۰۴
مهر
بگو خدا و باقی را رها کن...
✍🏻 نویسنده: الهام عرفانی
🔹در شروع زندگی مشترکم، باورم بر این بود که باید آنچه که به نظرم درست میرسد، حتما انجام شود. به همین خاطر توقعم از خودم و از همسرم بالا رفته بود. یا مرتب ذهنم درگیر بود که چگونه هدفم را به انجام برسانم یا روزگار خود را در دلخوری و نارضایتی از همسرم میگذراندم؛ که چرا حرف مرا نمیپذیرد.
شاید در بعضی موارد هم با یک حساب منطقی یا به قول معروف با یک نگاه حقوقی، حق با من بود، ولی هرچه بود، داشت از حال من و حال زندگی مشترکمان، دمار بر میآورد. خلاصه، از آنجا که بالا و پایینهای زندگی حکمت خداوند برای تربیت انسان است، به نقطهای رسیدم که دریافتم واقعا چه اهمیتی دارد اگر آنچه من میخواهم، نشود؟ مثلا همسرم به فلان مهمانی نیاید؟ فلان چیز را نخرد؟ با فلان پیشنهاد من موافقت نکند؟ گاهی غذای مرا نپسندد یا... .
بعد میدیدم که عبور کردنها، اصرار نکردنها و نادیده گرفتنها، چه بهشت آرامی را در دلم برپا میکند. از این رهگذر، هم خودم آرامترم و هم همسرم با من همراهتر است. کاملا میفهمم که اکنون در کنارم آرامش دارد و دیگر احساس نمیکند کنار یک انسان غرغرویی زندگی میکند که آزادی عمل او را میگیرد؛ یا کسی است که مرتبا دلخور میشود، گله میکند، تذکر میدهد و قصد اصلاح دارد.
به وضوح، اثر این تغییر رویه را در همسرم و اشتیاقش به بودن در خانه و در کنار من، مشاهده کردم.
خداوند در قرآن میفرماید: «قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَْرْ هُمْ».* به زبان خودمان میشود: بگو خدا و باقی را رها کن...
اگر همه جا، همین آیه را به یاد بیاوریم، آرام آرام میشویم.
۹۹/۰۷/۴
* انعام، ۹۱
ماهنامه خانه خوبان، شهریور ۹۹