بدترین سرزنشها (۲)
بدترین سرزنشها (۲)
در خانهماندگان
نویسنده و مشاور: علیاکبر مظاهری
در خانهماندگان، کیاناند؟
۱. دختران و پسرانی که ازدواجشان دیر شده است (که ای بسا خود والدین سبب تاخیر ازدواجشان شدهاند). ایشان را باید روی چشمانمان نگه داریم. هرکنایهای جانشان را میرنجاند. و چه بسا که از خانه گریزانشان میکند.
وزن ملامت بر ایشان، چندین بار سنگینتر است از سرزنش کودکان و نوجوانان و دیگران. اینان، خود، در درونشان احساس «گویا زیادی هستم» میکنند. توجه دارند که در این زمان باید با همسر و در منزلی دیگر باشند. این احساس، رنجبار است. مراقب باشیم که ما، بر این رنج، نیفزاییم. برخی از والدین، نه! بسیاری از ایشان، به این مظلومان نیش میزنند؛ نیشهای نیمآشکار یا آشکارا. گاهی در لباس شوخی، گاهی به الفاظ جدی.
بنابرمثال: مادر به دختر بزرگش میگوید: من همسال تو که بودم، دوتا بچه داشتم (سرزنش جدی). یا: آرزو دارم در لباس عروس ببینمت، اما حیف که نه شانس من باز میشود، نه بخت تو (سرزنش شوخی).
یا پدر به پسر میگوید: روزگار گرانی است. اگر فقط من و مادرت بودیم، حقوقم کافی بود، اما... و سکوتی اسفبار میکند (ملامت جدی). یا: من، هم برای پدرم عصای دست بودم، هم برای پسرم؛ ثواب دوسویه (ملامت جدی).
ما که میدانیم تقصیر تأخیر ازدواج ایشان، برعهدهٔ خودشان نیست. اکنون در جامعهٔ ما چند میلیون پسر و دختر داریم که زمان ازدواجشان دیر شده است. بیشترین مسئولیت این تأخیر بر عهدهٔ دیگران است؛ حدود هشتاد درصد. دختران و پسران نیز سهمی دارند؛ حدود بیست درصد. بنابراین، ناجوانمردانه است که وزن سنگین صددرصدی این بار گران را بر دوش نحیف جوانانمان بیندازیم. سرزنشکردن دختر و پسری که در خانهٔ پدر-مادری ماندهاند، خلاف انصاف است، و خلاف مروت، و خلاف تقوا.
🌸 بیایید گلهای بوستان زندگیمان را، که خودمان کاشتهایم و خودمان پرورش دادهایم، پژمرده نکنیم.
۲۶ مرداد ۱۴۰۱
http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
- ۰۱/۰۵/۲۹