ارادت و رحمت
میان آدمیان و خداى سبحان، حائل و مانعى نیست «میان عاشق و معشوق، هیچ حائل نیست.» بلى! گاهى آدمى، میان خود و خداوند، پرده مىافکند و فاصله مىاندازد و مسافت بین خویشتن و پروردگار را بعید مىگرداند و راه وصول به کوى محبوب را دور و دشوار مىسازد؛ «تو خود حجاب خودى حافظ، از میان برخیز!»
رذیلتهاى اخلاقى و هواهاى نفسانى و گناهان و تبهکاریها، غباربرانگیز و فتنهخیز؛ اینها راه روشن و هموارِ وصول به مقصود را تار و ناهموار مىسازند و رابطه صمیمى عابد و معبود را تیره مىگردانند.
ارادتى خالصانه، عزمى جزم، معرفتى آگاهانه، کوششى مجدّانه، خدمتى صادقانه، پرستش و ذکر و یادى عابدانه و عبادتى عارفانه، آدمى را به مقصد مىرساند و رحمت و رأفت پروردگار رحیم و رئوف را بر جان انسان فرو مىبارد.
به فرموده امام عارفان و عابدان، حضرت سجّادعلیه السلام:
وَأَنَّ الرّاحِلَ إِلَیْکَ قَریبُ الْمَسافَةِ؛
رهپوى به سوى تو، راهش نزدیک است.
خداوند به آدمى مىفرماید:
یَابْنَ آدَمَ!
1. تُریدُ وَ اُریدُ وَ لایَکُونُ إِلاّ ما أُریدُ.
2. فَمَنْ قَصَدَنی، عَرَفَنی،
3. وَ مَن عَرَفَنی، أَرادَنی،
4. وَ مَنْ أَرادَنی، طَلَبَنی،
5. وَ مَنْ طَلَبَنی، وَجَدَنی،
6. وَ مَنْ وَجَدَنْی، خَدَمَنی،
7. وَ مَنْ خَدَمَنی، ذَکَرَنی،
8. وَ مَنْ ذَکَرَنی، ذَکَرْتُهُ بِرَحْمَتی.
اى فرزند آدم!
1. تو اراده مىکنى و من نیز اراده مىکنم، و [امّا] تحقّق نمىیابد، مگر آنچه من اراده مىکنم.
2. پس، کسى که مرا قصد کند [و مقصودش من باشم] مرا مىشناسد و به من معرفت مىیابد.
3. و کسى که مرا بشناسد، مرا اراده مىکند [و تنها خواسته او، من مىشوم].
4. و آن که مرا بخواهد، مرا مىطلبد [و در پى یافتنم بر مىآید].
5. و آن که مرا بطلبد، مىیابدم.
6. و آن که مرا بیابد، خدمتم مىکند.
7. و آن که مرا خدمت کند، یادم مىکند [ و ذکر و یادم با جانش درمىآمیزد].
8. و کسى که مرا یادکند، من ـ نیز ـ با رحمت خویش، او را یاد مىکنم.
خداوند، دستیافتنى است. رابطه انسان و خداى رحمان، رابطهاى نزدیک و صمیمى است. خداوند، از رگ گردن انسان و حتى از خود او به او، نزدیکتر است.
کى رفتهاى ز دل که تمنّا کنم تو را؟!
کى بودهاى نهفته که پیدا کنم تو را؟!
غیبت نکردهاى که شوم طالب حضور
پنهان نگشتهاى که هویدا کنم تو را
با صد هزار جلوه برون آمدى که من
با صد هزار دیده تماشا کنم تو را
میان آدمیان و خداى سبحان، حائل و مانعى نیست «میان عاشق و معشوق، هیچ حائل نیست.» بلى! گاهى آدمى، میان خود و خداوند، پرده مىافکند و فاصله مىاندازد و مسافت بین خویشتن و پروردگار را بعید مىگرداند و راه وصول به کوى محبوب را دور و دشوار مىسازد؛ «تو خود حجاب خودى حافظ، از میان برخیز!»
رذیلتهاى اخلاقى و هواهاى نفسانى و گناهان و تبهکاریها، غباربرانگیز و فتنهخیز؛ اینها راه روشن و هموارِ وصول به مقصود را تار و ناهموار مىسازند و رابطه صمیمى عابد و معبود را تیره مىگردانند.
ارادتى خالصانه، عزمى جزم، معرفتى آگاهانه، کوششى مجدّانه، خدمتى صادقانه، پرستش و ذکر و یادى عابدانه و عبادتى عارفانه، آدمى را به مقصد مىرساند و رحمت و رأفت پروردگار رحیم و رئوف را بر جان انسان فرو مىبارد.
به فرموده امام عارفان و عابدان، حضرت سجّادعلیه السلام:
وَأَنَّ الرّاحِلَ إِلَیْکَ قَریبُ الْمَسافَةِ؛
رهپوى به سوى تو، راهش نزدیک است.
و آن گاه است که اُنس و جذْبه و صفا و لذّتى دست مىدهد که انسان، آن را با تمامى جهان مبادله نمىکند:
إِنَّ لِلذِّکْرِ لاَهْلاً أَخَذُوهُ مِنَ الدُّنْیا بَدَلاً:
همانا اهل ذکر، دنیا را دادهاند و به جاى آن، ذکر را ستاندهاند. [در مبادله دنیا و ذکر، دنیا را رهانیده و ذکر را برگزیدهاند]
آرى!
طفیل هستى عشقند آدمى و پرى
ارادتى بنما تا سعادتى ببرى