ریحانگی زن (4)
» برگی دیگر از کتاب «فرهنگ خانواده»
6. امیدبخشی
امید دادن به شوهر، از هنرهای ریحانه است. مرد، در کشاکش دهر، دستخوش تلاطم میشود. امواج پرخروش دریای جامعه بر گُردۀ جان او تازیانه میزنند و گهگاه وی را سخت به صخرهها میکوبند؛ چنانکه نزدیک است استخوانهایش خُرد شوند. گردابهای مهیب مسئولیتهای اجتماعی، او را فراز میبرند و فرود میآورند؛ چندان که گاهی سرگیجه میگیرد و از مدار تعادل بیرون میرود. آنگاه با تنی خسته و دلی شکسته، ناامید و حیران به خانه میآید و خود را با همۀ وجود در آغوش ریحانه میافکند؛ به او پناه میبرد و خود را به او میسپارد و از وی یاری میطلبد....
در چنین حالتی، ریحانگی زن مرهمی است شفابخش بر زخمهای مرد و پناهگاهی است آرامشبخش برای روح خستة او. اینجاست که همدمی و امیدبخشی زن، معجزهای است که مرد را حیاتی نو میبخشد. این روایت ارجمند را بنگرید.
کارگزار خدا
جَاءَ رَجُلٌ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَقَالَ: إِنَّ لِی زَوجَةً إِذَا دَخَلتُ تَلَقَّتنِی وَ إِذَا خَرَجتُ شَیَّعَتنِی وَ إِذَا رَأَتنِی مَهمُوماً قَالَت لِی مَا یُهِمُّکَ؟ إِن کُنتَ تَهتَمُّ لِرِزقِکَ فَقَد تَکَفَّلَ لَکَ بِهِ غَیرُکَ وَ إِن کُنتَ تَهتَمُّ بِأَمرِ آخِرَتِکَ فَزَادَکَ اللَّهُ هَمّاً.
فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ6: إِنَّ لِلَّهِ عُمَّالًا وَ هَذِهِ مِن عُمَّالِهِ لَهَا نِصفُ أَجرِ الشَّهِیدِ؛[1]
مردی نزد پیامبر صلی الله علیه و آله آمد و گفت: همسری دارم که هرگاه به خانه میروم، استقبالم میکند و وقتی از خانه بیرون میآیم، بدرقهام میکند و اگر مرا اندوهگین ببیند، میگوید: چرا اندوهگینی؟ اگر نگران روزیات هستی، دیگری (خدا) آن را برایت عهدهدار شده است و اگر اندیشناک آخرتت هستی، خدا اندیشناکیات را بیشتر کند.
رسول خداصلی الله علیه و آله فرمودند: خداوند کارگزارانی دارد که همسر تو یکی از آن کارگزاران خداست و پاداشی برابر نیمی از پاداش شهید را دارد.
7. حفاظت از شوکت شوهر
اقتدار شوهر و عزّت و شوکت او از جانمایههای گرانسنگ زندگی خانوادگی است. این صفت و حالت، از استوانههای برپادارندۀ زندگی زن و شوهری است.
در فصل پیشین دربارۀ «اقتدار مرد» سخن گفتیم. در اینجا و به مناسبت ریحانگی زن، به ریحانگان میگوییم: مردانگی مردتان را پاس بدارید؛ حرمت او را نگه دارید و آن را پرورش و افزایش دهید، که خودتان بیش از همگان به آن نیاز دارید.
همانگونه که در فصل پیشین بیان شد: «زن، مرد حقیر را دوست ندارد. مرد مطلوب زن، مردی است که مقتدر و عزّتمند باشد... .» بنابراین، ریحانگان برای دل خودشان، برای مصلحت زندگیشان، برای سرفرازی فرزندانشان، برای خشنودی همسرشان و برای رضایت خدایشان، باید از عزّت و شوکت همسرشان صیانت کنند؛ هم در کردار، هم در گفتار، هم نزد او، هم در غیاب او، هم نزد فرزندانشان.
چوب حراج زدن به این سرمایۀ گرانقدر، زیانی است بیجبران که در شأن هیچ ریحانۀ فرزانهای نیست؛ و پاسداشت این گوهر ارزشمند، سودی است سرشار که شایستۀ مقام ریحانگان فرزانه است.
8. قهرمانسازی در ذهن فرزندان
شرافتِ جایگاه ویژۀ پدر و مادر در ذهن و دل فرزند، بر همگان آشکار است. بر هیچکس جایز نیست که به این مقام ارجمند، صدمهای بزند یا آن را ویران کند. بر همسران واجب است که هر کدام حرمت دیگری را نزد فرزندان، عظیم شمارند و آن جایگاه ویژه را بالا و بالاتر ببرند، تا فرزندان حرمت هر دو ایشان را بزرگ شمارند و به هر دو احترام بگزارند.
اکنون سخن با ریحانگان است: فرزندان، نیازمند قهرمانی آرمانیاند که او را اسوۀ خویش گیرند و در زندگی به وی اقتدا کنند و به او ببالند. بهترین کس برای ایفای نقش این قهرمان آرمانی، پدر است. نقش پدر در این عرصه، بیبدیل است؛ همانگونه که نقش مادر نیز در جایگاه خود، بدیل ندارد.
ریحانۀ فرزانه آن است که همواره این نقش را برجستهتر و پررنگتر کند و از کمرنگ یا بیرنگ یا خراب شدن آن پیشگیری نماید. رنجش احتمالی زن از شوهر، هرگز او را از ایفای این وظیفه باز نمیدارد. از اینرو، تخریب شخصیت پدر در ذهن و دل فرزند، اصلاً در شأن ریحانۀ فرزانه نیست.
با سلام و احترام،
حفظ اقتدار مردان از سوی زنان، نشان از زیرکی و حازم بودن آنان است. وقتی به همسرت قدرت دهی و او را به آسمان ها برسانی او دست تو را می گیرد و با خود بالا می برد.
این عمل خدا پسند نیازمند صبر داشتن و علاقمند بودن به حفظ زندگی است. افسوس که ما زنان امروز، احساس می کنیم حفظ اقتدار مرد یعنی تحمل کردن زور یا له شدن غرورمان . من زنانی را می شناسم با این که شوهرشان دارای منزلت اجتماعی پایینی هستند، اما چنان به همسرشان بها و اقتدار می دهند که آن ها را در دیده ها بزرگ می کنند و برعکس برخی دیگر با وجود داشتن همسرانی با منزلت اجتماعی بالا آن ها را در دیده ها حقیر می کنند.
ای کاش قبل از ازدواج به ما یاد می دانند چطور شوهر داری کنیم.
با تشکر از استاد و پدر دلسوزمان