وبسایت علی اکبر مظاهری

mazaheriesfahani@gmail.com
وبسایت علی اکبر مظاهری

mazaheriesfahani@gmail.com

مشاور و مدرس حوزه و دانشگاه

کانال تلگرام از زبان مشاور
جهت دیدن کانال تلگرام "از زبان مشاور" روی عکس کلیک کنید
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
بایگانی

۱۴ مطلب در آبان ۱۳۹۸ ثبت شده است

۱۰
آبان

در نکوداشت امید و آرزو

امید، زایندهٔ مسیح ماست...

مطابق دیدگاه حکیمان اسلام، وجود انسان، عین ربط به وجود خداوند است. به این معنا که اگر افاضهٔ هستی از جانب خداوند صورت نمی‌پذیرفت، هیچ موجودی حیات نمی‌یافت.
همهٔ موجودات پرتویی از وجود خداوند هستند؛ اما در میان آنها، تنها انسان می‌تواند از نظر صفاتی تا مرحلهٔ تشبه به خالق خود پیش برود و رشد کند.

🔹 حال که هستی انسان، بالذات، این ظرفیت را دارد که در آثار حیاتی خود، خداگونه شود، لاجَرم اسباب به فعلیت رسیدن این قوا نیز در درون او نهادینه شده است. یکی از این لوازم و ضروریات، وجود امید و آرزوست که موجبات حرکت به سمت کمال و طلب مطلوب را فراهم می‌آورد.

🔹 بنابراین از تدبیرات مدبر عالم، به ودیعت نهادن امید در درون انسان‌هاست. چنان‌که حضرت رسول اکرم (ص) می‌فرمایند: «اِنَّمَا الاَمَلُ رَحمَهً مِنَ اللهِ لِاُمَّتی. لَولاَ الأَمَلُ لاأَرضَعَت اُمُ وَلَداً وَلاغَرَسَ غارِسٌ شَجَراً»؛ امید، رحمتی از طرف خداوند برای امت من است. اگر امید نبود، مادر به فرزندش شیر نمی‌داد و باغبان درختی نمی‌کاشت.

🔹 پس می‌توان آدمیان را همانند اهل کاروانی در نظر گرفت که به سمت کمال و به ظهور رساندن استعدادهای درونی خویش در حرکت‌‌اند و عامل حرکت این کاروان، امید است.
امید حالت‌هایی نظیر شوق و طلب را در درون انسان به‌وجود می‌آورد، که او را به سمت کمال‌خواهی و کمال‌طلبی هدایت می‌کند. چنان‌که مولانا نیز می‌فرماید؛ این طلب و شوق است که باعث زاییده‌شدن مسیح هر جانی می‌شود، زیرا هر یک از ما مسیحی داریم که باید آن‌را متولد کنیم: «تن همچون مریم است و هر یکی عیسی داریم‌. اگر ما را درد پیدا شود، عیسای ما بزاید.»*
مسیح هر کدام از ما، همان لطیفهٔ نهانی انسانیت است. آن لطیفه‌ای که خداوند از روح خود به هنگام آفرینش در درون انسان دمید که از آن تعبیر به «مسیح هر جان» می‌شود.

زین طلب بنده به کوی تو رسید
درد مریم را به خرما بن کشید
🔸🔸🔸
این طلبکاری مبارک جنبشی است
این طلب در راه حق مانع‌ کشی است
🔸🔸🔸
در طلب زن دائماً تو هر دو دست
چون طلب در راه، نیکو رهبر است

*فیه ما فیه
به قلم خانم نرگس مرادی، کارشناس‌ارشد فلسفهٔ هنر
۱۰ آبان ۹۸

  • علی اکبر مظاهری
۰۶
آبان

مناجات با دوست

پاسخ استاد علی‌اکبر مظاهری به سؤالی دربارهٔ یکی از نیازهای اساسی انسان؛ نیایش

سؤال:
برای برخی از افراد این سؤال پیش می‌آید که چرا خداوند از ما می‌خواهد با او مناجات کنیم و به درگاهش گریه و ناله و آه داشته باشیم؟ ممکن است با خودمان بگوییم خداوند که از درون ما آگاه است و همهٔ راز‌ها و نیازهایمان را می‌داند، پس چه نیازی به مطرح‌کردن آن است؟

پاسخ:
خداوند نیازی به التماس و نیایش ما ندارد‌.
دلیل دعوت به نیایش از سوی خداوند، برای تأمین نیازهای روحی انسان‌ و رشد او و نیز برای پیشگیری از آفت‌های روحی است.
خدا ما را دوست دارد، پس مصلحتمان را می‌خواهد. حضرت باری تعالی اراده فرموده است ما را تعدیل کند و به ما نفع برساند.
وقتی که ما با خداوند عشق‌بازی می‌کنیم و خودمان را نزد او به خاک می‌مالیم، در مسیر تکامل‌مان به پیش می‌رویم و جانمان فربه می‌شود. می‌دانیم که انسان، علاوه‌بر نیازهای جسمانی، نیازهای روحانی و روانی نیز دارد که می‌باید در مسیر رسیدن به خوشبختی، تامین شوند.
یکی از این نیازهای روحی و روانی آدمی، نیایش است.
ما آدمیان، بدون نیایش، نمی‌توانیم زندگی خجسته‌ای داشته باشیم. بدون نیایش، در روان، کردار، سلوک و افکار ما نقصان پدید می‌آید. این نیاز، که در زمرهٔ برترین نیازهاست، براساس حکمت در ما قرار داده شده است؛ بنابراین راز و نیاز و لابهٔ ما به درگاه خداوند، پاسخی به این نیاز متعالی است.

به قلم خانم اعظم عموزادی، استاد دانشگاه
ویرایش و آماده‌سازی: خانم زهرا نصیری
۹۸/۸/۶

  • علی اکبر مظاهری
۰۵
آبان

گزیدهٔ رسالهٔ حقوق امام سجاد علیه‌السلام

حق گوش

«وَ أَمّا حَقّ السّمْعِ فَتَنْزِیهُهُ عَنْ أَنْ تَجْعَلَهُ طَرِیقاً إِلَى قَلْبِکَ إِلّا لِفُوّهَةٍ کَرِیمَةٍ تُحْدِثُ فِی قَلْبِکَ خَیْراً أَوْ تَکْسِبُ خُلُقاً کَرِیماً فَإِنّهُ بَابُ الْکَلَامِ إِلَى الْقَلْبِ یُؤَدّی إِلَیْهِ ضُرُوبُ الْمَعَانِی عَلَى مَا فِیهَا مِنْ خَیْرٍ أَوْ شَرٍّ وَ لا قُوّةَ إِلّا بِاللّه. و اما حق گوش این است که از هر چیز چنان پاکش دارى که آن‌را راهى به دل خود سازى (و آن‌را نگشایى) مگر براى (شنیدن) سخن خوبى که در دلت خیرى پدید آورد یا اخلاق والایى بدان کسب کنى، زیرا گوش دروازه سخن به‌سوى دل است که معانى گوناگونى را که متضمن خیر یا شر است به آن می‌رساند. و نیرویى جز از ناحیه خداوند نیست.»

گوش یکی از اعضای بدن است که اهمیت آن در آیات و روایات زیادی گوشزد شده است، از جمله اینکه خداوند در آیه 36 سورهٔ مبارکه اسراء می‌فرماید: «از آنچه نمی‌دانی پیروی نکن؛ چراکه گوش و چشم و دل‌ها همه مسئولند.»
گوش نیز مانند سایر اعضای بدن، هم می‌تواند در خدمت صاحبش در مسیر کمال و تعالی قرار بگیرد و هم می‌تواند صاحبش را به‌سوی غرق‌شدن در جهل و گمراهی و معصیت بکشاند، لذا هر انسانی به حکم انسان بودنش و در وهلهٔ دیگر هر مسلمانی به حکم مسلمان بودنش باید همواره از گفته‌ها و شنیده‌ها و افکارش مراقبت داشته باشد؛ چراکه چشم و گوش و دل همه مسئولند.
یکی از بزرگترین گناهان نکوهیده که همواره به دوری جستن از آن تاکید شده، گناه «غیبت» است. در کتاب مستدرک آمده است که پیامبر اکرم صلی‌ا... علیه و آله و سلم درخصوص غیبت می‌فرمایند: «گوش‌ها را از شنیدن غیبت پاکیزه نگه دارید، زیرا گوینده و شنونده در گناه با یکدیگر مشترکند.»
در حدیث دیگری نیز می‌فرمایند: «گوش‌دهنده غیبت هم یکی از غیبت‌کنندگان است.»
اصولاً پرداختن به غیبت، کار کسی است که ضعیف‌النفس است؛ چنان که یا حرفی که بر زبان می‌راند حرفی سست است و قابل گفتن در پیش‌روی فرد مد نظر نیست، یا اینکه جرأت و جسارت صحبت‌کردن در حضور او را ندارد، از این‌رو متوسل می‌شود به غیبت که باعث آلوده‌شدن زبان خود و گوش دیگران می‌شود. چه‌بسا این گناه با گناه دیگری به نام تهمت نیز آمیخته شود.
در کتاب وسائل آمده است که پیامبر اکرم صلی‌ا... علیه و آله و سلم فرمودند: «سریع‌تر از آنکه مرض جذام و خوره در درون انسان پیشرفت کند، بیماری غیبت در انسان، دین او را از بین می‌برد.»
گناهان زبانی که لاجرم گوش مخاطبان را نیز درگیر و مرتکب گناه می‌کند، چنان بر روح و روان و دنیا و عقبای انسان اثر می‌کند که می‌تواند همه اعمال او را تحت تاثیر قرار دهد، چنانکه امام صادق علیه‌السلام می‌فرمایند: «غیبت، حسنات و اعمال نیک انسان را نابود می‌کند، همان‌گونه که آتش هیزم را از بین می‌برد.»
گوشی که برای حرکت در مسیر بندگی و انسانیت به انسان عطا شده است، ای‌بسا که عامل گمراهی او و به هلاکت افتادنش شود، چنان که در کتاب بحار آمده است که امام علی علیه‌السلام می‌فرمایند: «فاصلهٔ حق و باطل چهار انگشت است؛ آنچه دو چشمت دید، آن حق است و آنچه دو گوشت می‌شنود، اکثر آن باطل است.»
بنابراین گوش بر انسان حقی دارد که برای رعایت آن باید این عضو از بدن را در راه حق و رشد و تعالی به کار گرفت و از پرداختن به آنچه ممنوع شده است، دوری کرد.
پس ای خدای مهربان! یاری‌مان کن تا از نعمات و اعضا و جوارحی که باید در راه خیر به کار افتند و فردا برای هر یک حسابی است، به‌درستی استفاده کنیم و حق آن‌را ادا کنیم.

به قلم خانم زهرا نصیری
#روزنامه_مردم‌نو

  • علی اکبر مظاهری
۰۴
آبان

اشاره:
پس از انتشار مطلب «اندر حکایت مشاوره» که به موضوع نیامدن مردان برای مشاورهٔ خانواده اشاره داشت، پیامی برای استاد ارسال کردم.

بخوانیم:

🔹با خواندن مطلب «اندر حکایت مشاوره» یاد یکی از دوستانم به نام نجمه‌سادات برایم تداعی شد.
چندین سال است او را می‌شناسم؛ دختر خوب و مذهبی است. اوایل آشنایی‌مان او را خانمی شاداب و پرانرژی یافتم. او هر از گاهی با من درددل می‌کند؛ از مشکلاتش می‌گوید و راهنمایی می‌طلبد. گره‌هایی در زندگی خانوادگی‌اش افتاده است. گره‌هایی که روح و روانش را پژمرده و رنجور ساخته است.
🔹 در حد وسعم و براساس نکته‌هایی که از کتاب‌های حاج‌آقا مظاهری فراگرفته‌ام و تجربه‌های مشاوره‌ای که از ۱۰ سال پیش تاکنون با ایشان داشته‌ام، دوستم را راهنمایی و کمک می‌کنم. هر دفعه که راهنمایی‌اش می‌کنم، نور امید را درونش می‌بینم، اما پس از چندی با ناامیدی برمی‌گردد.
🔹 گره‌های زندگی نجمه‌سادات با دستان همسرش باز می‌شود. بزرگترین مانع زندگی او این است که همسرش به‌هیچ‌وجه به مشاوره نمی‌آید.
هرگاه نجمه‌سادات او را به مشاوره دعوت می‌کند، همسرش می‌گوید: من خودم مشاورم و نیاز به مشاوره ندارم.
حالا نجمه‌سادات عزیزم پس از ۱۰ سال زندگی، افسرده، ناامید و عصبی شده است. مشکل اعتقادی نیز پیدا کرده است. گاهی می‌گوید: خدا هم صدایم را نمی‌شنود؛ خدا هم مرا نمی‌بیند.
من نیز در جوابش می‌گویم: اشتباهات همسرت را پای خدا نگذار. او مسئول و مسبب این مشکلات است و چارهٔ کار هم دست خود اوست.
در آخر قانع می‌شود و می‌گوید: راست می‌گویی.
🔹کاش می‌توانستم به همسر نجمه‌سادات بگویم که پا روی غرور و جهل خود بگذار و به مشاوره بیا.
کاش می‌توانستم به او بگویم که اگر زندگی خانوادگی و دنیایی‌ات برایت مهم نیست، به خاطر آخرتت به مشاوره بیا.
کاش می‌توانستم به او بگویم که اگر روح و جسم نجمه‌سادات که با جان و دل آن‌را تقدیم به شما کرده برایت مهم نیست، به‌خاطر فرزندان معصوم‌ات و آینده‌شان به مشاوره بیا.
کاش می‌توانستم به او بگویم که اگر به مشاوره اعتقاد نداری، به قرآن که اعتقاد داری؛ قرآن هم می‌گوید: «وشاورهم فی الامر»
به مشاوره بیا...
به مشاوره بیا...

به قلم خانم نرگس صفرخانلو
۹۸/۸/۴

  • علی اکبر مظاهری