⭕️ عبرتهای کرونایی (۱۳)
⭕️ عبرتهای کرونایی (۱۳)
🔅 غربتهای پنهان
✍️ نویسنده: علیاکبر مظاهری
✔️ نامهای دیگر از «غریب»
«غریب»، که گاهبهگاه برایم نامه مینویسد و احوال روحی خود را بیان میکند، این بار با خواندن پست پیشین؛ «بازشدن دیدهها»، چنین نوشته است:
سخن عارفان و دعای ایشان بوی «بِه» میدهد!
این دعای پیامبرمان، که از قلّههای عرفان است، در بیشهٔ جان عارفان عاشق، آتشی شگرف میافکند: «الهی أرِنی الأَشیاءَ کما هِیَ»؛
خدای من! پدیدهها را، همانگونه که هستند، به من بنمایان.
اگر اشیا همان بودی که پیداست
کلام مصطفی کی آمدی راست؟
که با حق سرور دین گفت: الاهی!
به من بنمای اشیا را «کما هی»
✔️ بلای کرونا
در این بلیّهٔ کرونا، غربت غریبان، نمایانتر شده است. کسانی غریب بودند، اما غربتشان ناآشکار بود. کرونا «غربتهای پنهان» را چنان آشکار کرد که هیچ عامل دیگری چنین معجزهای نداشت.
اما آیا این آشکارشدن آن پنهان، به مصلحت است؟ سودمند است؟
از مثبت هاست؟ از منفعتهای این بلای همهگیر است؟
بلی، هست! به مصلحت است، مثبت است، منفعت است.
چگونه؟
بدینسان که: پارهای از پنهانها، اگر دیرزمان پنهان بمانند، بدخیم میشوند و درمانشان سخت میشود. آشکار شدنشان سبب علاج زودهنگام میشود و درمان میپذیرند. نیز اگر تا صاحب بلا، قوایش تحلیل نرفته، آشکار شوند، او میتواند چارهای بیاندیشد. دور دستها را تیز بنگرد. پیش از فرتوتی و وقوع در ذلّت، تدبیر کند تا غافلگیر نشود. پیش از زمینگیری، عصایی برای خود بسازد.
بنابرمثال: برخی از یارانمان را دیدیم که میپنداشتند همسر و فرزندانشان، بهگاه پیری، همدمشاناند، یاورشاناند. از اینرو، همه داشتههای خود را نثار آنان میکردند. اما همین که کرونا پنجه در گلویشان افکند، باطن اطرافیان آشکار شد. دیده اینان؛ گرفتاران در چنگال کرونا، باز شد. به خود آمدند. چاره اندیشیدند. از تکیه بر کسان خود پشت برداشتند. از اعتماد به دیگران، دل بریدند و با اعتماد به خداوند و تکیه بر قدرت بیزوال او، به کار باقی عمر، آخر عمر، و آخرت خویش پرداختند.
الاهی! بر نعمتهایت سپاس.
- ۹۹/۱۲/۲۹