💥 زکام روانی
دوشنبه, ۱۸ دی ۱۴۰۲، ۰۷:۱۲ ب.ظ
🖌 #نویسنده_و_مشاور: #علیاکبر_مظاهری
● زکام روانی چیست؟
گویا در روانشناسی و روانپزشکی، اصطلاحی به نام «زکام روانی» نیست. تا جایی که به یاد دارم، این نام را اینجانب نهادهام برای حالتی از اختلالهای روانی.
«زکام جسمانی» را همه میشناسند. نوعی بیماری شایع است، شبیه سرماخوردگی و آلرژی. از نشانههای زکام جسمانی این است که حس چشایی و بویایی بیمار، ضعیف میشود. تشخیص طعمها و بوها برایش دشوار میشود. میلش به غذاها کم میشود.
هیچکس از زکام جسمانی، باکی ندارد. آن را کتمان نمیکند. درمان شناختهشده دارد. به درمان آن میپردازند. اما زکام روانی چنین نیست. در هالهای از ابهام است. ناشناخته یا کمشناخته است. آن را انکار میکنند. از بیان آن ترس و «عار» دارند. کمتر به درمان آن اقدام میکنند.
📌 نشانههای زکام روانی
زکام روانی، علائمی دارد که ما، به تناسب مشاورههایمان، یکی را بیان میکنیم: تردید در انتخاب، وسواس در تصمیم، ضعف در رسیدن به نتیجهٔ قطعی، و از همه برجستهتر: تردید در انتخاب همسر. این علامت را، در مشاورههایم، بهفراوان دیده و کاویدهام.
دلیل اینکه نام این حالت را زکام روانی نهادهام این است که صاحبان این حالت، قوهٔ تشخیصشان ضعیف میشود، مانند زکامیان جسمانی که قوهٔ چشایی و بویاییشان ضعیف میشود. زکامیان روانی، برای ازدواج، موردهای فراوانی را اقدام میکنند. اندکی پیش میروند. تردید در جانشان چنگ میافکند. عقب مینشینند؛ بی هیچ دلیل عقلانی و حتی دلیل «دلی». یعنی نه عقلشان دلیلی برای ردکردن دارد و نه دلشان. حیران میمانند و سرگردان. برخی از این بینوایان، چندین و چند مورد، حتی چندده مورد را اقدام میکنند و گاهی تا نزدیک ازدواج پیش میروند، اما عزمشان جذب نمیشود. باز میمانند. تردید و وسواس نمیگذارد به نتیجهٔ نهایی برسند. برخیشان هنگامی که میبینند دارند پیر میشوند، اقدامهای انتحاری میکنند. به «هرچه بادا باد» میپردازند. چنین ازدواجهایی - معمولاً - ناموفق از آب در میآید و ای بسا که به طلاق میانجامد. و پس از طلاق، باز همان روند سابق و همان حیرانی و همان سرگردانی.
بیشتر اینان مشاوره نمیکنند. از مشاوره میترسند. گاهی نیز، که به اصرار طرف مقابل، به مشاوره میآیند، کمتر نتیجه میگیرند. وقتی از اینان میپرسم: این مورد که مناسب است. چرا نمیپذیرید؟ چرا به تصمیم نمیرسید؟ دلایلی میآورند که حتی خودشان را هم قانع نمیکند، چه رسد مشاور را. پس از فرازهایی و فرودهایی، عیبهایی برای آن مورد میتراشند، ناجوانمردانه، یا از صحنه غایب میشوند (فرار میکنند!) و جواب منفی میدهند. برخیشان که انصاف بیشتری دارند، برای خودشان عیبهایی میبافند. میگویند: او خوب است، من لایق او نیستم.
🔻 چارهٔ کار
زکامیان روانی، نیازمند درماناند. نخستین کار، سپردن خود به یک مشاور و سپس یک روانپزشک دانا و تواناست. مشاوره، رواندرمانی، و روانپزشکی، چارهٔ کار زکامیان روانی است. باید پیش از اقدام به انتخاب همسر و ازدواج، یا پیش از ادامهٔ مسیر بیفرجام وسواسگونه، درمان شوند.
{ادامه دارد. به خواست خدا.}
۲۹ آذر ۱۴۰۲
ما را در رسانههایمان دنبال کنید 👇
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
● زکام روانی چیست؟
گویا در روانشناسی و روانپزشکی، اصطلاحی به نام «زکام روانی» نیست. تا جایی که به یاد دارم، این نام را اینجانب نهادهام برای حالتی از اختلالهای روانی.
«زکام جسمانی» را همه میشناسند. نوعی بیماری شایع است، شبیه سرماخوردگی و آلرژی. از نشانههای زکام جسمانی این است که حس چشایی و بویایی بیمار، ضعیف میشود. تشخیص طعمها و بوها برایش دشوار میشود. میلش به غذاها کم میشود.
هیچکس از زکام جسمانی، باکی ندارد. آن را کتمان نمیکند. درمان شناختهشده دارد. به درمان آن میپردازند. اما زکام روانی چنین نیست. در هالهای از ابهام است. ناشناخته یا کمشناخته است. آن را انکار میکنند. از بیان آن ترس و «عار» دارند. کمتر به درمان آن اقدام میکنند.
📌 نشانههای زکام روانی
زکام روانی، علائمی دارد که ما، به تناسب مشاورههایمان، یکی را بیان میکنیم: تردید در انتخاب، وسواس در تصمیم، ضعف در رسیدن به نتیجهٔ قطعی، و از همه برجستهتر: تردید در انتخاب همسر. این علامت را، در مشاورههایم، بهفراوان دیده و کاویدهام.
دلیل اینکه نام این حالت را زکام روانی نهادهام این است که صاحبان این حالت، قوهٔ تشخیصشان ضعیف میشود، مانند زکامیان جسمانی که قوهٔ چشایی و بویاییشان ضعیف میشود. زکامیان روانی، برای ازدواج، موردهای فراوانی را اقدام میکنند. اندکی پیش میروند. تردید در جانشان چنگ میافکند. عقب مینشینند؛ بی هیچ دلیل عقلانی و حتی دلیل «دلی». یعنی نه عقلشان دلیلی برای ردکردن دارد و نه دلشان. حیران میمانند و سرگردان. برخی از این بینوایان، چندین و چند مورد، حتی چندده مورد را اقدام میکنند و گاهی تا نزدیک ازدواج پیش میروند، اما عزمشان جذب نمیشود. باز میمانند. تردید و وسواس نمیگذارد به نتیجهٔ نهایی برسند. برخیشان هنگامی که میبینند دارند پیر میشوند، اقدامهای انتحاری میکنند. به «هرچه بادا باد» میپردازند. چنین ازدواجهایی - معمولاً - ناموفق از آب در میآید و ای بسا که به طلاق میانجامد. و پس از طلاق، باز همان روند سابق و همان حیرانی و همان سرگردانی.
بیشتر اینان مشاوره نمیکنند. از مشاوره میترسند. گاهی نیز، که به اصرار طرف مقابل، به مشاوره میآیند، کمتر نتیجه میگیرند. وقتی از اینان میپرسم: این مورد که مناسب است. چرا نمیپذیرید؟ چرا به تصمیم نمیرسید؟ دلایلی میآورند که حتی خودشان را هم قانع نمیکند، چه رسد مشاور را. پس از فرازهایی و فرودهایی، عیبهایی برای آن مورد میتراشند، ناجوانمردانه، یا از صحنه غایب میشوند (فرار میکنند!) و جواب منفی میدهند. برخیشان که انصاف بیشتری دارند، برای خودشان عیبهایی میبافند. میگویند: او خوب است، من لایق او نیستم.
🔻 چارهٔ کار
زکامیان روانی، نیازمند درماناند. نخستین کار، سپردن خود به یک مشاور و سپس یک روانپزشک دانا و تواناست. مشاوره، رواندرمانی، و روانپزشکی، چارهٔ کار زکامیان روانی است. باید پیش از اقدام به انتخاب همسر و ازدواج، یا پیش از ادامهٔ مسیر بیفرجام وسواسگونه، درمان شوند.
{ادامه دارد. به خواست خدا.}
۲۹ آذر ۱۴۰۲
ما را در رسانههایمان دنبال کنید 👇
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
- ۰۲/۱۰/۱۸