لنگر آرامش
برگی از «شیخ بیخانقاه»
در خانه عمهام، همه چشمها به سمت حاجآخوند بود که حرفی بزند. دو زانو نشسته بود.
گفت: در بندر، وقتی کشتی لنگر داشته باشد، توفان هم که بشود، کشتی باقی و بر جای میماند. البته کژ و مژ میشود، اما توفان که آرام گرفت، کشتی آرام و قرار پیدا میکند.
این مصیبتها، مثل سوختن پسرمان "قربان"، مثل توفان است. لنگری که توجه و تعادل ما را حفظ میکند، توکل به خداوند و توسل به اهل بیت است.
انسان متوکل و دارای روح طمانینه، در مصیبتها صبور است و در شادیها اندازه نگاه میدارد و دچار غرور نمیشود.
کاش من هم میتوانستم جلوهای از این آیه سوره حدید را در زندگیام شاهد باشم:
"لا تاسَوا عَلیَ مَا فَاتَکُم وَ لَا تَفرَحُوا بِمَا آتَاکُم"؛ از چیزی که از دست میدهیم، نبایست دچار نومیدی و حسرت شویم و برای آن چه هم که به دست میآوریم، نبایست شادی [غافلانه] کنیم.
باباطاهر به همین معنا توجه داشته است:
یکی درد و یکی درمان پسندد
یکی وصل و یکی هجران پسندد
من از درمان و درد و وصل و هجران
پسندم آنچه را جانان پسندد
"قربانِ" شما، با آن صفا و معصومیتی که داشت، در بهشت خداوند است. دعاگوی شما است.
شیخ بیخانقاه
۹۹/۴/۲۲
- ۹۹/۰۴/۲۲