وبسایت علی اکبر مظاهری

mazaheriesfahani@gmail.com
وبسایت علی اکبر مظاهری

mazaheriesfahani@gmail.com

مشاور و مدرس حوزه و دانشگاه

کانال تلگرام از زبان مشاور
جهت دیدن کانال تلگرام "از زبان مشاور" روی عکس کلیک کنید
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
بایگانی

ارادت و رحمت

دوشنبه, ۱۱ آذر ۱۳۹۲، ۰۷:۴۶ ب.ظ

میان آدمیان و خداى سبحان، حائل و مانعى نیست «میان عاشق و معشوق، هیچ حائل نیست.» بلى! گاهى آدمى، میان خود و خداوند، پرده مى‌افکند و فاصله مى‌اندازد و مسافت بین خویشتن و پروردگار را بعید مى‌گرداند و راه وصول به کوى محبوب را دور و دشوار مى‌سازد؛ «تو خود حجاب خودى حافظ، از میان برخیز!»

رذیلت‌هاى اخلاقى و هواهاى نفسانى و گناهان و تبهکاری‌ها، غباربرانگیز و فتنه‌خیز؛ این‌ها راه روشن و هموارِ وصول به مقصود را تار و ناهموار مى‌سازند و رابطه صمیمى عابد و معبود را تیره مى‌گردانند.

ارادتى خالصانه، عزمى جزم، معرفتى آگاهانه، کوششى مجدّانه، خدمتى صادقانه، پرستش و ذکر و یادى عابدانه و عبادتى عارفانه، آدمى را به مقصد مى‌رساند و رحمت و رأفت پروردگار رحیم و رئوف را بر جان انسان فرو مى‌بارد.

به فرموده امام عارفان و عابدان، حضرت سجّادعلیه السلام:

وَأَنَّ الرّاحِلَ إِلَیْکَ قَریبُ الْمَسافَةِ؛

رهپوى به سوى تو، راهش نزدیک است.

خداوند به آدمى مى‌فرماید:

یَابْنَ آدَمَ!

1. تُریدُ وَ اُریدُ وَ لایَکُونُ إِلاّ ما أُریدُ.

2. فَمَنْ قَصَدَنی، عَرَفَنی،

3. وَ مَن عَرَفَنی، أَرادَنی،

4. وَ مَنْ أَرادَنی، طَلَبَنی،

5. وَ مَنْ طَلَبَنی، وَجَدَنی،

6. وَ مَنْ وَجَدَنْی، خَدَمَنی،

7. وَ مَنْ خَدَمَنی، ذَکَرَنی،

8. وَ مَنْ ذَکَرَنی، ذَکَرْتُهُ بِرَحْمَتی.

 

اى فرزند آدم!

1. تو اراده مى‌کنى و من نیز اراده مى‌کنم، و [امّا] تحقّق نمى‌یابد، مگر آنچه من اراده مى‌کنم.

2. پس، کسى که مرا قصد کند [و مقصودش من باشم] مرا مى‌شناسد و به من معرفت مى‌یابد.

3. و کسى که مرا بشناسد، مرا اراده مى‌کند [و تنها خواسته او، من مى‌شوم].

4. و آن که مرا بخواهد، مرا مى‌طلبد [و در پى یافتنم بر مى‌آید].

5. و آن که مرا بطلبد، مى‌یابدم.

6. و آن که مرا بیابد، خدمتم مى‌کند.

7. و آن که مرا خدمت کند، یادم مى‌کند [ و ذکر و یادم با جانش درمى‌آمیزد].

8. و کسى که مرا یادکند، من ـ نیز ـ با رحمت خویش، او را یاد مى‌کنم.

خداوند، دست‌یافتنى است. رابطه انسان و خداى رحمان، رابطه‌اى نزدیک و صمیمى است. خداوند، از رگ گردن انسان و حتى از خود او به او، نزدیکتر است.

کى رفته‌اى ز دل که تمنّا کنم تو را؟!

کى بوده‌اى نهفته که پیدا کنم تو را؟!

غیبت نکرده‌اى که شوم طالب حضور

پنهان نگشته‌اى که هویدا کنم تو را

با صد هزار جلوه برون آمدى که من

با صد هزار دیده تماشا کنم تو را

میان آدمیان و خداى سبحان، حائل و مانعى نیست «میان عاشق و معشوق، هیچ حائل نیست.» بلى! گاهى آدمى، میان خود و خداوند، پرده مى‌افکند و فاصله مى‌اندازد و مسافت بین خویشتن و پروردگار را بعید مى‌گرداند و راه وصول به کوى محبوب را دور و دشوار مى‌سازد؛ «تو خود حجاب خودى حافظ، از میان برخیز!»

رذیلت‌هاى اخلاقى و هواهاى نفسانى و گناهان و تبهکاری‌ها، غباربرانگیز و فتنه‌خیز؛ این‌ها راه روشن و هموارِ وصول به مقصود را تار و ناهموار مى‌سازند و رابطه صمیمى عابد و معبود را تیره مى‌گردانند.

ارادتى خالصانه، عزمى جزم، معرفتى آگاهانه، کوششى مجدّانه، خدمتى صادقانه، پرستش و ذکر و یادى عابدانه و عبادتى عارفانه، آدمى را به مقصد مى‌رساند و رحمت و رأفت پروردگار رحیم و رئوف را بر جان انسان فرو مى‌بارد.

به فرموده امام عارفان و عابدان، حضرت سجّادعلیه السلام:

وَأَنَّ الرّاحِلَ إِلَیْکَ قَریبُ الْمَسافَةِ؛

رهپوى به سوى تو، راهش نزدیک است.

و آن گاه است که اُنس و جذْبه و صفا و لذّتى دست مى‌دهد که انسان، آن را با تمامى جهان مبادله نمى‌کند:

إِنَّ لِلذِّکْرِ لاَهْلاً أَخَذُوهُ مِنَ الدُّنْیا بَدَلاً:

همانا اهل ذکر، دنیا را داده‌اند و به جاى آن، ذکر را ستانده‌اند. [در مبادله دنیا و ذکر، دنیا را رهانیده و ذکر را برگزیده‌اند]

آرى!

طفیل هستى عشقند آدمى و پرى

ارادتى بنما تا سعادتى ببرى

  • ۹۲/۰۹/۱۱
  • علی اکبر مظاهری

حدیث

از اوج آسمان

نظرات  (۳)

سلام آقای مظاهری . بیشتر مطالب وبلاگتون رو خوندم . بسیار جالب است . مخصوصا مطلب ماجرای یک سفر تفریحی  خیلی تاثیرگذار بود . موفق باشید . با اجازه لینک تون کردم .

رابطه ما آدما با خدا همیشه در صعود و نزوله. یه موقه حال خوبی داریم و وقتای دیگه خیلی بی تفاوت...

وقتایی که قلبمون در حالت اقبال قرار میگیره و حالمون خوبه چه خوبه که حسابی بهره ببریم واسه نزدیک شدن به خدا. البته خدای مهربون همیشه هی بهانه به ما میده که بهش نزدیک بشیم اما ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم!

این اهل ذکری که میفرمایید همونایی اند که دائم قلبشون در حالت اقباله وشبانه روز به یاد یاراند... ای کاش  ما هم اندکی ازین حال پریشان دوری از یار در می اومدیم.

 

مه من نقاب بگشا ز جمال کبریایی          که بتان فروگذارند اساس خودنمایی

شده انتظارم از حد چه شود ز در درآیی        ز دو دیده خون فشانم ز غمت شب جدایی

                           چه کنم که هست اینها گل باغ آشنایی

چه کنم چه کاره ام من که رسم به عاشقانت           شرف است،آنکه بوسم قدم ملازمانت

به کمین استخوانی که شها ، برم ز خوانت            همه شب نهاده ام سر چو سگانت بر آستانت

که رقیب در نیاید به بهانه گدایی

نگشود عقده دل نه ز شیخ و نه از برهمن          نه ز دیر طرف بستم نه ز کعبه ، نه ز ایمن

که نصیب عاشقان شد ز ازل فضای گلخن           سر سیر گل ندارم ز چه رو روم به گلشن

                 که شنیده ام ز گلها همه بوی بیوفایی ......

 در بیان رحمت خدا همین بس که 
" اگر هزار بار هم توبه شکستی بازای.."

اما گاهی شیطون گولمون میزنه و همش به خودمون میگیم که خدا دیگه دوسم نداره... من کجا خدا کجا...دیگه منو نمی بخشه و هزار جور حرف این مدلی!!!!

اما در جواب همه ی این حرفا که وسوسه شیطانه همین جمله کوچیک غوغا میکنه و حسابی دل ادم رو قرص میکنه که : خدا مهربانترین مهربانان است...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">