وبسایت علی اکبر مظاهری

mazaheriesfahani@gmail.com
وبسایت علی اکبر مظاهری

mazaheriesfahani@gmail.com

مشاور و مدرس حوزه و دانشگاه

کانال تلگرام از زبان مشاور
جهت دیدن کانال تلگرام "از زبان مشاور" روی عکس کلیک کنید
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
بایگانی

۸۲ مطلب با موضوع «یادداشت» ثبت شده است

۳۱
تیر

 از ماه مُحرم نترسیم!

اشاره:

چهار سال قبل، پیش از ماه محرم، مطلبی را دربارهٔ هراس نابه‌جا از این ماه شریف، برای انتخاب همسر و ازدواج نوشتم و منتشر شد.
اکنون که باز داریم به محرم نزدیک می‌شویم، بار دیگر زمزمه‌های محرم‌هراسی شنیده می‌شود. از این‌رو، آن مطلب را بازنشر می‌کنیم.

ترس از ماه محرم

شتاب‌زدگی، در هر کاری ناپسند است، به‌ویژه در انتخاب همسر و ازدواج. حوصله‌ورزی، در هر کاری پسندیده است، به‌خصوص در انتخاب همسر و ازدواج.
انتخاب همسر و ازدواج، بیش از هر چیزی، نیاز به حوصله‌مندی دارد. این عرصه، بیش از هر عرصه‌ای، خردورزی و تأمل را می‌طلبد. این انتخاب، بیش از هر انتخابی، نیازمند تحقیق و تفحص است. بی‌باکی و عجله، در این میدان، نوعی انتحار است.

  • علی اکبر مظاهری
۲۹
تیر

این کتاب را تقدیم می‌کنم به:

«آقاجون» و «خانم‌بزرگ»؛ پدربزرگ و مادربزرگم؛
جناب حجة‌الاسلام آقای میرزامحمدحسن مظاهری و خانم سیدهٔ علویهٔ هاشمی؛
ایشان که در همهٔ عمر زندگی مشترکشان، حتی یک‌بار، با هم بداخلاقی نکردند.
گمانم این است که در جهان دیگر نیز همدیگر را بر همسران بهشتی ترجیح داده‌اند.

علی‌اکبر مظاهری
تابستان ۱۴۰۰

  • علی اکبر مظاهری
۲۸
تیر

مژده ای دل!

🔹و آسیه به خدا گفت:
خدای من! برای من، نزد خودت، «خانه‌‌ای در بهشت» بساز!

📖نام کتاب جدیدمان شد:
«خانه‌ای در بهشت»

🔹با عنایت خدا، پس از اندیشهٔ بسیار، این نام، از آسمان آمد و بر ذهن و دلم نشست!
که گفته‌اند: الأَسماءُ تَنزِلُ مِن‌َالسَّماء؛ اسم‌ها از آسمان می‌آیند.
الهامی از نجوای بانو آسیه با خداوند، در آیهٔ ۱۱ سورهٔ «التحریم» قرآن کریم.

🔹از همهٔ عزیزانم که برای یافتن نام برای این دردانه‌ام یاری‌ام کردند، سپاسگزارم.
الاهی میهمان حضرت آسیه‌بانو باشید، در خانهٔ بهشتی‌اش.

علی‌اکبر مظاهری
۲۸ تیر ۱۴۰۰

  • علی اکبر مظاهری
۲۵
تیر

نامه‌ای دیگر از «غریب»

آتشی بر جان من افکنده دوست... .
امروز فصلی دیگر از کتاب «حاج‌آخوند» را خواندم؛ «جان‌علی». خوش گریستم.
هشتمین بار است که حاج‌آخوند را می‌خوانم. نخستین بار در تابستان ۱۳۹۷ بود؛ سه سال پیش. از آن زمان آتشی سوزان به جانم افکنده. اکنون که هشتمین بار است این کتاب را می‌خوانم، نه که از آتش‌فکنی‌اش کاسته نشده، افزون نیز شده است.
این‌بار بیش از هفت‌بار قبل گریستم.
خدایا! از سوز این آتش هرگز مکاه. افزونش کن.
به خاطرم سپرده‌ام که در بهشت، به دیدار حاج آخوند بروم. مهمانش شوم. محاسنش را ببوسم.
ان‌شاءالله.

۲۵ تیر ۱۴۰۰

  • علی اکبر مظاهری
۲۹
خرداد

به مناسبت دهه کرامت

خداوند سبحان، از سر حکمت و رحمت، سنت‌هایی را در سرشت این جهان نهاده و آن‌ها را در شریان‌های آفرینش، جاری کرده است.
با اندیشیدن در نظام جهان و با کاویدن تاریخ انسان، می‌توان گفت که گویا از سنت‌های تکوینی الاهی در مسیر حیات آدمیان، یکی این است که - غالبا- در کنار هر مرد برومند، زنی توانمند حضور داشته باشد و همراه هر زن شایسته، مردی ارجمند وجود داشته باشد. با اعتبارات و عناوین گوناگون: زن و شوهر، خواهر و برادر، مادر و فرزند، راهبر و راهرو، و عناوین دیگر. مانند این حضرات: آدم و حوا، ابراهیم و هاجر، موسی و آسیه و صفورا، عیسی و مریم، محمد و خدیجه، علی و فاطمه، حسن و حسین و زینب، و رضا و معصومه. صلوات الله علیهم.

حضرت معصومه (س) گویا رسالتی چونان رسالت حضرت زینب(س) داشت.
همان‌سان که "عقیله بنی هاشم" پیام‌رسان نهضت حسینی بود، " کریمه اهل بیت" نیز پیام‌رسان نهضت رضوی بود و همین رسالت، او را از حجاز به ایران آورد.

خوشا ما ایرانیان که میزبانان این بزرگوارانیم!

  • علی اکبر مظاهری
۳۰
آبان

کتاب «از زبان مشاور»، منتشر شد.


مقدمه نویسنده:
ما، همگی‌مان، به مشاور و مشاوره نیازمندیم؛ در مسائل فردی، خانوادگی، اجتماعی. مانند نیاز به پزشک و پزشکی، در همه رشته‌های پزشکی. این نیاز را عقل می‌گوید، شرع بر آن فتوا می‌دهد، و دانش و تجربه بر آن مهر تأیید، بلکه تأکید، می‌نهند.
اما حکایت این «از زبان مشاور»:
در این کتاب، که در پنج فصل تدوین شده، به هر سه قلمرو ورود کرده‌ایم (فردی، خانوادگی، اجتماعی). امّا سهم مسائل خانوادگی بیشتر شده است. این «بیشتری»، نه به اختیار ما، بلکه به سبب نیاز جامعه و مراجعه مراجعانمان و پرسش پرسش‌گران‌مان است.
عمده مطالب کتاب، در سه قلمرو، سامان یافته است:
۱. مشاوره‌های حضوری؛
این‌ها محصول مشاوره‌هایمان در مراکز مشاوره است. بیشتر در مراکز مشاوره حوزه‌های علوم اسلامی و دانشگاه‌ها. مشاوره‌های حضوری را با عنوان «از زبان مشاور» آورده‌ایم. نام کتاب، برآمده از همین عنوان است. این‌ها بهترین و زیباترین مطالب کتاب‌اند.
۲. مشاوره‌های غیر حضوری؛
این‌ها مشاوره‌های مکتوب‌اند که از طریق نامه، ایمیل، سایت، پیامرسان انجام گرفته‌اند. پاره‌ای از این‌ها پرسش و پاسخ‌های مجله‌ای و نشریه‌ای است. خوانندگان مجله و نشریه پرسیده‌اند و ما پاسخ داده‌ایم. به‌علاوه مشاوره‌های تلفنی.
۳. نوشته‌های غیر مشاوره‌ای؛
این‌ها نوشته‌هایی است که در قلمرو خانواده و مسائل همسران و تربیت فرزندان نوشته‌ایم. این‌ها درباره پنج رکن خانواده است؛ زن، شوهر، فرزند، پدربزرگ، مادربزرگ.
ما خانواده را سه‌رکنی نمی‌دانیم؛ زن، شوهر، فرزند. بلکه خانواده را پنج‌رکنی می‌دانیم؛ زن، شوهر، فرزند، پدربزرگ، مادربزرگ. ایشان ارکان اصلی بنای خانواده‌اند.
نکته:
این اثر، در پنج فصل، صورت پذیرفته است:
فصل یکم: آغاز راه
موضوع این فصل، ازدواج است؛ جانب‌هایی از جوانب ازدواج را کاویده‌ایم و به پرسش‌های مراجعان و پرسش‌گرانمان پاسخ داده‌ایم.
فصل دوم: انتخاب همسر
در این فصل، معیارهای انتخاب همسر، نیز مسأله خواستگاری را کاویده‌ایم و پاره‌ای از راهکارهای گزینش همسر را نمایانده‌ایم. نیز سؤال‌های جوانان را مطرح کرده و پاسخ داده‌ایم.
فصل سوم: دوران نامزدی و عقد
در این فصل، بر پله سوم نردبان زندگی خانوادگی ایستاده‌ایم، دستان لطیف جوانانمان را گرفته‌ایم، و ایشان را برای رفتن به پله چهارم، یاری و همراهی کرده‌ایم.
فصل چهارم: پس از ازدواج
در این فصل، که فربه‌ترین فصل کتاب است، جوانانمان مرحله‌های آغازین زندگی را گذرانده‌اند و در منزل‌گاه چهارم، منزل گرفته‌اند و «هم‌آشیانه» شده‌اند. ما، در همراهی ایشان، مهارت‌های زندگی مشترک را برایشان بیان کرده‌ایم و به پرسش‌هایشان پاسخ گفته‌ایم.
فصل پنجم: فرزندان و تربیت
در این مرحله، که فاخته‌هایمان در اندیشه فرزندآوری‌اند یا فرزند آورده‌اند، نقش والدین را در ایجاد و پرورش ثمره‌های حیاتشان نمایانده‌ایم. این عرصه، میدانی است پررمز و راز، که پدران و مادران، به‌ویژه زوج‌های جوان، به راهنمایی‌هایی، مساعدت‌هایی، و همدلی‌هایی نیازمندند تا صالحانی و رشیدانی را بالنده کنند.
نکته:
نام‌هایی که در مباحث «از زبان مشاور» و «حکایت‌ها» و «نمونه‌ها» آمده است، مستعار است. نام واقعی کسی را نیاورده‌ایم و داستان مشهوری را که قابل شناسایی باشد، مطرح نکرده‌ایم. اما این‌که چرا به جای نام مستعار، از رمزها و حروف الفبا (مانند آقای الف، خانم ب) استفاده نکرده‌ایم، زیرا نام‌ها بهتر و بیشتر در ذهن خواننده می‌مانند تا حروف و رموز، و نیز نام، دلپذیرتر و جان‌دارتر است.
حق‌گزاری:
شرط حق‌گزاری است که از کسانی که در پدیدآمدن این اثر، یاری‌مان کرده‌اند، سپاسگزاری کنیم.
در تدوین این کتاب از یاوری و همکاری ایشان بهره‌مند بوده‌ایم: جناب آقای محمد دهقانی‌زاده (طلبه سطح خارج حوزه، مقطع دکترای دانشگاه، استاد دانشگاه). جناب آقای جواد فهیمی (طلبه حوزه، مهندس عمران). جناب آقای علی حاجوی (کارشناس ارشد تفسیر و علوم قرآنی، همکار و یاورمان در دانشگاه قم، استاد دانشگاه). خانم مهندس فاطمه کوثر (مقطع دکترای دانشگاه). خانم سیّده زهرا حسینی (کارشناس زیست سلولی مولکولی). جناب آقای محمدحسن استادی مقدم، که کار ویرایش کتاب را بر عهده دارند.
نیز عزیزانی دیگر که نامشان در اثنای کتاب می‌آید. نیز همه ارجمندانی که یاری‌‌مان کرده‌اند. از همگی ایشان سپاسگزاریم و از خداوند سبحان، برایشان، پاداش فراوان می‌طلبیم.
دید‌گاه‌ها، نقدها، و پیشنهادهای شما خوانندگان ارجمندمان را بر دیده سپاس می‌نهیم و از آن‌ها در تکمیل کتاب و در ادامه راه، بهره می‌جوییم. و در همه حال، از خداوند سبحان، مدد و هدایت می‌طلبیم. إنَّهُ وَلیُّ النِّعَم.

علی‌اکبر مظاهری

آبان ۱۳۹۹

  • علی اکبر مظاهری
۲۵
آبان

دکتر جواد اژه‌ای هم پرکشید.


زمستان ۶۲، در جزیره مجنون بودیم. کارزار، آتشین بود. در هرسو آتش بود و دیگر هیچ.
یک ساعتی با رزمنده‌ای تهرانی کنار هم بودیم. چند تن از یارانش شهید شدند. چشمه چشمانش جوشید. با بغضی سنگین گفت: "بهترین‌هامان دارند می‌روند."
بلی، در عمیات خیبر، گل‌های فراوانی  پر پر شدند. شهید احمد کاظمی را دیدم که انگشت دستش پرید.

کرونا! مگر تو گلچینی؟

دکتر جواد اژه‌ای هم رفت. رحمت خدا نثارش.

علی‌اکبر مظاهری

۲۵ آبان ۹۹

  • علی اکبر مظاهری
۱۶
آبان

از خدا خواهیم توفیق ادب...

اگرچه استاد دکتر داوود فیرحی، هنری‌های بسیار دارند؛ دانشمند اسلامی‌اند، استاد و محقق حوزه و دانشگاه‌اند، تاریخدان‌اند، حقوقدان‌اند، نویسنده‌اند، سخنران‌اند، اما آنچه جناب ایشان را در جانم بزرگ نشانده، «ادب» ایشان است؛ ادبی معصومانه و ملیح، که در این روزگارِ کسادی ادب، گوهری است گران‌سنگ.

الاهی! فیرحی عزیزمان را به تو می‌سپارم. از پنجه‌های زورمند «کرونا» نجاتش ده.

علی‌اکبر مظاهری

۱۶ آبان ۹۹

  • علی اکبر مظاهری
۱۴
آبان

نگریستن همه‌سویه

نویسنده: علی‌اکبر مظاهری

هر پدیده، در نظام کامل هستی، جنبه‌های گوناگونی دارد.
برای مدیریت پدیده‌ها و بهره‌مندی از آنها و مغلوب و مفلوک نشدن در قبالشان، به نگرشی همه‌جانبه نیاز داریم.
نگریستن به سویی و ندیدن سوها دیگر، آدمی را مقهور می‌کند و ناگهان وی را به درهٔ خسارت می‌افکند.

در این زمان، «کرونا» پدیده‌ای فراگیر است. پنجه در جان همگان افکنده است. دارد از اولاد آدم زهر چشم می‌گیرد. علاوه‌بر زیان جسمانی، از روان آدمیان دمار برآورده و دارد روحیهٔ آدمی را فلج می‌کند.

💠اکنون چه باید کرد؟

دربارهٔ جنبهٔ جسمانی‌اش، علم پزشکی و پزشکان و کادر درمان، سخت در تلاشند تا راهی باز کنند. سعیشان مشکور.
اما از بُعد روحی و روانی چه؟

آنچه اکنون می‌گوییم این است که کرونا، از قاعدهٔ «همه‌جانبگی» بیرون نیست.
اینک از زاویه‌ای باریک، به بُعدی از ابعاد آن می‌نگریم. به‌دقت، همراهی کنید.

🔹باوفایی و بی‌وفایی؛ میدان امتحان همسران

🔸۱. خانم گریخت!

آقا، کرونا گرفت. همسرش، تنها، رهایش کرد و نزد خانواده‌اش به شهر دیگر رفت.
آقا رنجید! و حق داشت.
گفت: همسرم از من گریخت. ترسید کرونایم او را بگیرد!

🔸۲. خانم ماند!

 راحله و عماد

از ازدواج راحله و عماد، یک‌سال گذشته بود که کرونا آمد.
کرونا عماد را گرفت؛ سخت!
در منزلشان قرنطینه‌اش کردند؛ قرنطینهٔ کامل.
فقط یک‌نفر می‌شد نزد عماد بماند.
راحله گفت: «من با عماد می‌مانم.»
به او گفتند: کرونا بی‌رحم است، تو را نیز می‌گیرد.
راحله گفت: می‌دانم، اما می‌مانم.
گفتند: خطر جدی است.
گفت: فقط برای عماد؟! من با او می‌مانم. و ماند.
او گفت: تنها راه ممکن همین است. هیچ «یک‌نفر»ی نمی‌تواند برای عماد مثل من باشد.
قرنطینهٔ خانگی عماد بیست روز طول کشید.
راحله لحظه‌ای او را تنها نگذاشت.
کرونا از وجود عماد رفت. نه! راحله آن را بیرون کرد.
عماد به زندگی بازگشت.
از آن پس عماد می‌گوید: «اگر پرستش غیر خدا جایز بود، تو را می‌پرستیدم»!

گوارایشان باد!

و اینک راحله!

دو ماه پس از گریز عماد از چنگال کرونا، به یاری راحله، حالا خود راحله بیمار شد؛ مسمومیت شدید گوارش.
حالش چنان شد که فقط مادرها می‌توانند پرستاری کنند، آن هم برای فرزندان خردسالشان!
عماد آستین جوانمردی را بالا زد و کمر همت را بست، برای خدمت به راحله.
آنها در همان مکانی که قبلاً عماد در آن قرنطینه بود، به درمان پرداختند.
اوضاع به‌گونه‌ای شد که کمتر پرستار یا نیروی خدماتی آن را تاب می‌آورد.
چند روز زمان لازم بود تا مسمومیت از دستگاه گوارش راحله دفع شود.
عماد، چنان صبورانه و مهربان‌تر از مادر، راحله را نواخت، که شرمندگی و سپاس بسیار راحله را سبب شد.
اما عماد، شرمندگی راحله را اصلاً نمی‌پذیرفت و تشکر او را مهربانانه پاسخ می‌گفت.
با دوهفته همت جانانهٔ عماد، دستگاه گوارش راحله سالم شد.
از آن پس، راحله می‌گفت:
«اگر سجده‌ بر غیر خدا جایز بود، روزی پنج بار سجده‌ات می‌کردم»!

نوش جان همدیگر باشند.


۱۴ آبان ۹۹

  • علی اکبر مظاهری
۱۲
آبان
پس از چهل سال...

آیت‌الله جوادی آملی، در سال ۱۳۶۰، تفسیر قرآن را در حوزهٔ علمیه قم آغاز کردند؛ تفسیری ترتیبی؛ از ابتدای قرآن به‌سوی انتهای آن.
اینجانب حدود ده سال در این محفل الهامی حضور داشتم. ارجمندترین توشهٔ علمی و لطیف‌ترین بهرهٔ روحی‌ام از این درس بود.
نزدیک کرسی درس می‌نشستم تا چهرهٔ استاد را بهتر و بیشتر ببینم و علاوه‌بر شنیدن از زبان شیرین ایشان، ملاحت زیبای چهره‌شان را نیز تماشا کنم.
گاهی چنان به وجد می‌آمدم که می‌گفتم: «روحی فداک»؛ جانم به قربانت. از بلندشدن صدایم که مبادا دیگران بشنوند، باکی نداشتم و پیشگیری نمی‌کردم. و گاه دیگر، چنان به شور می‌آمدم که اشکم روان می‌شد. چه خوش وجدهایی و چه شیرین اشک‌هایی!
گاهی اندیشه‌ای به ذهنم می‌زد که دلم را می‌لرزاند: نکند این درس به فرجام نرسد! نکند قبل از رسیدن به «سین» «و الناس»، اتفاقی بیفتد!
از بن جان دعا می‌کردم که الاهی! به عمر استاد چندان برکت ده که این تفسیر به آخر برسد.
یقین داشتم که این تفسیر، کامل‌ترین تفسیر قرآن کریم است. برای تکمیل این کامل‌ترین، دلهره داشتم و دعا می‌کردم.
استاد، امسال، باء بسم‌اللهی را که در چهل سال پیش خوانده بودند، به سین والناس رساندند و این مجاهدت عظیم چهل‌ساله را به انجام رساندند.
الاهی شکر.
🖋علی‌اکبر مظاهری 
۱۲ آبان ۱۳۹۹
شب میلاد پیامبر رحمت.
  • علی اکبر مظاهری