به من پناه آورید
انسان، بدون پیوند با خداوند و آویختن به دامان عنایت او، هیچ است؛ همانند قطره دور افتاده از دریا، که هیچش قرار و امان نیست و همواره با نیستى و تباهى قرین است و یگانه راه نجات و امانش پیوستن با دریاست و جاى گرفتن در آغوش اقیانوس؛ و آنگاه است که «دریاوَش» مىشود.
باد ما و بود ما از داد توست
هستى ما جمله از ایجاد توست
آدمیان، از آغاز آفرینش تا کنون، راههاى بسیارى را براى دستیابى به سعادت پیمودهاند و وادیهاى گوناگون را گشتهاند و مسلکها و مکتبهاى فراوان و جوراجورى را تجربه کردهاند و اینک نیز همچنان در حال تجربهاند؛ امّا آنگونه که تاریخ نشان مىدهد و قرآن کریم از سرگذشت پیشینیان پرده فرو مىافکند، همه راههایشان به «بیراهه» رسیده و تمامى تجربههاشان به «شکست» انجامیده است، مگر راهى که خداوند نمایانده باشد و آیینى که پیامبران از جانب پروردگار آدمیان آورده باشند.
خداوند رحمان به مردمان مىفرماید:
یَابْنَ آدَمَ!
1. کُلُّکُمْ ضآلٌّ إِلاّ مَنْ هَدَیْتُهُ.
2. وَ کُلُّکُمْ مَریضٌ إِلاّ مَنْ شَفَیْتُهُ.
3. وَ کُلُّکُمْ فَقیرٌ إِلاّ مَنْ أَغْنَیْتُهُ.
4. وَ کُلُّکُمْ هالِکٌ إِلاّ مَنْ أَنْجَیْتُهُ.
5. وَ کُلُّکُمْ مُسیئٌ إِلاّ مَنْ عَصَمْتُهُ.
6. فَتُوبُوا إِلَیَّ أَرْحَمْکُمْ.
7. وَ لاتَهْتِکُوا أَسْتارَکُمْ عِنْدَ مَنْ لایَخْفى عَلَیهِ أَسْرارُکُمْ.
اى فرزندان آدم!
1. همهتان گمراهید، مگر آن که من هدایتش کنم.
2. و همهتان بیمارید، مگر آن که من شفایش دهم.
3. و همهتان بینوایید، مگر آن که من بىنیازش کنم.
4. و همهتان هلاکید، مگر آن که من نجاتش دهم.
5. و همهتان بدکارید، مگر آن که من صیانتش کنم و از تبهکارى بازش دارم.
6. پس [اکنون که چنینید و بىعنایت من، راه به جایى نمىبرید ]به سوى من باز آیید [ و بـه دژ استوارم پنـاه آورید] تا رحمتتان کنم.
7. و پردههاى[عفّت و عصمت] خویش را در پیشگاه کسى که اسرارتان بر او پوشیده نیست، نَدَرید.
انسان، بدون پیوند با خداوند و آویختن به دامان عنایت او، هیچ است؛ همانند قطره دور افتاده از دریا، که هیچش قرار و امان نیست و همواره با نیستى و تباهى قرین است و یگانه راه نجات و امانش پیوستن با دریاست و جاى گرفتن در آغوش اقیانوس؛ و آنگاه است که «دریاوَش» مىشود.
باد ما و بود ما از داد توست
هستى ما جمله از ایجاد توست
آدمیان، از آغاز آفرینش تا کنون، راههاى بسیارى را براى دستیابى به سعادت پیمودهاند و وادیهاى گوناگون را گشتهاند و مسلکها و مکتبهاى فراوان و جوراجورى را تجربه کردهاند و اینک نیز همچنان در حال تجربهاند؛ امّا آنگونه که تاریخ نشان مىدهد و قرآن کریم از سرگذشت پیشینیان پرده فرو مىافکند، همه راههایشان به «بیراهه» رسیده و تمامى تجربههاشان به «شکست» انجامیده است، مگر راهى که خداوند نمایانده باشد و آیینى که پیامبران از جانب پروردگار آدمیان آورده باشند.
مصلحان صالح و فرزانگان اندیشمند نیز همواره مردمان را به همین سو هدایت کردهاند و هر گاه بشریت را سرگشته یافتهاند و آدمیان را در گرداب و غرقاب دیدهاند، انگشت هدایتشان عالَم قدس را نشانه رفته است. و تا ابد و همیشه تاریخ حیات انسان، راه رستگارى و کشتى نجات، همین است و آدمى، تنها در دامان مهر خداوند، امان مىیابد.
«وَ إِلَى اللّهِ الْمَصیرُ وَ هُوَ الْغایَةُ الْقُصْوى»؛
سرنوشت و جهتگیرى حیات، به سوى خداوند است و همو برترین هدف است.
زندگى، بىدوست، جان فرسودن است
مرگِ حاضر، غایب از حـــق بودن است
عمر و مرگ، این هر دو، با حق خوش بُوَد
بىخدا، آب حیات، آتـــــــــــــــش بُوَد
گروه خوبی را رقم زده اید و همگی زنده دل هستید . خدای را شاکر باشید و به شکرانه اش دعایی هم در حق دل خسته امثال من کنید .