«نقش دیانت در سعادت زندگی خانوادگی»
«نقش دیانت در سعادت زندگی خانوادگی» اخلاق و خانواده از منظر قرآن و اهل بیت(ع) / نوشتاری از استاد علی اکبر مظاهری – بخش بیست و هفتم

شفقنا هر روز ماه مبارک رمضان را با هدیهای از بوستان خجسته قرآن و اهل بیت(ع) با موضوع مهم «اخلاق و خانواده» به قلم حجت الاسلام و المسلمین علی اکبر مظاهری استاد اخلاق و خانواده، مهمان خانه و خانواده ها خواهد بود. انتقادات و پیشنهادات مخاطبین به استاد علی اکبر مظاهری منتقل خواهد شد و آقای مظاهری پاسخگوی سوالات احتمالی مخاطبان عزیز خواهد بود.
استاد مظاهری در بخش بیست و هفتم نوشتاری که در اختیار شفقنا قرار داده، آورده است:
حکمت و شریعت
آفریدگار حکیم، از سر حکمت و مصلحت، قوانین و دستورهایی به نام «دین» برای آدمی قرار داده است. البته هیچ آفریدهای بیقانون نیست، امّا قانون زندگی آفریدگان دیگر، در سرشتشان نهاده شده و برایشان پیامبر و شریعت فرستاده نشده است؛ آنها از قوانین غریزیشان پیروی میکنند و همان راهبریهای درونی برای گذران زندگی محدودشان کافی است. امّا آفرینش انسان به گونهای دیگر است؛ او برای حیاتی جاوید آفریده شده و پرورشی ویژه را میطلبد. اگرچه در آفرینش انسان نیز غرایزی مانند غرایز دیگر جانـداران ـ با تفاوتهایی ـ لحاظ شده است، امّا آدمی افزون بر آن غرایز، آرمانها و استعدادهایی دارد که بدون پیامبر و دیانت، به کمال و سعادت نمیرسد و بدون شریعت، حیاتش فرخنده نخواهد شد.
از اینروست که نخستین انسانی که در زمین به حیات انسانی پرداخت (حضرت آدم)، پیامبر بود و شریعت داشت و آخرین کس در این حیات زمینی، امام است و ولیّ خدا.
آدمیان؛ چه تنها باشند، چه چند نفر با هم زندگی کنند و چه زندگی خانوادگی داشته باشند و چه جامعهای تشکیل دهند و حیات اجتماعی داشته باشند، نیازمند دین و آیین الاهیاند؛ در همۀ شئون حیات.
سعادت راستین
بهیقین، زندگی سعادتمندانه، بدون دیانت ممکن نیست. اگر خانوادۀ بیدینی را دیدید که زندگی بهظاهر خوشی دارند، به یقین بدانید که در باطن، خوشبخت نیستند. خوشی، همیشه و لزوماً مساوی با خوشبختی نیست. یا اینکه شما از ناخوشیهای آنان بیخبرید، یا خوشبختی واقعی را نشناختهاند که آن زندگی منهای ایمان را خوشبختانه میانگارند. افزون بر اینکه هر چه هم خوش باشند، اگر متدیّن و مؤمن بودند، خوشبختتر میبودند. و اگر خانواده دینداری را دیدید که زندگی بیسعادت دارند، در دینداریشان تردید کنید؛ زیرا دیندار حقیقی، ممکن نیست بدبخت باشد. البته ممکن است در زندگی دینداران، دشواری و ناگواری باشد، ولی دشواری غیر از بدبختی است؛ چنان که ممکن است در زندگی بیایمانان خوشی باشد، امّا خوشی غیر از سعادت کامل است.
دل انسان، حرم خداست:
«القَلبُ حَرَمُ اللهِ». [۱]
اگر در این حرم، به جای صاحب حرم، حرامیان نامحرم وارد شوند، حرمت آن را میشکنند و آرامش و صفای آن را میربایند. از اینروست که آدمی باید پاسبان حرم دل باشد و غیر صاحب حرم را به آن راه ندهد:
«فَلا تُسکِن حَرَمَ اللهِ غَیرَ اللهَ». [۲]
سخن در این است که سعادت حقیقی، بدون دیانت محال است؛ خواه زندگی فردی، خواه زندگی خانوادگی، یا زندگی اجتماعی.
«کسی که تکیهگاه اخلاق و شخصیتش غیر خدا باشد، مانند این است که بر پرتگاه مُشرف به سقوطی گام برمیدارد؛ هر لحظه احتمال سقوط دارد.» [۳]
همگان میدانند که جوامعِ منهای ایمان و مذهب الاهی، به فلاکتهایی مبتلایند. این سخن، نیازمند توضیح و استدلال نیست؛ زیرا مردمان، بیش و کم از نگونبختی جوامع بیایمان آگاهند و آمار و امور سیاهروزیهای آنان را میدانند.
خداوند، آدمی را به گونهای آفریده است که منهای دیانت و پرستش، نمیتواند به سعادت برسد؛ همانسان که بدون آب و غذا و هوا نمیتواند زنده بماند. این قانون نظام آفرینش است. اگر آدمی به خود وا نهاده شود و راهبر و آیین نداشته باشد، حیران و سرگردان میماند.
آری؛ عقل (که پیامبر درون است) و علم، میتوانند انسان را تا جایی هدایت کنند؛ امّا اینها برای سعادت کامل کفایت نمیکنند. اینها بخشی از سعادت را تأمین مینمایند؛ آن هم اگر در قلمرو هدایت الاهی قرار گیرند و راهبرانشان پیامبران الاهی باشند؛ وگرنه عقل و علم منهای هدایت آیین آسمانی، ایبسا که آدمیان را به تنگنا و هلاکت بکشانند. آن عقل، عقل است که:
«عُبِدَ به الرَّحمنُ واکتُسِبَ بهِ الجِنان»؛ [۴]
کارافزار پرستش خدای رحمان باشد و به وسیله آن، بهشت فرا چنگ آید.
وگرنه شیطنتی است عقلنما. و آن علم، علم است که:
«نُورٌ یَقذِفُهُ اللهُ فی قَلبِ مَن یَشاء»؛ [۵]
نوری است که خدا در قلب آن کس که بخواهد، میتاباند.
مگر تباهیهای بزرگ را بیسوادان و سفیهان انجام میدهند؟!
تأثیر ایمان بر حیات انسان
اگر زوجهای جوان و غیر جوان، نگرشی خدایی به زندگی داشته باشند، حیاتشان حیاتی فرخنده خواهد بود.
چگونگی نگرش آدمی به جهان و انسان و نوع جهانبینی او، بر رفتار وی تأثیری ژرف دارد. هدفمند دانستن نظام آفرینش و حکیم و عادل دانستن آفریدگار جهان و انسان، بازتابی آشکار در حیات آدمی دارد و به هدفمندی زندگی او میانجامد و اعمال و کردار وی را اعتدال و انسجام میبخشد. و نیز خداوند را ناظر بر رفتار و گفتار و حتی اندیشه و افکار خویش دانستن و همواره او را مراقب خود یافتن، آثار خجستهای را ثمر میدهد که «پارسایی» یکی از نمودهای فرخندۀ این بینش عقلی و ایمان قلبی است. همچنین امید بستن به رحمت بیمنتهای الاهی و خوف و خشیت داشتن از کیفر و عذاب تحمّلناپذیر او و آنگاه تلاش و استقامت برای تحصیل آن رحمت و گریز از این کیفر، از عوامل مهمّی هستند که حیاتی سعادتمند و فرحناک را برای آدمیان به ارمغان میآورند. [۶]
عبادت و نیایش، عطشی را فرو مینشاند که هیچ چیز دیگر جایگزین آن نیست. ایمان مذهبی، زندگی را مطبوع میکند و تلخیها را شیرین یا دستکم قابل تحمّل؛ آن هم نه تحمّلی از سر ناچاری، بلکه تحمّلی همراه با رضایت. ایمان مذهبی، سختیهایی را که لازمۀ زندگانی اینجهانی است، آسان میکند یا دستکم از دشواری آنها میکاهد.
سخن پایانی
زوجهای جوان و غیر جوان که خواهان سعادتاند، باید در زندگیشان برای دیانت و ایمان مذهبی، مقامی ارجمند قرار دهند و به زندگیشان رنگ خدایی بزنند و علاوه بر ایمان عقلی و قلبی، در کردارشان نیز احکام و آداب شرعی را مراعات کنند.
البته کسانی که به باورهای دینی نرسیدهاند، لازم است تحقیق کنند تا به این باور برسند. راستی که برای وصول به این باور خجسته، روا است که آدمی زحمت کاوش را بر خویش هموار کند. همانسان که برای تأمین نیازهای معیشتی، تن به زحمت میدهیم، برای تأمین جانمایۀ سعادت دو جهان که همانا ایمان مذهبی است، باید بکوشیم.
آفریدگار انسان، جانمایۀ زندگی سعادتمندانه را «ایمان» بیان فرموده است و کردار نیکو را آنگاه نیکو و شایستۀ پاداش میداند که دارای پشتوانۀ ایمان باشد. این آیه را بنگرید:
«مَن عَمِلَ صالِحاً مِن ذَکَرٍ أَو أُنثى وَ هُوَ مُؤمِنٌ فَلَنُحیِیَنَّهُ حَیاهً طَیِّبَهً وَ لَنَجزِیَنَّهُم أَجرَهُم بِأَحسَنِ ما کانُوا یَعمَلُون» [۷]؛
هر مرد و زنی کردار شایسته آوردند، حال آنکه مؤمن باشند، ایشان را با حیاتی طیّب، زنده میداریم و بهیقین ایشان را بهتر از آنچه کردار میورزند، پاداش میدهیم.
این یک قانون حتمی الاهی است که ایمان، حیاتبخش است؛ حیاتی خجسته، و کردار نیکو آنگاه ثمربخش است که توأم با ایمان باشد.
۱: امام صادق(ع)، بحارالأنوار، ج۶۷، ص۲۵.
۲: همان
۳: شهید مطهری، مجموعه آثار ۲۳، ص۷۴۱، فواید و آثار ایمان. (خواندن کامل این سخن را توصیه میکنم.)
۴: امام صادق(ع)، اصول کافی، ج۱، ص۱۱، کتاب العقل و الجهل (العقل ما عبد به الرحمن و اکتسب به الجنان).
۵: امام صادق(ع)، مصباحالشریعه، ص۱۹.
۶: مظاهری، علیاکبر، از اوج آسمان، ص۲۴، پارسایان و قدسیان، قم، چاپ سوم، ۱۳۸۸.
۷: نحل، ۹۷.
- ۰۰/۰۲/۲۰