وبسایت علی اکبر مظاهری

mazaheriesfahani@gmail.com
وبسایت علی اکبر مظاهری

mazaheriesfahani@gmail.com

مشاور و مدرس حوزه و دانشگاه

کانال تلگرام از زبان مشاور
جهت دیدن کانال تلگرام "از زبان مشاور" روی عکس کلیک کنید
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
بایگانی

۲۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مشاوره» ثبت شده است

۲۹
آبان

مشاوره روانشناسی - اخلاقی

علی‌‌اکبر مظاهری

پرسش:
دانشجویم پرسیده‌ است:
سلام استاد.
خداقوت.
شما برای اینکه آدم فکرهای منفی نکند، چه راهکاری را پیشنهاد می‌کنید؟
همیشه گفته‌اند به هر چه فکر کنی، همان می‌شود.
من خیلی سعی می‌کنم منفی فکر نکنم، ولی موفقیتم طولانی نیست.

پاسخ ما:
سلام و درود بر شما.
۱. فکرهای مثبت‌ آماده کنید و هرگاه منفی‌ها هجوم آوردند، مثبت‌ها را جایگزین آن‌هاکنید.
۲. ذکر خدا بگویید. هر ذکری که دوست دارید. به‌تکرار و به زبان. به ذکر قلبی اکتفا نکنید‌.
۳. کتاب بخوانید. کتاب‌هایی که نیاز به تفکر و جمع‌کردن حواس دارد.
۵. ورزش کنید. هر ورزشی که دوست دارید.
۶. با انسان‌های  مثبت‌اندیش رفاقت کنید و از منفی‌اندشان فاصله بگیرید.
۷. مدتی اخبار نشنوید و نخوانید. ژورنالیسم، لجن‌پراکن است.
۸. هدف‌های زندگی‌تان را مشخص کنید. آن‌ها را روی کاغذ بیاورید. به آن‌ها فکر کنید. بر آن‌ها تمرکز کنید.
۹. فصل چهاردهم (زندگی هدفمند) از کتاب "فرهنگ خانواده" را بخوانید. دوبار بخوانید.
۱۰. یک کتاب خوب در باره کنترل ذهن بخوانید.

پس از انجام این راهکارها، نتیجه را به من اطلاع دهید.

خداوند سبحان یاریتان کند. حتما یاریتان می‌کند.

۲۹ آبان ۹۹

  • علی اکبر مظاهری
۲۵
آبان

مشاورهٔ اخلاقی - خانوادگی

🔶 تبصره‌ای بر «نبرد بی‌برنده»

🖋 نویسنده: علی‌اکبر مظاهری


❇️ پرسش:

آقا یا خانمی پرسیده‌اند: کتاب نبرد بی‌برنده‌تان را کامل خوانده‌ام و عمل کرده‌ام؛ تا حد بی‌نهایت با همسرم مدارا و تغافل کرده‌ام، دشنام‌های بسیار او را هیچ پاسخ نگفته‌ام، جفاهای بیکرانش را تحمل کرده‌ام، اما هرچه می‌گذرد من بازنده‌ام و او برنده.
این نبرد، بی‌برنده است؛ قبول، اما همیشه من بازنده‌ام و او نه که برنده باشد، بلکه خیره‌تر و چیره‌تر شده و از زندگی‌مان دمار برآورده است. اکنون چه کنم که از این میدان فضیلت‌سوز فرار کنم؟ وقتی من سپر می‌اندازم، او  شمشیر نمی‌اندازد. دیگر به ستوه آمده‌ام. آیا باید اعلام کنم که این میدان اگرچه برنده ندارد، اما بازنده دارد؟
لطفاً مدد فرمایید.

✅ پاسخ ما:

اکنون ۱۰ سال از انتشار کتاب نبرد بی‌برنده می‌گذرد و نُه بار تجدید چاپ شده است. تاکنون حدود ۹۰ درصد گزارش‌ها و بازخوردها از مثبت‌بودن ثمره‌های آن حکایت دارد، به لطف خدا زندگی‌های بسیاری را نجات داده و اخلاق ستیزه‌جویانهٔ انسان‌های زیادی را آرام کرده است. حدود ۱۰ درصد پاسخ‌ها نیز منفی بوده است. حکایت شما جزو همین ۱۰ درصد است.

🔹 یک قانون

 اکنون می‌گوییم: در نظام آفرینش، بیشتر اموری که دارای قاعدهٔ کلی اند، تبصره یا تبصره‌هایی دارند.  به زبان علمی:
«ما من عام الا و قد خص»؛ هیچ امر و قاعده‌ای عمومی و کلی نیست، مگر اینکه استثناهایی دارد.
در علوم تربیتی و اخلاقی نیز چنین است. مثلاً در تربیت فرزند، قاعده بر محبت بی‌نهایت است، اما اندکی قناعت نیز لازم است. در معاشرت با مردمان نیز اصل بر نرم‌خویی و سخاوت است، اما اندکی گره‌کردن ابرو و امساک نیز ضروری است.
در تکریم دیگران اصل بر بی‌پایانی است، اما اندکی سنجش ظرفیت نیز لازم است. حتی در دشمنی با بدها نیز  نمی‌باید بی‌پروایی کرد.

اندازه نگه دار که اندازه نکوست
هم لایق دشمن است و هم لایق دوست

مدارا و تغافل و نبردنکردن نیز مشمول این قاعده‌اند. کسانی هستند که بزرگواری را حمل بر بی‌عرضگی می‌کنند و از آن استفاده سوء می‌کنند؛ یا تغافل را نادانی فرض می‌کنند و جسور می‌شوند. باید ظرفیت افراد را سنجید و به‌قدر ظرفشان، آبشان داد؛ اگر بیشتر دهیم ظرفشان لبریز می‌شود و خرابی به بار می‌آورد.

🔹 داوری ما

ما در باره شما قضاوت نمی‌کنیم. اصلاً ما قضاوت نمی‌کنیم. مشاور، هادی است نه قاضی.
ما واقع زندگی شما را نمی‌دانیم و سخن همسر شما را نشنیده‌ایم، اما در این مشاورهٔ غیرحضوری و با وجود نشنیدن سخن همسرتان، بنا را بر صادق‌بودن شما می‌گذاریم و چند راهکار دانه درشت می‌دهیم:

۱. اگر مدارای شما سبب تحقیرتان می‌شود، از آن بکاهید. اگر تغافل شما باعث جسارت همسرتان می‌شود، آن را اندک و یا حذف کنید. اگر تواضع شما موجب تکبر او می‌شود، آن را کم کنید. (تواضع، عبادت است، اما اگر شما را کم‌مقدار کند، معصیت است.)

این سخن امام صادق علیه‌السلام وه که چه زیباست: «اَخْدِمْ اَخٰاکَ فَاِنْ اِسْتَخْدَمَکَ فَلا وَ لا کَرامَه»*۱؛ برادرت را خدمت کن، اما اگر خواست تو را به خدمت گیرد، نه خدمتش کن و نه بزرگش شمار.
همچنین این سخن امام صادق علیه‌السلام را: «إِنَّ اللَّهَ فَوَّضَ إِلَی الْمُؤْمِنِ أُمُورَهُ کُلَّهَا وَ لَمْ یُفَوِّضْ إِلَیْهِ أَنْ یَکُونَ ذَلِیلًا»*۲؛ خداوند همهٔ امور مؤمن را به خود او واگذار کرده است؛ اما این حق را به او نداده که خود را ذلیل کند.
حتی در صلهٔ ارحام هم حق نداریم خود را ذلیل کنیم.

دلبر اگر به رفتن شتاب کند بایست
دل بر کسی مبند که دلبستهٔ تو نیست

۲. اکنون طرحی نو دراندازید و با عمل بیشتر و سخن کمتر، به همسرتان تفهیم کنید که دیگر بنا ندارید یک فرد قربانی باشید. نیازی به جارزدن نیست، سلوکتان را عزتمندانه کنید و قاعدهٔ جاری بر رفتار و اخلاقتان را تغییر دهید.

🔹از ذلت به عزت

۳. اگر آقا هستید، فصل «اقتدار مرد» را در کتاب «فرهنگ خانواده» مطالعه کنید و اگر خانم هستید، فصل «ریحانگی زن» را در همان کتاب بخوانید.
بعد از دو هفته که این راهکارها را عمل کردید، نتیجه را به من اطلاع دهید تا راهکارهای دیگری دهم تا برای آیندهٔ زندگی‌تان گام‌های تازه‌ای بردارید.
ان‌شاءالله.
 خداوند سبحان هادی‌تان باشد.


*۱: مستدرک‌الوسایل، ج ۲، ص ۴۱۱
*۲: تهذیب‌الاحکام، ج ۶، ص ۱۷۹

۹۹/۸/۲۵

  • علی اکبر مظاهری
۰۳
آبان


مسأله اصلی

مشاوره جنسی - فکری

خانمی، از شهری دور، تماس گرفت. ناراحت بود و عصبانی. مشاوره فکری - عقیدتی می‌خواست، برای همسرش. گفت که شوهرش دچار انحرافات فکری شده است. چند مورد را گفت. راهکار خواست. پاسخ دادم. زود قانع شد، اما چنان برمی‌آمد که این‌ها مسأله اصلی نیست و ایشان سخن دیگر دارد.
پس از اندکی تأمل گفت: «مسأله دیگری هم هست که رنجم می‌دهد.»
گفتم: بگویید.
چون مشاوره‌مان تلفنی بود و او دیده و شناخته نمی‌شد، توانست زود به مسأله اصلی برسد.
گفت: «میل جنسی من خوب و طبیعی است، اما میل همسرم و توانایی او، ضعیف است. برای من کافی نیست. برای توجه او به خواسته‌ام، ناراحتی می‌کنم و با رفتار و گفتار نشانش می‌دهم که میل دارم، تا اقدام کند. من از این وضعیت راضی نیستم. هم از محرومیتم هم از ابراز نیازم.»
مسأله اصلی همین بود. سخن‌های دیگر بهانه بود یا چندان اهمیتی نداشت. «سخن همین است، دگرها عبارت‌آرایی است.»
همسرش را به مشاوره دعوت کردم.
خانم گفت: «شاید نیاید.»
گفتم: از جانب من دعوتشان کنید که برای حل آن مسائل فکری به مشاوره بیایند. وقتی آمدند، پس از بیان آن مسائل، سخن را به سوی «مسأله اصلی» می‌برم و به آن می‌پردازیم و آن را حل می‌کنیم.

علی‌اکبر مظاهری

عضوشدن در کانال "از زبان مشاور": تلگرام ☟☟
@mazaheriesfahani_ir
سروش 👇👇
https://sapp.ir/mazaheriesfahani_ir

  • علی اکبر مظاهری
۰۲
مهر

 

                                                          از زبان مشاور

 » میلاد نوجوان

زن و شوهری میانسال نزدم آمدند به مشاوره؛ درمانده و نگران. ملتمسانه و دادخواهانه، یاری می طلبیدند و راهنمایی می خواستند.

ایشان را به آرامش دعوت کردم و اطمینانشان دادم که مسأله شان هر چه دشوار باشد، راه حلی دارد. نیز مطمئنشان کردم که در حل مسأله شان یاری شان می کنم. اندکی آرام شدند. گویا باور کردند که می توانند به وعده ها و گفته هایم اعتماد کنند.

آن گاه گفتم: صورت مسأله تان را، به وضوح، بیان کنید.

گفتند: «فرزندمان حرمت مان را نگه نمی دارد.

  • علی اکبر مظاهری
۰۵
مرداد

                                                   از زبان مشاور

     » تحمیل جمیل

آقا جمیل ، جوانی 27 ساله، که حیامند و پارسا بود، به مشاوره آمد؛ مشاوره ازدواج. 

 او گفت: «چند سال است که نیاز به ازدواج دارم، اما پدرم مخالفت می کند و مادرم تلاش و اقدام نمی کند. چه کنم؟»

گفتم: نیاز به ازدواج، یعنی واجب شدن ازدواج. بله؟ ازدواج نکردن، شما را به رنج انداخته و شاید به گناهتان بینداز. بله؟

گفت: «بله. همین طور است.» و سرش را زیر انداخت.

جوانان، برای ابراز این نیاز، حیا می ورزند و آن را در جامه هایی دیگر می نمایانند، اما اگر کسی امین، حرف دلشان را بزند و خواسته شان را به وضوح بیان کند، تأیید و همراهی می کنند.

گفتم:

  • علی اکبر مظاهری
۲۸
تیر

                                                                                                                                                                                       

     » از زبان مشاور

                                                                                                                               

خانم، رنجیده خاطر، گفت: «زندگی برایم سیاه شده. دست و دلم به کار نمی رود. محبت همسرم را از دلم بیرون رانده ام. نه! من نرانده ام، او بیرون برده. دیگر حاضر به فداکاری برای زندگی نیستم.»

پرسیدم: چرا؟ مگر ایشان چه کرده؟                                                                                           

گفت: «به خنده و کنایه و به تکرار و با الفاظ مختلف می گوید که زن دیگری می گیرد.»

گفتم: مثلا با چه الفاظی؟

گفت: «وقتی از کاری خسته می شوم و، به ناز، می نالم تا نازم را بکشد، می گوید: {این که کاری ندارد. تو اجازه بده تا یک کمککار برایت بیاورم.} و بعد از مکثی کوتاه می گوید: {اما باید جوان باشد تا بتواند به تو کمک کند. و اگر جوان باشد و نامحرم، به ناچار، باید با من محرم شود.} و موزیانه می خندد.»

دعوت شوهر به مشاوره

  • علی اکبر مظاهری
۱۵
تیر

    پایبندی به پیمان

    برخی اندک شمار از کسانی که در موضوع مسائل خانواده سخن می گویند و مطلب می نویسند، چنین می گویند و چنین می نویسند: «دوران عقد، دوران تجدیدنظر است.»

    این سخن، اشتباه است، اشتباه است، اشتباه. دوران عقد، هرگز دوران تجدیدنظر نیست. به هیچ وجه روا نیست که این نام ناموزون و این وصف نامرتبط را بر این دوران خجسته بگذاریم. «دوران عقد» همان دوران ازدواج است؛ مرحله ای است از مراحل ازدواج. جزوی است از اجزای زندگی مشترک.

  • علی اکبر مظاهری
۲۵
اسفند

گفت و گوی اختصاصی تبیان با حجت الاسلام و المسلمین علی اکبر مظاهری


گفتگوی پیش رو، مصاحبه‌ای است با استاد علی اکبر مظاهری؛ از اساتید حوزه علمیه قم که همراه با فراگیری علوم حوزوی، درقلمروهای مسائل اجتماعی، روان شناسی، جوانان، و خانواده، مطالعاتی پیگیر و علاقه مندانه داشته و هم‌اکنون در دانشگاه قم و مرکز مشاوره حوزه علمیه در زمینه‌های مختلف، خصوصاً ازدواج و خانواده مشاوره می‌دهد.

استاد مظاهری که از اصحاب قلم به شمار می‌رود با بیان خاص و شیوای خود کتاب‌های متعددی تألیف نموده است، خصوصاً در حوزه خانواده، که مورد استقبال فراوان قرار گرفته است؛ کتاب‌هایی مثل «جوانان و انتخاب همسر»، «فرهنگ خانواده»، «نبرد بی برنده»، «آداب عشق ورزی» و «جوانان و دوران نامزدی».

استاد؛ تمایل دارید کمی از روابط شخصی خانوادگی‌تان برای ما بگویید؟

بله. یک مطلبی که در جمع افراد خانواده، آگاهانه از آن مراقبت می‌کنم؛ انسجام بین اعضای خانواده‌ام است. بین ما رفاقت، حاکم است؛ کسی با دیگری دشمنی نمی‌کند و بد او را نمی‌گوید؛ خصوصاً در میان اقوام نزدیکم: فرزندان و عروس‌ها و دامادم. اگر ببینم یک گوشه‌ای از این انسجام در معرض آسیب‌دیدن است فوراً وارد عمل شده و نمی‌گذارم کار به جای باریک بکشد.

ضمن اینکه بنده معتقدم که خودم حداقل در زمینه مسائلی که به مردم و جوانان درباره ازدواج و خانواده می‌گویم عمل کرده باشم؛ از این رو فرزندانم، در سنین پایین ازدواج کردند، بعضی از آن‌ها که الان مشغول تحصیلات عالیه هستند، دانش‌آموز دبیرستان بودند که ازدواج کردند. از نظر بنده، ازدواج فرزندانم، به هنگام بود؛ هرچند از دید جامعه زودهنگام شمرده می‌شد. در روابط هم، همین‌طور است؛ عروس هایم مثل دو خواهرند برای هم. ما محبت را یکسان تقسیم می‌کنیم و از الفت میان فرزندان مراقبت می‌کنیم. بهترین نعمتی که در خانواده ما جاری است، همین انسجام و همدلی است.

مسائل سیاسی تأثیری بر روابط اعضای خانواده شما داشته؟

هرچند مسائل سیاسی، امروزه در جامعه ما حاد شده؛ اما

  • محمد دهقانی زاده
۱۷
آذر

                                                                         از زبان مشاور

    » فاخته های جداآشیانه

دختر و پسری شیرازی، که تازه عقد کرده بودند، نزدم آمدند که برایشان درباره «بهتر زندگی کردن» سخن بگویم. مشکلی نداشتند که در پی حل آن آمده باشند؛ آمده بودند که مشکلی پیش نیاید.

به ایشان آفرین گفتم که چنین فهیم اند و در طلب حیاتی فرخنده اند.

گفتم: دوست دارید از کجا بگوییم؟

گفتند:

  • علی اکبر مظاهری
۱۸
آبان

راویان خوب ازدواج ( 6 ). دختران و انتخاب همسر (17 )

   » چاره کار

2. دل بریدن از ستایش دیگران

پس از دل بستن به پاداش الاهی و امید داشتن به عنایت خدای رحمان و رحیم، نوبت چشم و دل بریدن از پاداش دیگران است.

از بزرگترین عوامل موفقیت در عرصه کمک به ازدواج جوانان، قطع امید از هرگونه ستایش و پاداش از ناحیه مردمان است.

پیامبران، به هرجا که رسیدند، به سبب قطع طمع از مردم بود؛ هرگونه طمع؛ مادی، معنوی.

طمع داشتن به مردم، شکل های گوناگونی دارد؛ طمع به ثروت، قدرت، مقام،... و طمع به قدردانی و سپاس گویی. این آخری، فلج روانی می آورد. و از قضا، راویان و نیکوکاران ازدواج، بیشتر با همین آخری سر و کار دارند. ایشان، با این عملشان، در پی ثروت و مقام و قدرت نیستند، اما خواهان سپاس دیگران هستند، و ازهمین ناحیه ضربه می خورند.

پس، با دل بستن به لطف خدای سبحان، ریشه این آفت را از جانمان برکنیم.

  • علی اکبر مظاهری