زن، ریحانه است
» از زبان مشاور
زن، ریحانه است
آقا مهدی درس حوزه می خواند. به مشاور آمد برای ازدواج.
او گفت: «قبلا به ازدواج علاقه داشتم، اما مدتی است تردید کرده ام و می ترسم.»
گفتم: چرا؟ از چه می ترسید؟
گفت: «احادیث ناقص العقل بودن زنان و مذمت های دیگری که در باره خانم ها در احادیث هست، من را به تردید انداخته و از ازواج ترسانده. من می خواهم پیشرفت کنم و به کمال برسم. اگر قرار باشد با یک ناقص العقل همنشین شوم، خسارت می کنم و نمی توانم به اهدافم برسم.»
چون آقا مهدی درس خوانده بود، با او به استدلال سخن گفتم؛ مشاوره مان استدلالی شد.
پاسخ نقضی
به او گفتم: ...اگر پدر من و شما این گونه فکر کرده بودند، حالا من و شما اینجا بودیم؟
گفت: «نه.»
گفتم: اگر حضرت آدم این طور فکر می کرد، الآن بشریت وجود داشت؟
گفت: «نه.»
گفتم: اگر خداوند این گونه می اندیشید، آدم و حوا را می آفرید و آنان را زوج می کرد؟
گفت:«نه.»
گفتم: خداوند، حکیم است یا نه؟
گفت: «بله. حکیم است.»
گفتم: اگر حضور حضرت آدم نزد حضرت حوا سبب زیان آدم بود، این آفرین و این زوج کردن آن دو، خلاف حکمت الاهی نبود؟
گفت: «چرا. خلاف حکمت الاهی بود.»
پاسخ حلی
گفتم: تا اینجای پاسخم، پاسخ «نقضی» بود. اکنون پاسخ حلی ام را بشنوید:
1. برخی از این احادیث،نادرست است. از معصومان نیست. سند قابل استناد ندارد.
2. برخی دیگر نیازمند تفسیر است. نمی توان به ظاهر آن ها استناد و اکتفا کرد. از کسانی که این گونه احادیث را خوب تفسیر کرده اند و توانسته اند از عهده تفسیر صحیح آن ها برآیند، یکی آیت الله جوادی آملی است در تفسیر قرآنی «تسنیم»، به خصوص در تفسیر سوره نساء. دیگری مرحوم علامه محمدتقی جعفری است در تفسیر نهج البلاغه. برای تصحیح ذهنتان، این آثار را بخوانید.
3. خداوند حکیم، از سر حکمت، سهم زن در عاطفه را بیش از سهم مرد قرار داده است، چون در تقسیم وظایف و مدیریت زندگی، زن در جایگاه ویژه ای قرار دارد و به فرموده امیرمؤمنان - علیه السلام - « زن، ریحانه است، نه کارگزار کارهای خیابان و بازار؛ المرأه ریحانه و لیست بقهرمانه.» 1
اگر عواطف زن، چنین سرشار نبود، نمی توانست محور زندگی خانوادگی باشد و اعضای خانواده را پیرامون وجود خود گرد آورد و بگرداند و به آنان انسجام دهد. اگر عاطفه زن، چنین لطیف نبود، نمی توانست مالک قلب مرد شود. بنا بر این، عاطفه زن، در برخی مواقع و موارد، باید حاکم بر قوای دیگرش باشد.
مرد، اما، چون وظیفه مدیریت اجتماعی اش بیشتر است، باید عقلش بر عاطفه اش غلبه کند، زیرا بیشتر کارهای مدیریتی و اجتماعی، نیازمند تدبیر عقلی است.
1. نهج البلاغه، نامه 31.
علی اکبر مظاهری
95/4/31
بنده اطلاع از کانال شما نداشتم بعد از بیان شما به انجا مراجعه کردم اما جواب قانع کننده ای ارائه نشده بود البته با عرض معذرت، فقط شرح وقایع داده شده بود . که تقریبا خیلی از عزیزان درد آشنا هستند.