عرفان ناب (۱۴)
عرفان ناب (۱۴)
نویسنده: #علی_اکبر_مظاهری
ناهمگونی درون و برون
خداوند به آدمی میفرماید:
یَابنَ آدَمَ!
۱. کَم تَقُولُ: «اللهُ؛ اللهُ!» و فی قَلبِکَ غَیرُ اللهِ؟!
۲. وَ لِسانُکَ یَذکُرُ اللهَ وَ تَخافُ غَیرَ اللهِ و تَرجُو غیر اللهِ؛ وَ لَو عَرَفتَ اللهَ، لَما أَهَمَّکَ غَیرُ اللهِ.
٣. وَ تَذنِبُ وَ لاتَستَغفِرُ.
۴. فَإِنَّ الإِستِغفارَ مَعَ الإِصرارِ، تَوبَةُ الکاذِبینَ.
۵. وَ مارَبُّکَ بِظَلاّمٍ للعَبیدِ.۱
ای فرزند آدم
۱. چقدر « الله! الله!» میگویی، در حالی که در قلبت غیر الله است؟!
٢. و زبانت الله میگوید، و تو از غیر خدا میترسی و به غیر خداوند امید میبندی؛ و اگر الله را میشناختی، از غیر خدا واهمه نمیداشتی و به غیر او اهتمام نمیورزیدی.
٣. و گناه میکنی و استغفار (و توبه راستین) نمینمایی.
۴. پس، راستی که استغفار و توبهای که همراه با پافشاری بر گناهان و ادامه معاصی باشد، «توبه دروغگویان» است.
۵. و (بدان که) پروردگارت، ستمکننده بر بندگان نیست (بلکه با مؤمنان و صالحان، به لطف و عنایت عمل میکند و توبهگران راستین را میبخشاید و پاداش میدهد؛ و اما نامؤمنان و ناصالحان را کیفر میدهد و توبهکنندگان دروغین را نمیبخشاید).
موجهای اندیشه
از شگفتیهای احوال آدمیان این است که بیشترین نیرنگ را با کسی میبازند که هیچ نیرنگی در او کارساز نیست! خداوند از خود ما به احوال و افکار و کردارمان آگاهتر است و پیش از آن که انگیزهای در اندیشهیمان صورت پذیرد و هدفی در فکرمان ترسیم گردد، او بدان آگاه است. آفریدگار علیم، از خفایای درونمان و امواج اندیشه یهامان و مکنونات دلهایمان، داناتر از خودمان است؛ پس، ما را چه میشود که با او از در مکر در میآییم؟! آیا خدعهورزی با خداوند و «خدا فریبی»، عین «خودفریبی» نیست؟!
گوئیا باور نمیدارند روز داوری
کین همه قلب و دغل در کار داور میکنند!
هرگاه فرصتی بیابیم - اگر بیابیم - و در ژرفنای وجود خویش به کاوش بپردازیم - اگر بپردازیم - بهوضوح و با تعجب و تأسف درمییابیم که بسیاری از گفتار و کردارمان - که بهظاهر، خدایی رنگاند - بهواقع، نیرنگآلودند و یا ریا اندود!
آیا اگر «بُهلول»ی یافت شود و ناممان را از سَر دَرِ مسجدی - که بهظاهر برای خدا بنا کردهایم - حذف کند و نام دیگری بر آن نهد، برنمیآشوبیم؟!
آن که چو پسته دیدمش همه مغز
پوست بر پوست بود همچو پیاز
پارسایانِ روی در مخلوق
پشت بر قبله میکنند نماز!
و اگر ناممان را از کتاب و مقالهای که نوشتهایم، پاک کنند، برمیتابیم؟! و اگر برای عمل خیری که انجام دادهایم، ستایشمان نکنند، مردم را ناسپاس و قدرناشناس نمیخوانیم؟! و یا از کسی که به او خدمتی کردهایم، توقع تعظیم و تقدیر نداریم؟! و آیا در باب احقاق حق و ابطال باطل، قلبمان از خوف غیر خدا نمیلرزد و به غیر خدا امید نداریم؟! و آیا در مراعات حقوق و حدود الاهی، تنها مرزبان حرمت مرزهای الاهی هستیم و مصلحتاندیشیهای فضیلتسوز، ما را به چشمپوشی از حق و بیحرمتی به حریم خداوندی وانمیدارند و هرگاه حقی را - آگاهانه و یا ناخودآگاه - ضایع کردیم و یا به کسی ستمی روا داشتیم، زبان به اعتراف میگشاییم و به جبران میپردازیم؟! ... و سرانجام، آیا آنگاه که طاعتی از طاعات خداوند را ترک کردیم و یا معصیتی از معاصی وی را مرتکب شدیم، به توبهای جدی - فراتر از استغفار زبانی، که البته آن هم لازم است - و جبرانی از سر صدق و اخلاص، اقدام میکنیم؟
«راجِعُوا إِلى أَنفُسِکُم فَخاطِبُوها»؛ ۲
به جانهایتان بازگردید و آنها را به مخاطبه و محاکمه بخوانید!
بس کن این یاوهسرایی، بس کن
تا به کی خویش ستایی؟ بس کن
مخلصان لب به سخن وانکنند
بر کَن این ثَوبِ ریایی، بس کن
تو خطا کاری و حق آگاه است
حیله گر! زهدنمایی بس کن ۳
۱۸ مهر ۱۴۰۱
۱. کلمةالله، صفحه ۴۷۸.
۲. امام حسین(سلام الله علیه) در احتجاجات روز عاشورا.
۳. امام خمینی، دیوان امام، صفحه ۱۷۲.
🌍 zil.ink/mazaheriesfahani
- ۰۱/۰۹/۰۹