دام فریب!
جوانان را یاری کنیم
از دامهایی که برخی از جوانان در آن میافتند این است که قبل از ازدواج میفهمند یکدیگر را دوست ندارند (و یا یکی دوست دارد و دیگری ندارد) و میخواهند از ازدواج منصرف شوند، امّا افراد خانواده و اطرافیان میگویند: «فعلاً ازدواج کنید، بعداً محبّت به وجود میآید.» جوانان حرف آنان را باور میکنند و ازدواج میکنند و بعد نه تنها محبّتی به وجود نمیآید، بلکه هر چه میگذرد، نفرتها بیشتر میشود. در آن حال، دیگر از افرادی که اینان را سفارش به ازدواج میکردند و وعده میدادند محبّت بعداً به وجود میآید، خبری نیست. هر کس پی کار خودش رفته و اینها تنها ماندهاند، با یک زندگی سرد و بیروح. و اگر آن وعدهدهندهها بخواهند هم کاری برایشان بکنند، نمیتوانند.
جوانان (دختر و پسر) باید به این نکتهٔ مهم توجّه داشته باشند که محبّت و علاقه، از همان ابتدا باید وجود داشته باشد و یا به وجود آید و زیربنای ازدواج گردد. هیچ تضمینی وجود ندارد که عشق و محبت بعداً به وجود آیند.
آیتالله ابراهیم امینی نوشتهاند:
خانم ... در نامهاش مینویسد: نزدیک یک سال پیش با جوانی ازدواج کردم که قبلاً با او آشنایی نداشتم. دو نوبت آمد خانهٔ ما، ولی من آن رو را نداشتم که خوب در او دقّت کنم که آیا به عنوان همسر آیندهام او را دوست دارم یا نه. با خود میگفتم وقتی صیغۀ عقد خوانده شد، محبّت خواهد آمد. ولی متأسّفانه بعد از عقد که به منزل ما آمد، دیدم اصلاً علاقهای به او ندارم.
بعداً موضوع را با خانوادهام در میان گذاشتم، ولی با مخالفت شدید آنها روبرو شدم و گفتند: بعداً علاقهمند میشوی.
ولی اکنون که یک سال از ازدواج ما میگذرد، نه تنها علاقهمند نشدهام، بلکه تحمّل دیدن او را ندارم. شوهرم نیز میداند که او را دوست ندارم ... واقعاً دارم از بین میروم. چند دفعه خواستم خودم را از بین ببرم، ولی از خدا ترسیدم. زندگی من مثل جهنّم میماند. میسوزم و میسازم و نمیدانم چه کار کنم ... .
نویسنده: علیاکبر مظاهری
۹۹/۴/۱۰
- ۹۹/۰۴/۱۰