وبسایت علی اکبر مظاهری

mazaheriesfahani@gmail.com
وبسایت علی اکبر مظاهری

mazaheriesfahani@gmail.com

مشاور و مدرس حوزه و دانشگاه

کانال تلگرام از زبان مشاور
جهت دیدن کانال تلگرام "از زبان مشاور" روی عکس کلیک کنید
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
بایگانی

۲۵ مطلب در ارديبهشت ۱۴۰۰ ثبت شده است

۰۵
ارديبهشت

«زندگی اخلاقی، برتر از زندگی حقوقی است» اخلاق و خانواده از منظر قرآن و اهل بیت(ع)/ نوشتاری از استاد علی اکبر مظاهری – بخش دوازدهم

استاد مظاهری

شفقنا هر روز ماه مبارک رمضان را با هدیه‌ای از بوستان خجسته قرآن و اهل بیت(ع) با موضوع مهم «اخلاق و خانواده» به قلم حجت الاسلام و المسلمین علی اکبر مظاهری استاد اخلاق و خانواده، مهمان خانه و خانواده‌ ها خواهد بود. انتقادات و پیشنهادات مخاطبین به استاد علی اکبر مظاهری منتقل خواهد شد و آقای مظاهری پاسخگوی سوالات احتمالی مخاطبان عزیز خواهد بود.

استاد مظاهری در بخش دوازدهم نوشتاری که در اختیار شفقنا قرار داده، آورده است:

پیامبرمان فرموده‌اند:
“انی بعثت لاتمم مکارم‌ الاخلاق؛ مرا به پیامری فرستاده‌اند تا ارزش‌های اخلاقی را کامل کنم.”

با زندگی حقوقی و قانونی نمی‌توان به صفا و صمیمیت و یگانگی رسید. زندگی حقوقی، ظرفیت سعادتمندی خانواده را ندارد و نمی‌تواند همسران و دیگر اعضای خانواده را به «حیات طیّبه» برساند.

آری؛ اگر کار همسران به ستیز و جدال رسید و فرجام زندگی مشترک به دادگاه و پروندۀ حقوقی و کیفری کشانده شد و نیاز به حکم قاضی بود، حقوق و قانون می‌تواند کاربرد داشته باشد؛ آن هم کاربردی سرد و ضعیف. در آنجا نیز اگر به اخلاق مجال داده شود، کارهای حقوقی و کیفری را بهتر به فرجام می‌رساند.

آنجا که دست و پای اخلاق را ببندند و او را از ورود به میدان باز دارند، حقوق و قانون می‌تواند نقشی کمرنگ و سرد داشته باشد.

قانون و حقوق، در قلمرو زندگی خانوادگی، مانند کارد و عمل جرّاحی در پزشکی است؛ که اگر بیمار به دارو و دیگر راه‌های درمانی پاسخ نداد، به‌ناچار تیغ جرّاحی به‌کار می‌آید؛ آن هم معمولاً کار شکافتن و عضو فاسدی را بریدن و جدا کردن بخشی از بخش دیگر را بر عهده دارد و سرانجام بیمار، اگر هلاکت نباشد، اغلب رنجوری و فلاکت است و گاهی نیز از مهلکه رستن و چند صباحی دیگر ادامۀ حیات دادن؛ چه بسا که آن چند صباح حیات نیز حیاتی ناگوار باشد، نه حیاتی شاداب و امیدوار.

پرسشی و پاسخی

پرسش:

آیا مسائل حقوقی را اصلاً به زندگی‌مان راه ندهیم؟ آیا زن و شوهر نباید بدانند چه وظایفی دارند و نیز چه حقّی بر عهدۀ همسرشان دارند؟ مگر این قوانین حقوقی و کیفری، برگرفته از فقه و دین ما نیست؟ مگر آگاهی به آن‌ها آدمی را به وظایفش متعهّد نمی‌کند؟ مگر حقوق، گرفتنی و دادنی نیست؟ مگر انسان، موظف به استیفای حقوق خویش و نیز پرداخت حقوق دیگران نیست؟

پاسخ:
چرا؛ باید حقوق و قوانین را بدانیم، امّا آن‌ها را بالاتر از اخلاق ننشانیم، بلکه اخلاق را برتر از آن‌ها نهیم. اخلاق که باشد، حقوق نیز مراعات می‌شود. اخلاق «صد» است و حقوق «نود» و «چون که صد آمد، نود هم پیش ماست».
چتر اخلاق چندان گسترده است که حقوق را کاملاً زیر پوشش می‌گیرد. اگر اخلاق مراعات شود، حقوق نیز به یقین رعایت شده است؛ امّا عکس آن صحیح نیست؛ یعنی اگر همۀ قوانین حقوقی را نیز مراعات کنیم، باز هم بخش‌هایی از اخلاق، از زیر چتر حقوق، بیرون می‌ماند و آدمی از آن‌ها محروم می‌شود.

به اصطلاح منطقی، نسبت میان زندگی اخلاقی و زندگی حقوقی، «اَعَم و اَخَصّ مطلق» است؛ دایرۀ زندگی اخلاقی، گسترده‌تر از زندگی حقوقی است.

اگر اخلاق بر زندگی همسران حاکم باشد، نه تنها حقّی از هیچ کدام ضایع نمی‌شود، بلکه هر یک از آنان، علاوه بر دریافت حقّ خود، چیز بیشتری نیز دریافت می‌کند. همچنین حقوقی که در جامهٔ اخلاق و با رنگ و لعاب ایمان و عشق دریافت شود، بسیار شیرین‌تر و گواراتر است از حقوقی که در چارچوب تنگ و خشک قانون دریافت گردد.

هشدار

مبادا، مبادا که همسرمان را ـ به هر دلیل ـ به دادگاه بکشانیم، که شیشهٔ محبّت، شکسته می‌شود؛ و اگر این جام شکست، دیگر ترمیم آن و مانند قبل شدنش، محال یا بسیار سخت است.

با تأسّف در جامعهٔ ما به دادگاه کشاندن همسر، دارد آسان می‌شود و قُبح آن شکسته می‌گردد. این آسان‌شدن و حریم شکستن، تلخی‌های بسیاری در پی دارد.

شکستن حریم‌ها، تقصیر هر کس باشد، به همهٔ زندگی خانوادگی زیان می‌زند. «عاقل آن است که اندیشه کند پایان را.»

غلبه بر همسر، عین شکست است. این میدان، برنده‌ای ندارد؛ هم شکستش شکست است، هم پیروزی‌اش. مسأله، یک صورت بیشتر ندارد، و آن شکست در همه حال است.

سخن پایانی

بنابر آنچه بیان شد، خردمندی و حکمت و دیانت، بر زوج‌های جوان و غیر جوان حکم می‌کند که پایه‌های زندگی‌شان را بر اخلاق و معنویت نهند و بر پیکر زندگانی، رنگ صفا و وفا و ارزش‌های الاهی و انسانی بزنند و فضای حیات مشترکشان را با عشق و ایثار و وفا و گذشت و تفاهم و همدلی، عطرآگین کنند، تا حیاتشان فرخنده و «طیّبه» باشد و ثمره‌های نیکو به بار آورد؛ و نیز هرگز به ابزار خشک و افسردهٔ قوانین حقوقی و کیفری نیندیشند و به آن‌ها چنگ نزنند و پای آن‌ها را به محیط باصفای زندگی خجسته‌شان باز نکنند.
در بعضــی جاها ـ مانند هواپیما و سینمـا ـ درهایـی است بـه نام «درهای اضطراری»، که ای‌کاش هرگز نیازی به گشودن آن‌ها نباشد.

یادمان باشد که خداوند حکیم، در قرآن کریم، زندگانی همسرانه را حیاتی اخلاقی با زیربنای محبت، همدلی، عشق، و آرامش وصف فرموده است.

ببینیم:
«من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها و جعل بینکم موده و رحمه؛ از نشانگان حکیمانه خداوند آن است که برای شمایان همسرانی آفرید تا نزدشان آرامش یابید، و در میانتان و در زندگانی‌تان محبت و رحمت نهاد.»

(سوره روم، آیه ۲۱)

  • علی اکبر مظاهری
۰۴
ارديبهشت

«مقصر؛ خرافه و جهل!» اخلاق و خانواده از منظر قرآن و اهل بیت(ع)/ نوشتاری از استاد علی اکبر مظاهری – بخش یازدهم

استاد مظاهری
شفقنا هر روز ماه مبارک رمضان را با هدیه‌ای از بوستان خجسته قرآن و اهل بیت(ع) با موضوع مهم «اخلاق و خانواده» به قلم حجت الاسلام و المسلمین علی اکبر مظاهری استاد اخلاق و خانواده، مهمان خانه و خانواده‌ ها خواهد بود. انتقادات و پیشنهادات مخاطبین به استاد علی اکبر مظاهری منتقل خواهد شد و آقای مظاهری پاسخگوی سوالات احتمالی مخاطبان عزیز خواهد بود.

استاد مظاهری در بخش یازدهم نوشتاری که در اختیار شفقنا قرار داده، آورده است:

خواستگاری برای دختری آمد. پدر دختر، بدون هیچ تحقیق و شناسایی و مشورتی، نزد شخصی رفت که برایش استخاره کند. او هم استخاره کرد و خوب آمد و دختر را به آن پسر دادند. پس از گذشت مدّتی، معلوم شد پسر خوب نبوده و هیچ تناسبی میان زن و شوهر نیست. امّا دیگر کار از کار گذشته و ازدواج انجام گرفته بود.

مشکلات و بدبختی‌ها شروع شد.

پدرِ دختر، با تأسّف و ناله، می‌گفت: «تقصیر فلانی و استخاره‌اش است که دخترم بدبخت شد.»

باید به این پدر گفت: تقصیر عقیدۀ خرافاتی و جهل خودت است.

البته تقصیر آن شخص استخاره‌کننده هم هست که این فرد ناآگاه را به کاربُرد صحیح استخاره، آگاه نکرده است. شاید خود او هم از استفادۀ صحیح از استخاره آگاه نبوده است.

سخنی از امام خمینی(ره)

امام خمینی، در کتاب «کشف الأسرار»، بحث جالبی در باره استخاره دارند. بخشی کوتاه از سخن ایشان را بخوانیم:

اخباری [احادیثی] که دربارۀ استخاره است، وعده نکرده‌اند که همیشه شما را به مقصود بی‌کم و کاست برسانند؛ بلکه آنچه وعده شده است این است که خدای عالَم، به کسی که از او خیر بخواهد، خیر می‌دهد. اگر در این جهان صلاح باشد، اینجا می‌دهد، وگرنه برای او ذخیره می‌کند.

سخنی دیگر از آیت الله امینی:

دختر و پسر و خانوادۀ آن‌ها، برای شناخت همسر، باید به تحقیق و کنجکاوی بپردازند و اگر باز هم تردید دارند، با یک نفر یا چند نفر افراد مطلّع و مورد اعتماد مشورت نمایند. اگر به نتیجه رسیدند، اقدام نمایند. استخاره جایی است که از راه تحقیق و مشورت به جایی نرسیدند و هنوز هم متحیّرند … تحقیق و مشورت طبعاً بر استخاره تقدّم دارد، اگر نتیجۀ تحقیقات شما خوب بود، وارد عمل شوید و لازم نیست استخاره کنید. بعضی مردم عادت دارند در هر کاری به استخاره توسّل جویند، در صورتی که گاهی استخاره‌های بی‌مورد، باعث سرگردانی و مانع عمل می‌شود.

و سرانجام، آن سخن آیت الله جوادی آملی را در نظر داشته باشیم که فرمود: ما، در اسلام، تشویق به استخاره نشده‌ایم.

  • علی اکبر مظاهری
۰۳
ارديبهشت

«استخاره نکنیم!» اخلاق و خانواده از منظر قرآن و اهل بیت(ع)/ نوشتاری از استاد علی اکبر مظاهری – بخش دهم

استاد مظاهری
شفقنا هر روز ماه مبارک رمضان را با هدیه‌ای از بوستان خجسته قرآن و اهل بیت(ع) با موضوع مهم «اخلاق و خانواده» به قلم حجت الاسلام و المسلمین علی اکبر مظاهری استاد اخلاق و خانواده، مهمان خانه و خانواده‌ ها خواهد بود. انتقادات و پیشنهادات مخاطبین به استاد علی اکبر مظاهری منتقل خواهد شد و آقای مظاهری پاسخگوی سوالات احتمالی مخاطبان عزیز خواهد بود.

استاد مظاهری در بخش دهم نوشتاری که در اختیار شفقنا قرار داده، آورده است:

اگر قوانین و دستورات اسلام دُرست فهمیده شود و به طور صحیح اجرا گردد، سعادت‌بخش خواهد بود؛ امّا اگر اشتباه فهمیده و به طور غلط اجرا گردد، نه تنها سعادت‌بخش نیست، بلکه زیانبار است.
یکی از موضوعات اسلام که در میان بسیاری از افراد جامعۀ ما اشتباه فهمیده شده و به طور ناصحیح به آن عمل می‌شود، استخاره است.

چون استخاره، در جامعۀ ما، به شکلی به موضوع انتخاب همسر مربوط شده، لازم است به قدر نیاز به آن پرداخته شود.

استخاره دو نوع است:
۱ـ طلب خیر و هدایت از خداوند
معنای حقیقی استخاره، طلب خیر و صلاح و هدایت از خداوند است و شیوۀ عملی پیشوایان اسلام علیهم السلام نیز همین بوده و این در حقیقت نوعی دعا و استمداد از خداوند و توکّل بر اوست و در تمام امور و احوال، به خصوص در امر انتخاب همسر، پسندیده و مطلوب است.

آیت الله ابراهیم امینی در این باره می‌نویسند:
امیرالمؤمنین علیه السلام برای استخاره دو رکعت نماز می‌خواند و در تعقیب نماز صد مرتبه می‌گفت: أَستَخِیرُ اللهَ [طلب خیر می‌کنم از خدا] بعد از آن، این دعا را می‌خواند: «اللّهُمَّ إِنِّی قَد هَمَمتُ بِأَمرٍ قَد عَلِمتَهُ، فَإِن کُنتَ تَعلَمُ أَنَّه خَیرٌ لِی فِی دِینی وَ دُنیایَ وَ آخِرَتِی فَیَسِّرهُ لِی وَ إِن کُنتَ تَعلَمُ أنَّهُ شَرٌّ لِی فِی دِینی وَ دُنیایَ وَ آخِرَتِی فَاصرِفهُ عَنِّی، کَرِهَت نَفسِی ذلِکَ اَم أَحَبَّت، فَإِنَّکَ تَعلَمُ وَ لا أَعلَمُ وَ أَنتَ عَلّامُ الغُیُوبِ». بعد از آن تصمیم می‌گرفت و وارد عمل می‌شد. (مکارم الأخلاق، ص۳۶۹) یعنی: خدایا می‌خواهم فلان کار را انجام دهم که تو می‌دانی، اگر صلاح دین و دنیا و آخرت مرا در این کار می‌دانی، وسیله‌اش را برایم فراهم ساز، و اگر می‌دانی که برای دین و دنیا و آخرت من بد است، مرا از آن باز بدار، چه کراهت داشته باشم چه علاقه، زیرا تو مصالح واقعی را می‌دانی ولی من نمی‌دانم و تو علّام الغیوب هستی.

دعای سی و سوم صحیفه سجّادیۀ امام سجّاد علیه السلام از اوّل تا آخر، همین معنا (یعنی طلب خیر و هدایت از خداوند) را بیان می‌فرماید (مراجعه کنید، بسیار زیبا و جالب است)

۲ـ استخاره معروف و رایج در جامعۀ ما
آنچه در میان مردم رواج دارد، استخاره‌ای است که هنگام انجام کارها، به وسیله قرآن یا تسبیح انجام می‌دهند و ـ به اصطلاح ـ نوعی کسب تکلیف می‌کنند.

اصل و ریشۀ این نوع استخاره نیز در اسلام هست؛ امّا ـ متأسّفانه ـ نوعی تحریف و اشتباه دربارۀ آن صورت گرفته و در بسیاری از موارد، از شکل و محتوای اصلی‌اش خارج شده است؛ به طوری که جانشین تفکّر، تعقّل، تحقیق و مشورت گردیده و نَه تنها فایده‌اش را از دست داده، بلکه زیانبار نیز گشته است.
در مسألۀ انتخاب همسر نیز این مطلب رواج دارد و گاهی زیان‌های سنگینی به بار می‌آورد.

کاربُرد صحیح این نوع استخاره

هرگاه کسی بخواهد کاری را انجام دهد، اگر خوبی و صلاح آن کار برایش روشن است، باید با استمداد و طلب خیر از خداوند و توکّل به او، آن کار را انجام دهد و هیچ جایی برای استخارۀ مصطلح نیست. و اگر بدی و عدم صلاح آن کار برایش آشکار است، باید آن را ترک کند و باز هیچ جایی برای استخاره وجود ندارد. امّا اگر خوب یا بد بودن کار برایش واضح نبود و نمی‌داند انجام دهد یانَه، باید پیرامون آن تفکّر، مطالعه، بررسی، تحقیق و مشورت کند و همۀ جوانب امر را بررسی نماید، اگر فکر و تصمیمش یک طرف را ترجیح داد و مثلاً: یک طرف ۷۰% و طرف دیگر ۳۰% بود، همان طرف ۷۰% را (چه انجام کار باشد و چه ترک آن) بگیرد و عمل کند و باز در اینجا هم نیازی به استخاره نیست، امّا اگر پس از تفکّر و تحقیق و مشورت و پیمودن تمام راه‌های ممکن، باز هم راه به جایی نَبُرد و حیران، بر سر دو راهی ماند و عقربۀ اندیشه و تصمیمش روی ۵۰% ماند و به هیچ طرفی تمایل پیدا نکرد و آن کار هم به گونه‌ای است که نمی‌شود به حال خود رهایش کرد، بلکه باید تکلیف آن را روشن نمود، آن‌گاه نوبت به استخارۀ معروف می‌رسد.

به علاوه، این استخاره، هیچ‌گونه تکلیف شرعی و عقلی‌ای معیّن نمی‌کند، بلکه انسان را از حیرت و سر دو راهی بیرون می‌آورد و یکی از دو راه را پیش روی او می‌گذارد؛ انجام یا ترک. و این استخاره، علاوه بر این که هیچ تکلیفی نمی‌آورد، هیچ تضمینی هم وجود ندارد که راهی را که نشان داده، صحیح باشد و راه مقابلش غلط.
و باز همین استخاره هم کار هر کس نیست که مثلاً تسبیحی به دست بگیرد و یا لای قرآن را باز کند و تکلیفش را بفهمد و یا آن قدر استخاره را تکرار کند تا آن چه مطابق میل او است درآید.
آیت الله جوادی آملی ـ که از بزرگترین مفسّران قرآن و اسلام‌شناسان عصر حاضر هستند ـ دربارۀ این نوع استخاره می‌فرمودند: «ما، در اسلام، تشویق به استخاره نشده‌ایم.»

* نمونه‌ای تأسفبار از کج فهمی استخاره

«عادل» که از دانشجویان خوب و باایمان بود، تصمیم به ازدواج گرفته و نسبت به انتخاب همسر بسیار حسّاس بود و سعی می‌کرد سنگ تمام بگذارد. همۀ کوشش خود را به کار گرفته بود تا همسری شایسته انتخاب کند. خودش پسر شایسته‌ای است و می‌شود گفت بسیاری از شرایط یک همسر خوب را دارد. چند بار اقدام کرد، امّا همسر مطلوبش را پیدا نکرد. تا این که دوستان و آشنایانش دختری را به او معرّفی کردند و تلاش برای تحقیقات و شناسایی آغاز شد. یکی از خویشان نزدیک دختر، دوست عادل بود. مسأله با او مطرح شد. نظرش کاملاً مساعد بود و هر چه می‌توانست در مساعد کردن زمینه و فراهم نمودن راه‌های شناسایی کمک کرد. با بعضی از افرادی که دختر را می‌شناختند (مانند معلّمان و همدرسان او) تماس گرفته و مشورت شد. هر چه تحقیقات پیش می‌رفت، این امید تقویت می‌شد که این همان همسر مطلوبی است که عادل می‌خواهد.

پس از آن که تمام تلاش‌ها صورت گرفت، معلوم شد که همه چیز روبه‌راه است و هیچ اشکال و مانعی بر سر راه ازدواجشان وجود ندارد. آن‌گاه نوبت صحبت مستقیم دختر و پسر و دیدن یکدیگر و خواستگاری فرا رسید. قول و قرار برای رفتن به منزل دختر گذاشته شد و ما بسیار امیدوار بودیم که ازدواج سر گیرد، که ناگهان از طرف دختر و خانواده‌اش خبر رسید استخاره کرده‌اند و بد آمده است.

این خبر برای من ناگوار بود، زیرا در جریان کارشان بودم و همه چیز را روبه‌راه می‌دیدم و امید زیادی به این داشتم که در مذاکرات و دیدار و خواستگاری هم مشکلی پیش نیاید، زیرا دربارۀ دختر اطّلاعات خوبی داشتم و عادل را هم خوب می‌شناختم. خواستم با خانوادۀ دختر تماس بگیرم و آنان را از این نظرشان برگردانم، امّا آشنایانشان گفتند: «این‌ها به استخاره خیلی عقیده دارند و معتقدند حالا که بد آمده، اگر بر خلاف آن عمل کنند، بلایی سرشان می‌آید و این ازدواج، نحس می‌شود.»

در ذهنم خطاب به دختر و خانواده‌اش گفتم:
این چه کاری بود که کردید؟! حیف این پسر نبود که بدون هیچ دلیلی او را رد کردید؟ آیا می‌دانید استخارۀ این گونه‌ای شما، خلاف اسلام است؟ اگر دختر و پسر با هم صحبت و مذاکره کرده و به توافق نرسیده بودند و یا همدیگر را دیده و نمی‌پسندیدند و یا در اثر تحقیقات و عوامل دیگری به نتیجۀ منفی می‌رسیدید و آن وقت رد می‌کردید، هیچ اشکالی نداشت و من هم هیچ تأسّفی نمی‌خوردم، امّا حالا فقط با یک استخارۀ بی‌جا، پشت پا به سعادت خودتان و این جوان مؤمن و شایسته زدید.

آه از جهل و کج فهمیِ دین و مذهب.
چه فروان دیده شده که پسر و دختری، کفؤ هم بوده‌اند، امّا به خاطر همین‌گونه استخاره‌های بی‌جا، به هم نرسیده‌اند و یا مناسب هم نبوده و ازدواج کرده و بدبخت شده‌اند.

(دنباله مطلب، در نوشتار فردا. ان‌شاءالله. )

  • علی اکبر مظاهری
۰۲
ارديبهشت

«به پشت سرمان نگاه نکنیم!» اخلاق و خانواده از منظر قرآن و اهل بیت(ع)/ نوشتاری از استاد علی اکبر مظاهری – بخش نهم

استاد مظاهری

شفقنا هر روز ماه مبارک رمضان را با هدیه‌ای از بوستان خجسته قرآن و اهل بیت(ع) با موضوع مهم «اخلاق و خانواده» به قلم حجت الاسلام و المسلمین علی اکبر مظاهری استاد اخلاق و خانواده، مهمان خانه و خانواده‌ ها خواهد بود. انتقادات و پیشنهادات مخاطبین به استاد علی اکبر مظاهری منتقل خواهد شد و آقای مظاهری پاسخگوی سوالات احتمالی مخاطبان عزیز خواهد بود.

استاد مظاهری در بخش نهم نوشتاری که در اختیار شفقنا قرار داده، آورده است:

هر کدام از این مراحل (که در نوبت پیشین بیان شد) که طی شد، دیگر نمی‌باید به پشت سر نگریست و آرزوی بازگشت به آن را در دل و ذهن پروراند، چون بازگشت، نه ممکن است و نه مطلوب. در هر مرحله از مراحل زندگی خانوادگی، می‌باید کوشید که وظایف آن به بهترین شکل و به اندازۀ توان و امکان، انجام پذیرد؛ امّا پس از گذشتن آن، باید به مرحلۀ تازه پرداخت و توان خویش را مصروف ایفای وظایف ویژۀ آن نمود و نیز بهترین و بیشترین بهره را از آن برداشت و برای مراحل بعدی توشه اندوخت.

نگریستن به مراحل گذشته، اگر با دیده‌ای مثبت‌نگر باشد و بتوان از گذشته‌ها تجربه آموخت و از خاطره‌های گوارای آن لذّت برد و بر طراوت روان و اندیشه افزود، مطلوب است و نیکو؛ امّا اگر برای بررسی امکان بازگشت باشد و موجب تأسّف و ندامت شود و باعث ملامت خویشتن گردد، نامطلوب است و ناروا. حسرت خوردن بر گذشته، علاوه بر این‌که هیچ ثمره‌ای ندارد، موجب اتلاف نیروی روانی و جسمانی می‌شود و لحظه‌های کنونی را خراب می‌کند.

بسیاری از مردمان، اگر با دیدۀ ایده‌آل‌طلبی و عدم قناعت به داشته‌های خویش، به گذشته نگاه کنند، دچار حسرت و ندامت می‌شوند و این حالت چندان گسترده می‌شود که همه قلمرو زندگی‌شان را فرا می‌گیرد و آن را تباه می‌کند.

دوران شکوهمند

دوران کمال، شکوهمندترین دوره حیات آدمیان است. ما واژۀ «بازنشستگی» را برای این دوران پرشکوه، که اوج قلّه حیات انسان است، نمی‌پسندیم و این واژه را نازل و منفی می‌دانیم. مناسب‌ترین واژه برای این دوران، همانا واژۀ باوقار «دوران کمال» است.

همسران کمال‌مند

همسران، در دوران متین کمال‌مندی، وظایف دوره‌های پیشین خویش را ـ که ای‌بسا با دشواری‌ها و ناگواری‌ها توأم بوده است ـ گذرانده‌اند و اکنون می‌باید با بهره‌جویی از تجربه‌های سال‌های جوانی، زندگانی رضایتمندانه‌ای را بگذرانند. عشق نارس و چموشِ گذشته، اکنون به عشقی پخته و ریشه‌دار بدل شده و علاقۀ جوانانۀ پیشین، اکنون به احترامی پرحشمت مبدّل گشته است، که باید آن را قدر دانست و از آن لذّت برد.
طعم عشق این دوران، گواراتر از مزۀ عشق دوره پیشین است.

احترام حاکم بر روابط همسران، در دوران کمال، احترامی متین است؛ خالی از نوسان‌های تند دورۀ جوانی؛ دیگر از حرمت‌شکنی‌های دوره‌های پیشین ـ که در روابط برخی از زوج‌های ناپخته یافت می‌شود ـ اثری نیست و دیگر از گفتارها و کردارهای رنجاننده ـ که در میان برخی از همسران جوان وجود دارد ـ خبری نیست.

شادمانگی‌ها

از بهترین شادمانگی‌های کمال‌مندان، مشاهدۀ وصلت‌های دختران و پسران خویش با دامادها و عروس‌های خود است و سپس میلاد نوه‌ها و نبیره‌ها و رشد و بالندگی آنان. راستی که مشاهدۀ این پدیده‌های خجستۀ حیات و هدایت آن‌ها، لذت‌بخش و امیدآفرین است.

فرجام فرخنده

دوران کمال، فرصتی نیکوست برای انجام کارهای بازمانده از دوره‌های پیشین و جامه‌پوشاندن بر اندام آرزو‌های برآورده نشدۀ قبل.
بهترین زمان برای جبران کاستی‌های گذشته، همانا هنگام فرخندۀ دوران کمال است.

سخنی بی‌بدیل

در آموزه‌های اسلامی آمده است:
«بَقِیَّهُ عُمُرِ المَرءِ لَا ثَمَنَ لَهُ یُدرِکُ بِهِ مَا فَاتَهُ وَ یُحیِی بِهِ مَا أَمَاتَهُ»؛
باقی‌ماندۀ عمر آدمی را بهایی (وصف‌شدنی) نیست؛ انسان در این دوران، آنچه را از کف داده است، جبران می‌نماید و آنچه را تباه کرده است، احیا و بازآفرینی می‌کند.

  • علی اکبر مظاهری
۰۱
ارديبهشت

«زندگی تکاملی و تکامل در خانواده» اخلاق و خانواده از منظر قرآن و اهل بیت(ع)/ نوشتاری از استاد علی اکبر مظاهری – بخش هشتم

استاد مظاهری

شفقنا هر روز ماه مبارک رمضان را با هدیه‌ای از بوستان خجسته قرآن و اهل بیت(ع) با موضوع مهم «اخلاق و خانواده» به قلم حجت الاسلام و المسلمین علی اکبر مظاهری استاد اخلاق و خانواده، مهمان خانه و خانواده‌ ها خواهد بود. انتقادات و پیشنهادات مخاطبین به استاد علی اکبر مظاهری منتقل خواهد شد و آقای مظاهری پاسخگوی سوالات احتمالی مخاطبان عزیز خواهد بود.

استاد مظاهری در بخش هشتم نوشتاری که در اختیار شفقنا قرار داده، آورده است:

زندگی تکاملی

خوشبختی یا بدبختی ایام پیری، عصاره اعمال گذشته ماست؛ البته هرگز نباید ناامید بود. در بسیاری از موارد، جبران کوتاهی‌های گذشته، به اختیار انسان و در توان اوست.

نظام تکاملی آفرینش

قانون تکوینی آفرینش، بر اساس «نظام تکاملی پلّکانی» قوام یافته است. معمار حکیم خلقت، در «نظام احسن»، آفرینش انسان را از جایی نازل آغاز کرده و به جایگاهی رفیع، بالا آورده است:
«هَل أَتى‏ عَلَى الإِنسانِ حینٌ مِنَ الدَّهرِ لَم یَکُن شَیئاً مَذکُوراً * إِنَّا خَلَقْنَا الإِنسانَ مِن نُطفَهٍ أَمشاجٍ نَبتَلیهِ فَجَعَلناهُ سَمیعاً بَصیراً»؛
آیا انسان آن هنگام از روزگار را به یاد می‌آورد که چیزی شایستۀ یاد کردن نبود؟ ما انسان را از نطفه‌ای درآمیخته آفریدیم تا وی را بیازماییم و او را شنوا و بینا گرداندیم.

آنگاه وظیفۀ پیمایش روند تکامل روانی، اخلاقی و اجتماعی وی را بر عهدۀ خود او نهاده است:
«إِنَّا هَدَیناهُ السَّبیلَ إِمَّا شاکِراً وَ إِمَّا کَفُوراً»؛
ما راه را به او نمایاندیم؛ یا شکرگزار خواهد بود و یا ناسپاس.

برای وصول به قلّۀ کمال انسانی، پیمایش مراحل طریق تکامل پلّکانی، ضرورتی حتمی است که آفریدگار حکیم ـ از سر لطف و حکمت ـ وظیفه و مسئولیت آن را بر عهدۀ آدمی نهاده است؛ اگرچه ـ از سر شفقت و رحمت ـ در پیمودن مسیر کمال، وی را یاری می‌فرماید.

اگر آدمی از همان آغاز میلاد خویش، بر فراز قلّۀ کمال نهاده و تا پایان دوران حیات این‌جهانی‌اش بر همان بلندا نگه داشته می‌شد؛ بی‌آن‌که خود در بالا رفتن و خود را نگه داشتن تلاشی کرده باشد، این فرازمندی برای وی چندان ارجمند نمی‌بود و هنری برای او به حساب نمی‌آمد و برایش لذّت و بهجتی ایجاد نمی‌کرد و برای وی افتخاری محسوب نمی‌شد؛ بلکه هنر آن است که قلّۀ کمال با تلاش آدمی فتح شود و مقام ارجمند، آن است که با کوشش و درایت انسان افراشته گردد و افتخار و عزّتمندی، آن است که با کیاست و مدیریت آدمی به دست آید.
هنگامی که انسان با پیمایش طریق تکامل بر فراز قلّۀ کمال ایستد، آن‌گاه است که شایستگی آن را یافته که تاج «کَرَّمنا» بر سرش نهند و خلعت «أحسَنَ تَقویم» بر قامتش بپوشانند و نام «خَلیفَهُ الله» به او دهند و آن‌گاه است که سزاوار سجدۀ فرشتگان می‌شود و اگر ابلیسی از خضوع بر او سر بر تابد، از ساحتِ قدس الاهی رانده می‌شود.

تکامل خانوادگی

در زندگی خانوادگی نیز قانون حکیمانۀ تکامل پلّکانی، جاری است؛ که از کودکی آغاز می‌شود و دوره‌های نوجوانی و جوانی و میانسالی را می‌گذراند، تا به دوران شکوهمند کمال‌یافتگی می‌رسد، که ارجمندترین حلقه از سلسلۀ عمر است.

آدمی در هر یک از این مراحل، احوال و وظایفی ویژه دارد. آن‌گاه که کودک است، زیر بال و پر والدین پرورش می‌یابد. سپس نوجوان می‌شود و همراه والدین و با هدایت ایشان، مسیر کمال را می‌پیماید. آن‌گاه جوان می‌شود و اندیشۀ استقلال در ذهنش بالنده می‌گردد. سپس حالت جفت‌خواهی و جفت‌جویی در دل و جان او پدید می‌آید؛ جفت خویش را می‌یابد و این فاخته‌های جداآشیانه، کاشانه‌ای می‌سازند و با هم در آن پناه می‌گیرند و هم‌آشیانه می‌شوند. سپس فاخته‌های هم‌آشیانه، جوجه می‌آورند و او را می‌پرورانند و بالنده‌اش می‌کنند و یاری‌اش می‌نمایند که او نیز مراحل تکامل پلّکانی را بپیماید، تا به مرحله‌ای برسد که فاخته‌ای دیگر بیابد و با او هم‌آشیانه شود. آن‌گاه فاخته‌های تازه‌آشیانه، که عروس و داماد فاخته‌های پیشین هستند، جوجه‌هایی می‌آورند که می‌شوند نوه‌های فاخته‌های کمال‌یافته. و این سیر تکاملی، روند حکیمانه و لطیفانه‌اش را می‌پیماید و رهروان این مسیر تکاملی همواره پیش می‌روند تا آن‌که هدف آفرینش تحقّق یابد.

[دنباله این مطلب، فردا تقدیمتان می‌شود. ان‌شاءالله]

  • علی اکبر مظاهری