وبسایت علی اکبر مظاهری

mazaheriesfahani@gmail.com
وبسایت علی اکبر مظاهری

mazaheriesfahani@gmail.com

مشاور و مدرس حوزه و دانشگاه

کانال تلگرام از زبان مشاور
جهت دیدن کانال تلگرام "از زبان مشاور" روی عکس کلیک کنید
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
بایگانی
۱۰
بهمن
(کتابی تازه؛ نگاهی نو به پدیدهٔ طلاق)

🖌 #نویسنده: #علی‌اکبر_مظاهری

🌸 کتاب‌هایمان، فرزندانمان‌اند!

برادر ارجمندمان، جناب آقای محمدجواد حیدرزاده، صاحب انتشارات خادم‌الرضا، گفتند: «... خوش‌خبر هستم برایتان: فرزند جدید و زیبای شما و نشر ما، متولد شد!...»
آری؛ کتاب‌هایمان، فرزندانمان‌اند.
کتاب «طوفان طلاق»، محصول سال ۱۴۰۲ است. البته مطالبی از آن، ثمرهٔ پژوهش‌ها، اندیشه‌ها، تجربه‌ها، و مشاوره‌های سالیان دراز پیشین است، اما ساماندهی و تدوین آن برای انتشار، از آثار امسال است.

📖 محتوای این کتاب

موضوع‌های این صحیفهٔ طلاقیه، چنین است:
۱. ماهیت طلاق را بیان کرده‌ایم.
۲. ریشه‌های طلاق را نمایانده‌ایم.
۳. طلاق‌های «ناروا» و «روا» را کاویده‌ایم.
۴. راه‌های پیشگیری از طلاق‌های «ناروا» را بیان کرده‌ایم.
۵. چگونگی مدیریت طلاق‌های «روا» را نشان داده‌ایم.
۶. فصلی برای پس از طلاق و ساماندهی دوبارهٔ زندگی آورده‌ایم.

🙏 سپاسگویی

از جناب آقای حیدرزاده و همکاران کوشای ایشان، سپاس می‌گزاریم و همت بلندشان را می‌ستاییم و از خداوند مهرورز، برایشان پاداش فراوان می‌طلبیم.

«طوفان طلاق» را از مؤسسهٔ انتشاراتی «خادم‌الرضا»ی قم، بطلبید.
به امید خدا.

۹ بهمن ۱۴۰۲

🌐 http://khademolreza.com
# انتشارات خادم‌الرضا

ما را در رسانه‌هایمان دنبال کنید 👇

🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1

🌐 http://mazaheri.andishvaran.ir
#علی‌اکبر_مظاهری_اصفهانی _ #پایگاه_اندیشوران_حوزه

🌐 http://mazaheriesfahani.ir
#وبسایت_علی‌اکبر_مظاهری
  • علی اکبر مظاهری
۰۲
بهمن
(کینه‌. حسادت‌)

🖌 #نویسنده_و_مشاور: #علی‌اکبر_مظاهری

🔹 از زبان مشاور

🔸 مشاورهٔ اخلاقی

🔻 پرسش شما

آقا یا خانومی گفته و پرسیده است:
این‌که دربارهٔ اخلاق و مشاورهٔ اخلاقی می‌گویید و می‌نویسید، خجسته است. از این رو، پرسشی دارم:
می‌خواهم دلم از آلودگی‌ها پاک باشد، اما گهگاه دو اندیشهٔ آلوده، سینه‌ام را سنگین می‌کند؛ یکی حسد است و دیگری کینه. آزرده می‌شوم که حسود و کینه‌ورز باشم. چه کنم؟

🔻 پاسخ ما

۱. مرحبایتان می‌گوییم که مراقب ضمیر خود هستید. این‌که سنگینی کینه و کدورت حسادت را احساس می‌کنید و خوش نمی‌‌دارید بر سینه‌تان بار باشند، نشان خوبی‌ است. خدا را بر این نعمت، سپاس بگزارید.
۲. این سخن خداوند را در یادتان بگذارید که دربارهٔ بهشتیان فرموده است:
«نَزَعْنَا مَا فِى صُدُورِهِم مِّنْ غِلٍّ»؛ ۱
کینه‌ها و کدورت‌های سینه‌هایشان را می‌زداییم.
چون کینه و حسادت، آلودگی است و چون بهشت، جای آلودگی نیست، باید پیش از گذر از دالان بهشت و ورود به بوستان آن، آلودگی‌های سینه را زدود.
چه بهتر که پیش از آن‌‌که آنجا زنگارها را از سینه‌هایمان بتراشند، خودمان، همین‌جا، آن‌ها را بزداییم تا آنجا به مشقت تراشیدن نیفتیم و بی‌معطلی، به آن بوستان جان‌افزا درآییم.

رو سینه را چون سینه‌ها، هفت آب شو از کینه‌ها
وآنگه شراب عشق را پیمانه شو، پیمانه شو۲

این مشاورهٔ شما نشان می‌دهد که بر پاک‌کردن دلتان از زنگارها همت گمارده‌اید. گوارای وجودتان!
۳. هرگاه کینه یا حسادت به ذهن و دلتان ورود کرد، فوراً ذکر بگویید؛ هر ذکری که دوست دارید. با خدا سخن بگویید؛ صمیمانه و ملتمسانه. قرآن بخوانید. دعا بخوانید. آن‌گاه خواهید دید که ابرهای تیرهٔ کینه و حسادت، با وزش نسیم‌های دلنواز ذکر و دعا و قرآن، از آسمان ذهن و دلتان رانده می‌شوند. ناپدید می‌گردند. به لطف خدا.
۴. آن کس یا کسانی را که از آنان کینه دارید یا به ایشان حسد می‌ورزید، دعا کنید. این راهکار، عجیب مؤثر است. هنگامی که کسی را دعا می‌کنیم، یعنی خیر او را می‌خواهیم. خیرخواهی، با کینه‌توزی و حسدورزی، تناسب ندارد. و چنین است که خیرخواهی، کینه‌ و حسد را عقب می‌راند. قدرت خیرخواهی، از نیروی بدخواهی، بیشتر است. نیک‌خواهی، از سربازان خدا است و بدخواهی، پلید است. نیکی بر پلیدی غلبه دارد. اگر اهل نماز شب هستید، آن هنگام، هنگامهٔ فرخنده‌ای است که آنان را در نماز شبتان دعا کنید. و هرگاهِ دیگر که کینه یا حسد یا هر دو خواستند به فضای ذهن و قلبتان ورود کنند یا ورود کرده‌اند، بی‌درنگ آن شخص یا اشخاصی را که از آنان کدورتی بر دل دارید یا بر آنان حسادت می‌برید، دعا کنید و تأثیر نیکوی آن را بچشید.
۵. از آنان تعریف و تمجید کنید. این نیز اثری عمیق دارد. تعریف و تمجید، برعکس بدگویی و غیبت است. بدگویی از دیگران، دل را چرکین می‌کند، نیز می‌دانید که غیبت‌کردن از دیگران، از گناهان بزرگ است؛ گناهان کبیره، و کینه و حسادت را در دل می‌رویاند، اما خوش‌گویی از آنان، دل را صفا می‌دهد، کینه‌زدایی می‌کند، حسد را از دل و ذهن، می‌راند.
خوشا آنان که زبانی نیک‌گو دارند. سعادتمند آنان که زبانی بدگو ندارند. رحمت خداوند مهرورز، گوارای جانشان!

۲ بهمن ۱۴۰۲

۱. سورهٔ حجر، آیهٔ ۴۷.
۲. مولوی، دیوان شمس.

ما را در رسانه‌هایمان دنبال کنید 👇
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
  • علی اکبر مظاهری
۲۷
دی

(کتابی تازه؛ نگاهی نو، به پدیدهٔ طلاق)

🖌 #نویسنده: #علی_اکبر_مظاهری

🌹 مژده ای دل...!

این کتاب، محصول سال ۱۴۰۲ است. البته مطالبی از آن، ثمرهٔ پژوهش‌ها، اندیشه‌ها، تجربه‌ها، و مشاوره‌های سالیان دراز پیشین است، اما ساماندهی و تدوین آن برای انتشار، از آثار امسال است.

📖 محتوای این کتاب

موضوع‌های این صحیفهٔ طلاقیه، چنین است:
۱. ماهیت طلاق را بیان کرده‌ایم.
۲. ریشه‌های طلاق را نمایانده‌ایم.
۳. طلاق‌های «ناروا» و «روا» را کاویده‌ایم.
۴. راه‌های پیشگیری از طلاق‌های «ناروا» را بیان کرده‌ایم.
۵. چگونگی مدیریت طلاق‌های «روا» را نشان داده‌ایم.
۶. فصلی برای پس از طلاق و ساماندهی دوبارهٔ زندگی آورده‌ایم.

«طوفان طلاق» را از مؤسسهٔ انتشاراتی «خادم‌الرضا»ی قم، که ناشر این کتاب است، بطلبید.
به امید خدا.

۲۷ دی ۱۴۰۲

ما را در رسانه‌هایمان دنبال کنید 👇
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1

🌐 http://mazaheri.andishvaran.ir
#علی‌اکبر_مظاهری_اصفهانی _ #پایگاه_اندیشوران_حوزه

🌐 http://mazaheriesfahani.ir
#وبسایت_علی‌اکبر_مظاهری

  • علی اکبر مظاهری
۱۸
دی
🖌 #نویسنده_و_مشاور: #علی‌اکبر_مظاهری

🔹 از زبان مشاور

🔸 مشاورهٔ اخلاقی

🍀 ضرورت مشاورهٔ اخلاق

از دیرباز و چندین و چندبار به مدیران‌ مراکز مشاورهٔ حوزه‌های علمیه گفته‌ام: مشاورهٔ اخلاقی نیز داشته باشیم. همان‌گونه که گزینه‌هایی با نام مشاورهٔ خانواده، ازدواج، کودک، روان‌شناسی... داریم، گزینه‌ای با نام «مشاورهٔ اخلاقی» نیز داشته باشیم. عملی‌شدن این پیشنهاد، شاید زمان‌بر باشد، زیرا در «مشاورهٔ مدرن»، گزینه‌ای با این نام، نیست. ناامید نیستم. انجام می‌شود. ان‌شاءالله.
به‌تازگی می‌بینم که در برخی از لیست‌های مرکز مشاوره، دارد لفظ «مشاورهٔ اخلاقی» نیز می‌آید. امید آن است که بیاید بالای لیست، تا صدرنشین شود.
به امید خدا.

🌸 شهامت اخلاقی

امروز مشاوره‌ای تلفنی داشتم، با آقایی از شهری دور.
او گفت: «اخلاق من خوب نیست. با همسرم بدرفتاری می‌کنم. با او دعوا می‌کنم... . چه کنم؟»
گفتم: به شما آفرین می‌گویم که مسئولیت رفتارتان را به عهده می‌گیرید. کاسه‌ها و کوزه‌ها را بر سر همسرتان نمی‌شکنید. در اندیشهٔ ساختن خودتان‌اید. از خود آغاز کرده‌اید.
ما، در مشاوره‌های خانوادگی‌مان، شاهد این پدیدهٔ غیر اخلاقی هستیم که: آنجا که نزاع همسران مطرح می‌شود، هرکدام تقصیر را به گردن دیگری می‌اندازد و خود در «گارد دفاع» می‌رود. و چنین می‌شود که کار اصلاح مجادلهٔ همسران و حل مسائل‌شان، سخت می‌شود.
پس اولین سخن‌مان در این مشاوره این است که: «مدالِ آفرین» به شما می‌دهیم که پیشگام اصلاح خودتان شده‌اید و حل مسأله را از خودتان آغاز کرده‌اید.

پس از دادن این مدال، به آن آقای باانصاف، به راهکارها پرداختیم... .

۱۷ دی ۱۴۰۲

ما را در رسانه‌هایمان دنبال کنید 👇
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
🌐 http://zil.ink/Mazaheriesfahani_ir
  • علی اکبر مظاهری
۱۸
دی

🎤 از زبان امام خمینی

💎 برای زن‌ها کمال افتخار است که روز تولد حضرت صدیقه را روز زن قرار داده‌اند، افتخار است و مسئولیت.

💎 من راجع به حضرت صدیقه- سلام الله علیها- خودم را قاصر می‌دانم که ذکری بکنم، فقط اکتفا می‌کنم به یک روایت که در کافی شریف است و با سند معتبر نقل شده است و آن روایت این است که حضرت صادق- سلام الله علیه- می‌فرماید: فاطمه - سلام الله علیها - بعد از پدرش ۷۵ روز زنده بودند ... و جبرئیل امین می‌آمد خدمت ایشان و به ایشان تعزیت عرض می‌کرد و مسائلی از آینده نقل می‌کرد. ظاهر روایت این است که در این ۷۵ روز. مراوده‌ای بوده است؛ یعنی رفت و آمد جبرئیل زیاد بوده است. و گمان ندارم که غیر از طبقهٔ اول از انبیای عظام‌، درباره کسی این‌طور وارد شده باشد که در ظرف ۷۵ روز، جبرئیل امین رفت و آمد داشته است و مسائل را در آتیه‌ای که واقع می‌شده است، مسائل را ذکر کرده است. و آنچه که به ذریه او می‌رسیده است در آتیه، ذکر کرده است و حضرت امیر هم آن‌ها را نوشته است، کاتب وحی بوده است حضرت امیر، همان طوری که کاتب وحی رسول خدا بوده است ... مسئله آمدن جبرئیل برای کسی، یک مسئله ساده نیست. خیال نشود که جبرئیل برای هر کسی می‌آید و امکان دارد بیاید. این یک تناسب لازم است بین روح آن کسی که جبرئیل می‌خواهد بیاید و مقام جبرئیل، که روح اعظم است. حتی درباره ائمه هم من ندیده‌ام که وارد شده باشد این طور که جبرئیل بر آن‌ها نازل شده باشد... من این شرافت و فضیلت را از همه فضایلی که برای حضرت زهرا ذکر کرده‌اند- با اینکه آن‌ها هم فضایل بزرگی است - این فضیلت را من بالاتر از همه می‌دانم که برای غیر انبیا- علیهم السلام- آن هم نه همه انبیا، برای طبقه بالای انبیا- علیهم السلام- و بعض از اولیایی که در رتبه آن‌ها هست، برای کس دیگر حاصل نشده. و با این تعبیری که مراوده داشته است جبرئیل در این هفتاد و چند روز، برای هیچ کس تا کنون واقع نشده و این از فضایلی است که از مختصات حضرت صدیقه- سلام الله علیها- است.
امام خمینی (ره)؛ ۱۱ اسفند ۱۳۶۴
(صحیفه امام خمینی، ج ۲۰، صص ۴ تا ۶)

۱۳ دی ۱۴۰۲
🌐 http://mazaheri.andishvaran.ir
#علی‌اکبر_مظاهری_اصفهانی _ #پایگاه_اندیشوران_حوزه

🌐 http://mazaheriesfahani.ir
#وبسایت_علی‌اکبر_مظاهری

  • علی اکبر مظاهری
۱۸
دی

🖌 #نویسنده: #علی‌اکبر_مظاهری

📝 یادداشت‌های یک مشاور

امشب، برای اقامهٔ نماز مغرب و عشا، به مسجدی رفتم. امام جماعت، میان دو نماز، به سخن ایستاد. او سخنانی گفت که نه به کار دنیای مردمان می‌آمد و نه به کار آخرتشان. و سخن را طول داد.
اندک و اندک، از میان جمع نمازگزاران، سخنِ اعتراض برخاست. یکی گفت: «آقا! مسأله‌ای بگویید که به درد دین ما بخورد.» دیگری گفت: «دعای باران بخوانید. باران نیامده.» سومی گفت: «نماز عشا را بخوانید تا پی کارمان برویم.» چهارمی گفت: «قرار این بود که در میان دو نماز، پنج دقیقه سخنرانی کنید. حالا از بیست و پنج‌دقیقه هم گذشت.»
همهمه شد. آشوب برخاست. کسانی از صف‌های نماز جماعت بیرون رفتند و در گوشه‌ای از مسجد، نماز عشایشان را به فرادا ایستادند. کسانی دیگر نماز عشا نخوانده، از مسجد بیرون رفتند.
کار از دست امام جماعت بیرون شد. سخنش را، به‌ناچار، قطع کرد و به نماز عشا ایستاد؛ با باقی‌مانده‌های وامانده.
بیرون آمدم. مردم، در راهروهای مسجد و در حال خروج، غُر می‌زدند. تندی می‌کردند. بد می‌گفتند.
با خود گفتم: مگر نه آن است که:
«هر سخن جایی و هر نکته مقامی دارد»؟
و با خود اندیشیدم: راستی! چرا ما با ایمان این مردم، چنین می‌کنیم؟

۱۱ دی ۱۴۰۲

ما را در رسانه‌هایمان دنبال کنید 👇
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
🌐 http://zil.ink/Mazaheriesfahani_ir

  • علی اکبر مظاهری
۱۸
دی

✒️ #نویسنده_و_مشاور: #علی‌اکبر_مظاهری

📌 مشاورهٔ تربیتی

🔻 پرسش

پدری پرسیده است:
اگر دختری دوازده ساله، یک‌دندگی وکج‌خلی کند، چه باید کرد؟

🔻 پاسخ ما

۱. مقتضای دوران بلوغ و نوجوانی است.
۲. با او مهربانی و مدارا کنید.
۳. ریشه‌یابی کنید که آیا، علاوه بر اقتضای دوران بلوغ و نوجوانی، عامل دیگری او را رنج می‌‌دهد؟ اگر چنین است، درمان کنید.
۴. مشاوره با مشاوری دانا و توانا، راهکار خوبی است.
خداوند سبحان یاورتان باشد.

۹ دی ۱۴۰۲

ما را در رسانه‌هایمان دنبال کنید 👇
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1

  • علی اکبر مظاهری
۱۸
دی
📝 هفتاد و یکمین خواستگاری!

🖌 #نویسنده: #مریم_یوسفی_عزت؛ دانش‌آموختهٔ ادبیات زبان انگلیسی


🔹 از زبان مشاور

🔸 مشاورهٔ خانواده و ازدواج

آقایی نزدیک به چهل‌ساله، که سابقهٔ ازدواج و طلاق هم داشت، به واسطهٔ یک راوی ازدواج، با خانمی آشنا می‌شود.
پس از چند جلسه صحبت، آقا با هیجان به خانم گفت: «شما پنجاه‌ و سومین نفری هستید که دارم خواستگاری می‌کنم. ان‌شاءالله دیگه آخرینشه.»
همتایی در اعتقادات، فرهنگ، تحصیل و اخلاق در این دو شخص بسیار دیده می‌شد. خانواده‌ها یکدیگر را پسندیده بودند.
چیزی نمانده بود که نوبت به تحقیق و مسائل جدی برسد، که ناگهان آقا به خانم پیام می‌دهد: «راستش برام خیلی سخت بود که ازتون عذرخواهی کنم و تردید زیادی داشتم تا بگم، ولی متاسفانه باید بگم که شرایط ما خیلی منطبق بر هم نیست...»
دختر شوکه و متعجب بود، اما غرور و حیای او اجازه نداد چیزی بگوید جز: «خیر است ان‌شاءالله.»

⭕️ پس از دو ماه

پس از حدود دو ماه، آقا به خانم پیام می‌دهد و می‌گوید: «اگر هنوز ازدواج نکرده‌اید، موضوعی را می‌خواهم بیان کنم.»
دختر، با وجود همتایی‌های بالای پیشین، خواستگاری دوبارهٔ آقا را می‌پذیرد. و پس از یک جلسه صحبت دو نفره، به مشاوره می‌روند.
مشاور از آقا می‌پرسد:
۱. آیا دیگر تردیدهای پیشین را ندارید؟
۲. زیبایی ظاهری‌ ایشان را کامل تأیید کرده‌اید؟
۳. آیا همهٔ عقاید و خصوصیات ایشان را، اگر آن‌طور که گفته‌اند، باشد، می‌پسندید؟
آقا شتاب‌کنان گفت: «این‌بار، هفتاد و یکمین خواستگاری است. خوب شد که این دو ماه فاصله افتاد تا من و خانواده‌ام قدر ایشان را بدانیم. هیچ خانمی، درک و فهم این خانم را نداشته. در هیچ خانمی، گوهری اینچنین نیافته‌ام. و در زیبایی، عالی است. برای ادامهٔ راه مطمئن هستم.»
مشاور گفت: «من هم با ادامهٔ آشنایی شما موافقم. راه را ادامه دهید. خانواده‌ها با یکدیگر رفت‌وآمد کنند. تا تحقیق و مسائل مهم را آغاز کنید.»
این‌بار، آقا و خانم در همه‌چیز پیش‌تر رفتند. و اشتراکات بیشتری بین‌شان آشکار می‌شد، تا جایی که خانوادهٔ دختر خواهان انجام تحقیقات شده بودند. ناگهان، دوباره آقا پیام می‌دهد: «راستش من همین الان رسیدم منزل. تردید بابت ماندن و برگشتن داشتم. نمی‌دانم که چطور شد که بنده‌ای که دفعه قبل با ناراحتی به خاطر جدا شدن از شما به شهرمان برگشتم، این دفعه حتی انگیزه‌ای برای ماندن و آشنایی بیشتر نداشتم.»
خانم پاسخ داد: «کارتون اصلا توجیه‌پذیر و منطقی نیست. کسی به من گوشزد کرده بود که اونی‌که تونسته ۷۰ نفر رو رد کنه، ۷۱‌امین را هم میتونه رد کنه؛ حتی اگر بهترین باشه. دیدار به قیامت!»
سپس آقا پاسخ داد: «اینکه ما در همه‌چیز تفاهم داریم، اصلا بحثی نیست. ولی واقعا دوست ندارم خدای نکرده برای همسر آینده‌ام کم بزارم و صرفا داشتن تفاهم روی مسائل باعث سنگ تمام گذاشتن برای همسر نمیشه. و نمی‌خوام دوباره شکست بخورم و بی‌گدار به آب بزنم.»
خانم گفت: «شما باز هم دلیلی بیان نکردید!»
آقا پاسخ داد: «عدم ایجاد حس خوب»!
دختر باز هم دلایل را نپذیرفت و دانست که ادامه‌دادنش بیهوده است؛ زیرا منطقی در میان نبود. این بی‌منطقی یک‌بار هم تکرار شده بود.
سرانجام، این آشنایی به ازدواج ختم نشد. دختر، مشاور را در جریان امور گذاشت و مشاور موضوع زکام روانی را مطرح کرد‌ و گفت: «این یعنی همان زکام روانی»!

۴ دی ۱۴۰۲

ما را در رسانه‌هایمان دنبال کنید 👇
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
  • علی اکبر مظاهری
۱۸
دی

🔖 مرحلهٔ نهایی

با صابر دوست شده بودیم. دیگر برای نزدم‌آمدن، منتظر «مورد جدید» نمی‌ماند. بامورد و بی‌مورد می‌آمد. مشاوره‌مان به رفاقت بدل شده بود. او انتظار داشت علاوه بر مشاوره، برایش برادری کنم و می‌کردم. توقعش را بی‌جا نمی‌دانستم.
روزی گفت: «من دیگر درمانده‌ام. یارای تصمیم و انتخاب ندارم. اگر شما کسی را مناسبم بدانید، چشم‌بسته می‌پذیرم.»
گفتم: چشم‌بسته که نه، اما کمک می‌کنم تا به تصمیم برسید و کسی را به دلخواه خودتان به همسری اختیار کنید. این‌بار، مورد جدیدی را که یافتید، زود جواب ندهید تا بررسی کنم و نظر دهم. امروز
پذیرفت و رفت برای یافتن مورد جدید. چند روز بعد آمد و گفت: « با همراهی خانواده‌ام دختری را خواستگاری کرده‌ام، اما همان وسواس‌ها و تردیدها به سراغم آمده است.»
گفتم: از جانب من، دختر و خانواده‌اش را به مشاوره دعوت کنید.
گفت: «به ایشان برنمی‌خورد که در همین ابتدای کار، به مشاوره دعوتشان کنیم؟»
گفتم: نه. برخوردن ندارد. مشاورهٔ پیش از ازدواج، مرسوم شده است. به‌خصوص که شما از جانب من دعوتشان می کنید.
دختر و پسر، همراه خانواده‌هایشان، به مشاوره آمدند. با مشاوره‌ها و بررسی‌هایی، آن دو و خانواده‌هایشان را همتا و مناسب هم یافتم. معیارها و ملاک‌ها تأمین بود. نظر مثبتم را اعلام کردم. هر دو پذیرفتند و کار را پیش بردند، اما صابر، تعبدی و با اعتماد به نظر من می‌پذیرفت، نه به اراده و تصمیم خودش. او را کمک کردم تا به تصمیم برسد. قوت قلبش دادم تا بر تردید و وسواسش غلبه کرد و ازدواج کردند. در ادامهٔ راه نیز یاری و همراهی‌شان کردم تا زندگی‌شان سامان یافت و تا مدتی نیز هوای زندگی‌شان را داشتم.
اکنون دو سال و نیم است که ازدواج کرده‌اند و مشاورهٔ بعد از ازدواج‌شان ادامه دارد و زندگی خوبی دارند.
الاهی شکر.

۳ دی ۱۴۰۲

ما را در رسانه‌هایمان دنبال کنید 👇
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1

  • علی اکبر مظاهری
۱۸
دی
🖌 #نویسنده_و_مشاور: #علی‌اکبر_مظاهری

در نوشتهٔ پیشین، اختلالی عصبی و روانی را مطرح کردیم به نام «زکام روانی»، که آدمی را در رسیدن به تصمیم و اقدام به عمل، فلج روانی می‌کند.
دامنهٔ این مبحث، گسترده است و بیان کامل آن، نوشتن کتابی پُربرگ را می‌طلبد، و بیشتر.
ما، به تناسب مشاوره‌هایمان، به‌ویژه مشاورهٔ ازدواج، تنها به شاخه‌ای از این اختلال پُرشاخه پرداختیم و ادامه می‌دهیم. پرداختن به شاخه‌های دیگر، می‌ماند برای مجالی دیگر. ان‌شاءالله.
اکنون می‌گوییم: زکام روانی، اختلالی است از اختلال‌های اعصاب و روان. ریشه‌های این حالت حیران‌کننده و وسواس‌گونه، در بیماری‌های عصبی و روانی جای دارد. یعنی این اختلال، برآمدهٔ از مجموعه‌ای از ناخوشی‌های عصبی و روانی است؛ ناخوشی‌هایی مانند: اضطراب، وسواس، افسردگی، و مانندهای این‌ها.
از دانه‌‌درشت‌ترین ریشه‌های زکام روانی، وسواس است؛ وسواس فکری و عملی.

😵‍💫 زکام روانی در انتخاب همسر

از جاهایی که این زکام، خود را بیشتر می‌نمایاند، ازدواج و انتخاب همسر است؛ که ابتدا، مزاحم افکارشان می‌شود و سپس در عمل‌شان آشکار می‌گردد.
ازدواج اینان - معمولا - با وسواس و تأخیر همراه است.

👨‍🦱 وسواس پسران

پسران، که دست خود را در ازدواج و گزینش همسر، باز می‌دانند، زمانی که ازدواج‌شان به تأخیر افتد و سن‌شان بالا رود، دچار وسواس در انتخاب می‌شوند. سطح نگرانی ایشان، دربارهٔ آیندهٔ زندگی‌شان، پایین‌تر از سطح نگرانی دختران است، اما وسواس‌شان بیشتر است. اعضای خانواده نیز به گسترش دامنهٔ این وسواس، دامن می‌زنند. «دورزدن»های مادران و خواهران در خواستگاری‌ها، بد و خوب‌کردن‌های سلیقه‌ای و غیر واقعی و غیر کارشناسی آنان، در دل جوانان تردید می‌افکند یا تردیدشان را زیاد می‌کند. و عوامل دیگر.
و چنین است که هرچه سن پسران بالاتر می‌رود، وسواس‌شان بیشتر می‌شود. و هرچه وسواس‌شان بیشتر شود، اراده‌شان ضعیف‌تر می‌گردد و کار انتخاب‌شان دشوارتر. و چنین است که بسیاری از پسران ما «پیرپسر» می شوند.
این نمونه را ببینید: 👇

🌾 پسری سی‌وسه‌ساله

صابر، پسری بود سی‌وسه‌ساله. گهگاه نزدم می‌آمد به مشاوره و مورد خواستگاری جدیدی را بیان می‌کرد و مشورت می‌گرفت. خود و خانواده‌اش به خواستگاری دختران بسیاری رفته بودند و همچنان می‌رفتند. یکی از کارهای مستمر زندگی‌شان، «دورزدن» برای یافتن عروس بود. شمار خواستگاری‌هایشان از چهل تا گذشته بود. از دختران نوجوان ۱۷ساله تا دختران ۳۰ساله. برخی را خانواده‌اش رد می‌کردند، برخی را خودش، بعضی را هر دو. گاهی هم دخترها و خانواده‌هایشان جواب منفی می‌دادند.
این کار تا جایی ادامه یافت که جان همگی‌شان به لب رسید. خانوادهٔ صابر، همراهی‌شان را کم و کمتر کردند و کار را به عهدهٔ خود صابر گذاشتند. او که در انتخاب و تصمیم‌گیری درمانده شده بود، تنها پناهگاهش را مشاور می‌دید و به من پناهنده شده بود. من هم یاری‌اش می‌کردم تا بر وسواس‌اش غلبه کند و به تصمیم برسد.
می‌گفت: «دیگر توان تصمیم‌گیری ندارم. شما برایم تصمیم بگیرید.»
می‌گفتم: مشاور نمی‌باید به جای مراجع تصمیم بگیرد، بلکه باید او را در رسیدن به تصمیم یاری کند. و یاری‌اش می‌کردم. اما وسواس، چونان خوره، عزمش را می‌خورد.

🔖 مرحلهٔ نهایی

👇 ادامهٔ مطلب را در پست بعد بخوانید.
  • علی اکبر مظاهری