«زندگی اخلاقی، برتر از زندگی حقوقی است» اخلاق و خانواده از منظر قرآن و اهل بیت(ع)/ نوشتاری از استاد علی اکبر مظاهری – بخش دوازدهم
شفقنا هر روز ماه مبارک رمضان را با هدیهای از بوستان خجسته قرآن و اهل بیت(ع) با موضوع مهم «اخلاق و خانواده» به قلم حجت الاسلام و المسلمین علی اکبر مظاهری استاد اخلاق و خانواده، مهمان خانه و خانواده ها خواهد بود. انتقادات و پیشنهادات مخاطبین به استاد علی اکبر مظاهری منتقل خواهد شد و آقای مظاهری پاسخگوی سوالات احتمالی مخاطبان عزیز خواهد بود.
استاد مظاهری در بخش دوازدهم نوشتاری که در اختیار شفقنا قرار داده، آورده است:
پیامبرمان فرمودهاند:
“انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق؛ مرا به پیامری فرستادهاند تا ارزشهای اخلاقی را کامل کنم.”
با زندگی حقوقی و قانونی نمیتوان به صفا و صمیمیت و یگانگی رسید. زندگی حقوقی، ظرفیت سعادتمندی خانواده را ندارد و نمیتواند همسران و دیگر اعضای خانواده را به «حیات طیّبه» برساند.
آری؛ اگر کار همسران به ستیز و جدال رسید و فرجام زندگی مشترک به دادگاه و پروندۀ حقوقی و کیفری کشانده شد و نیاز به حکم قاضی بود، حقوق و قانون میتواند کاربرد داشته باشد؛ آن هم کاربردی سرد و ضعیف. در آنجا نیز اگر به اخلاق مجال داده شود، کارهای حقوقی و کیفری را بهتر به فرجام میرساند.
آنجا که دست و پای اخلاق را ببندند و او را از ورود به میدان باز دارند، حقوق و قانون میتواند نقشی کمرنگ و سرد داشته باشد.
قانون و حقوق، در قلمرو زندگی خانوادگی، مانند کارد و عمل جرّاحی در پزشکی است؛ که اگر بیمار به دارو و دیگر راههای درمانی پاسخ نداد، بهناچار تیغ جرّاحی بهکار میآید؛ آن هم معمولاً کار شکافتن و عضو فاسدی را بریدن و جدا کردن بخشی از بخش دیگر را بر عهده دارد و سرانجام بیمار، اگر هلاکت نباشد، اغلب رنجوری و فلاکت است و گاهی نیز از مهلکه رستن و چند صباحی دیگر ادامۀ حیات دادن؛ چه بسا که آن چند صباح حیات نیز حیاتی ناگوار باشد، نه حیاتی شاداب و امیدوار.
پرسشی و پاسخی
پرسش:
آیا مسائل حقوقی را اصلاً به زندگیمان راه ندهیم؟ آیا زن و شوهر نباید بدانند چه وظایفی دارند و نیز چه حقّی بر عهدۀ همسرشان دارند؟ مگر این قوانین حقوقی و کیفری، برگرفته از فقه و دین ما نیست؟ مگر آگاهی به آنها آدمی را به وظایفش متعهّد نمیکند؟ مگر حقوق، گرفتنی و دادنی نیست؟ مگر انسان، موظف به استیفای حقوق خویش و نیز پرداخت حقوق دیگران نیست؟
پاسخ:
چرا؛ باید حقوق و قوانین را بدانیم، امّا آنها را بالاتر از اخلاق ننشانیم، بلکه اخلاق را برتر از آنها نهیم. اخلاق که باشد، حقوق نیز مراعات میشود. اخلاق «صد» است و حقوق «نود» و «چون که صد آمد، نود هم پیش ماست».
چتر اخلاق چندان گسترده است که حقوق را کاملاً زیر پوشش میگیرد. اگر اخلاق مراعات شود، حقوق نیز به یقین رعایت شده است؛ امّا عکس آن صحیح نیست؛ یعنی اگر همۀ قوانین حقوقی را نیز مراعات کنیم، باز هم بخشهایی از اخلاق، از زیر چتر حقوق، بیرون میماند و آدمی از آنها محروم میشود.
به اصطلاح منطقی، نسبت میان زندگی اخلاقی و زندگی حقوقی، «اَعَم و اَخَصّ مطلق» است؛ دایرۀ زندگی اخلاقی، گستردهتر از زندگی حقوقی است.
اگر اخلاق بر زندگی همسران حاکم باشد، نه تنها حقّی از هیچ کدام ضایع نمیشود، بلکه هر یک از آنان، علاوه بر دریافت حقّ خود، چیز بیشتری نیز دریافت میکند. همچنین حقوقی که در جامهٔ اخلاق و با رنگ و لعاب ایمان و عشق دریافت شود، بسیار شیرینتر و گواراتر است از حقوقی که در چارچوب تنگ و خشک قانون دریافت گردد.
هشدار
مبادا، مبادا که همسرمان را ـ به هر دلیل ـ به دادگاه بکشانیم، که شیشهٔ محبّت، شکسته میشود؛ و اگر این جام شکست، دیگر ترمیم آن و مانند قبل شدنش، محال یا بسیار سخت است.
با تأسّف در جامعهٔ ما به دادگاه کشاندن همسر، دارد آسان میشود و قُبح آن شکسته میگردد. این آسانشدن و حریم شکستن، تلخیهای بسیاری در پی دارد.
شکستن حریمها، تقصیر هر کس باشد، به همهٔ زندگی خانوادگی زیان میزند. «عاقل آن است که اندیشه کند پایان را.»
غلبه بر همسر، عین شکست است. این میدان، برندهای ندارد؛ هم شکستش شکست است، هم پیروزیاش. مسأله، یک صورت بیشتر ندارد، و آن شکست در همه حال است.
سخن پایانی
بنابر آنچه بیان شد، خردمندی و حکمت و دیانت، بر زوجهای جوان و غیر جوان حکم میکند که پایههای زندگیشان را بر اخلاق و معنویت نهند و بر پیکر زندگانی، رنگ صفا و وفا و ارزشهای الاهی و انسانی بزنند و فضای حیات مشترکشان را با عشق و ایثار و وفا و گذشت و تفاهم و همدلی، عطرآگین کنند، تا حیاتشان فرخنده و «طیّبه» باشد و ثمرههای نیکو به بار آورد؛ و نیز هرگز به ابزار خشک و افسردهٔ قوانین حقوقی و کیفری نیندیشند و به آنها چنگ نزنند و پای آنها را به محیط باصفای زندگی خجستهشان باز نکنند.
در بعضــی جاها ـ مانند هواپیما و سینمـا ـ درهایـی است بـه نام «درهای اضطراری»، که ایکاش هرگز نیازی به گشودن آنها نباشد.
یادمان باشد که خداوند حکیم، در قرآن کریم، زندگانی همسرانه را حیاتی اخلاقی با زیربنای محبت، همدلی، عشق، و آرامش وصف فرموده است.
ببینیم:
«من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها و جعل بینکم موده و رحمه؛ از نشانگان حکیمانه خداوند آن است که برای شمایان همسرانی آفرید تا نزدشان آرامش یابید، و در میانتان و در زندگانیتان محبت و رحمت نهاد.»
(سوره روم، آیه ۲۱)