورانی دیگر ارجاع دهیم؟
در سیرهٔ شیخ اعظم، مرتضی انصاری، که از سرآمدان عصر پیشین است، معروف است که اگر از او مسألهای میپرسیدند که پاسخش را بهکمال میدانست، بهآهستگی پاسخ میداد، اما هرگاه مسألهای از او میپرسیدند که یا جواب آن را نمیدانست یا بهکمال نمیدانست، با آواز بلند میگفت: نَدانُم! نَدانُم! نَدانُم! (گویش محلی زادگاهش در خوزستان.) این سیرهٔ فرخندهٔ شیخ اعظم را استاد شهید مطهری نیز بیان کرده است.
شهامت، آن نیست که ما در همهٔ مسائل، نظر قطعی و نهایی دهیم. باید نترسیم از اینکه هرگاه نمیدانیم یا تردید داریم، بهصراحت اعلام کنیم. این شرط حکمت و ایمان و وجدان است.
از کسانی که باعث ادامهٔ نوشتن این مقال شد، پدری است که دخترش و خواستگار او، برای سنجش مسألهٔ روابودن یا ناروابودن ازدواج آن دو جوان، نزد مشاوری از همکاران رفتند. آن همکار، با اعتماد کامل به تست فلان روانشناس خارجی، ازدواجشان را بهصلاح ندانسته بود و ایشان را از ازدواج نهی کرده بود. آن پدر و خود دختر و پسر، عقل کردند و به قول آن همکار، اکتفا نکردند و نزد بنده آمدند. مسألهشان را بررسی کردم. همتایی و تناسبشان را در حد نصاب دانستم. ازدواجشان را تأیید کردم و بر آن تأکید ورزیدم. ایشان ازدواج کردند و اکنون زندگی خجستهای را ساختهاند.
از این نمونهها فراوان داشتهام و دارم.
📌 نظرم دربارهٔ تستهای ازدواج
{ادامهٔ مطلب را در پست بعد بخوانید.}
۱۳ خرداد ۱۴۰۲
ما را در رسانههایمان دنبال کنید 👇
http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
- ۰۲/۰۳/۲۶