وبسایت علی اکبر مظاهری

mazaheriesfahani@gmail.com
وبسایت علی اکبر مظاهری

mazaheriesfahani@gmail.com

مشاور و مدرس حوزه و دانشگاه

کانال تلگرام از زبان مشاور
جهت دیدن کانال تلگرام "از زبان مشاور" روی عکس کلیک کنید
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
بایگانی

غوغای دل (توشه ای از دیار عاشقان)

پنجشنبه, ۱۴ فروردين ۱۳۹۳، ۱۲:۴۰ ب.ظ

                                                                                                                

نویسنده: ریحان تهرانی

بعضی وقتا که از همه جا خسته میشی و ناامید. وقتی فکر می کنی همه درها به روت بسته شده ... اونجا خدا اومده پیشت. اومده باهات رفیق بشه... اگه غنیمت بدونی حسابی بهش نزدیک میشی...

برگ از درخت بی اذن خدا نمی افته. تمام اتفاقات این عالم حساب و کتاب داره. همه اش برای اینه که ما با خدا حرف بزنیم. خدایا دلم می خواست باهات حرف بزنم و تو هم باهام حرف بزنی. دلم می خواست راهنمایی ام کنی. بگی کجا، چه جوری و از چه راهی باید برم تا به تو برسم، رسیدنی سعادتمندانه...

ای که مرا خوانده ای راه نشانم بده / گوشه ای از کربلا جا و مکانم بده    

تمام حوادث روزگار برای اینه که ما میزان ارزش خودمونو بفهمیم. برای ارزشمند شدن باید بیایم تو خط مقدم گذشته ها و ازش اوج بگیریم و بریم تو خط مقدم خودمون... تو شهرها، دانشگاه ها و ... باید اونجا حماسه کنیم. باید با جنگ نرمی که دشمن راه انداخته مقابله کنیم. خط مقدم گذشته ها میتونه ما رو آماده کنه، شهدا میتونن راه و روش مبارزه رو بهمون نشون بدن...

من هم در پی یافتن راه و آماده شدن برای طی مسیری که به سعادت ابدی میرسه، اومدم جنوب. به سرزمینهایی که برای حفظش، خون هزاران انسان وارسته داده شده. سکوی پرتابی که به خیلی از آدم های معمولی دور و اطرافمون نشان افتخار شهادت داد. همه جور آدمی اینجا اومده. از تک تک نقاط کشور... خیلیاشون از من به خدا نزدیکتر بودن و خیلی هاشون دورتر... اما خوشا به حالشون که همشون تونستن فاصله ها رو بین خودشون و خداشون از بین ببرن و به مقام قربش برسن. خدایا ازت میخوام که هدایتم کنی تا به مدد شهیدان، بتونم از این فرصت چند روزه به خوبی استفاده کنم و برای طی کردن مسیر رسیدن به تو آماده بشم. آمین.

بعد از طی مسیری طولانی از تهران به اندیمشک رسیدیم. و از اونجا راهی دوکوهه شدیم. دوکوهه آغاز راه همه عاشقان بوده. محل تقسیم نیروهای مبارز. برای رفتن به مراسم آغاز اردو،از پادگان عمار تا حسینیه حاج همت زیر بارون قدم زدم. توی مسیر به سوالاتی که تو ذهنم بود فکر می کردم... به این که چرا اسلام... چرا شیعه...

تو مسیر پرچم های سبز " یا ابالفضل" و " یا حسین"  زیر بارون تاب می خورد و با تاب خوردنش دل آدمو می برد ... رقص عشق زیر بارون لطیف جنوب... گفتم ببین  این همه شهید به دستور اسلام و به تبعیت از ولایت رفتن زیر آتیش... این همه جانباز...این همه شهید گمنام... مفقودالاثر... تو که از یه لباس، از یه گوشی یا... نمی تونی بگذری! خوب می تونی بفهمی از جان گذشتن یعنی چی...  دشمن میخواد " دین و ایمانت"  رو از تو بگیره تا وقتی که حمله کرد کسی نباشه جلوش وایسه... چون این ایستادن ها ایمان به خدا و وعده هایش و توسل به ائمه می خواد...  یکی از ویژگی های بارز شهدا توسل به ائمه بوده … باید دلت، دلباخته خدا باشه تا بتونی در راهش جان بدی، برای بیان دلباختگی ارتباط لازمه و مناجات و نماز کلید ارتباط با خداست...

از دوکوهه راهی گردان تخریب شدیم. از اونجا هم به پادگان حمید. یکی یکی به مناطق عملیاتی می ریم. راویان از عملیات ها تعریف می کنند و مداحان از خصلت شهدا. اما من به خودم فکر می کنم. اینجا هیچی نیست... نه هیاهوی شهر نه دغدغه های اون، نه فکر اینترنت و لباس و حرف مردم و... خدایا اینجا فقط منم و تو... تو مسیرهایی که به این سرزمین ها میریم و وقتی پاهامو میزارم رو خاکهایی که روزهایی نه چندان دور، حماسه ها آفریده و چه بسیار خاکیانی رو که افلاکی کرده، تمام ذهنم درگیره. با نفس خودم در گیرم. به خودم می گم، عاشق اگه از معشوق رنگی نگیرد عاشق نیست. شهدا عاشق بودن. عاشق اسلام و ائمه و کربلا... برای همین رنگ کربلایی ها رو گرفتن. همرنگ و همراه یاران امام حسین (ع) شدن ... تو که می گی عاشق کربلایی ، عاشق امام رضا هستی، چقدر رنگشونو گرفتی؟

معبر زدن یعنی قدم به قدم شهید دادن تا راه باز بشه و گردان از روی اون عبور کنه. یعنی یه عده باید از جانشون بگذرن... اما تو چی ؟ از چی میخوای بگذری؟ چقدر می تونی بگذری؟ تو چقدر برای حفظ دینت زحمت می کشی... چقدر به خودت زحمت میدی.. چقدر به نفست می گی نه... به خاطر خدا نه... چقدر.!!!

غلام همت آنم که زیر چرخ کبود /  ز هرچه رنگ تعلق پذیرد آزاد است.

میبینی وقتی میای پای حساب، خودت هم شرمنده میشی... ناگهان چقدر زود دیر می شود... بجنب ... قبل از اینکه دیر بشه... هنر این است که بمیری قبل از اینکه بمیرانندت...

تو خیلی زود می شکنی اما میدونی چرا شهدا تونستند در برابر همه مشکلات طاقت بیارند؟ چون با خدا معامله کردن، به خدا وصل بودن... تو هم وصل شو... به خدا وصل شو ... چطوری؟ از طریق واسطه هاش... قرآن و اهل بیت پیامبر... یاران و اصحابش. شهدا رفیق خدا و یار پیامبر هستن... میدونی چرا... چون برای عمل به دستور او، به فرمان ولی فقیه ، برای حفظ دین و مملکت اسلامی رفتن ...

باید با دو بال ایمان و عقل حرکت کنی تا بتوی موفق بشی. بین این دو باید تعادل برقرار باشه و اگر هر کدام رو نادیده بگیری شکست می خوری... مرز بین شرک و توحید "از اویی" و "به سوی اویی" هست...انا لله و انا الیه راجعون... شهدا چراغ هدایت اند... از این چراغ ها استفاده کن تا به قرب الهی برسی... تو اعمالشون، افکارشون و راهشون تأمل کن. شهدا تو اون خاک و خون نمازشون رو اول وقت می خوندن ، پس به نماز و اول وقت خوندنش اهمیت ویژه بده... به نماز نگو کار دارم بلکه به کارها بگو وقت نمازه.

روز چهارم اردو به دهلاویه رسیدیم. مقر شهید چمران...

سلام بر تو ای شهید چمران... سلام بر راهت. راهی که پر از نور خداست.. از وقتی اومدم اینجا همش دارم به خودم می گم بیست و چند سال از عمرت گذشته ... این عمر رو کجا گذروندی؟چه کردی؟ حیف ، حیف از لحظاتی که همه فکر تو رو مدل لباس، رنگ و آخرین مدل کیف و کفش و ... پرکرده بود. چه لحظات نابی... چه وقتایی که صرف گشتن تو بازارها کردی ...گاهی چندین روز درگیر بودی، از این مغازه به اون مغازه... از این بازار به اون بازار ... چقدر تو اینترنت مدلهای مختلف رو سرچ کن... که چی بشه؟ چه خبره؟

میخوام یه لباس بخرم که 5-6 ماه بپوشمش... می خوام کیف و کفشم ست باشه باهم!!!

این چیزا هم مهمه نه اینکه مهم نباشه اما نه تا این حد که بخش زیادی از وقتت رو به خودش اختصاص بده ...اینقدر برای این مسائل وقت گذاشته بودی که شده بودن یکی از مهمترین  ضروریات زندگیت... شیک و تمیز بودن لازمه، اما نه در حدی که تو رو از کارای اصلی زندگیت بندازه... روی بعضی از خواهش های دلت پابذار تا ضرر نکنی.. ارزش عمرت و جوونیت خیلی بیشتر از ایناست ...

صورت زیبای ظاهر هیچ نیست / ای برادر سیرت زیبا بیار

شهید چمران رو نگاه کن، از زندگیش درس بگیر... کسی هست که بهترین موقعیت رو تو آمریکا رها می کنه میاد ایران...میاد دفاع کنه از خاکش... میاد دهلاویه... جایی که جزو قلمرو اسلامی کشورش بوده... سایه دین اسلام توش طنین انداز بوده ... اون وقت تو چیکار میکنی ؟ از دنیا چی میخوای؟ از خدا چی میخوای؟ هدفت چیه؟

دنیا همه هیچ و اهل دنیا همه هیچ / ای هیچ برای هیچ به خود مپیچ

میدونی چرا شهید چمران جزء ستاره های ایرانه؟ چون عمل و اخلاصش بیشتر از حرفاش بوده،  بیشتر از ادعاش بوده. این یکی از مهمترین خصوصیاتی هست که داشتن اون بر یک مسلمان واقعی لازمه.

اکثر مناطق عملیاتی رو رفتیم. مهلت شش روزه ما در وادی عاشقان داره تموم میشه. شهدا دارن سفره های رزقو جمع می کنن. نور خدا رو دیدی؟ صدای خدا رو شنیدی؟ ازشون بخواه کمکت کنن که دنباله رو راهشون باشی. جزء نسل تشکیل دهنده تمدن اسلامی باشی... سفر تموم شد، اما راه تموم نشده که هیچ، راه تو تازه آغاز شده ... از خودشون بخواه تا کمکت کنن ..

خدای من، تو که تا حالا  با نور عشق تغذیه ام کردی، دیگه گرسنه ام نذار و باران یقینت رو روی زمین خشکیده قلبم ببار. الهی و ربی من لی غیرک؟! خدایا ازت میخوام کمکم کنی دنباله رو راه شهدا باشم .. راهی که طی کنندگانش از شر هوا و هوس رها شدن... راه کسانی که پرده جهل رو از روی چشماشون برداشتی ... خدایا این نفس سرکشم، دست به دست هوا و هوسم داده و دنیا رو چنان برام زینت داده که دیوار کشیده بین من و تو... خدایا آنی و کمتر از آنی منو به خودم واگذار نکن. منو در کارگاه یکتایی خودت صیقل بده. همان طور که این شهدا رو صیقل دادی....خدایا به تنهایی نمی تونم قدمی از قدم بردارم، که دراز است ره مقصد و من نو سفرم. پس همراهی ام کن ... آمین.

  • ۹۳/۰۱/۱۴
  • علی اکبر مظاهری

شهدا

راهیان نور

مناطق جنگی

نظرات  (۶)

  • پرستوی مهاجر
  • سلام
    منتظر حضوریم

    عالی بود. اونجا واقعا میفهمیم اسلام و دینمون چی هست و چقدر براش زحمت کشیده شده ولی ما اصلا تو این وادیا نیستیم.

    هزار هزار چشم مست
    هزار هزار تا گونه
    هزار هزار هزاران

    نگاه عاشقونه


    هزار هزار محاسن
    یا خونی شد یا که سوخت
    هزاران دل عاشق

    که توی سینه افروخت


    هزار هزاران پدر
    هزار هزار تا مادر
    هزار هزار محبت

    هزار هزار تا همسر
    هزار هزاران رفیق
    هزار هزار برادر

    هزار هزار تا فرزند
    هزار هزار تا خواهر


    هزار هزار رفاقت

    هزار هزار معرفت
    هزار هزار تا عاشق
    هزار هزار تا رافت

    هزار هزار تا نامزد
    هزار هزار اهل دل
    هزار هزار طراوت

    هزار هزار بسیجی
    هزار هزار پرنده

    هزار هزار پهلوون
    هزار هزار همخونه
    رفتن که ما بمونیم
    رفتن که دین بمونه

  • بلور خراسانی
  • سلام دوست عزیز. مطلبتان را خواندم. شدت خواستن تان در نوشته تان هویداست. همه آنهایی که گفتید درست است در این میان یک چیزش حرف من هم هست: رمز ماندگاری امثال شهید چمران عمل است نه حرف!

    آرزو میکنم به خواسته تان برسید.

    یا علی

    با سلام بر شهدای گذشته و آینده
    عالی بود. 
    خیلی متن کاملی بود هم از نظر بیان و هم از نظر مفهوم.
    بنده به شخصه خیلی استفاده کردم.
    متن هم نکات تفکری خوبی داشت و هم نکات عملی و طهارتی خوبی رو به مخاطب می ده.
    ممنون خیلی عالی بود
    یا علی

    سلام برآنهایی که از نفس افتادند تا ما از نفس نیفتیم،

    قامت راست کردند تا ما قامت خم نکنیم،

    به خاک افتادند تا ما به خاک نیفتیم،

    سلام بر آنهایی که رفتند تا بمانند و نماندند تا بمیرند.

    سلام بر شهدا!

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">