از آسمان آمده بود! زیباییهای اخلاق (۲۵)
از آسمان آمده بود!
یادداشتهای یک نویسنده
زیباییهای اخلاق (۲۵)
نویسنده: علیاکبر مظاهری
اشاره:
قرارمان با شمایان؛ خوانندگان خوبمان؛ این است که از اخلاق بنویسیم و گوشههایی از «زیباییهای اخلاق» را بنمایانیم و نیز پارهای از «اخلاقمداران» را نشان دهیم، تا جانهایمان فربه شود و مبادا از نبود کرامتهای اخلاقی، ناامید شویم و مبادا بپنداریم که عصر انسانیتِ کریمانه، گذشته است.
اینک با هم شویم و سر قرارمان رویم.
عصر امروز، راهیِ کوه و دشت شدم؛ مانند پارهای از روزهای دیگر؛ به سوی «کرمچگانِ» کهکِ قم... .
از کنار کوهِ «خضر نبی» که گذشتم، در جادهٔ باریک پر از فراز و فرودی شدم که میان کوه و اتوبان کشیده شده. زبالهٔ درشتی از ماشین زبالهکش پایین افتاد؛ وسط جاده؛ نیمگونیِ پاره، انباشته از زباله.
ماشین زبالهکش رفت. اتومبیلی شخصی کنار جاده ایستاد. از صحنه عبور کردم. از آینهٔ ماشینم نگاه کردم. مردی از اتومبیل پایین آمد، نیمگونیِ پارهزباله را به کنار جاده کشید، رفت که سوار اتومبیلش شود و برود. دور زدم. جلوی ماشینش ایستادم. پیاده شدم. مرد جوانی بود. سلام کردم و به او گفتم: چکار کردید؟ گفت: «زباله را از میان جاده به کنار کشیدم.»
گفتم: چرا؟
گفت: «تا ماشینهای دیگر به زحمت و خطر نیفتند.»
مجال صحبت نبود؛ هم جاده باریک بود هم او عجله داشت. نامش را پرسیدم، گفت: «دانشی هستم.» و خداحافظی کرد و زود رفت.
به راه افتادم. تا «ورجانِ» کهک به او و کارش فکر میکردم؛ او فرشتهای بود که از آسمان آمد؟!
انسانم آرزوست...
اخلاقم آرزوست....
۱۷ مهر ۱۴۰۴
🌐 http://mazaheri.andishvaran.ir
#پایگاه_اندیشوران_حوزه
🌐 http://mazaheriesfahani.blog.ir/
#وبسایت_علیاکبر_مظاهری
ما را در رسانههایمان دنبال کنید 👇
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
🌐 https://eitaa.com/Mazaheriesfahani
#علیاکبر_مظاهری
- ۰۴/۰۷/۱۹