وبسایت علی اکبر مظاهری

mazaheriesfahani@gmail.com
وبسایت علی اکبر مظاهری

mazaheriesfahani@gmail.com

مشاور و مدرس حوزه و دانشگاه

کانال تلگرام از زبان مشاور
جهت دیدن کانال تلگرام "از زبان مشاور" روی عکس کلیک کنید
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
بایگانی
۱۹
بهمن
🖌 #نویسنده: #علی‌اکبر_مظاهری

🩸 شهیدانم، جانبازانم، عزیزانم

▪️ اشاره

دوستان خواسته‌اند که به مناسبت این روزها؛ دههٔ فجر و سالگشت پیروزی انقلاب اسلامی، از خاطراتم در انقلاب و جنگ، مطلب بنویسم. در میان پیشنهادها این نیز بود که از دوستانم، در آن زمان‌ها، یادی کنم. این را ترجیح دادم؛ چون نوشتن از دوستان، برایم راحت‌تر است از نوشتن از خودم.

اکنون چندتا از بهترین‌هایشان را در چند پست بیان می‌کنم:

۱. شهید ابراهیم انصاری

در سال ۱۳۵۵ با هم دوست شدیم. هردو نوجوان بودیم. همسن بودیم. هردو مبارز بودیم. هردو شیفتهٔ امام خمینی بودیم. برای پیروزی انقلاب و وصول به اهداف آن تلاش کردیم. زمانی را در خارج از کشور، در کنار هم، تحصیل و مبارزه کردیم.

پس از پیروزی انقلاب، هردو به اروندکنار خوزستان رفتیم و کانون فرهنگی اسلامی تشکیل دادیم. زمان ازدواجمان، نزدیکِ هم بود. زمان فرزنددارشدنمان، نزدیکِ هم بود. تعداد فرزندان‌مان یک‌اندازه است. دختر و پسربودن فرزندانمان مانند هم است. اولین فرزندانمان پسرند و نام هردو محمد است. در قم، همدرس و هم‌بحث بودیم. در لامرد فارس، با هم همکاری فرهنگی داشتیم.

وقتی مدیر ارشاد گیلان بود، مهمانش می‌شدیم و همفکری داشتیم. او در اصفهان و قم، مهمان ما می‌شد. به سودان و آفریقا که رفت، همفکری داشتیم. از همهٔ کتاب‌هایم به او هدیه می‌دادم. از کارهای فکری و فرهنگی همدیگر باخبر بودیم. از آفریقا که بازگشت و در تهران ساکن شد، رابطه داشتیم. تا که به لبنان رفت.

از زمان نوجوانی تا چند روز قبل، که ۳۷ سال می‌شود، همراه و همدوش بودیم، اما او ناگهان سبقت گرفت و پرواز کرد و مرا جا گذاشت. خوشا حال او!

۱۷ بهمن ۱۳۹۲

#بازنشر: ۱۸ بهمن ۱۴۰۲

ما را در رسانه‌هایمان دنبال کنید 👇
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
  • علی اکبر مظاهری
۱۵
بهمن
(صبوری در برابر دخالت‌های خانواده‌ها)

🖌 #نویسنده_و_مشاور: #علی‌اکبر_مظاهری

ما، به‌فراوان، گفته‌ایم و نوشته‌ایم: بزرگ‌ترها، در زندگی زوج‌های جوان، دخالت نکنند. کمتر مطلبی است که این‌همه بر آن پای فشرده باشیم و اکنون نیز پای می‌فشاریم. در بسیاری از کتاب‌ها، مشاوره‌ها، پست‌ها، درس‌ها، و سخنرانی‌هایمان، موضوع دخالت خانواده‌ها در زندگی فرزندان را مطرح کرده‌ایم و آن را «ناروا» شمرده‌ایم. به پدرها و مادرها، به‌ویژه پدر و مادر خانم، به‌ویژه‌تر به مادرزن‌ها و مادرشوهرها، به‌تأکید گفته‌ایم در زندگی عروس و دامادشان دخالت نکنند. تا همیشهٔ روزگاران نیز بر این پند بلیغ، تأکید اکید می‌ورزیم.

💠 اکنون اما!

اکنون اما، سخنی با زوج‌های جوان و فرزندان داریم: شما نیز اندکی صبوری کنید. این راست است که بزرگ‌ترها نباید در زندگی‌تان دخالت کنند، اما شما نیز آستانهٔ تحمل‌تان را بالا ببرید. جوش نیاورید. از کوره در نروید. حریم و حرمت‌های والدین را حرمت نهید. در برابر دخالت‌های ناروای آنان، دندان بر جگر بفشارید. پس جای شکیبایی کجا است؟

🌪 طلاق مادرزن و مادرشوهر!

آنچه سبب نوشتن اکنونی این موضوع شد این است که دارد این سخن در فرهنگ خانواده‌ها برجسته می‌شود و از زبان طلاقیان (طلاق‌دهندگان و طلاق‌گیرندگان) می‌شنویم که می‌گویند: «من مادرزنم را طلاق دادم، نه زنم را»! «من از مادرشوهرم طلاق گرفتم، نه از شوهرم»!
در برخی از مشاوره‌های خانواده، که بوی طلاق می‌دهد، وقتی به ریشه‌یابی می‌پردازیم، نام مادرزن و مادرشوهر نمایان می‌شود. یا از آقایی که طلاق داده و خانمی که طلاق گرفته و اکنون می‌خواهند ازدواج دوباره کنند، دلیل جدایی از همسر سابق را می‌پرسیم، آقا می‌گوید: «با خود خانم مشکل چندانی نداشتم. من زنم را طلاق ندادم، مادرزنم را طلاق دادم.» خانم می‌گوید: «من شوهرم را دوست داشتم. از مادرشوهرم طلاق گرفتم.»... .
به اینان می‌گوییم: شما می‌دانید که ما همیشه با دخالت‌های مادرها در زندگی فرزندان مخالفت کرده‌ایم و تا همیشه آن را محکوم می‌کنیم، اما آیا فروپاشاندن زندگی، به علت دخالت مادر، سزاوار است؟ آیا نمی‌شد آن را مدیریت عاقلانه کرد و در نهایت، صبوری ورزید؟

🔹 از زبان مشاور

🔸 مشاورهٔ ازدواج مجدد

🩸 طلاق از مادرزن!

آقا و خانمی، برای ازدواج، به مشاوره آمدند. هردو سابقهٔ ازدواج و طلاق داشتند. از چنین کسانی، دلیل طلاق‌شان را می‌جویم تا ببینم عواملی که زندگی پیشین را فروپاشید، آیا در زندگی آینده نیز وجود خواهد داشت؟ که اگر وجود داشته باشد، می‌تواند زندگی بعدی را نیز فلج کند.
از آقا پرسیدم: چرا از همسر قبلی جدا شدید؟
گفت: «با همسر سابقم مشکلی نداشتم. می‌شد زندگی را با او ادامه داد. من مادرشوهرم را طلاق دادم. ساختن با او، ممکن نبود.»
خواستم توضیح دهد، و داد. دیدم مشکل خاصی نبوده. مادرزنی معمولی بوده، مانند بسیاری از مادرزن‌های جامعه‌مان. می‌شده، با همکاری همسر، زندگی را مدیریت کرد. نیازی به طلاق نبوده است. آقا کم‌صبری کرده است. خانم نیز حساسیت زیاد ورزیده و کارشان به مجادله‌های ویرانگر کشیده است؛ همان «نبرد بی‌برنده»، و کارشان به جدایی رسیده است.
طلاق‌شان را «ناروا» اعلام کردم و به آقا گفتم: با این‌که مادر این خانم که اکنون قصد ازدواج با او را دارید، نمی‌شناسم، اما به صراحت می‌گویمتان: مادر ایشان شبیه مادر خانم قبلی‌تان است؛ اندکی کمتر یا بیشتر. ایشان نیز در زندگی‌تان دخالت خواهد کرد؛ بیشتر یا کمتر. هرگز مپندارید مادر ایشان با مادر خانم قبلی‌تان تفاوت چندانی دارد.
من که جامعه و خانواده‌ها را بیشتر می‌شناسم و مسائل‌شان را از نزدیک مشاهده می‌کنم، به صراحت می‌گویمتان که اگر نتوانید یا نخواهید دخالت مادرزن را مدیریت عاقلانه کنید و در برابر این آفت، صبوری ورزید، شانزده‌بار دیگر باید مادرزن‌تان را طلاق دهید و زندگی‌تان را فروپاشید.
شما می‌دانید که ما دخالت‌های دیگران، به‌ویژه مادرزن‌ها و مادرشوهرها در زندگی دامادها و عروس‌ها را محکوم می‌کنیم و آنان را از این کار، به‌شدت، نهی می‌کنیم، به شما و دامادها و عروس‌ها نیز می‌گوییم: اندکی صبر لازم است. شکیبایی ورزید؛ شکیبایی عاقلانه.

و مشاوره‌مان را ادامه دادیم... .

۱۵ بهمن ۱۴۰۲

ما را در رسانه‌هایمان دنبال کنید 👇
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
  • علی اکبر مظاهری
۱۰
بهمن
(کتابی تازه؛ نگاهی نو به پدیدهٔ طلاق)

🖌 #نویسنده: #علی‌اکبر_مظاهری

🌸 کتاب‌هایمان، فرزندانمان‌اند!

برادر ارجمندمان، جناب آقای محمدجواد حیدرزاده، صاحب انتشارات خادم‌الرضا، گفتند: «... خوش‌خبر هستم برایتان: فرزند جدید و زیبای شما و نشر ما، متولد شد!...»
آری؛ کتاب‌هایمان، فرزندانمان‌اند.
کتاب «طوفان طلاق»، محصول سال ۱۴۰۲ است. البته مطالبی از آن، ثمرهٔ پژوهش‌ها، اندیشه‌ها، تجربه‌ها، و مشاوره‌های سالیان دراز پیشین است، اما ساماندهی و تدوین آن برای انتشار، از آثار امسال است.

📖 محتوای این کتاب

موضوع‌های این صحیفهٔ طلاقیه، چنین است:
۱. ماهیت طلاق را بیان کرده‌ایم.
۲. ریشه‌های طلاق را نمایانده‌ایم.
۳. طلاق‌های «ناروا» و «روا» را کاویده‌ایم.
۴. راه‌های پیشگیری از طلاق‌های «ناروا» را بیان کرده‌ایم.
۵. چگونگی مدیریت طلاق‌های «روا» را نشان داده‌ایم.
۶. فصلی برای پس از طلاق و ساماندهی دوبارهٔ زندگی آورده‌ایم.

🙏 سپاسگویی

از جناب آقای حیدرزاده و همکاران کوشای ایشان، سپاس می‌گزاریم و همت بلندشان را می‌ستاییم و از خداوند مهرورز، برایشان پاداش فراوان می‌طلبیم.

«طوفان طلاق» را از مؤسسهٔ انتشاراتی «خادم‌الرضا»ی قم، بطلبید.
به امید خدا.

۹ بهمن ۱۴۰۲

🌐 http://khademolreza.com
# انتشارات خادم‌الرضا

ما را در رسانه‌هایمان دنبال کنید 👇

🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1

🌐 http://mazaheri.andishvaran.ir
#علی‌اکبر_مظاهری_اصفهانی _ #پایگاه_اندیشوران_حوزه

🌐 http://mazaheriesfahani.ir
#وبسایت_علی‌اکبر_مظاهری
  • علی اکبر مظاهری
۰۲
بهمن
(کینه‌. حسادت‌)

🖌 #نویسنده_و_مشاور: #علی‌اکبر_مظاهری

🔹 از زبان مشاور

🔸 مشاورهٔ اخلاقی

🔻 پرسش شما

آقا یا خانومی گفته و پرسیده است:
این‌که دربارهٔ اخلاق و مشاورهٔ اخلاقی می‌گویید و می‌نویسید، خجسته است. از این رو، پرسشی دارم:
می‌خواهم دلم از آلودگی‌ها پاک باشد، اما گهگاه دو اندیشهٔ آلوده، سینه‌ام را سنگین می‌کند؛ یکی حسد است و دیگری کینه. آزرده می‌شوم که حسود و کینه‌ورز باشم. چه کنم؟

🔻 پاسخ ما

۱. مرحبایتان می‌گوییم که مراقب ضمیر خود هستید. این‌که سنگینی کینه و کدورت حسادت را احساس می‌کنید و خوش نمی‌‌دارید بر سینه‌تان بار باشند، نشان خوبی‌ است. خدا را بر این نعمت، سپاس بگزارید.
۲. این سخن خداوند را در یادتان بگذارید که دربارهٔ بهشتیان فرموده است:
«نَزَعْنَا مَا فِى صُدُورِهِم مِّنْ غِلٍّ»؛ ۱
کینه‌ها و کدورت‌های سینه‌هایشان را می‌زداییم.
چون کینه و حسادت، آلودگی است و چون بهشت، جای آلودگی نیست، باید پیش از گذر از دالان بهشت و ورود به بوستان آن، آلودگی‌های سینه را زدود.
چه بهتر که پیش از آن‌‌که آنجا زنگارها را از سینه‌هایمان بتراشند، خودمان، همین‌جا، آن‌ها را بزداییم تا آنجا به مشقت تراشیدن نیفتیم و بی‌معطلی، به آن بوستان جان‌افزا درآییم.

رو سینه را چون سینه‌ها، هفت آب شو از کینه‌ها
وآنگه شراب عشق را پیمانه شو، پیمانه شو۲

این مشاورهٔ شما نشان می‌دهد که بر پاک‌کردن دلتان از زنگارها همت گمارده‌اید. گوارای وجودتان!
۳. هرگاه کینه یا حسادت به ذهن و دلتان ورود کرد، فوراً ذکر بگویید؛ هر ذکری که دوست دارید. با خدا سخن بگویید؛ صمیمانه و ملتمسانه. قرآن بخوانید. دعا بخوانید. آن‌گاه خواهید دید که ابرهای تیرهٔ کینه و حسادت، با وزش نسیم‌های دلنواز ذکر و دعا و قرآن، از آسمان ذهن و دلتان رانده می‌شوند. ناپدید می‌گردند. به لطف خدا.
۴. آن کس یا کسانی را که از آنان کینه دارید یا به ایشان حسد می‌ورزید، دعا کنید. این راهکار، عجیب مؤثر است. هنگامی که کسی را دعا می‌کنیم، یعنی خیر او را می‌خواهیم. خیرخواهی، با کینه‌توزی و حسدورزی، تناسب ندارد. و چنین است که خیرخواهی، کینه‌ و حسد را عقب می‌راند. قدرت خیرخواهی، از نیروی بدخواهی، بیشتر است. نیک‌خواهی، از سربازان خدا است و بدخواهی، پلید است. نیکی بر پلیدی غلبه دارد. اگر اهل نماز شب هستید، آن هنگام، هنگامهٔ فرخنده‌ای است که آنان را در نماز شبتان دعا کنید. و هرگاهِ دیگر که کینه یا حسد یا هر دو خواستند به فضای ذهن و قلبتان ورود کنند یا ورود کرده‌اند، بی‌درنگ آن شخص یا اشخاصی را که از آنان کدورتی بر دل دارید یا بر آنان حسادت می‌برید، دعا کنید و تأثیر نیکوی آن را بچشید.
۵. از آنان تعریف و تمجید کنید. این نیز اثری عمیق دارد. تعریف و تمجید، برعکس بدگویی و غیبت است. بدگویی از دیگران، دل را چرکین می‌کند، نیز می‌دانید که غیبت‌کردن از دیگران، از گناهان بزرگ است؛ گناهان کبیره، و کینه و حسادت را در دل می‌رویاند، اما خوش‌گویی از آنان، دل را صفا می‌دهد، کینه‌زدایی می‌کند، حسد را از دل و ذهن، می‌راند.
خوشا آنان که زبانی نیک‌گو دارند. سعادتمند آنان که زبانی بدگو ندارند. رحمت خداوند مهرورز، گوارای جانشان!

۲ بهمن ۱۴۰۲

۱. سورهٔ حجر، آیهٔ ۴۷.
۲. مولوی، دیوان شمس.

ما را در رسانه‌هایمان دنبال کنید 👇
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
  • علی اکبر مظاهری
۲۷
دی

(کتابی تازه؛ نگاهی نو، به پدیدهٔ طلاق)

🖌 #نویسنده: #علی_اکبر_مظاهری

🌹 مژده ای دل...!

این کتاب، محصول سال ۱۴۰۲ است. البته مطالبی از آن، ثمرهٔ پژوهش‌ها، اندیشه‌ها، تجربه‌ها، و مشاوره‌های سالیان دراز پیشین است، اما ساماندهی و تدوین آن برای انتشار، از آثار امسال است.

📖 محتوای این کتاب

موضوع‌های این صحیفهٔ طلاقیه، چنین است:
۱. ماهیت طلاق را بیان کرده‌ایم.
۲. ریشه‌های طلاق را نمایانده‌ایم.
۳. طلاق‌های «ناروا» و «روا» را کاویده‌ایم.
۴. راه‌های پیشگیری از طلاق‌های «ناروا» را بیان کرده‌ایم.
۵. چگونگی مدیریت طلاق‌های «روا» را نشان داده‌ایم.
۶. فصلی برای پس از طلاق و ساماندهی دوبارهٔ زندگی آورده‌ایم.

«طوفان طلاق» را از مؤسسهٔ انتشاراتی «خادم‌الرضا»ی قم، که ناشر این کتاب است، بطلبید.
به امید خدا.

۲۷ دی ۱۴۰۲

ما را در رسانه‌هایمان دنبال کنید 👇
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1

🌐 http://mazaheri.andishvaran.ir
#علی‌اکبر_مظاهری_اصفهانی _ #پایگاه_اندیشوران_حوزه

🌐 http://mazaheriesfahani.ir
#وبسایت_علی‌اکبر_مظاهری

  • علی اکبر مظاهری
۱۸
دی
🖌 #نویسنده_و_مشاور: #علی‌اکبر_مظاهری

🔹 از زبان مشاور

🔸 مشاورهٔ اخلاقی

🍀 ضرورت مشاورهٔ اخلاق

از دیرباز و چندین و چندبار به مدیران‌ مراکز مشاورهٔ حوزه‌های علمیه گفته‌ام: مشاورهٔ اخلاقی نیز داشته باشیم. همان‌گونه که گزینه‌هایی با نام مشاورهٔ خانواده، ازدواج، کودک، روان‌شناسی... داریم، گزینه‌ای با نام «مشاورهٔ اخلاقی» نیز داشته باشیم. عملی‌شدن این پیشنهاد، شاید زمان‌بر باشد، زیرا در «مشاورهٔ مدرن»، گزینه‌ای با این نام، نیست. ناامید نیستم. انجام می‌شود. ان‌شاءالله.
به‌تازگی می‌بینم که در برخی از لیست‌های مرکز مشاوره، دارد لفظ «مشاورهٔ اخلاقی» نیز می‌آید. امید آن است که بیاید بالای لیست، تا صدرنشین شود.
به امید خدا.

🌸 شهامت اخلاقی

امروز مشاوره‌ای تلفنی داشتم، با آقایی از شهری دور.
او گفت: «اخلاق من خوب نیست. با همسرم بدرفتاری می‌کنم. با او دعوا می‌کنم... . چه کنم؟»
گفتم: به شما آفرین می‌گویم که مسئولیت رفتارتان را به عهده می‌گیرید. کاسه‌ها و کوزه‌ها را بر سر همسرتان نمی‌شکنید. در اندیشهٔ ساختن خودتان‌اید. از خود آغاز کرده‌اید.
ما، در مشاوره‌های خانوادگی‌مان، شاهد این پدیدهٔ غیر اخلاقی هستیم که: آنجا که نزاع همسران مطرح می‌شود، هرکدام تقصیر را به گردن دیگری می‌اندازد و خود در «گارد دفاع» می‌رود. و چنین می‌شود که کار اصلاح مجادلهٔ همسران و حل مسائل‌شان، سخت می‌شود.
پس اولین سخن‌مان در این مشاوره این است که: «مدالِ آفرین» به شما می‌دهیم که پیشگام اصلاح خودتان شده‌اید و حل مسأله را از خودتان آغاز کرده‌اید.

پس از دادن این مدال، به آن آقای باانصاف، به راهکارها پرداختیم... .

۱۷ دی ۱۴۰۲

ما را در رسانه‌هایمان دنبال کنید 👇
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
🌐 http://zil.ink/Mazaheriesfahani_ir
  • علی اکبر مظاهری
۱۸
دی

🎤 از زبان امام خمینی

💎 برای زن‌ها کمال افتخار است که روز تولد حضرت صدیقه را روز زن قرار داده‌اند، افتخار است و مسئولیت.

💎 من راجع به حضرت صدیقه- سلام الله علیها- خودم را قاصر می‌دانم که ذکری بکنم، فقط اکتفا می‌کنم به یک روایت که در کافی شریف است و با سند معتبر نقل شده است و آن روایت این است که حضرت صادق- سلام الله علیه- می‌فرماید: فاطمه - سلام الله علیها - بعد از پدرش ۷۵ روز زنده بودند ... و جبرئیل امین می‌آمد خدمت ایشان و به ایشان تعزیت عرض می‌کرد و مسائلی از آینده نقل می‌کرد. ظاهر روایت این است که در این ۷۵ روز. مراوده‌ای بوده است؛ یعنی رفت و آمد جبرئیل زیاد بوده است. و گمان ندارم که غیر از طبقهٔ اول از انبیای عظام‌، درباره کسی این‌طور وارد شده باشد که در ظرف ۷۵ روز، جبرئیل امین رفت و آمد داشته است و مسائل را در آتیه‌ای که واقع می‌شده است، مسائل را ذکر کرده است. و آنچه که به ذریه او می‌رسیده است در آتیه، ذکر کرده است و حضرت امیر هم آن‌ها را نوشته است، کاتب وحی بوده است حضرت امیر، همان طوری که کاتب وحی رسول خدا بوده است ... مسئله آمدن جبرئیل برای کسی، یک مسئله ساده نیست. خیال نشود که جبرئیل برای هر کسی می‌آید و امکان دارد بیاید. این یک تناسب لازم است بین روح آن کسی که جبرئیل می‌خواهد بیاید و مقام جبرئیل، که روح اعظم است. حتی درباره ائمه هم من ندیده‌ام که وارد شده باشد این طور که جبرئیل بر آن‌ها نازل شده باشد... من این شرافت و فضیلت را از همه فضایلی که برای حضرت زهرا ذکر کرده‌اند- با اینکه آن‌ها هم فضایل بزرگی است - این فضیلت را من بالاتر از همه می‌دانم که برای غیر انبیا- علیهم السلام- آن هم نه همه انبیا، برای طبقه بالای انبیا- علیهم السلام- و بعض از اولیایی که در رتبه آن‌ها هست، برای کس دیگر حاصل نشده. و با این تعبیری که مراوده داشته است جبرئیل در این هفتاد و چند روز، برای هیچ کس تا کنون واقع نشده و این از فضایلی است که از مختصات حضرت صدیقه- سلام الله علیها- است.
امام خمینی (ره)؛ ۱۱ اسفند ۱۳۶۴
(صحیفه امام خمینی، ج ۲۰، صص ۴ تا ۶)

۱۳ دی ۱۴۰۲
🌐 http://mazaheri.andishvaran.ir
#علی‌اکبر_مظاهری_اصفهانی _ #پایگاه_اندیشوران_حوزه

🌐 http://mazaheriesfahani.ir
#وبسایت_علی‌اکبر_مظاهری

  • علی اکبر مظاهری
۱۸
دی

🖌 #نویسنده: #علی‌اکبر_مظاهری

📝 یادداشت‌های یک مشاور

امشب، برای اقامهٔ نماز مغرب و عشا، به مسجدی رفتم. امام جماعت، میان دو نماز، به سخن ایستاد. او سخنانی گفت که نه به کار دنیای مردمان می‌آمد و نه به کار آخرتشان. و سخن را طول داد.
اندک و اندک، از میان جمع نمازگزاران، سخنِ اعتراض برخاست. یکی گفت: «آقا! مسأله‌ای بگویید که به درد دین ما بخورد.» دیگری گفت: «دعای باران بخوانید. باران نیامده.» سومی گفت: «نماز عشا را بخوانید تا پی کارمان برویم.» چهارمی گفت: «قرار این بود که در میان دو نماز، پنج دقیقه سخنرانی کنید. حالا از بیست و پنج‌دقیقه هم گذشت.»
همهمه شد. آشوب برخاست. کسانی از صف‌های نماز جماعت بیرون رفتند و در گوشه‌ای از مسجد، نماز عشایشان را به فرادا ایستادند. کسانی دیگر نماز عشا نخوانده، از مسجد بیرون رفتند.
کار از دست امام جماعت بیرون شد. سخنش را، به‌ناچار، قطع کرد و به نماز عشا ایستاد؛ با باقی‌مانده‌های وامانده.
بیرون آمدم. مردم، در راهروهای مسجد و در حال خروج، غُر می‌زدند. تندی می‌کردند. بد می‌گفتند.
با خود گفتم: مگر نه آن است که:
«هر سخن جایی و هر نکته مقامی دارد»؟
و با خود اندیشیدم: راستی! چرا ما با ایمان این مردم، چنین می‌کنیم؟

۱۱ دی ۱۴۰۲

ما را در رسانه‌هایمان دنبال کنید 👇
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
🌐 http://zil.ink/Mazaheriesfahani_ir

  • علی اکبر مظاهری
۱۸
دی

✒️ #نویسنده_و_مشاور: #علی‌اکبر_مظاهری

📌 مشاورهٔ تربیتی

🔻 پرسش

پدری پرسیده است:
اگر دختری دوازده ساله، یک‌دندگی وکج‌خلی کند، چه باید کرد؟

🔻 پاسخ ما

۱. مقتضای دوران بلوغ و نوجوانی است.
۲. با او مهربانی و مدارا کنید.
۳. ریشه‌یابی کنید که آیا، علاوه بر اقتضای دوران بلوغ و نوجوانی، عامل دیگری او را رنج می‌‌دهد؟ اگر چنین است، درمان کنید.
۴. مشاوره با مشاوری دانا و توانا، راهکار خوبی است.
خداوند سبحان یاورتان باشد.

۹ دی ۱۴۰۲

ما را در رسانه‌هایمان دنبال کنید 👇
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1

  • علی اکبر مظاهری
۱۸
دی
📝 هفتاد و یکمین خواستگاری!

🖌 #نویسنده: #مریم_یوسفی_عزت؛ دانش‌آموختهٔ ادبیات زبان انگلیسی


🔹 از زبان مشاور

🔸 مشاورهٔ خانواده و ازدواج

آقایی نزدیک به چهل‌ساله، که سابقهٔ ازدواج و طلاق هم داشت، به واسطهٔ یک راوی ازدواج، با خانمی آشنا می‌شود.
پس از چند جلسه صحبت، آقا با هیجان به خانم گفت: «شما پنجاه‌ و سومین نفری هستید که دارم خواستگاری می‌کنم. ان‌شاءالله دیگه آخرینشه.»
همتایی در اعتقادات، فرهنگ، تحصیل و اخلاق در این دو شخص بسیار دیده می‌شد. خانواده‌ها یکدیگر را پسندیده بودند.
چیزی نمانده بود که نوبت به تحقیق و مسائل جدی برسد، که ناگهان آقا به خانم پیام می‌دهد: «راستش برام خیلی سخت بود که ازتون عذرخواهی کنم و تردید زیادی داشتم تا بگم، ولی متاسفانه باید بگم که شرایط ما خیلی منطبق بر هم نیست...»
دختر شوکه و متعجب بود، اما غرور و حیای او اجازه نداد چیزی بگوید جز: «خیر است ان‌شاءالله.»

⭕️ پس از دو ماه

پس از حدود دو ماه، آقا به خانم پیام می‌دهد و می‌گوید: «اگر هنوز ازدواج نکرده‌اید، موضوعی را می‌خواهم بیان کنم.»
دختر، با وجود همتایی‌های بالای پیشین، خواستگاری دوبارهٔ آقا را می‌پذیرد. و پس از یک جلسه صحبت دو نفره، به مشاوره می‌روند.
مشاور از آقا می‌پرسد:
۱. آیا دیگر تردیدهای پیشین را ندارید؟
۲. زیبایی ظاهری‌ ایشان را کامل تأیید کرده‌اید؟
۳. آیا همهٔ عقاید و خصوصیات ایشان را، اگر آن‌طور که گفته‌اند، باشد، می‌پسندید؟
آقا شتاب‌کنان گفت: «این‌بار، هفتاد و یکمین خواستگاری است. خوب شد که این دو ماه فاصله افتاد تا من و خانواده‌ام قدر ایشان را بدانیم. هیچ خانمی، درک و فهم این خانم را نداشته. در هیچ خانمی، گوهری اینچنین نیافته‌ام. و در زیبایی، عالی است. برای ادامهٔ راه مطمئن هستم.»
مشاور گفت: «من هم با ادامهٔ آشنایی شما موافقم. راه را ادامه دهید. خانواده‌ها با یکدیگر رفت‌وآمد کنند. تا تحقیق و مسائل مهم را آغاز کنید.»
این‌بار، آقا و خانم در همه‌چیز پیش‌تر رفتند. و اشتراکات بیشتری بین‌شان آشکار می‌شد، تا جایی که خانوادهٔ دختر خواهان انجام تحقیقات شده بودند. ناگهان، دوباره آقا پیام می‌دهد: «راستش من همین الان رسیدم منزل. تردید بابت ماندن و برگشتن داشتم. نمی‌دانم که چطور شد که بنده‌ای که دفعه قبل با ناراحتی به خاطر جدا شدن از شما به شهرمان برگشتم، این دفعه حتی انگیزه‌ای برای ماندن و آشنایی بیشتر نداشتم.»
خانم پاسخ داد: «کارتون اصلا توجیه‌پذیر و منطقی نیست. کسی به من گوشزد کرده بود که اونی‌که تونسته ۷۰ نفر رو رد کنه، ۷۱‌امین را هم میتونه رد کنه؛ حتی اگر بهترین باشه. دیدار به قیامت!»
سپس آقا پاسخ داد: «اینکه ما در همه‌چیز تفاهم داریم، اصلا بحثی نیست. ولی واقعا دوست ندارم خدای نکرده برای همسر آینده‌ام کم بزارم و صرفا داشتن تفاهم روی مسائل باعث سنگ تمام گذاشتن برای همسر نمیشه. و نمی‌خوام دوباره شکست بخورم و بی‌گدار به آب بزنم.»
خانم گفت: «شما باز هم دلیلی بیان نکردید!»
آقا پاسخ داد: «عدم ایجاد حس خوب»!
دختر باز هم دلایل را نپذیرفت و دانست که ادامه‌دادنش بیهوده است؛ زیرا منطقی در میان نبود. این بی‌منطقی یک‌بار هم تکرار شده بود.
سرانجام، این آشنایی به ازدواج ختم نشد. دختر، مشاور را در جریان امور گذاشت و مشاور موضوع زکام روانی را مطرح کرد‌ و گفت: «این یعنی همان زکام روانی»!

۴ دی ۱۴۰۲

ما را در رسانه‌هایمان دنبال کنید 👇
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
  • علی اکبر مظاهری