سخنی با زنان
» موازنه نیروها
آیا زنان و مردان، در آغاز و استمرار و دوام حیات جنسی و عاطفی، برابرند؟
بله، تقریباً برابرند. امّا چون زنان لطیفترند، شکنندهترند. شاخۀ تُرد، زودتر میشکند و گل رز، آسیب پذیرتر از درخت سرو است و آن کس که بیشتر آسیب بخورد، شکستهتر میشود و آن کس که شکستهتر شود، عمر حیات جنسیاش کوتاهتر میشود. از این رو باید چارهای اندیشید....
خانمها بیش از آقایان نگران میشوند. بیشتر غصّه میخورند. بیشتر دلواپس میشوند. بیشتر به جزئیات زندگی توجه میکنند. مادران، بیش از پدران، به فرزندان میپردازند. بیشتر در اندیشۀ تربیتشاناند. به تحصیلاتشان بیشتر توجه میکنند. در غذا دادن، از دهان خود میگیرند و به دهان فرزندان میگذارند. مادران، خود را موظف به غمخواری فرزندان میدانند. برایشان آرزوهای بسیار دارند. در اندوههایشان اندوهگین میشوند. اینها بارهایی است بر گردۀ جان زنان که کمرشان را زودتر خم میکند. از این رو باید در اندیشۀ چاره بود.
خانم، در آغاز، زودتر از آقا به بلوغ جنسی میرسد و در پایان، زودتر به پایان خطّ باروری میرسد؛ یعنی زمان یائسگی. از این رو باید به فکر جبران بود.
پرسش و پاسخی
پرسش: آیا زن ذاتاً چنین است که بیشتر نگرانتر باشد و غمخوارتر، دلواپستر، جزئی نگرتر، اندیشناکتر، اندوهگینتر ... و در نتیجه شکنندهتر؟
پاسخ: آری و نه.
امّا آری: زن ذاتاً لطیفتر است و جزئی نگرتر و نگرانتر دربارۀ سلامت و سعادت و عاقبت فرزندان. نیز زودتر بالغ شدن و زودتر از چرخۀ باروری خارج شدن (رسیدن به یائسگی). نیز برخی تفاوتهای دیگر که در آفرینش او لحاظ شده است.
امّا نه: بخشی از عوامل شکنندۀ زنان، برآمده از یک فرهنگ نادرست است که نسل به نسل پیش آمده و پیش میرود. دخترها آنها را از مادران و خانمهای دیگر خانواده و زنان جامعه میآموزند و به دختران نسل بعد انتقال میدهند.
مثلاً زنان میپندارند نگران بودن برای فرزندان و غصه خواری برای ایشان یک فضیلت است؛ که چنین نیست. نظافت وسواس گونه را پاکیزگی میدانند؛ که نیست، بلکه شبیه بیماری است. نظم افراطی در امور خانه را کدبانویی میدانند؛ که چنین نیست، بلکه مشقّت کشیدن نابجا است.
تمرکز بر رفتار فرزندان و تذکّر دادن زیاد به آنان را تربیت میدانند؛ که نیست، بلکه ضد تربیت است. دقیق شدن در درسهای فرزندان و کمک کردنهای بیش از نیاز به آنان را آموزش و نیکخواهی میدانند؛ که چنین نیست، بلکه کلافه کردن بچههاست و نتیجۀ معکوس میدهد. غذا را از خود کاستن و به فرزندان افزودن را ایثار میدانند؛ که چنین نیست، بلکه سبب کاهش نیروی مادر و افزایش بیش از حدّ نیروی فرزند و اضافۀ وزن او میمیشود و چاقی بیمارگونۀ فرزند و نحیفی رنجورانۀ مادر را در پی دارد. انجام تشریفات و برپایی مجالس بسیار و پذیرایی فراوان از دیگران را شایستگی میدانند؛ که چنین نیست؛ بلکه بیهوده کاری و اسراف و خودفرسودن است.
سخن اصلی
ناصحانه و نیکخواهانه به خانمها میگویم: نشاط خود را حفظ کنید. خود را از پا نیندازید. باید تا آخر عمر، موازنه میان شما و همسرتان برقرار باشد. اگر شما شکسته شوید و مردتان شاداب باشد، نمیتوانید پاسخگوی نیازهای عاطفی و جنسی او باشید؛ آنگاه است که «بالانس چرخ های زندگی تان» به هم میخورد و کار خراب میشود. صلاح در این است که این بالانس، تا آخر زندگی مشترک، برقرار باشد.
اگر مرد سالم باشد، قوای جنسیاش بیشتر دوام میآورد. خود را فرسوده نکنید که نتوانید همتای او باشید. همتایی، فقط نیاز آغاز زندگی نیست، بلکه در ادامه زندگی و دوران میانسالی و کهنسالی نیز لازم است. انرژی خود را بیهوده هدر ندهید. شادابیتان را مصرف بیجا نکنید. زیباییتان را نبازید. تا همیشۀ زندگی به این امتیازها نیاز دارید.
ما، دربارۀ همتایی در انتخاب همسر، در آغاز زندگی مشترک، بسیار میاندیشیم و فراوان دادِ سخن میدهیم؛ امّا دربارۀ همتایی زن و شوهر، در ادامۀ زندگی و دورانهای دیگر زندگی زن و شوهری کمتر سخن میگوییم و میشنویم و مینویسیم. شما زنان خود را واپایید. از قوایتان محافظت کنید، در آینده به آنها بسیار نیاز دارید.
- ۹۵/۰۲/۰۳