عرفان ناب (۲۰)
عرفان ناب (۲۰)
نویسنده: #علی_اکبر_مظاهری
سنجشی بخردانه
خدای رحمان به مردمان میفرماید:
یَابنَ آدَمَ!
۱. أَطیعُونی بِقَدرِ حَوائِجِکُم إِلَیَّ.
۲. وَ اعصُونی بِقَدرِ صَبرِکُم عَلَى النّارِ.
٣. وَ تَزَوَّدُوا مِنَ الدُّنیا بِقَدرِ مَسکَنِکُم فیها.
۴. وَ تَزَوَّدُوا لِلآخِرَةِ بِقَدرِ مَسکَنِکُم فیها.
۵. وَ لاتَنظُرُوا إِلى آجالِکُمُ المُتَأَخِّرَةِ وَ أَرزاقِکُمُ الحاضِرَةِ وَ ذُنُوبِکُمُ المَستُورَةِ.
۶. وَ کُلُّ شیءٍ هالِکٌ إِلاّ وَجهی.
۷. وَلَو خِفتُم مِنَ النّارِ کَما خِفتُم مِنَ الفَقرِ، لَأَغنَیتُکُم مِن حَیثُ لا تَحتَسِبُونَ.
۸. وَلَو رَغِبتُم فِی الجَنَّةِ کَما رَغِبتُم فِی الدُّنیا، لَأَسعَدتُکُم فِی الدّارَینِ.
۹. وَ لا تُمیتُوا قُلُوبَکُم بِحُبِّ الدُّنیا، فَزَوالُها قَرِیبٌ. ۱
ای فرزندان آدم!
۱. به قدر نیازهایتان به من، مرا اطاعت کنید.
۲. و به اندازهٔ صبر و تحملتان بر آتش دوزخ، مرا معصیت کنید.
٣. و به اندازهٔ ماندنتان در این جهان، از دنیا توشه برگیرید (و ذخیر کنید).
۴. و به اندازهٔ بودنتان در جهان دیگر، برای آخرت توشه بیندوزید.
۵. و به مهلتهای دادهشدهتان و روزیهای آمادهتان و گناهان پوشیدهتان منگرید (و دستخوش غرور و غفلت نشوید، زیرا ناگهان اجل فرا میرسد و فرصت جبران را از کفتان میرباید).
۶. و همه چیز و همه کس، هلاک شونده و فناپذیر است، مگر وجه و وجود من.
۷. و اگر آنگونه که از «فقر» میترسید، از «آتشِ» (دوزخ و کیفر من نیز) میهراسیدید، شمایان را از راههایی (و بهگونههایی) که نمیپنداشتید، بینیاز میکردم.
۸. و اگر به همانسان که به دنیا رغبت میورزید، به بهشت - نیز - میل و شوق میداشتید، در دو جهان، سعادتمندتان میکردم.
۹. و دلهابتان را با دوستی دنیا و(دنیازدگی) نمیرانید؛ زیرا فنای دنیا، نزدیک است!
شرط خردمندی
یافتن معیارهای مطمئن برای ارزیابی پدیدههای هستی، شرط خردمندی است. در ارزیابی پدیدهها و اهمیتدادن به آنها، باید معیار و سنجشی خردمندانه داشت و بهای هرچیز را به اندازهٔ ارزشمندیاش پرداخت؛ نه کمتر و نه بیشتر.
آدمی امّا، گاهی برای پارهای از اشیا، بهایی بیش از ارزش حقیقیشان میپردازد و سخت زیان میبیند، و از سویی، در ازای اشیای پربها، منزلتی قائل نمیشود و برای تحصیل آنها تلاشی در خور و شایسته به عمل نمیآورد.
زندگی ناپایدار این جهان و حیات جاودانهٔ جهان دیگر و نیز کیفر و پاداش خداوند، از مقولاتیاند که ارزیابی و تفکّر و تأمّلی جدّی را میطلبند؛ باید نگریست که کدام عمل، طاعت است و سعادت میآفریند و کدامین کردار، معصیت است و شقاوت میافزاید.
نگرشی فکورانه و عالمانه به مسیر حیات آدمیان و اندیشیدن در باب سرنوشت انسان در جهان بیانتهای آخرت، رُعبی عظیم در دلهای بیدار میافکند و تعجبی بهتآور بر جان عاقبتاندیشان مینشاند، و آنگاه این رعب و تعجّب، فزونی مییابد که فراوان مردمانی را مینگریم که تمامی همّت و فرصت و توان خویش را مصروف این جهان میکنند و گویا از حیات جاودانهٔ آخرت، پاک بیخبرند! و نیز برخی را میبینیم که چنان از طاعت خداوند گریزانند و به معصیت او شادمان، که گویی هیچ نیازی به پروردگارشان ندارند و از کیفر و عقاب وی کاملاً در اماناند!
«عاقل آن است که اندیشه کند پایان را»!
«عاقبت بینان» بُوَند اهل رشاد
در نگر، وَاللهُ اَعلَم بِالسَّداد ۲
۱۱ آبان ۱۴۰۱
۱. کلمةالله، صفحه ۴۶۲.
۲. مولوی، مثنوی معنوی.
🌍 zil.ink/mazaheriesfahani
- ۰۱/۰۹/۱۱