🎄 آبادانی گلستان
🎤 از زبان مشاور
دنباله راهکارها:
شش. در خانه، با اهل خانه، بهخصوص با همسرتان، بداخلاقی نکنید.
گفتمش: میدانم بیماری شما و وضعیت خاصتان کمحوصلهتان کرده است و از صبوریتان کاسته است، اما با خویشتنداری و نیز دوریکردن از عوامل بدکننده اخلاق، میتوانید بر خود تسلط یابید و تندخویی و بدخلقی نکنید. نیز با عمل کردن به راهکارهایی که برای بهبود حالتان بیان کردهام، اخلاقتان بهتر خواهد شد.
آنگاه سخن خانمی را که در گلهگزاری از بداخلاقی همسرش، که وضعیتی شبیه آقای گلستانی داشت، گفته بود، برایش بیان کردم. سخن آن خانم این بود:
"مرد اگر خوشاخلاق باشد و وظیفه خود را بداند و نقنق نکند، ماندنش در خانه اشکالی ندارد. ولی مردی که جگرخور باشد و بداخلاق و نقنقو، تکلیف چیست؟ من حاضر بودم همسرم در خانه باشد، ولی خوشاخلاق و خوشرفتار باشد... ."
گاهی چنین است که بداخلاقی مرد، اهل خانه را به ستوه میآورد، نه بیماری او. درست است که طبیعت بیماری، بدحال کردن است، اما باید مراقب بود که این بدحالی، آدمی را کجخلق نکند.
هفت. به امور خانمتان هیچ کاری نداشته باشید.
بسیاری از مسائل و کارهای خانواده، به خانم مربوط میشود. او دوست دارد خودش آنها را انجام دهد یا مدیریت کند. مرد اصلا نباید در آنها دخالت کند. زن، کدبانوی خانه است. نباید در کدبانوگریاش دخالت کرد، حتی با عنوان کمککردن به او.
هشت. محل زندگیتان در خانه را جدا کنید.
حکایت مشاورهای " اتاقکی روی بام" ، اینجا نیز صادق است. منزل آقای گلستانی چندان فشرده نیست که او مجبور باشد دائم پیش چشم همسرش باشد. اتاق اضافه دارند.
حکایت "اتاقکی روی بام" را بیان و توصیه کردم و گفتم: دستکم به اندازه زمان کار یک کارگر و کارمند، به گونه جداگانه زندگی کنید. در این زمان، اصلا پیدایتان نباشد. آنقدر از دیدرس همسرتان دور باشید که سراغتان را بگیرد و برای دیدنتان ابراز تمایل کند.
فرجام کار
مشاورهمان با آقای گلستانی ادامه یافت. او راهکارها را خوب عمل میکرد و برایم گزارش توفیق میآورد و راهکار جدید میگرفت. زندگیشان هر روز بهتر میشد. تا اینکه پس از حدود سه ماه، زندگیشان آرامش یافت و رابطه او با همسرش به حد "خوب" رسید.
او را تشویق به ادامه کردم؛ ادامه راهکارهای بهبود روابط خانوادگی و ادامه درمان بیماری.
اکنون چند سال از آن "واقعه عبرتآموز" میگذرد. آقای گلستانی، از دام بیماری، رهیده است و روابط داخلی زندگیاش نیز خوب است.
الاهی شکر.
🎄 خزانی در گلستان (۲)
🎤 از زبان مشاور
آقای گلستانی نزدم به مشاوره آمد. خانمش نیامد. به هر دلیل.
آقای گلستانی نحیف شده بود؛ هم جسمش، هم روانش. گویا مردهای بود که با دستگاه زندهاش نگه داشتهاند. قبلا̋ او را دیده بودم و میشناختم،؛ هم بدنش توانمند بود، هم جانش شاداب. اما اکنون از آن جسم و جان، اندکی بیش نمانده بود.
ابتدا گریست؛ بسیار. و سپس از همسرش گله کرد و نالید؛ بسیار.
او را دلداری دادم و گفتمش که طبیعت درخانهماندن طولانی و دائما̋ در چشمرس همسر بودن، ناگواریهایی را بهبارمیآورد. آنگاه از او خواستم که مسئلهاش را بهوضوح بیان کند.
مسائلش را در هم میگفت. نمیتوانست ترتیب آنها را رعایت کند. من برایش ترتیببندی میکردم. همه مسائلش، بهگونه جمعبندی و خلاصهگونه، اینها شد:
1. بیماری جسمانیاش.
2. ناراحتی روانیاش.
3. ناامیدیاش از زندگی.
4. کلافگیاش از در قفس خانه بودن.
5. نزاعها و مجادلههایش با همسرش.
پس از دستهبندی مسائل، به راهکارها پرداختیم:
1. معالجهاش را با جدیت و تا آخر، پیگیری کند تا به سلامت کامل برسد.
او به پزشکش اعتماد داشت و او را لایق میدانست. این امتیاز ارزندهای بود. او را به ادامه معالجه، دلگرم کردم.
2. تا اندازه ممکن از خانه بیرون رود. در خانه نماند.
او می توانست از خانه بیرون رود، اما چنان روحیهاش افت کرده بود که از عهده ارادهاش برنمیآمد. گویی از بیرون رفتن از خانه میترسید. روحیهاش ارادهاش را یاری نمیکرد. نگرانی از بیماری، ضعف جسمانی، ترس از مرگ، آشفتگی روانی، چنان روحیه و اراده و شهامتش را فرسوده کرده بودند که انگار کودکی رنجور شده بود که توان هیچ کاری را ندارد.
او را تسلا دادم. با او همدردی کردم. و سپس به تقویت روحیهاش پرداختم. امید، برای او، حکم کیمیا را داشت تا مس وجودش را به طلا بدل کند. در تقویت امیدش و پرورش روحیهاش سعی بلیغ کردم.
او گفت:" به کجا بروم؟ دلم به هیچ سویی نمیرود."
گفتم:
یک. روزی یکبار به مسجد بروید. (پذیرفت. آقای گلستانی متدین است.)
دو. روزی یکبار به کتابخانه بروید. (پذیرفت. او اهل دانش است.)
سه. علاوه بر پیادهروی در راه مسجد و کتابخانه، هفتهای دوبار به باشگاه ورزشی بروید. در خانه نیز ورزش کنید. (پذیرفت، اما سخت. او اهل ورزش نبود. تشویقش کردم و تأثیر ورزش بر بهبودی جسمانی و روانی را توضیح دادم.)
چهار. خودتان برای منزل خرید کنید. (از زمان بیماریاش، خانوادهاش خرید میکردند.)
پنج. با همسرتان اصلا̋ مجادله نکنید. به هیچ رو، با او درنپیچید. (زیانهای مجادله و نزاع با همسر و راههای دوریگزینی از آن را بیان کردم.)
{ادامه دارد.}