اخلاق کریمانه
اخلاق کریمانه
#نویسنده: #علیاکبر_مظاهری
اخلاقم آرزوست... (۶)
یکی از خوانندگان ارجمندمان، که خودْ سری در دانش دارد و قلبی در فضائل و دستی بر قلم، فرموده است:
«لطفاً کمی اخلاق بگویید.»
سخن ایشان حق است. باید اخلاق گفت. اخلاق نوشت. اخلاق خواند. اخلاق شنید. اخلاق عمل کرد. جان را به اخلاق آراست.
ما اکنون، بیش از هر زمان، محتاج اخلاقیم؛ اخلاق فردی، اخلاق خانوادگی، اخلاق اجتماعی. در این روزگار، گَردِ فقر اخلاقی، بر سر و جانمان نشسته. به هر سو که مینگریم، شاهد نحیفی اخلاقیم. وای بر ما!
اما سخن امید آنکه: عطش اخلاق نیز رو به فزونی است. ما از کمنوری اخلاق، سرمان به سنگ خورده. از ضعف اخلاق، جانمان به فغان آمده. از تهیگشتن ظرف اخلاق، لبهای روحمان خشک شده؛ بلکه تَرَک خورده است.
این پند نیز نیست، هشدار است:
اقوام روزگار به اخلاق زندهاند
قومی که گشت فاقد اخلاق مردنیست۱
عربان نیز میگویند:
وَ إِنَّمَا الأُمَمُ الأَخْلاقُ مَا بَقِیَتْ
فَإِنْ هُمُ ذَهَبَتْ أَخْلاقُهُمْ ذَهَبُوا۲
ملتها، تا اخلاق دارند، ماندگارند
پس اگر اخلاقشان برود، خودشان نیز میروند
معلوم نیست که بیت فارسی، ترجمهٔ عربی است یا برعکس یا هر کدام مستقلاند.
کدامین اخلاق؟
به کدامین اخلاق محتاجیم؟ همان که پیامبرمان بر تکمیل آن فرستاده شد:
«إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکَارِمَ الْأَخْلَاقِ»؛۳
من از جانب خدا آمدهام تا بزرگمنشیهای اخلاق را رشد دهم، کامل کنم.
تکمیل فضیلتها یعنی رشد فضائل و رفع رذائل. فربهی جان. صیقلی روان. بالندگی روح. سرفرازی ارزشها. نیکویی کردارها. فراخی سینهها. روییدن گلبوتههای زیباییها...
تا بزرگواریها سربرآورند. پلشتیها سرافکنند. چشمههای اشکها، به اندک تلاطمی، بجوشند و غبارهای نشستهبرجان را بشویند. تا زبان باطن و زبان ظاهر، به ذکر خدا بجنبد. تا قلبها، به یاد یار، بطپند. تا چشمهای خیره، فروخوابند. تا زبانهای دراز، کوتاه شوند.
خدایا! دشتهای جانهایمان محتاج بارانند، پس بباران!
الاهی! دهلیزهای قلبهایمان نیازمند لایروبیاند، پس بشوران!
یا رب! دعای خستهدلان مستجاب کن!
{ادامه دارد. به لطف خدا.}
۴ شهریور ۱۴۰۳
۱. ملکالشعرای بهار.
۲. أحمد شوقی.
۳. مکارم الأخلاق، جلد۱.
ما را در رسانههایمان دنبال کنید👇
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
🌐 https://eitaa.com/Mazaheriesfahani
- ۰۳/۰۷/۲۱