وبسایت علی اکبر مظاهری

mazaheriesfahani@gmail.com
وبسایت علی اکبر مظاهری

mazaheriesfahani@gmail.com

مشاور و مدرس حوزه و دانشگاه

کانال تلگرام از زبان مشاور
جهت دیدن کانال تلگرام "از زبان مشاور" روی عکس کلیک کنید
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
بایگانی

هنرمند بی‌هنر!

جمعه, ۲۱ فروردين ۱۳۹۴، ۰۶:۱۵ ب.ظ

 

 

 

»از زبان مشاور

 

منصوره دانشجوی گرافیک است. در درسش موفق است. در زبانکدة خصوصی، انگلیسی می‌خواند. کامپیوتر را خوب می‌شناسد و کار کردن با آن را نیکو می‌داند؛ در حدّ یک مهندس کامپیوتر. هنرهای دیگری نیز دارد و کارهای دیگری هم می‌کند. او دو سال است با منصور ازدواج کرده. میانشان شکراب است. برای حلّ مسأله‌شان به مشاوره آمدند....

پس از گفت‌وگوها و مذاکره‌ها و بررسی مسائلشان، منصوره گفت: «وقت خواستگاری، با آقا منصور شرط کردم که درس بخوانم و ایشان پذیرفتند.»

منصور گفت: «با درس خواندن منصوره خانم مشکلی ندارم؛ تشویق هم می‌کنم. مشکل من این است که زندگی‌مان بی‌رونق است؛ با زندگی مجردی چندان فرقی ندارد.»

گفتم: بله. من هم متأهلان را به درس خواندن تشویق می‌کنم، امّا مدیریت زندگی متأهلی مهارت‌هایی را می‌طلبد که آموختن آن‌ها بر همسران واجب است. اگر جوانان آن مهارت‌ها را بیاموزند و عمل کنند، می‌توان درس و زندگی زن و شوهری را در هم آمیخت و حق هر کدام را به اندازه ادا کرد، امّا اگر نیاموزند و عمل نکنند، کار مشکل می‌شود. نه خوب درس می‌خوانند، نه خوب زندگی می‌کنند.

منصوره گفت: «آقا منصور به درس خواندن و کلاس رفتن و کارهای دیگرم گیر می‌دهد. کلافه شده‌ام.»

به منصور گفتم: گفتید که با درس خواندن همسرتان مشکلی ندارید، پس دل‌رنجی‌تان از چیست؟...

منصور نمی‌توانست مسألة اصلی را صریح بگوید و به مسائل فرعی می‌پرداخت؛ مسائلی که نمی‌توانستند سبب رنجش او باشند. دانستم موضوعی هست که شرم دارد در حضور همسرش بیان کند. خانم را به اتاق انتظار فرستادم. آن‌گاه از منصور خواستم صریح سخن بگوید. بغض گلوی منصور را گرفت؛ سینه‌اش چاک زد و گفت:

«منصوره خانم هنرمندی بی‌هنر است؛ همه‌کاره است جز شوهردار. من جوانم. در جامعه با صحنه‌های رنگارنگی مواجه می‌شوم. نمی‌خواهم ناپاک باشم. یکی از هدف‌هایم از ازدواج این بود که می‌خواستم عفیف باشم. همسرم نیازهایم را درک نمی‌کند. اوقاتش را چنان پرکرده که جایی برای من باقی نمانده است؛ نیمی از وقت و انرژی‌اش را صرف درس و نقاشی می‌کند، نیمی دیگر صرف کلاس‌ها و برنامه‌های متفرقه‌اش می‌شود. رابطة جنسی‌مان نزدیک به صفر است. نمی‌خواهم او را از فعالیت‌هایش محروم کنم؛ ناچار خودم را از بهره‌های عاطفی و جنسی محروم کرده‌ام، امّا دیگر طاقت ندارم. بداخلاق شده‌ام. ناخواسته با او تندی و بداخلاقی می‌کنم. او هم زود می‌رنجد و قهر می‌کند؛ قهرهای طولانی.»

گفتم: همسرتان بیماری جسمی یا روانی خاصی دارد که به مسائل جنسی بی‌رغبت است؟

گفت: «فکر نمی‌کنم. نمی‌دانم. به نظرم سالم است. نمی‌دانم.»

گفتم: همسرتان می‌داند ناراحتی شما از کجاست؟

گفت: «یکی از عیب‌های من این است که رُک‌گو نیستم و نمی‌توانم با صراحت منظورم را بگویم. البته گاهی با کنایه، گلایه می‌کنم، امّا او جدّی نمی‌گیرد.»

منصور گفت و گفت تا دلش آرام شد. همة درد دل‌هایش در یک جمله این بود: نارضایتی از برآورده نشدن نیازهای عاطفی و جنسی‌اش. همین. منصوره را به اتاق مشاوره دعوت کردم تا ادامة مشاوره‌مان سه نفره باشد. با بررسی‌ها معلوم شد که منصوره بیماری خاصی که او را به تعامل جنسی بی‌رغبت کند، ندارد. علّت اصلی مسأله‌شان این بود که خانم بر اثر اشتغال‌های جسمی و ذهنی فوق طاقت و تخلیة انرژی‌اش در کارهای گوناگون، از رسیدگی به آقا غافل شده بود و وظیفة اصلی همسری‌اش را به‌خوبی انجام نمی‌داد. خستگی جسمی، کلافگی ذهنی، غفلت و نابلدی مهارت‌های زندگی مشترک، عوامل اصلی نابسامانی زندگی‌شان بود.

به آنان گفتم: کاری نکنید که دانشجویان از ازدواج بترسند و فکر کنند درس خواندن با ازدواج جور نمی‌آید.

چارة کار

خلاصة راهکارهایمان برای آن زوج جوان این‌ها بود:

1. به منصوره گفتم: ازدواج، تعهدآور است. نمی‌شود که آدمی همسر داشته باشد، امّا مانند دوران مجردی زندگی کند. البته کارهای شما آن‌قدر زیاد است که اگر مجرد هم بودید به‌خوبی از عهدة آن‌ها برنمی‌آمدید. کارهایتان را اصلی و فرعی کنید؛ برخی از فرعی‌ها را فعلاً حذف کنید و برای آینده بگذارید. وقتی داستان تمام شد به آن بپردازید. وقت و انرژی‌تان را در میان  همسرداری، خانه‌داری، و درس‌ها و کارهای دیگر تقسیم کنید؛ به گونه‌ای که در هر کدام، نشاط کافی داشته باشید. نباید در هیچ کاری خسته و کلافه شوید.

2. به هر دو گفتم: نیازهای غریزی جنسی و عاطفی، موعظه‌پذیر نیستند. باید به آن‌ها پاسخ کافی داد. هر دو بکوشید همدیگر را ارضا و کامیاب کنید.

3. به منصور گفتم: نیازهای جنسی، رودربایستی نمی‌پذیرد. هر گاه یکی از همسران غافل شد، دیگری باید به یادش آورد. با همسرتان روراست باشید. نیازهایتان را ابراز کنید. با تمرین می‌توان بر حیای نابجا غلبه کرد. گاهی هم باید نیاز را با کنایه ابراز نمود. از نوشتن یادداشت برای همسر نیز می‌توان استفاده کرد.

4. به هر دو گفتم: مهارت‌های تعامل جنسی موفق را یاد بگیرید، تا هر دو کامیاب شوید. وقتی چنین شود، هر دو همسر خواهان رابطة جنسی می‌شوند و اقدام می‌کنند. در این‌باره به آقا آموزش‌هایی دادم و به خانم جزوه‌هایی و به هر دو کتاب‌هایی را معرفی کردم.

5. به هر دو گفتم: کارهای درون و بیرون خانه را نیکو مدیریت کنید. با برنامه‌ریزی، تقسیم کار کنید؛ به گونه‌ای که هیچ کدام خسته نشوید. گاهی لازم می‌شود که آقا در کارهای خانه به خانم کمک کند؛ مثلاً در ایّام امتحانات درسی خانم، و گاهی خانم آقا را یاری کند؛ مثلاً هنگام تنگدستی.

هنگام تنگدستی، در عیش کوش و مستی

                                           کاین کیمیای هستی، قارون کند گـدا را[1]



[1]. حافظ.

  • ۹۴/۰۱/۲۱
  • علی اکبر مظاهری

نظرات  (۳)

 با سلام و عرض ادب 
گستردگی مهارتها و دانشها در دوران معاصر، انسان معاصر را وادار می کند که  برای فراگیری مهارتها و دانشهای گوناگون،حرص بیشتری داشته باشد. مناسب است منصوره خانم توجه کنند که لازم نیست همه نوع مهارت و دانشی بیاموزند، به عبارت دیگر علم باید نافع باشد و  گاهی کیفیت داشتن مهارتها بر کمیت مهارتها مقدم است. به نظرم حق طبیعی همسرشان را برای خود تکلیف بدانند و با برنامه ریزی مناسبتر برای حفظ خانواده خود ایثار داشته باشند. 

پاسخ:
سلام علیکم.
 سپاس بابت حضور اندیشمندانه تان. خوشبخت باشید.
  • ه بنی هاشمیان
  • هوالحق
    سلام استاد
    بنده همواره به وبلاگتان سر میزنم، اما امان از دست مشغله هایی چون پایان نامه که اجازه نظر گذاشتن را نمی گذارد و سپاس سپاس سپاس
    پاسخ:
    سلام علیکم. 
    سپاس بابت حضورتان. خدا قوت.
    به نظر من مشکلی که بین منصور و منصوره وجود داره، بین افراد در نقش ها و نسبتهای دیگه هم وجود داره. مثلا بین پدر و مادر با فرزند، بین خواهر و برادر و حتی بین دو دوست. چیزی که بعضی از ما بهتره یاد بگیریم، مدیریت و ایجاد تعادل بین فعالیتها و روابط مون هست. نظر شما چیه؟ 
    پاسخ:
    سلام و رحمت.
    بله. مؤلفه مدیریت صحیح روابط، از ارکان توفیق آدمی در همه عرصه های حیات است. سرفراز باشید.

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">