۵. شانس (خوششانسی، بدشانسی)
شاید عمر این باور غلط، به بلندای تاریخ بشر باشد. این عقیده نادرست (آری؛ عقیده، نه فقط باور)، بسیار بدآموز و زیانزننده است و نیز گستره آن بسیار گسترده است. در فرهنگ خانواده نیز نفوذ فراوان دارد و علاوه بر آنکه نوعی جهل و خرافه است، و هرگونه جهل و خرافه، ضد اخلاق و ضد ارزشهای انسانی است، زیانهای کرداری و رفتاری نیز با خود دارد. بدینسان:
کسی که میپندارد شانس، در سرنوشت او تأثیر دارد، بخشی از نیروها و استعدادهایش را، ناخودآگاه، بیکار می گذارد؛ زیرا میپندارد چه تلاش بکند و چه نکند، این شانس است که نتیجه نهایی را عاید آدمی می کند.
قلمرو این عقیده و باور نادرست، از کشور و ملت ما فراتر است و بسیاری از کشورها و ملت ها را گرفته است. حتی در میان دانشمندان نیز جایی برای خود باز کرده است.
سخنی از امیرمؤمنان
امیر مؤمنان امام علی - علیه السلام - سخنی در نهج البلاغه دارند که گستردهتر از خرافه بودن شانس است و شامل برخی از دیگر مساﺋل و مباحث آینده نیز می شود، ببینید:
"أَتَزْعُمُ أَنَّکَ تَهْدِی إِلَى السَّاعَةِ الَّتِی مَنْ سَارَ فِیهَا صُرِفَ عَنْهُ السُّوءُ وَ تُخَوِّفُ مِنَ السَّاعَةِ الَّتِی مَنْ سَارَ فِیهَا حَاقَ بِهِ الضُّرُّ؟ فَمَنْ صَدَّقَکَ بِهَذَا فَقَدْ کَذَّبَ الْقُرْآنَ وَ اسْتَغْنَى عَنِ الِاسْتِعَانَةِ بِاللَّهِ فِی نَیْلِ الْمَحْبُوبِ وَ دَفْعِ الْمَکْرُوهِ، وَ تَبْتَغِی فِی قَوْلِکَ لِلْعَامِلِ بِأَمْرِکَ أَنْ یُولِیَکَ الْحَمْدَ دُونَ رَبِّهِ لِأَنَّکَ بِزَعْمِکَ أَنْتَ هَدَیْتَهُ إِلَى السَّاعَةِ الَّتِی نَالَ فِیهَا النَّفْعَ وَ أَمِنَ الضُّرَّ.
ثم أقبل (علیه السلام) على الناس فقال: أَیُّهَا النَّاسُ، إِیَّاکُمْ وَ تَعَلُّمَ النُّجُومِ إِلَّا مَا یُهْتَدَى بِهِ فِی بَرٍّ أَوْ بَحْرٍ، فَإِنَّهَا تَدْعُو إِلَى الْکَهَانَةِ وَ الْمُنَجِّمُ کَالْکَاهِنِ وَ الْکَاهِنُ کَالسَّاحِرِ وَ السَّاحِرُ کَالْکَافِرِ وَ الْکَافِرُ فِی النَّارِ، سِیرُوا عَلَى اسْمِ اللَّهِ؛
آن هنگام که امیر مؤمنان علیه السلام، عزم کوفتن سر خوارج نهروان را کرد و سپاه را سامان داد و مهیای رفتن به نبردگاه شد، کسی از صحابیان ایشان، که به پندار خود، "علم نجوم" می دانست، به امام گفت: "ای امیر مؤمنان! اگر در این هنگام به نبرد روی، می ترسم که به مراد خویش نرسی و بر دشمنانت پیروز نگردی. من این سخن را از دانش ستارهشناسی و محاسبههای نجومی میگویم."
امام فرمود:
تو میپنداری زمانی را میدانی و مینمایانی که هر کس در آن به سفر رود، بدی و ناگواری از وی دور میشود؟ و از ساعتی میهراسانی که هر کس در آن، مسافرت کند، به زیان و دشواری دچار می گردد؟! آن کس که تو را، در این ادعا، تصدیق کند (و تو را بر این مدعایت راستگو شمارد)، قرآن را تکذیب کرده است و در رسیدن به خواستنیها و دورراندن ناگواریها، خود را از خداوند، بی نیاز پنداشته است!
تو آنی که خواهانی تا آن کس که راستگویت میپندارد و در این گفتار، فرمانت را می برد، تورا به جای خداوند، ستایش کند و سپاس گوید؛ زیرا ادعای آن داری که وی را به زمانی راه نمودهای که سود برده و از زیان، در امان مانده است.
سپس امام روی به مردمان و لشکریان نمود و فرمود:
هان! مردمان! از آموختن دانش ستارگان، پرهیز کنید، جز آن مقدار که برای راه یافتن در سفرهای دریا و بیابان، سودمند باشد؛ زیرا ستاره شناسی، به کهانت و غیبگویی میانجامد و منجّم، چونان کاهن و غیبگو است، و غیبگو، چونان جادوگر است و جادوگر، چونان کافر است و کافر، در آتش دوزخ است.
(اکنون با توکل به خداوند، به جهاد با دشمنان شتابید و) به نام "الله" به پیش روید.
(نهج البلاغه، خطبه ۷۹، ترجمه و توضیح علیاکبر مظاهری، چاپ بهنشر)