ده سال زندگى، دو بار کامیابى! (برگی دیگر از کتاب «آداب عشق ورزی»)
›› از زبان مشاور
خانم مظلومى ده سال بود که ازدواج کرده بود و دو فرزند داشت. رابطه اش با همسرش بد بود؛ بسیار بـد. اعصابش خـراب بود؛ بسیار خراب. برادرش که خیرخواه او و همسرش و فرزندانشان بود وى را به مشاوره آورد؛ براى اصلاح رابطۀ او با همسرش و کاستن از رنجهایش.
خانم راز دلش را فاش نمى کرد و بر دردهاى جانش سرپوش نهاده بود. رنج هایش را چنان پنهان کرده بود که یافتن آن ها مشکل بود.
پس از کاوش بسیار... و به کمک برادرِ خانم، گوشه اى از پردۀ ستبر شدۀ پوشانندۀ زخم ها کنار رفت و اندکى از جراحت هاى بدخیمشدۀ دل و روانش نمایان گشت. معلوم شد که او در همۀ این زمان دهسالۀ زندگى زن و شوهرى، تنها دو بار لذّت آمیزش را چشیده است؛ لذّت مطلوب و رسیدن به ارگاسم.
تصوّر کنید. یک همسر، ده سال به همسرش کام دهد و فقط دو بار کام بگیرد. چه سوداى نابرابرى و چه محرومیت رنجبارى!
پیداست که رابطة یکسویه، ناکامانه و ناعادلانه، هم اعصاب و روان را بیمار مى کند، هم رابطۀ اخلاقى و رفتارى همسران را خراب مى نماید.
این مشاوره، با اینکه به علّتیابى مطلوبى رسید، به فرجام نیکو نرسید؛ زیرا شوهر همکارى نکرد و به مشاوره و آموزش و درمان تن نداد و خانم مظلومى همچنان مظلوم ماند. افسوس!
- ۹۳/۰۳/۱۸
سلام....
به نظرم این موارد باید قبل از ازدواج آموزش داده شود!
طبق گفته کارشناسان اکنون در ایران بیشترین علت جدایی ها این گونه ناکامی هاست وهمین جمله لزوم آموزش را نشان میدهد!!