خاطرات یک عارف (۲)
مسافت نزدیک
«غریب» برایم نوشته است:
امروز، میان نماز ظهر و عصر، دعای ابوحمزه - از امام سجاد علیهالسلام - را خواندم.
در برخی از دعاها و مناجاتها قید زمان و مکان را برمیدارم؛ یکی از آنها همین دعای ابوحمزه است. مناجات شعبانیه، دعای کمیل، و مناجات خمسعشر نیز اینگونهاند. برای خواندن اینها نباید در انتظار فلان زمان یا رسیدن به فلان مکان بود.
در دعای ابوحمزه، وقتی به جمله «ان َالراحل إلَیکَ قَریبُ المَسافَةِ؛ آنکس که بهسوی تو آید، راهش نزدیک است» رسیدم، چشمهٔ چشمم جوشید!
برخی از فیلسوفان و معلمان اخلاق، راه رسیدن به خدا را دور مینمایانند؛ آنقدر دور که آدمی از رسیدن به پایان راه ناامید میشود. ایشان خدا را پشت ابرهای بالا بالای آسمان پنهان میکنند و، بهصراحت یا بهکنایت، میگویند که دست در دامان خدا افکندن یا محال است یا شبیه به محال.
یکی از ایشان میگفت: پاکیزهکردن جان و رسیدن به خدای رحمان، مانند کندن چاه است با مژگان چشم؛ یعنی محال!
اما امام سجاد علیهالسلام میفرماید: راه رسیدن به خدا نزدیک، و آرزوی سر بر دامانش نهادن، دستیافتنی است؛ «إنَّ الرّاحِلَ إلَیکَ قَریبُ المَسافَةِ».
- ۹۸/۰۲/۱۱