واکسن
چه نوشدارویی!
امشب که دارم اینها را برایتان مینویسم، حال عجیبی دارم. مریض، پشت مریض. فریاد، پشت فریاد. جا نداریم!
من بیمارانم را چهکار کنم؟! ما چهکار کنیم که جا نداریم؟ بخوابانیم کف زمین؟ (دیالوگ مکرر این روزها).
الآن بالای سر یک خانم ۳۵ ساله بودم. حالش خیلی بد بود. به پرستار گفتم ببریدش آی.سی.یو.
بیمار چیزی از پشت ماسک گفت. نفهمیدم. سرم را بردم نزدیک. گفتم جانم؟
بریده بریده گفت: از آی.سی.یو میترسم. نتوانست جملهاش را کامل کند. به سرفه افتاد. اشکهایش سرازیر شد. با او حرف زدم. آرامش کردم. گفتم مطمئنم خوب میشوی. وقتی از اتاق آمدم بیرون، چشمهای خودم هم خیس بود، چون مطمئن نیستم که خوب شود.
نمیدانم اسمش را چی بگذارم؛ مرگ دستهجمعی؟ قتلعام؟ کشتار دستهجمعی؟ ولی همهٔ کسانی که دارند میمیرند (588)، یکسالونیم، بدون واکسن، دوام آورده و زنده بودند.
این حقشان نیست. این حق مردم من نیست.
نوشدارویی و بعد از مرگ سهراب آمدی!
نویسنده: دکتر محدثه زجاجی، متخصص داخلی
نیمهٔ مرداد ۱۴۰۰
#واکسن
📌برای دنبال کردن رسانههایمان به لینک زیر مراجعه کنید:
- ۰۰/۰۵/۱۵