وبسایت علی اکبر مظاهری

mazaheriesfahani@gmail.com
وبسایت علی اکبر مظاهری

mazaheriesfahani@gmail.com

مشاور و مدرس حوزه و دانشگاه

کانال تلگرام از زبان مشاور
جهت دیدن کانال تلگرام "از زبان مشاور" روی عکس کلیک کنید
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
بایگانی
۰۳
آبان

مشاوره خانواده

پرسش:
خانمی گفته و پرسیده‌اند:
همسر برادرم، خانمی است فرهنگی. اوصاف نیکوی بسیاری دارد، اما اندکی مغرور است. بسیار به منزل ما می‌آید. اما دوست ندارد به خانه‌اش برویم. به تذکرهای من و خانواده‌مان حساس است. احساس می‌کنم به من حسادت می‌ورزد.
اکنون سؤال این است که چه مقدار به او احترام بگذارم؟ درباره رفت‌وآمدهای خانوادگی‌مان چه پیشنهادی دارید؟

پاسخ ما:
مدیریت روابط خانوادگی، اگرچه کوچک به نظر می‌آید، اما از مدیریت یک وزارتخانه، بزرگ‌تر است. مدیریت خردمندانه و عاطفه‌ورزانه خانوادگی، ثمره‌های نیکویی به بار می‌آورد، مدیریت ناشیانه و نامهربانانه این عرصه، نتایج تلخی را در پی دارد.
اینک این نکته‌ها را در نظر گیرید و به این راهکارها عمل کنید:
1. اوصاف نیکوی همسر برادرتان را، که گفته‌اید بسیار است، برجسته کنید و به رُخشان بکشید. این کار سبب علاقه بیشتر ایشان به شما می‌شود و اگر حسادتی هم باشد، آن را می‌زداید. نیز سبب تشویق ایشان به افزودن بر خصلت‌های نیکویشان می‌شود.
2. دیگر هرگز به ایشان «تذکر» ندهید؛ هرگز! تذکر، همان انتقاد است، در جامه‌ای دیگر. چون میانتان حساسیت وجود دارد، تذکرتان نتیجه معکوس می‌دهد.
3. به غرور ایشان کاری نداشته باشید. لازم نیست آن را بشکنید. این صفت، شاید در نظر خودشان غرور نباشد، بلکه عزت نفس باشد، که صفتی مثبت است. اگر غرور منفی هم باشد، گذر زمان و تجربه‌های روزگار، آن را خواهد شکست، به‌ویژه که به گفته شما، غرورشان اندک است. این اندک، به جایی لطمه‌ای نمی‌زند. نگران نباشید.
4. بر «حسادت» احتمالی ایشان، نام «غبطه» بگذارید، آنگاه خواهید دید که از آن لذت می‌برید؛ زیرا غبطه به شما، بیانگر وجود اوصاف پسندیده در شما است.
5. در احترام گذاشتن به ایشان، اندازه نگه دارید، که نیکو است.
اندازه نگه دار که اندازه نکوست/
هم لایق دشمن است و هم لایق دوست
نه چندان احترام کنید که سبب تحقیر شما و غرور ایشان شود، نه چنان کم احترام کنید که دلخوری افزاید.
6. درباره رفت‌وآمدهای خانوادگی‌تان؛ «شیرین روید، شیرین آیید». اینجا نیز «اندازه نگه داشتن» قاعده‌ای طلایی است.
البته واضح است که منظورمان پیشگیری از آمدن ایشان به منزلتان نیست، بلکه مقصودمان «قاعده‌مند» بودن روابط خانوادگی است. شرط خردمندی است که همه کردارمان قاعده‌مند باشد.

علی‌اکبر مظاهری
مجله "خانه خوبان"، شماره ۱۰۴، آبان 96.

  • علی اکبر مظاهری
۰۳
آبان

بالیدن خدا

خداوند، سرفرازانه، به اخلاق پیامبر محبوبش می‌بالد. ببینید:
{انک لعلی خلق عظیم}؛ تو بر خوی نیکویی هستی. (قلم، ۴)

حکایتی اخلاقی

آقارسول شهید شد

سی و چهار سال پیش، قبل از عملیات خیبر، در دشت دهلران، کلاسی صحرایی برپا می‌شد. مربی جوانی، برای رزمندگان، درس عقیدتی- اخلاقی می‌گفت.
روزی، رزمنده نوجوانی به نام "آقارسول"، سوالی کرد که مربی پنداشت او به درس توجه ندارد وگرنه این سوال را نمی‌کرد. از این رو، غفلتا، به‌گونه‌ای پاسخ داد که آقارسول، در میان جمع، شرمنده شد.
مربی، فورا به‌خود آمد. از آقارسول دلجویی کرد. از او، در همان جمع، معذرت خواست. پس از درس نیز به سراغ او رفت و باز معذرت خواست و آن‌قدر او را نوازش کرد و از او حلالیت طلبید تا او را حلال کرد.
فردا که باز کلاس تشکیل شد، مربی، نزد همه، اعتراف کرد که دیروز اشتباه کرده است. و باز از آقارسول معذرت‌خواهی کرد.
از آن پس، او را بسیار احترام می‌کرد و به او مهر می‌ورزید و هرگاه فرصتی دست می‌داد، از او حلالیت می‌طلبید. تا آن‌گاه که عملیات آغاز شد. مربی، همراه افراد کلاسش، در عملیات شرکت کرد و به جزیره مجنون رفتند.
آقارسول، شهید شد و مربی، نه. با آن‌که بسیاری از یاران مربی و برخی از افراد آن کلاس، در آن عملیات شهید شدند، اما شهادت آقارسول، مربی را سخت آزرد.

اکنون که سی و چهار سال از آن زمان می‌گذرد، هرگاه مربی، آقارسول را به یاد می‌آورد، شرمنده می‌شود و دلش می‌سوزد که چرا او را شرمنده کرده است. و از خدا برایش ترفیع درجات می‌طلبد.

انسانم آرزوست...

  • علی اکبر مظاهری
۳۰
مهر

یکی از اوصاف بارز پیامبر رحمت -صلی الله علیه و آله- "مدارای با مردمان" بود. اگر ایشان این خصلت را نداشتند، شکل‌گیری جامعه اسلامی، ناممکن بود.
بسیاری از مردمان زمان پیامبر، مردمانی ساده، با فرهنگی ابتدایی، بودند. مالک قلب‌های آنان شدن، نیازمند جانی لطیف، سینه‌ای فراخ، خویی نرم، و مدارایی صبورانه بود. پیامبر رحمت، همه این خصال نیکو را داشتند. و چنین بود که توانستند با آنان، جامعه ای اسلامی- انسانی بسازند.
خداوند سبحان، در آیه‌های قرآن، پیامبر عزیزش را وصف می‌کند و اخلاق و اوصاف ایشان را می‌ستاید. این آیه را ببینید:
{فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ...}
پس، به سبب رحمت خداوند، با آنان نرم‌خو و مهربان شدی. و اگر تند‌خو و سخت‌دل بودی، از پیرامونت پراکنده می‌شدند. پس، آنان را ببخش و برایشان آمرزش بخواه و در کارها با آنان مشورت کن... (آل عمران، ۱۵۹)

انسانی اخلاقی

برخی از اوصاف حاج شیخ عباس تربتی، به قلم فرزندش حسینعلی راشد، از کتاب «فضیلت های فراموش شده»، انتشارات روزنامه اطلاعات، با ویرایش و تلخیص:

مرحوم حاج آخوند تربتی، در همه عمرش، با کسی دعوا نکرد.
کسی را دشنام نداد.
به روی کسی فریاد نزد.
هرگز غیبت احدی را نکرد.
هرگز دروغ نگفت.
هرگز خلف وعده نکرد.
کمترین تجاوزی به حق کسی نکرد.
آزاری به کسی نرساند.
در منبر، هرگز به کسی گوشه و کنایه نزد.
اگر از کسی کار بدی سر می زد، در خلوت به خودش با مهربانی و خیر خواهی تذکر می داد و در ملأ عام و در حضور دیگران نمی گفت.

هرگز کسی را تکفیر نکرد [او را کافر اعلام نکرد].
هرگز کسی را تفسیق نکرد [او را فاسق اعلام نکرد].
در هیچ جنجال و آشوب، هر چند که در ظاهر به نام دین بود، وارد نگشت.
بسیار مودب بود و توجه به روح و قلب مردم داشت و می دانست که هر سخن و هر حرکتی چه تاثیری در روح مردم دارد.

انسانم آرزوست...

  • علی اکبر مظاهری
۳۰
مهر

پیامبر رحمت -صلی الله علیه و آله- فلسفه پیامبری خود را رشد و تکمیل ارزش‌های اخلاقی بیان فرموده‌اند: "انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق."

اخلاق، به معنای خنده؛ خندیدن و خنداندن، نیست. آری، یکی از شاخه‌های اخلاق، خوش‌خلقی است. ای‌بسا خنده‌ای که ضد اخلاق است؛ مثلا اگر با رنجانندگی و غیبت‌، همراه باشد.

حکایتی اخلاقی
با یکی از دوستان درباره اسوه‌های اخلاقی سخن می‌گفتیم. ایشان گفت:
"من مدت ده سال در درس خارج فقه آیت‌الله شبیری زنجانی حضور داشتم. ایشان، در این مدت ده‌ساله، حتی یک‌بار به هیج‌کدام از شاگردان توهین نکرد. با هیچ‌کس تندی نکرد. هیچ‌کس را مسخره نکرد. هیچ‌کس را نرنجاند. در پاسخ سوال و اشکال هیچ شاگردی سخنی نگفت که شرمنده‌اش کند؛ اگرچه سوال یا اشکالش بی‌‌مورد یا ناوارد بود."

کسانی که با شیوه درس‌های حوزه‌های علمیه آشنا باشند، به‌خصوص درس خارج فقه، که درسی است استدلالی و پر‌کنکاش، می‌دانند که در این درس‌ها، مباحثه‌ها و پرسش و پاسخ‌های بسیاری صورت می‌گیرد.
اکنون در نظر آورید یک استاد را که در میان انبوه شاگردان، درس استدلالی "خارج فقه" را تدریس کند و با انبوه سوال‌ها و اشکال‌های درست و نادرست، وارد و ناوارد، مواجه شود و در مدت ده سال حتی یک سخن تلخ نگوید و به هیچ‌کس اهانت نکند.
قبول داریم که سخت است، اما ناممکن نیست. حوصله‌ورزی و دندان بر جگر فشردن و اخلاق‌ورزی می‌طلبد. ارزشش را دارد.

انسانم آرزوست...

  • علی اکبر مظاهری
۲۸
مهر

خوانندگان ارجمندمان فرموده‌اند کتاب‌هایی را در موضوع خانواده و تربیت معرفی کنیم. فرمایش ایشان را بر دیده می‌نهیم.

پیش از معرفی کتاب‌ها، این نکته را تذکّر می‌دهیم که معرفی این کتاب‌ها، به معنای تأیید همۀ مطالب آن‌ها نیست. هر کتابِ غیر وحیانی، که نوشتۀ آدمیان غیر معصوم است، ممکن است خطاها یا کاستی‌هایی داشته باشد. این مطلب، دربارۀ کتاب‌هایی که غیرمسلمانان و خارجیانِ دارای فرهنگ متفاوت با فرهنگ ما نوشته‌اند، صادق‌تر است. سعی ما بر این است که تا جای امکان و به مقدار توان، بهترین‌ها و کم‌خطاترین‌ها را معرفی کنیم.

اینک معرفی کتاب‌ها:
1. آثار استاد شهید مطهری، در موضوع مسائل خانواده و تعلیم و تربیت؛ مانند نظام حقوق زن در اسلام، مسئلۀ حجاب، اخلاق جنسی، تعلیم و تربیت در اسلام، و آنچه که ایشان در این موضوع نوشته یا گفته است.
2. همسرداری، آیت‌الله ابراهیم امینی، بوستان کتاب، قم. کتاب‌های دیگری نیز از ایشان در موضوع خانواده و تعلیم و تربیت، منتشر شده است. همۀ آن‌ها توصیه می‌شود.
3. کتاب‌های دکتر محمدرضا شرفی، در موضوع خانواده و تربیت.
4. کتاب‌های دکتر علی قائمی، در موضوع خانواده و تربیت.
5. بهشت خانواده، در دو جلد، دکتر سیّد جواد مصطفوی، ناشران متعدّد.
6. پاسخ به مسائل جنسی و زناشویی، دکتر هانا استون و دکتر ابراهام استون، مترجمان و ناشران متعدّد. در این کتاب، دختر و پسری که نامزد همدیگرند، پرسش‌های گوناگونی را از مشاورشان می‌پرسند و پاسخ می‌گیرند. شیوۀ نگارش این کتاب، خود، درسی است برای جوانان ما، که باید در دوران نامزدی و عقدبستگی و پیش از عروسی، آموزش دید و با مشاور، در ارتباط بود.
7. مرّیخی‌ها و ونوسی‌ها در ارتباط جنسی سالم. نوشتۀ دکتر جان گری، ترجمۀ شمس‌الدین حسینی و الهام آرام‌نیا، انتشارات نسل نواندیش، تهران. این کتاب، ترجمۀ دیگری نیز دارد با این مشخصات: مریخ و ونوس، در اتاق خواب. ترجمۀ دکتر روح‌الله بای و فاطمۀ بای، نشر دانژه، تهران. هر دو ترجمه، خوب است.
8. رازهایی دربارۀ زنان. رازهایی دربارۀ مردان. نوشتۀ دکتر باربارا دی‌آنجلیس، ترجمۀ هادی ابراهیمی، انتشارات نسل نواندیش، تهران. ما کتاب‌های «باربارا» را با احتیاط معرفی می‌کنیم. بسیاری از مطالب این دو کتاب او، مفید است، بسیار هم مفید است؛ امّا با برخی از مطالب آن‌ها موافق نیستیم؛ به دلیل تفاوت‌های فرهنگی و عقیدتی ما با باربارا.
9. نسیم مهر. در سه جلد، حسین دهنوی، نشر خادم الرضا، قم. این کتاب دربارۀ تربیت کودک است.
10. گلبرگ زندگی. حسین دهنوی، نشر خادم الرضا، قم. این کتاب دربارۀ ازدواج است.
11. نبرد بی برنده. نوشتۀ علی‌اکبر مظاهری (نگارنده)، نشر خادم الرضا، قم. این کتاب در موضوع مجادله‌های همسران است؛ ماهیت مجادلۀ همسران، زیان‌های مجادلۀ همسران، عوامل ایجاد مجادلۀ همسران، و راه‌های چاره و درمان مجادلۀ همسران.
12. جوانان و انتخاب همسر. نوشتۀ علی‌اکبر مظاهری (نگارنده)، نشر پارسایان، قم. موضوع این کتاب، ازدواج و انتخاب همسر است؛ فضیلت ازدواج، زمان ازدواج، موانع و مشکلات ازدواج و راه‌های حل آن‌ها، معیارهای انتخاب همسر، راه‌های گزینش همسر، و مسائل دوران نامزدی و عقدبستگی.

13. جوانان و دوران نامزدی. نوشتۀ علی‌اکبر مظاهری (نگارنده)، نشر پارسایان، قم. این کتاب، بازنوشته و مبسوط شدۀ فصل هفتم کتاب جوانان و انتخاب همسر است که مربوط به دوران نامزدی و عقدبستگی است.
14. هشدارهای تربیتی. نوشتۀ علی‌اکبر مظاهری (نگارنده)، انتشارات هجرت، قم. این کتاب دارای چهل مسئلۀ تربیتی است.

۱۵. من و کودک من. دکتر جواد فیض، انتشارات امیرکبیر، تهران. این کتاب از بهترین آثار در موضوع مسایل پزشکی کودک و مادر است.
۱۶. تحکیم خانواده از نگاه قرآن و حدیث. محمدی ری‌شهری، دارالحدیث، قم و تهران.
۱۷. حکمت‌نامه کودک. محمدی ری‌شهری، دارالحدیث، قم و تهران.
۱۸. همسر من. دکتر عفت‌السادات مرقاتی خویی، انتشارات مهرسا، تهران. در باره مهارت‌آموزی در روابط جنسی و زناشویی.
۱۹. وسواس و آنچه باید بدانیم. یک دوره لوح فشرده (CD) هشت‌تایی صوتی - تصویری. دکتر حمید حبشی، مجتمع فرهنگی شاهدان مشهد. این مجموعه، از بهترین آثار در موضوع وسواس و درمان آن است.
۲۰ آداب عشق‌ورزی. آموزه‌هایی درباره رفتارهای جنسی و عاطفی همسران. علی‌اکبر مظاهری (نگارنده)، با همکاری دکتر عفت‌السادات مرقاتی خویی، انتشارات نورالزهرا، قم.
۲۱. فرهنگ خانواده. بایدها و نبایدهای زندگی خانوادگی. راهکارهایی برای بهتر زیستن همسران. علی‌اکبر مظاهری (نگارنده)، انتشارات نور الزهرا، قم.
۲۲. دختران و انتخاب همسر. آموزه‌هایی درباره مشارکت حیامندانه دختران در گزینش همسر خویش. ناگفته‌هایی از موانع ازدواج به‌هنگام دختران و راهکارهایی درباره رفع آن‌ها. علی‌اکبر مظاهری (نگارنده)، نشر عطش، قم.

علی‌اکبر مظاهری ۲۸/مهر/۹۶

عضویت در کانال «از زبان مشاور»👇👇

@mazaheriesfahani_ir

  • علی اکبر مظاهری
۲۴
مهر

اوصاف پدر، به قلم پسر

دنباله اوصاف حاج آخوند ملا عباس تربتی، به قلم فرزندش حسینعلی راشد، از کتاب «فضیلت های فراموش شده»، انتشارات روزنامه اطلاعات، با ویرایش و تلخیص.

حکایت و هدایت ها (۱۱)


فداکاری‌های شگفت‌انگیز حاج آخوند در زلزله معروف خراسان

درسال 1301 هجری شمسی در تربت زلزله‌ای رخ داد که در آن چند ده در جنوب شهر به کلی ویران گردید و یک هزار و بیست نفر در آن چند ده زیر آوار هلاک شدند و پنجاه نفر نیز در قسمت جنوبی خود شهر، زیر آوار تلف گردیدند. زلزله هنگام سحر رخ می‌دهد و مردم همه ضجه کنان به کوچه و خیابان و بیابان می ریزند. از آن طرف، باران شدید نیز بی‌امان بر سر مردم فرو می‌ریزد.
در این میان، مرحوم حاج آخوند، به میان جمع می‌آید و آن‌ها را متوجه می‌کند که نماز زلزله بخوانند و نماز صبحشان قضا نشود.
در محلی، با فرش و گلیم و چادر شب رختخواب، که بر درخت ها می بندند، موقتا̋ سر پناه ناقصی در مقابل باران سیل‌آسا به‌وجود می‌آورند و مرحوم حاج آخوند، با نماز و دعا، موجب آرامش خاطر آنان می گردد.
تا یکی دو ساعت از آفتاب گذشته که خبر می‌رسد چند روستا در جنوب تربت، در فاصله پانزده کیلومتری، به‌کلی ویران گشته و اجساد مردگان یا آن‌ها که هنوز نمرده اند، در زیر آوار مانده است. با شنیدن این سخن، مرحوم حاج آخوند، پیاده به راه می‌افتد. در خیابان شهر به چند تن از تجار و کسبه بازار برمی‌خورد و می گوید: چلوار و متقال و کرباس، هرچه دارید، با سدر و کافور، برای مردگان و خوراک و پوشاک برای زنده‌ها زود بفرستید. و به چند ده از ده های شمال شهر، که سالم مانده بودند، پیغام می دهد که هر اندازه ممکن است مردان با بیل و کلنگ، زود خودشان را برسانند و نان سفره خود را بردارند که در آنجا حاجت پیدا نکنند از خانه های اشخاص متوفی چیزی بردارند و بخورند. و کاه و جو برای مرکب‌های خود به همراه بیاورند که از کاه و یونجه‌ای که در آنجاهاست و فعلا معلوم نیست متعلق به کیست، به حیوان‌ها ندهند.
در حدود ظهر، پدرم به روستاهای ویران شده می‌رسد و پشت سر او، پیاپی، مردم با همه لوازم، دسته دسته می رسند. خودش سه شبانه روز در آنجا می‌ماند و مردم، از شهر و روستاها، بی‌مضایقه، به کمک می‌شتابند. ولی آن‌ها که یک روز کار می‌کنند، می روند و روز دیگر عده دیگری می‌آیند، چون هوا بو گرفته بود و منظره، موحش بوده، طاقت نمی‌آوردند بیش از یک روز کار کنند.
از همان ساعت اول که مردم می رسند، آن‌ها را، برحسب اطلاع و بصیرتی که هر کدام به کاری داشته اند، به چهار دسته می‌کند:
یک دسته را مأمور در آوردن اجساد از زیر آوار می‌کند و به آن‌ها بسیار سفارش می‌کند که خاک‌ها و خشت‌ها را با ملاحظه عقب بزنند که اگر کسی هنوز زنده است، صدمه بیشتری نخورد و آن‌که مرده است، پیکرش به این سبب مجروح نگردد، که خلاف شرع است.
دسته دیگری را که در کار گورکنی بصیرتی داشته‌اند، مأمور کندن قبر می‌کند و باز آداب آن را به دقت به آن‌ها یاد می‌دهد و سفارش‌هایی اکید می‌کند.
دسته سوم را مأمور بریدن کفن می‌کند و همه خصوصیات آن را با مستحباتش برای آن‌ها می‌گوید. و دسته چهارم را مأمور شستن اموات می‌کند.
در حدود بیست جایگاه برای غسل دادن، با تخته می‌سازند و هر پیکری را که ممکن بود، به طور کامل غسل می‌داده‌اند و اگر نمی شد و غسل جبیره امکان داشته، غسل جبیره می‌داده اند، با تیمم. و اگر امکان نداشته و می‌ترسیده‌اند متلاشی گردد، فقط تیمم می‌داده‌اند. و خودش، از این‌جا به آن‌جا و از آن‌جا به این‌جا، به همه رسیدگی می‌کرده و بر همه جنازه‌ها شخصا̋ نماز می خوانده و پس از دفن جنازه‌ها، اگر بازماندگانی داشته‌اند، آن‌ها را جمع می‌کرده و دلداری می‌داده و نصیحت می‌کرده که بر سر تقسیم میراث، با هم منازعه نکنند و مسأله مشکل میراث کسانی را که زیر آوار می‌روند و دسته جمعی فوت می‌کنند و معلوم نیست که کدام یک زودتر مرده‌اند و کدام یک دیرتر، برای آن‌ها می‌گفته و چنان می شده که غالبا̋ صاحبان مصیبت، همین‌که می‌دیده‌اند حاج آخوند بر جنازه متوفای آن‌ها نماز خواند و در مراسم آن‌ها حاضر بود، نیمی از غمشان تخفیف می‌یافته، و با این ترتیب، در مدت سه شبانه روز، یک‌هزار و بیست جنازه را، از مرد و زن و کودک، با آداب شرعی و رعایت همه احتیاط‌ها، به خاک می‌سپارند و به احوال بازماندگان آن‌ها رسیدگی می‌کنند.
مردم که این وضع را می‌بینند، در آن‌ها حالت معنویت و توجه به خدا و درستکاری به‌وجود می‌آید، به‌طوری‌که پس از این واقعه، بر سر تقسیم میراث، حتی یک مورد گفتگو در آن چند ده، پیش نیامد.
مرحوم "سید حسین مسگر" که در آن مدت همراه پدرم بوده، می گفت: حاج آخوند، در آن سه شبانه روز، نه غذا خورد و نه خوابید. و همه آن فضا از عفونت چنان بود که کسی تاب نمی آورد. به همین جهت مردم، دسته دسته، عوض می شدند، اما او تمام این سه شبانه روز، از محل بیرون آوردن این

جنازه به محل بیرون آوردن آن جنازه و از کنار این تخته مرده شویی به کنار آن تخته و از کفن‌کردن این یکی به محل آن یکی و از نماز خواندن بر این برای نماز خواندن بر آن و از سر گور این و فاتحه خواندن برای این بر گور آن‌یکی می‌رفت تا همه کار‌ها را به‌خوبی سامان داد و به شهر برگشت.

[ادامه دارد.]

@mazaheriesfahani_ir

  • علی اکبر مظاهری
۱۹
مهر

  • علی اکبر مظاهری
۱۴
مهر

از زبان مشاور

مشاوره خانواده

حضور در منظر همسر (۲)

زن و شوهری جوان، به مشاوره آمدند. از یکنواختی زندگی شان می نالیدند. از هم عیب‌جویی می کردند. و مسائلی دیگر.
به علت یابی پرداختیم. تا این‌که شغل آقا را پرسیدم. کارهای حرف‌نگاری و گرافیکی می‌کرد. محل کارش اتاقی در منزل مسکونی شان بود.
از آقا و خانم خواستم وقایع یک شبانه روز از زندگی‌شان را برایم بیان کنند و آنان چنین کردند. آشکار شد که زندگی شان و شغل آقا و کارهای خانم و حضورشان نزد هم، چنان درهم تنیده که کلافه شان کرده است.
زندگی یک شبانه روز چنین بود: صبح باهم صبحانه می خوردند. سپس آقا، پس از اندکی چرخیدن در شبکه های تلویزیون، به اتاق کارش می‌رفت و خانم به آشپزخانه.
صدای صفحه کلید کامپیوتر، به آشپزخانه می رسید و صدای کارهای خانم در آشپزخانه، به آقا. یک ساعتی بیش نگذشته، آقا از اتاق بیرون می‌آمد و برای نوشیدن چای، به آشپزخانه می رفت. دیدار زن و شوهر چندان جاذبه ای نداشت، زیرا یک ساعت پیش نزد هم بودند و در این فاصله، صدای کارهای یکدیگر را می شنیدند. آقا خودش برای خود چای می ریخت؛ انگیزه ای نبود که خانم برای او چای بریزد. مرد به اتاق کارش بازمی گشت. تلفن منزل زنگ می زد. هرکدام می رسیدند گوشی را برمی داشتند. صدای مکالمه ها به گوش هردو می‌رسید. اگر خانم با مادرش صحبت تلفنی می‌کرد و سخن، طولانی می‌شد، مرد کلافه می‌شد و در اتاق را محکم می‌بست و زیر لب غر می‌زد. زن، از صدای به هم خوردن در، می‌رنجید. خانم به مطالعه می‌پرداخت. صدای دکمه‌های صفحه‌کلید کامپیوتر آقا به گوشش می‌رسید و تمرکز حواسش را برهم می زد. تلفن زنگ می‌زد. با مرد، درباره سفارش کار و تحویل کار، صحبت داشتند. صدای مرد به گوش زن می‌رسید و حواسش را پرت می کرد. خانم به آقا تذکر می‌داد که آهسته سخن بگوید و این سبب مجادله می شد... و مسائل بسیار دیگر، که هر دوی آنان را کلافه و عصبی می‌کرد.
پس از شنیدن سخنان بسیار هردو، به آقا گفتم: می‌شود کارتان را به بیرون از منزل منتقل کنید؟
گفت: "فعلا نه."
گفتم: خانه تان طبقه بالا یا پایین دارد؟
گفت: " نه."
گفتم: می‌شود اتاقی مناسب کارتان، روی بام منزلتان بسازید؟
گفت: " اتاقکی روی بام داریم، اما چندان مناسب سکونت نیست. آن را انباری کرده ایم."
گفتم: از هر دوی شما می‌خواهم که همین امروز آن اتاقک را برای کار آقا آماده کنید و کامپیوتر و لوازم کار را به آن‌جا منتقل نمایید. سپس آقا، هر روز صبح، پس از صبحانه، در ساعتی معین، مانند یک کارمند اداری و کارگر کارخانه و کاسب بازار، به اتاق کارش برود و تا ظهر، وقت ناهار، پایین نیاید. فرض کنید که چند کیلومتر دور از خانه،کار می‌کند. خانم هم به سراغ آقا نرود. وقت ناهار، آقا پایین بیاید و پس از ناهار و استراحتی کوتاه، به اتاق کارش برود... .
هر دو خواستند که دلیل این پیشنهاد و راهکارم را برایشان توضیح دهم. گفتم:
1. زن و شوهر نباید همیشه پیش چشم هم باشند و همه رفتار و گفتارشان در منظر همسرشان باشد. این کار باعث دلزدگی و کلافگی می‌شود. اما اگر مدتی از هم دور باشند، دلشان هوای هم را می‌کنند و آن‌گاه که نزد هم می‌آیند، با هم بودنشان تازگی و طراوت دارد.
2. هر کس دوست دارد، بلکه نیاز دارد، زمانی را تنها باشد و زیر نگاه کسی نباشد. فرض کنید هرجا که باشید، دوربین هایی شما را زیر نظر دارد. به‌زودی به ستوه می‌آیید.
3. نزد هم بودن همیشگی، عیب‌های پنهانی را آشکار می‌کند. هرکسی حالت‌ها و عادت‌هایی دارد که دوست ندارد دیگران بدانند و ببینند. از این رو، آن‌ها را نزد دیگران مخفی می‌کند، اما اگر کسی همیشه نزد او باشد و او بخواهد همواره مراقب خود باشد، به ستوه می آید.
درست است که زن و شوهر، همدم هم اند و نباید چیز پنهانی از هم داشته باشند، اما برخی از اوصاف و کردارها هست که آدمی دوست ندارد هیچ‌کس آن ها را ببیند و از آن‌ها مطلع باشد. به علاوه، برخی از کارها طبیعتشان چنان است که باید دور از منظر دیگران، حتی همسر، انجام گیرد. بنابر مثال: خانم، در دوران قاعدگی، کارهایی دارد که نمی پسندد هیچ کس ببیند؛ حتی همسر.

فرجام جلسه
در پایان، قرار گذاشتیم که پیشنهاد و راهکارم را به مدت دو هفته، به‌گونه آزمایشی، انجام دهند، آن‌گاه نتیجه را بررسی کنیم.
آنان رفتند و پس از دو هفته آمدند و تجربه "اتاقکی روی بام" را مطلوب توصیف کردند و ثمره آن تجربه را فوق انتظار و باور خویش بیان نمودند.
الاهی شکر.

علی‌اکبر مظاهری ۱۴/مهر/۹۶

عضو شدن در کانال "از زبان مشاور" 👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu7DLoLn9nLRpR6VQ

  • علی اکبر مظاهری
۱۲
مهر

یکی از مسائل "دو پهلو" در فرهنگ خانواده و رفتار همسران، این است که همسر، به‌ویژه خانم، هم دوست دارد همسرش نزدش باشد، هم می‌خواهد نزدش نباشد. این دو حالت، به‌ظاهر، ناهمسازند و عمل به آن، ناممکن است؛ اما به‌واقع، چنین نیست و به‌خوبی قابل فهم و عمل است.
بدین‌سان که: همسران، چون همدیگر را دوست دارند و به هم نیاز دارند و همدم می‌خواهند و تکیه گاه می طلبند و از با هم بودن لذت می برند و هنگام با هم بودن می توانند با هم راز بگویند و برای هم ناز کنند و از یکدیگر ناز بکشند و از بهره های عاطفی بهره‌مند شوند و در کارها به هم کمک کنند و به هزار و یک هدف دیگر، طبیعی است که خواهان حضور همسرشان نزدشان باشند، و اگر هر کدام، در این "حضور"، کوتاهی کند، دیگری دلتنگی و گلایه می کند و از همسرش می طلبد که بیشتر نزد او باشد.
اما به دلیل آن‌که هر چیز اندازه ای دارد و اگر از آن اندازه بگذرد، ناپسند می شود و هر کدام از همسران، نیاز به خلوت با خویشتن دارد، نیز اگر همسران بیش از اندازه لازم نزد هم بمانند، حضورشان جاذبه نخستین را می‌بازد و ملالت می آورد، نیز به عیب‌های پنهان یکدیگر پی می‌برند و از هم عیب‌جویی و انتقاد می کنند و در کارهای همدیگر دخالت های بی‌جا می نمایند، و به هزار و یک دلیل دیگر، زیاد ماندن همسران نزد همدیگر، مطلوب نیست؛ به ویژه خانم ها، با این‌که به شدت خواهان حضور همسرشان نزدشان‌اند، اگر این حضور، طولانی شود، به ستوه می آیند.
زان عزیز است آفتاب که او/ گاه پیدا و گاه ناپیداست
" همسران را شایسته است که گاه در فراق باشند و گاه در وصال. ساعتی دور باشند و محجوب و ساعتی در کنار، چون حبیب و محبوب."
(دکتر جواد مصطفوی، بهشت خانواده، ج 2، ص 118)

تجربه های مشاوره ای
ما، در تجربه های مشاوره ای خانوادگی، شاهد یک اندازه گله مندی همسران، به خصوص خانم ها، از حضور و عدم حضور همسران هستیم. خانم های بسیاری، از کم وقت گذاشتن شوهرانشان برای حضور در کنار ایشان گله مندند، نیز آقایانی که از کم پرداختن خانم هایشان به ایشان، درد دل دارند. اما از سویی دیگر شاهدیم که خانم هایی از حضور دائمی یا بیش از حد نیاز شوهرانشان در منزل، می نالند، نیز آقایانی که خانم هایشان می خواهند همیشه و در همه جا همراهشان باشند و مجال تنها بودن را به آنان نمی دهند و ایشان را اندکی به حال خود وانمی گذارند، شکایت دارند.
در این‌گونه مشاوره ها، معیار را " نیمه عطشان نگه داشتن همسر" قرار می دهیم؛ نه چندان از او فاصله بگیریم که از عطش، به هلاکت افتد، نه چندان با او درآمیزیم که دلزده شود و لذت حضور از جانش برود و حلاوت انس از دلش زایل شود و سطح روابط، "عادی" گردد.
عادی شدن سطح روابط، در معاشرت همسران، هرگز پسندیده نیست. کشش عاطفی و احترام عقلی، همیشه باید در حد بالایی وجود داشته باشد. عادی شدن رابطه همسران، یعنی چیزی نزدیک به بی خاصیت شدن و بی روح شدن آن است، و این، هرگز مباد!

علی اکبر مظاهری ۱۲/مهر/۹۶

عضو شدن در کانال "از زبان مشاور" 👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu7DLoLn9nLRpR6VQ

  • علی اکبر مظاهری
۰۹
مهر

      تقدیم به شهیدان بلندمقام؛ حضرت امام حسین و صحابیانشان. سلام الله علیهم

       کجایید ای شهیدان خدایی            بلاجویان دشت کربلایی    

       کجایید ای سبک روحان عاشق       پرنده تر ز مرغان هوایی

       کجایید ای شهان آسمانی             بدانسته فلک را درگشایی

       کجایید ای ز جا و جان رهیده          کسی مر عقل را گوید کجایی

       کجایید ای در زندان شکسته          بداده وام داران را رهایی

       کجایید ای در مخزن گشاده            کجایید ای نوای بی نوایی

       در آن بحرید کاین عالم کف اوست    زمانی بیش دارید آشنایی

      ...

    مولوی/ دیوان شمس

       

  • علی اکبر مظاهری