دختری که پیر شد! (دختران و انتخاب همسر6)
» ظلمی جبران ناپذیر
آقای سامانی و برادرانش، که سرپرستی مادر و تنها خواهرشان را بر عهده داشتند، اختیار تصمیم گیری در باره خواستگاران خواهرشان را به دست گرفته بودند. آنان خواستگاران خواهرشان را، بدون نظرخواهی از او، رد میکردند و موقعیت ازدواج را از او، که در آن زمان دختری جوان و شاداب بود، می گرفتند.
این حکایت به حدود 30 سال پیش بازمیگردد. در آن روزگار که دختران شرم بیشتری از اظهارنظر درباره خواستگارانشان داشتند. خانم سامانی هم جسارت مخالفت با رفتار غیرمنطقی برادرانش را نداشت و به ناچار تسلیم بود....
یکی از دلایل مخالفت برادران با ازدواج خواهرشان، که البته مستقیما بیان نمی شد، ترس از تنهایی مادرشان بود.
سالهامی گذشت و عمر خانم سامانی سپری می شد و به طور طبیعی خواستگارانش کم و کمتر می شدند تا اینکه به نزدیک 40 سالگی رسید و دیگر کسی برای ازدواج به سراغ او نمی آمد.
خانم سامانی، که جوانی اش به پرستاری و خدمت مادر گذشته بود، در آستانه 40 سالگی، مادر پیرش را نیز از دست داد و مجبور شد از آن به بعد، زندگی اش را به تنهایی بگذراند.
او ضمن بیان درددل هایش میگوید:
« برادرانم اکنون زندگی های مستقلی دارند و صاحب همسر و فرزندند، در حالی که من مجبورم تنهایی خود را بپذیرم و دوران پیری ام را نیز، به دلیل نداشتن همسر و فرزند، در خانه سالمندان بگذرانم.»
برادران خانم سامانی، که باعث نابسامانی خواهرشان شدند، اکنون پشیمان اند، ولی دیگر نمی توانند کاری بکنند. افسوس!
این پست را با خوانندگانمان به اشتراک می گذاریم. شما اگر 20-30 سال قبل، خانم سامانی را می شناختید، به او چه می گفتید؟ اگر او در آن زمان با شما درباره مسئله اش مشاوره می کرد چه راهکاری به او ارائه می کردید؟
اکنو به سامانی های امروزمان راهکار دهید تا زندگی شان نابسامان نشود.
بنده نیز، در پایان، جمع بندی می کنم و نظرم را می گویم.
خوانندگانمان رهنمودهای خوبی به خانم سامانی دادند. برخی نیز از کردار برادران او ابراز نفرت کردند. ما نبز با خوانندگانمان همراهیم و می گوییم:
1. کردار برادران خانم سامانی بسیار قبیح است. خداوند آنان را کیفر می دهد.
2. خانم سامانی نمی باید تن به این جفای هولناک می داد و نمی شاید که این نابسامانی را می پذیرفت.
3. فرهنگ جامعه، در این باره و از این سطح، باید بالا رود؛ بسیار بالاتر.
4. به مطالب و راهکار هایی که در پست های چندگانه «دختران و انتخاب همسر» بیان کرده ایم باید عمل شود.
5. راهکار عملی و محسوس، نیز فراگیر در بسیاری از موارد مشابه، آن است که به طاهر و طاهره گفتم و نیکو عمل کردند و نتیجه ای نیکو گرفتند.
حکایت این دو فاخته و این راهکار راهگشا را در پست بعدی بخوانید.