عرفان ناب (۶)
عرفان ناب (۶)
نویسنده: #علی_اکبر_مظاهری
به من پناه آورید!
خداوند رحمان به مردمان میفرماید:
یَابنَ آدَمَ!
۱. کُلُّکُم ضآلُّ إِلاّ مَن هَدَیتُهُ.
۲. وَ کُلُّکُم مَریضٌ إِلاّ مَن شَفَیتُهُ.
۳. وَ کُلُّکُم فَقیرٌ إِلاّ مَن أَغنَیتُهُ.
۴. وَ کُلُّکُم هالِکٌ إِلاّ مَن أَنجَیتُهُ.
۵. وَ کُلُّکُم مُسیئٌ إِلاّ مَن عَصَمتُهُ.
۶. فَتُوبُوا إِلَیَّ أَرحَمکُم.
۷. وَ لا تَهتِکُوا أَستارَکُم عِندَ مَن لا یَخفى عَلَیهِ أَسرارُکُم. ۱
ای فرزندان آدم!
۱. همهتان گمراهید، مگر آن کس که من هدایتش کنم.
۲. و همهتان بیمارید، مگر آن کس که من شفایش دهم.
٣. و همهتان بینوایید، مگر آن کس که من بینیازش کنم.
۴. و همهتان هلاکید، مگر آن کس که من نجاتش دهم.
۵. و همهتان بدکارید، مگر آن کس که من صیانتش کنم و از تبهکاری بازش دارم.
۶. پس (اکنون که چنینید و پی عنایت من، راه به جایی نمیبرید)، به سوی من باز آیید (و به دژ استوارم پناه آورید) تا رحمتتان کنم.
۷. و پردههای (عفت و عصمت) خویش را در پیشگاه کسی که اسرارتان بر او پوشیده نیست، ندرید.
در دامان خدا
انسان، بدون پیوند با خداوند و آویختن به دامان عنایت او، هیچ است؛ همانند قطرهٔ دورافتاده از دریا، که هیچش قرار و امان نیست و همواره با نیستی و تباهی، قرین است و یگانه راه نجات و امانش پیوستن با دریاست و جایگرفتن در آغوش اقیانوس؛ و آنگاه است که «دریاوَش» میشود.
باد ما و بود ما از داد توست
هستی ما جمله از ایجاد توست
آدمیان، از آغاز آفرینش تا اکنون، راههای بسیاری را برای دستیابی به سعادت، پیمودهاند و وادیهای گوناگون را گشتهاند و مسلکها و مکتبهای فراوان و جورواجوری را تجربه کردهاند و اینک نیز همچنان در حال تجربهاند؛ اما آنگونه که تاریخ نشان میدهد و قرآن کریم از سرگذشت پیشینیان پرده برمیدارد، همهٔ راههایشان به «بیراهه» رسیده و تمامی تجربههایشان به «شکست» انجامیده است، مگر راهی که خداوند نمایانده باشد و آیینی که پیامبران از جانب پروردگار آدمیان آورده باشند.
اشارت مصلحان
مصلحان صالح و فرزانگان اندیشمند نیز همواره مردمان را به همین سو هدایت کردهاند و هرگاه بشریت را سرگشته یافتهاند و آدمیان را در گرداب و غرقاب دیدهاند، انگشت هدایتشان عالم قدس را نشانه رفته است. و تا ابد و همیشهٔ تاریخ حیات انسان، راه رستگاری و کشتی نجات، همین است و آدمی، تنها در دامان مهر خداوند، امان مییابد.
وَ إِلَى اللهِ المَصیرُ وَ هُوَ الغایَةُ القُصوى؛
سرنوشت و جهتگیری حیات، به سوی خداوند است و همو برترین هدف است.
زندگی، بیدوست، جانفرسودن است
مرگِ حاضر، غایب از حق بودن است
عمر و مرگ، این هر دو، با حق خوش بُوَد
بیخدا، آب حیات، آتش بُوَد
۴ مهر ۱۴۰۱
۱. کلمةالله، صفحه ۴۵۹.
🌍 zil.ink/mazaheriesfahani
- ۰۱/۰۹/۰۷