این چهار فرزند!
این چهار فرزند!
نویسنده: علیاکبر مظاهری
♦️جنگ و صلح همسران (۲۷)
خانوادهای را میشناسم که چهار فرزند دارند. از مراجعانم هستند. از جوانب گوناگون زندگیشان باخبرم. هر چهار فرزند، اعصاب و روانشان خراب است؛ بیاستثنا. هر چهار فرزند، مراجعه به روانپزشک دارند؛ بیاستثنا.
چرا چنیناند؟ بسیار کاویدم که ریشههای بیماریهای عصبی و روانی آنان را بیابم. آیا یافتم؟ بله. «ریشهها» نبود. تنها یک ریشه بود؛ دعواهای پدر و مادر!
این پدر و مادر، بر سر هیچها و پوچها، در بسیاری از زمانها، با هم دعوا میکردند؛ مجادلهها، انتقادها، گیردادنها، به همدیگر یریدنها، دشنامگوییها، کتککاریها.
بنابرمثال: این که برخیها میگویند: «حاصل ازدواج فلانی با فلانی، چند دختر و چند پسر است»، من میگویم: حاصل ازدواج این دو همسر، چهار فرزند بیمار است؛ بیمارانی رنجور، افسرده، پراضطراب، دلمرده، وسواسی، ناامید.
جنایتکاران بزرگ
راستی کدام جنایتکار میتواند با چهار انسان، چنین کند؟
جنگ؟
ما جنگزدههایمان را دیدیم. از جنگ، آسیب خوردند، اما هرگز هیچ خانوادهای را ندیدیم که هر چهار فرزندشان عصبی و روانی شده باشند.
هرچه اندیشیدم، تحقیق کردم، کاوشهای میدانی کردم، مشاورههایم را کاویدم، هیچ عاملی را چندان نیرومند نیافتم که بتواند بهتنهایی هر چهار فرزند یک خانواده را چنین بر زمین بزند. دعواهای پدر و مادر، نزد فرزند، نیروی تخریبش از همه عاملهای ویرانگر دیگر، بیشتر است. جان و روان فرزندان را ویران میکند. حتی جسم آنان را. جسم و جان، بر هم اثر میگذارند. از هم اثر میپذیرند.
سخنی درشت
بر زبان و قلم برخی از روانشناسان، سخنی هست که تردید داشتم آن را بیان کنم. اندیشیدم. گاهی مصمم، گاهی منصرف میشدم که آیا بگویم؟ آیا بنویسم؟ حقا که بیان آن هولناک است. اما سرانجام، بر تردیدم غلبه کردم و عزمم را بر بیان آن، جزم کردم. به این امید که در دل پدری و مادری لرزهای افکند و سبب شود چماق دعوا را دور اندازند.
آن سخن تلخ و درشت، این است:
«هر دعوای پدر و مادر، نزد فرزند، به اندازهٔ یک تجاوز جنسی، به او آسیب میزند.»
بیاییم از خدا پروا گیریم.
۲۵ اسفند ۱۴۰۱
🌐 zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
- ۰۲/۰۱/۲۲