زیباییهای اخلاق
زیباییهای اخلاق
نویسنده: علیاکبر مظاهری
اخلاقم آرزوست... (۷)
اشاره
زمانی که در جامعهای بدیها فراوان باشد، نیز همگان دربارهٔ آن پلیدیها سخن بگویند؛ به نیت اصلاح یا هر انگیزهٔ دیگر، اندک و اندک، روح امید، در مردمان آن جامعه، افسرده میشود.
اگرچه نمایاندن زخمها، برای درمان آنها است، اما نباید زخمها را چندان نمایان کنیم که شخص زخمی و اطرافیان او چنان وحشت کنند که خود را ببازند و از درمان، ناامید شوند. این هراس و ناامیدی، ممکن است که به مرگ بینجامد.
اکنون نمیخواهم در «تعادل در نمایاندن پلشتیها» سخن بگویم، بلکه میخواهم دربارهٔ «لزوم نمایاندن خوبیها» سخن گویم؛ تا از لابهلای این انبوه پلیدیها که در جامعهٔ ما نمایان است، گلهایی سر برآورند و اندکی از ملالتها بکاهند. به امید خدا.
از یک گل هم بهار میشود!
نگویید: از یک گل که بهار نمیآید. اینکه قطرهای شبنم پاک را در کنار دریایی از آب آلوده بگذاریم، طراوتی نمیزاید. اصلاً دیده نمیشود.... .
این را نگویید. زیرا میگوییم:
اول اینکه: این قطره نیست و آن هم دریا نیست. این را چنین کوچک نبینیم و آن را چنان بزرگ.
دوم اینکه:
با یک گل هم بهار میشود!
این سخن را که میگوید: «با یک گل، بهار نمیشود»، میشود اصلاح کرد. اینچنین: اگر در فضایی باز و در هوای طبیعی، یک گل برویَد، بهار شده است دیگر!
برای ناامیدنشدن از آمدن بهار و شکفتن گل، باید یک گل شاداب را ببینیم و ببوییم و نشان دهیم و بگوییم: آهای! این گل است ها! بهار آمده!
آفتاب آمد، دلیل آفتاب
گر دلیلت باید از وی رو متاب!۱
برای ناامیدنشدن از وجود انسانیت، باید یک نفر انسان ناب را یافت و گفت: هان! این است ها! این انسان است!
«سید محمود دعایی» را ببینید! آهان! این است ها! این انسان است ها! انسانیت، زنده هنوز است. اخلاق، هنوز هست. روحانیت، هنوز هست.
خدایا! سپاس که نمیگذاری از اخلاق و انسانیت و «روحانیت»، ناامید شویم.
این سخن امیر امیدمندان، امام علی ـ علیهالسلام - را ببینیم:
«الْفَقِیهُ کُلُّ الْفَقِیهِ مَنْ لَمْ یُقَنِّطِ النَّاسَ مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ، وَ لَمْ یُؤْیِسْهُمْ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ، وَ لَمْ یُؤْمِنْهُمْ مِنْ مَکْرِ اللَّهِ»؛۲
فقیه فقیهان و داناترین اسلامشناسان، کسی است که:
۱. مردمان را از آمرزش و شفقت خداوند، ناامید نکند.
۲. و آنان را از آسایش و نعمت خداوندی و مهربانی و رحمت الاهى مأیوس و دلسرد نسازد.
۳. و ایشان را از کیفر ناگهانی خداوندی، غافل و آسودهخاطر ننماید (و بر نافرمانی و گناه، دلیرشان نگرداند).
باز در این باب با هم سخن میگوییم.
به خواست خداوند.
۲۶ شهریور ۱۴۰۳
۱. مولانا، مثنوی معنوی.
۲. نهجالبلاغه، حکمت ۹۰.
ما را در رسانههایمان دنبال کنید 👇
🌐 https://eitaa.com/Mazaheriesfahani
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
#علیاکبر_مظاهری
- ۰۳/۰۷/۲۱