وبسایت علی اکبر مظاهری

mazaheriesfahani@gmail.com
وبسایت علی اکبر مظاهری

mazaheriesfahani@gmail.com

مشاور و مدرس حوزه و دانشگاه

کانال تلگرام از زبان مشاور
جهت دیدن کانال تلگرام "از زبان مشاور" روی عکس کلیک کنید
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
بایگانی

«فرصت‌های نیکو را دریابیم»

جمعه, ۱۷ ارديبهشت ۱۴۰۰، ۰۵:۵۹ ق.ظ

«فرصت‌های نیکو را دریابیم» اخلاق و خانواده از منظر قرآن و اهل بیت(ع) / نوشتاری از استاد علی اکبر مظاهری – بخش بیست و چهارم

شفقنا هر روز ماه مبارک رمضان را با هدیه‌ای از بوستان خجسته قرآن و اهل بیت(ع) با موضوع مهم «اخلاق و خانواده» به قلم حجت الاسلام و المسلمین علی اکبر مظاهری استاد اخلاق و خانواده، مهمان خانه و خانواده‌ ها خواهد بود. انتقادات و پیشنهادات مخاطبین به استاد علی اکبر مظاهری منتقل خواهد شد و آقای مظاهری پاسخگوی سوالات احتمالی مخاطبان عزیز خواهد بود.

استاد مظاهری در بخش بیست و چهارم نوشتاری که در اختیار شفقنا قرار داده، آورده است:

امیر مومنان فرموده‌اند:
الفُرصَه تمُّر مرِّ السَحاب، فانتَهِزوا فُرَصَ الخَیر؛
فرصت، چونان ابر، می‌گذرد. فرصت‌های نیکو را دریابید.
(نهج البلاغه)

آغاز فصلی نو در زندگی خانوادگی

پس از عروسی، که فاخته‌های جداآشیانه، هم‌آشیانه می‌شوند، فصلی نو، در زندگی مشترک، آغاز می‌شود.
هر کدام از مراحل که طی شد، دیگر نمی‌باید به پشت سر نگریست و آرزوی بازگشت به آن را در دل و ذهن پروراند؛ چون بازگشت، نه ممکن است و نه مطلوب. در هر مرحله می‌باید کوشید که وظایف آن به بهترین شکل و به اندازۀ توان و امکان انجام پذیرد؛ امّا پس از گذشتن آن، باید به مرحلۀ تازه پرداخت و توان خویش را مصروف ایفای وظایف ویژۀ آن نمود و نیز بهترین و بیشترین بهره را از آن برداشت و برای مراحل بعدی، توشه اندوخت.
نگریستن به مراحل گذشته، اگر با دیده‌ای مثبت‌نگر باشد و بتوان از گذشته‌ها پند و تجربه آموخت و از خاطره‌های گوارای آن لذّت برد و بر طراوت زندگی افزود، مطلوب است و نیکو؛ امّا اگر برای بررسی امکان بازگشت باشد و موجب حسرت و ندامت شود و باعث ملامت خویشتن گردد، نامطلوب است و ناروا. حسرت خوردن بر گذشته، علاوه بر این‌‌که هیچ ثمره‌ای ندارد، موجب اتلاف نیروی روانی و جسمانی می‌شود و لحظه‌ها و زندگی کنونی را تباه می‌کند.

بسیاری از مردمان، بلکه بیشتر ایشان، اگر با دیدۀ ایده‌آل‌طلبی مادی و عدم قناعت به داشته‌های خویش، به گذشته نگاه کنند، دچار حسرت و ندامت می‌شوند و این حالت چندان استمرار می‌یابد و گسترده می‌شود که‌ همۀ قلمرو زندگانی‌شان را فرا گیرد و آن را تباه کند. امروز را در حسرت دیروز تباه می‌کنند و فردا را در حسرت امروز و این روند نامعقول، تا پایان عمر ادامه می‌یابد و با افسوس و احساس زیان، از این جهان می‌روند. حال آن‌که
شرط خردمندی و ایمانداری این است که از لحظه لحظۀ عمرمان بهره جوییم و خداوند را بر نعمت‌هایش که در هر زمان به ما عطا فرموده و می‌فرماید، سپاسگزار باشیم.

بنابر این، مطلوب و معقول و ممکن، آن است که در هر مرحله از مراحل زندگی خانوادگی، به قدر فهم و دانش و توان خویش تلاش کنیم و به هر چه نصیبمان شد، قانع شویم و خدا را بر نعمت‌هایش شکر گزاریم و در مرحلۀ بعدی، بر گذشته حسرت نخوریم و دیگر «ای کاش» نگوییم و پشیمانی و عدم قناعت را از خویش برانیم و وضعیت خودمان را با دیگران مقایسه نکنیم.

تفاهم‌ها و تفاوت‌ها

از مسائل اصولی در زندگی مشترک، مسألۀ «تفاهم‌ها و تفاوت‌ها» است.
تفاهم میان همسران، در زندگی مشترک، یعنی فهم و درک دوسویه و سازگاری دوجانبه و مدیریت درست زندگی؛ بدون کشمکش و نزاع، همراه با رضایت از زندگی، با احترام متقابل زوجین و کامیابی در حیات مشترک. وجود این تفاهم، از خجسته‌ترین بهره‌های زندگانی است و تأمین آن از بزرگ‌ترین وظایف همسران است.

اکنون می‌گوییم: تفاهم کامل که هیچ نقصانی در آن نباشد و زن و شوهر هیچ تفاوت اندیشه و سلیقه و هیچ ناهمگونی اخلاقی و روانی نداشته باشند، امکان‌پذیر نیست؛ اگرچه مرد و زن، در مرحلۀ انتخاب همسر، همۀ معیارها و موازین را رعایت کرده و هیچ کوتاهی‌ای نکرده باشند.

گوناگونی آدمیان

تفاهم کامل، نه ممکن است و نه مطلوب. امّا این‌که چرا «ممکن نیست»؟ چون خداوند، از سر حکمت، آدمیان را گوناگون آفریده است. در میان میلیاردها انسان، هیچ دو نفری یافت نمی‌شوند که از همه لحاظ مانند هم باشند. هر کدام از آدمیان منحصر به فرد است. هر کس روح و روانی جداگانه و شخصیتی ویژه دارد؛ با اندیشه‌های خاص و روحیه‌ها و سلیقه‌ها و توانایی‌ها و ضعف‌ها و استعداد‌ها و محدودیت‌های ویژه. البته شباهت‌هایی در افراد وجود دارد؛ امّا همانندیِ کامل نه. قانون حکیمانۀ آفرینش چنین است که:
«النّاسُ مَعادِنُ کَمَعادِنِ الذَّهَبِ وَالفِضَّه»؛ [۱]
مردمان، معدن‌هایند؛ چونان معادن طلا و نقره.
از سوی دیگر، هر کس از پدر و مادری ویژه زاده شده و میراث‌بر خصلت‌ها و اوصاف والدین و اجداد خویش است. تأثیر ژن‌ها بر اخلاق و احوال اشخاص و نسل‌ها، از حقایق حتمی آفرینش است.
رگ رگ است این آب شیرین و آب شور
در خـلایق می‌رود تا نفخ صـــــور [۲]
همچنین هر کس در خانواده‌ای جداگانه پرورش یافته و دارای تربیتی جداگانه است. تربیت والدین و مربّیان و شیوه‌های متفاوت تربیتی ایشان، بر شخصیت انسان، تأثیری ریشه‌دار و ماندگار دارد. از سوی دیگر، هر فرد در جامعه‌ای ویژه رشد یافته و با کسانی متفاوت معاشرت داشته و نیز هر کس غذاهایی خاص خورده است؛ هم از نظر حلال و حرام و هم از نظر کیفیت و کمیت. و نیز… و نیز….

بنابر این، انتظار همتایی و همفکری و هم‌سلیقگی و تفاهم کامل، انتظاری ناممکن است. امّا این‌که چرا «مطلوب نیست»؟ زیرا اگر همۀ آدمیان یکسان باشند، روند تکاملی انسان، کُند یا متوقّف می‌شود. مقتضای آفرینش حکیمانۀ آدمی چنان است که مردمان، گوناگون باشند تا سیر تکاملی‌شان استمرار یابد؛ بدین‌سان که مسابقه‌ای سالم و شوق‌انگیز در جادۀ حیات صورت پذیرد و استمرار یابد، تا قافلۀ پیش‌روندۀ آدمیّت و آدمیان سکون نپذیرد و از روندگی و بالندگی وا نماند؛ بلکه هر کس دیگری را تشویق کند تا به پیش تازد و استعدادهای متراکم خویش را به‌کار اندازد و بکوشد تا خویش را از دیگران پیش اندازد و این تکاپوی فرخندۀ کاروان آدمیان به سوی اهداف عالی، استمرار یابد.
یادمان باشد که یکی از هدف‌های ارجمند ازدواج، این است که زوج‌ها یکدیگر را در مسیر وصول به کمال یاری نمایند.

اگر همگان همگون و یکسان باشند، زندگی دچار ملالت و کسالت می‌شود و هیچ‌کس، دیگری را در راه تکامل یاری نمی‌کند؛ یعنی نمی‌تواند که یاری کند، زیرا هیچ‌کس با دیگری فرقی ندارد و همه چیزِ همگان، یکسان است. در چنین فرضی، یکنواختی و رکود پدید می‌آید، زیرا رویداد نوینی در زندگی رخ نمی‌دهد؛ هیچ‌کس سخن تازه‌ای برای گفتن ندارد و کار تازه‌ای به دیگری نمی‌آموزد؛ کسی نمی‌کوشد یک گام به پیش بردارد و دیگری نیز بر تلاش خویش نمی‌افزاید تا به او برسد، چون توان همه یکسان است و هیچ‌کس قادر به پیش افتادن بر دیگری نیست، پس مسابقه‌ای و هیجان و تشویقی نیست.

زنبوران عسل را بنگرید! از میلیون‌ها سال پیش تاکنون، هیچ تحوّل و تکاملی در زندگی‌شان پدید نیامده است؛ زیرا یکسان هستند و یکسان عمل می‌کنند؛ هیچ‌گاه حادثۀ تازه‌ای در زندگی‌شان رخ نمی‌دهد؛ حتّی آن برگزیدن ملکه و انتخاب مدیران برای ادارۀ کندوها نیز تکراری است و همیشه بر شیوه‌ای واحد انجام می‌گیرد و تکاملی در آن دیده نمی‌شود. این‌گونه زندگی یکنواخت، برای زنبوران عسل قابل تحمّل است، زیرا ساختار وجودی‌شان این چنین است؛ هیچ گله‌ای هم ندارند و برابر غریزۀ خدادادی و راهبری تکوینی‌شان عمل می‌کنند. امّا انسان فطرتی کمال‌جو دارد و همواره خواهان ترقّی و تکامل است و هرگز نمی‌تواند زندگی زنبورانه را تحمّل کند.

پس تفاوت، مایۀ تحرک و تکامل است. گوناگونی، از دلزدگی پیشگیری می‌کند؛ جوراجوری، هیجان مثبت می‌آفریند؛ فاصله، سبب تلاش می‌شود. در مسیر کمال، باید تسابق و تفاوت باشد، تا عرصۀ رقابتی مبارک مهیّا شود و استعدادهای نهفته، میدان جَوَلان بیابند و در این تکاپوی خجسته، زمینۀ رشد و شکوفایی آدمی و آدمیّت فراهم آید و پویایی و حیات فرخنده را سبب شود.

[۱]: امام صادق(علیه السلام)، بحارالانوار، ج ۵۸، ص ۶۵.
[۲]: مولوی، مثنوی معنوی.

  • ۰۰/۰۲/۱۷
  • علی اکبر مظاهری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">