جنگ و صلح همسران (۱۵)
جنگ و صلح همسران (۱۵)
نویسنده و مشاور: علیاکبر مظاهری
وسواس را درمان کنیم (۴)
(ادامهٔ شکلهای بروز وسواس)
۶. اختلال جنسی و عاطفی (بیمیلی، کممیلی، سستی ...)
هرگونه اختلال روانی - عصبی، در کاهش میل جنسی، اثر منفی دارد. مسائل جنسی و عاطفی، بیش از آنکه به جسم ارتباط داشته باشد، به اعصاب و روان مرتبط است. هرگونه ضعف جنسی؛ کممیلی، بیمیلی، کماشتهایی، ناتوانی، زودانزالی، ریشه در ذهن و اعصاب و روان دارد. تاثیر ضعف جسمانی در اشتهای شهوانی، آری؛ اما سهم عمدهٔ سستی در این ناحیه، از آن اعصاب و روان است.
بیفزاییم که وسواسیها، به سبب مسائل نجسی و آلودگی، از آمیزش هراس دارند. از این رو، هم اشتهایشان کاهش مییابد، هم از میزان بهرهمندیشان کاسته میشود، هم شادابی و چالاکیشان کم میشود.
این نمونه را ببینید:
قهر از بستر
از زبان مشاور
مشاورهٔ جنسی - عاطفی
خانم سلامتی به مشاوره آمد؛ گلایهمند و خشمگین. مشاوره را با پرخاش و با شکایت از شوهرش آغاز کرد. گفت و گفت. شنیدم و شنیدم و هیچ نگفتم، تا آرام شد. گویا پارههایی از گداختهٔ انباشته در جانش را روی میز مشاوره ریخت. به گریه افتاد و شدید گریست. بخشی دیگر از گداختههای سینهاش را، با صدای بلند و اشک ریزان، بیرون پاشید و فرو نشت و آرام گرفت. گفتم: حالا که آرام شدید، مسئلهٔ اصلیتان را بگویید.
گفت: من زنی هستم سالم. طبیعتی گرم دارم. اشتهای غریزی و عاطفیام بیدار است و پراشتها. اما شوهرم، با اینکه مرد خوبی است؛ خوش اخلاق، عادل، باانصاف، ولی وسواس دارد. از بسترمان میترسد. با اینکه من مسائل طهارت را میدانم و بستر را پاکیزه نگه میدارم، از بستر هراس دارد. با اینکه من را دوست دارد و وجوب ادای حق همسر را میداند، ولی ترسهای توهمی وسواسگونهاش او را از من میرماند. گاهی گریه میکند. احساس حقارت و تقصیر میکنند، اما از عهدهٔ غلبه بر وسواس توهمیاش بر نمیآید.
گفتم: توهمی نیست. واقعی است. وسواس، اختلال است، نه توهم. خانم سلامتی گفت: از آیندهٔ زندگیمان میترسم. من نمیتوانم محرومیت جنسی و عاطفی را تحمل کنم. آغوش میخواهم. ارضا میخواهم. ارگاسم میخواهم.
اندکی سکوت کرد و سپس آهسته گفت: میترسم به گناه بیفتم. من نجیبم، اما میترسم گل نجابتم، زیر لگدهای وسواس شوهرم، پرپر شود.
چارهٔ کار
۱. با خانم سلامتی همدردی کردم. گفتم که درکش میکنم.
۲. نجابتش را ستودم.
۳. شکیباییاش را آفرین گفتم.
۴. مرحبایش گفتم که پیش از کارهای ناروا و قبل از ویرانشدن زندگیشان، به مشاوره آمده است.
۵. همسرش را به مشاوره دعوت کردم.
نوبت بعد
خانم سلامتی، هفته بعد، با شوهرش به مشاوره آمدند. آقا همانگونه بود که خانم گفته بود. درمان را آغاز کردیم. پس از حدود شش ماه، کارشان بهسامان شد. هر دو از زندگی راضی شدند.
✅ راههای درمان را در ادامه مینویسم. انشاءالله.
۲۳ اسفند ۱۴۰۰
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
- ۰۱/۰۱/۱۹