خاطرات یک عارف (۳)
مطالعهٔ قرآن
"غریب" برایم نوشته است:
دیگر، مانند سابق، قرآن را "یکنواخت" نمیخوانم؛ بلکه نزد برخی از آیهها میایستم و در آنها تأمل میکنم. این شیوه، دلپسندم است. این الهامی است که خدا بر دلم فرستاده. این یک نعمت است و همه نعمتها از خدا است؛ "وَما بِکُم مِن نِعمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ؛ همه نعمتهایتان از سوی خدا است." (سوره مبارکه نحل، آیه ۵۳)
آیههایی که بیشتر بر آنها توقف میکنم و در آنها تأمل میکنم، آیههای رحمت است. وقتی به آیههای لقای خدا میرسم،
جانم به هیجان میآید و چشمههای چشمانم جاری میشوند و به دعا، از خدا میطلبم که زودتر به جنت لقایش برساندم. آیههایی که فضای رحمانی جهان دیگر را مینمایاند، دلم را به وجد میآورد. آیهها و سورههایی که نعمتهای زندگانی مؤمنان در بهشت رضوان را مینمایاند، شوقناکم میکند و چشمانم را طوفانی میسازد. اگر کسی نباشد که بشنود، عنان گریهام را رها میکنم. صدای گریهام بلند میشود.
اینها ایستگاههایی است که در آنها توقف میکنم. دیگر صراط قرآن را با سرعتی یکنواخت نمیپیمایم. گاهی تند میروم و گاهی کُند. در جایی اندکی میایستم و در جایی دیگر بار میاندازم و زمانی را میمانم.
توقف و تأمل و شوقناکیام منحصر در مقامها و نعمتهای آخرتی نیست؛ موهبتهای اینجهانی را نیز شامل میشود. بنابر مثال، زمانی که به اوصاف "عبادالرحمان" در سوره فرقان میرسم، میایستم و میاندیشم و از خدای رحمان، بهدعا، میطلبم که از آن بندگان نابش باشم.
اکنون، پس از سالها "تلاوت" قرآن، به "مطالعه" قرآن رسیدهام. و چه حلاوتی دارد!
خدای سبحان را، بر این نعمت ارجمند، بسیار شکر میکنم.
علیاکبر مظاهری
۴ خرداد ۹۸
- ۹۸/۰۳/۰۴