مقایسه ای متفاوت
نویسنده: خانم فاطمه صالحی (ارشد روانشناسی دانشگاه قم)
از مسائلی که زوجها، بهخصوص زوجهای جوان، با آن روبهرو میشوند، مسئله مقایسه است.
خانم، مدام شوهرش را با دیگر مردها مقایسه میکند که، اصولا نتیجه اینگونه مقایسههای بیاساس، برتری دیگران است. و یا آقا، خانمش را به، لحاظ زیبایی، با زنان دیگر مقایسه میکند.
در میدان مقایسه، کمتر کسی است که برتری را به همسرش بدهد چون اینگونه مقایسهها، از اصل مردودند.
از دیگر مسائلی که خانمها، در اوایل زندگی زناشویی با آن روبهرو میشوند، این است که خانم توقع دارد همه امکاناتی را که پدرش برایش فراهم میکرده، شوهرش نیز فراهم کند. در اینجا نیز، با دقت نظر، میتوان به این نکته رسید که باز هم موضوع، موضوع مقایسه است، اما این بار نه با مردهای دیگر، بلکه مقایسه همسر با پدر.
بنا بر مثال: خانم، پیش خودش میگوید: خب، الان که فصل گیلاس است، من چه خوب پدری دارم که، بدون اینکه از او تقاضا کنم، برایم گیلاس میخرید، اما همسرم انگار نه انگار.
بدون اینکه در نظر بگیرد:
1) پدرش، دستکم، دوبرابر همسرش زندگی کرده و این یعنی دوبرابر تجربه.
2) پدر میداند که دختر گیلاس دوست دارد و شاید همسرش این را نداند یا اینکه اگر هم دختر به همسرش گفته که من گیلاس دوست دارم، او فراموش کرده باشد.
اصولا خانمها مایل نیستند به همسرشان بگویند من فلان چیز را دوست دارم و آن را برایم تهیه کن، بلکه توقع دارند که همسرشان بفهمد که آنان چه چیزی را دوست دارند و بدون درخواست، برایشان بخرد.
این اتفاق میافتد، اما نه در اوایل زندگی. باید مدتی بگذرد. با روحیات همدیگر آشنا شوند. علائق هم را بشناسند . انتظار این که مرد، در همان ابتدای زندگی، تمام خواستههای همسرش را حدس بزند و برآورده کند، غیر منطقی است.
مقایسه، به هر شکلی که باشد، خطاست. فرد مقایسهگر، قادر نیست از لحظههای شیرین زندگیاش لذت ببرد. دائما در حال رصد کردن زندگی دیگران است. حال آنکه ما همیشه قادریم پوسته زندگی دیگران را ببینیم که ظاهرا خوب است.
و میرسیم به همان جمله معروف که: "هرگز باطن زندگی خودتان را با ظاهر زندگی دیگران مقایسه نکنید".
- ۹۷/۰۱/۰۴