ذکر و ذاکران (۱)
ذکر و ذاکران (۱)
(خطبهٔ ۲۲۲ نهجالبلاغه)
#نویسنده_و_مشاور: #علی_اکبر_مظاهری
حس خجسته (۵)
خوراک جان (۴)
اشاره
اکنون که سخن ذکر و ذاکران در میان است و گوهری از خطبهٔ ذاکران امیر مؤمنان - علیهالسلام - را آوردیم، دریغمان میآید که از این خطبهٔ گوهرین بگذریم.
ازاینرو، همهٔ این خطبهٔ شریف را میآوریم تا جانمان فرحناکتر شود.
اشارت
بسیار میشد که امیر مؤمنان - علیه السلام - در پی تلاوت آیهای و یا آیههایی از قرآن، خطبهای میخواند و سخنی میراند دربارهٔ همان آیه و آیات. در این هنگامهها سخن آن حضرت چنان اوج میگیرد که آدمیان را به فراها فرا میخواند و آنانی را که جانهایی مستعد دارند، به معراج میرساند.
این گفتارهای امام، اگرچه به تفسیرهای رایج قرآن، شباهتی ندارد، اما حقّا که تفسیر و تبیین قرآن، همان است که امیر بیان و اولاد کرام ایشان مینمایند؛ بیانی دلبرانه، خردنواز، جانپرور، بیدارگر.
آری؛ ارباب عصمت، که محرمان حریم الاهیاند، سخنشان وحیانی است و هرگاه که صلاح بدانند، رازهایی از اسرار نهانی را بر کسانی که اهل آناند، میگشایند و رمزهایی از معرفتهای باطنی وحی خداوندی را به کسانی که تاب آن را دارند، مینمایانند.
امیر رازدانان - علیه السلام - در حالی از آن حالات و به هنگامی از آن هنگامهها و بر کسانی از آن کسان، این آیه را خواند:
«رِجَالٌ لَا تُلْهِیهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلَاةِ وَإِیتَاءِ الزَّکَاةِ ۙ یَخَافُونَ یَوْمًا تَتَقَلَّبُ فِیهِ الْقُلُوبُ وَالْأَبْصَارُ»؛ ۱
(در میان آدمیان) کسانی یافت میشوند که تجارت و داد و ستد، آنان را از یاد خداوند، غافل نمیکند.
آنگاه، این سخن بیبدیل را بیان فرمود:
۱) إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى جَعَلَ الذِّکْرَ جِلاءً لِلْقُلُوبِ، تَسْمَعُ بِهِ بَعْدَ الْوَقْرَةِ، وَ تُبْصِرُ بِهِ بَعْدَ الْعَشْوَةِ، وَ تَنْقَادُ بِهِ بَعْدَ الْمُعَانَدَةِ.
۱) خدای سبحان، ذکر و یاد خویش را مایه جلا و روشنای دلها ساخت (و به آن سبب، زنگار قلبها را زدود و جانها را صیقلی نمود) تا دلها، پس از سنگینی و تیرگی، بشنوند و پس از نابینایی و ضعف بصیرت، ببینند و پس از عنادورزی و حقناپذیری، خاشع و رام گردند.
۲) وَ مَا بَرِحَ لِلَّه عَزَّتْ آلَاؤُهُ فِی الْبُرْهَةِ بَعْدَ الْبُرْهَةِ وَ فِی أَزْمَانِ الْفَتَرَاتِ، عِبَادٌ نَاجَاهُمْ فِی فِکْرِهِمْ، وَ کَلَّمَهُمْ فِی ذَاتِ عُقُولِهِمْ.
۲) در همیشهٔ روزگاران، چنین بوده و هست و از سنّتهای الاهی است که در برهههای گوناگون و هنگام نبودن پیامبران، در هر عصر و زمان، خداوند سبحان بندگانی دارد که با آنان نجوا میکند و در سرّ ضمیرشان و از راه اندیشه و فکرشان، با آنان راز میگوید و اسراری را به آنان الهام مینماید و در نهانگاه عقلهایشان با آنان سخن میگوید (واندیشه و عزمشان را هدایت مینماید).
ازاینروست که آنان چنین میشوند:
۳) فَاسْتَصْبَحُوا بِنُورِ یَقَظَةٍ فِی الْأَبْصَارِ وَ الْأَسْمَاعِ وَ الْأَفْئِدَةِ.
۳) چراغ هدایت را میافروزند؛ چراغی با نور بیداری در دیدگان و هشیاری و آگاهی در گوشها و دلها.
۴) یُذَکِّرُونَ بِأَیَّامِ اللَّهِ.
۴) (این راهبلدان و هادیان کمال یافته،) «ایّامالله» و روزها و روزگاران خاص خدایی و منزلت آنها را فرایاد مردمان میآورند.
۵) وَ یُخَوِّفُونَ مَقَامَهُ.
۵) و آنان را از حشمت و مقام خدای حکیم، هراسان و اندیشناک میسازند.
۶) بِمَنْزِلَةِ الْأَدِلَّةِ فِی الْفَلَوَاتِ.
۶) (این رهیافتگان،) چونان نشانههای هدایتاند در صحراهای بینشان.
۷) مَنْ أَخَذَ الْقَصْدَ حَمِدُوا إِلَیْهِ طَرِیقَهُ وَ بَشَّرُوهُ بِالنَّجَاةِ.
۷) کسی را که راه اعتدال و صلاح را پیش گرفته و صراط حق را میپوید، میستایندش و به نجات و فلاح، بشارتش میدهند.
۸) وَ مَنْ أَخَذَ یَمِیناً وَ شِمَالًا ذَمُّوا إِلَیْهِ الطَّرِیقَ، وَ حَذَّرُوهُ مِنَ الْهَلَکَةِ، وَ کَانُوا کَذَلِکَ مَصَابِیحَ تِلْکَ الظُّلُمَاتِ، وَ أَدِلَّةَ تِلْکَ الشُّبُهَاتِ.
۸) و کسی را که بیراهههای «چپ» و «راست» را پیشه ساخته، شیوهاش را نکوهش میکنند و از تباهی و هلاکت بر حذرش میدارند. و بدینسان، ایشان، چراغهایی در آن تاریکیهایند و رهنمایانی (رهاییبخش) از آن شبههها و سرگردانیهایند.
{دنبالهٔ خطبه، در پست بعد. به خواست خدا.}
۵ آبان ۱۴۰۲
۱. سورهٔ نور، آیهٔ ۳۷.
ما را در رسانههایمان دنبال کنید 👇
🌐 http://zil.ink/Mazaheriesfahani_ir
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
- ۰۲/۰۹/۰۵