وبسایت علی اکبر مظاهری

mazaheriesfahani@gmail.com
وبسایت علی اکبر مظاهری

mazaheriesfahani@gmail.com

مشاور و مدرس حوزه و دانشگاه

کانال تلگرام از زبان مشاور
جهت دیدن کانال تلگرام "از زبان مشاور" روی عکس کلیک کنید
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
بایگانی

پس از طلاق

جمعه, ۱۳ مرداد ۱۴۰۲، ۰۵:۵۸ ب.ظ

#نویسنده_و_مشاور:

#علی_اکبر_مظاهری

🔏 دوران بازسازی

🩸 اشاره

می‌خواستم در آغاز فصل پس از طلاق، ابتدا پاره‌ای از مصیبت‌هایی که بر سر و جان «طلاقیان» آوار می‌شود را بنویسم، اما قلم نگه داشتم، صبوری ورزیدم، به تأخیر افکندم؛ زیرا نمایاندن تلخی‌های فراوان، روان را تلخ می‌کند. و ترسیدم که جان طلاقیان، ملول‌تر شود. لابه‌لای نوشته‌های پیشین، پاره‌هایی از تلخی‌ها و تلخکامی‌های طلاق و طلاقیان را نمایاندیم.
اگرچه نمایاندن تلخی‌ها، برای درمان آن‌هاست، اما خوف این هست که بیان ناگواری‌های انبوه، به ناگواری شدید روان بینجامد، روح را فلج کند، اراده را سست کند، از امید به آینده بکاهد. ازاین‌رو بر این شدم که ابتدا، طرح‌هایی برای بازسازی زندگی پس از طلاق را مطرح کنم تا «طلاق‌کاران»، کمر راست کنند و همّت افرازند و طرحی نو دراندازند.
به امید خدا.

💟 دوران بازسازی زندگی

ما، همگی‌مان، زلزله‌زدگان و جنگ‌زدگان را دیده‌ایم یا حکایت آنان را شنیده‌ایم.
پس از زلزله و جنگ، که دیارها ویران شده، خانه‌ها آوار شده، نمای شهرها و محله‌ها «مرگ‌نما» شده است، دو کار می‌توان کرد:

۱. نشستن و گریستن

بنشینیم و بر ویرانی‌ها بنگریم؛ اندوه خوریم، حسرت بر جان بریزیم، آوارها را بر سر خودمان واریزیم، آوارگان را رها کنیم، در انتظار مرگ بمانیم.
این کار، اگرچه به‌ظاهر زحمت ندارد، اما به‌واقع، خسارت‌بار است، کار خردمندان نیست، کردار امیدمندان نیست، عقل و شرع به آن فتوا نمی‌دهند، اخلاق و ایمان و وجدان، بر آن مُهر تایید نمی‌زنند.

۲. طرحی نو درانداختن

برخیزیم و ایستاده به ویرانی‌ها نگاه کنیم. آن‌گاه عزم‌مان را بر آبادانی دوباره، جزم کنیم. به سر پاکردن مجدد کاشانه‌ها بیندیشیم. کاردانان را به یاری طلبیم؛ تا پس از زمانی نه‌چندان‌ دراز، شهرها آباد شوند، خانه‌ها قامت افرازند، رایحهٔ زندگی، جان‌ها را بنوازد. این کار، اگرچه به‌ظاهر پُرزحمت است، اما به‌واقع، پُرمنفعت است. کار خردمندان است. کردار امیدمندان است. عقل و شرع به آن فتوا می‌دهند. اخلاق و ایمان و وجدان بر آن مُهر تایید می‌نهند.
پس از طلاق می‌توان یکی از این دو کار را کرد. کار اول، نمی‌شاید و نمی‌باید. کار دوم، می‌شاید و می‌باید.

⭕️ کار دوم

اکنون که طلاقیان، به هردلیل، کاشانهٔ پیشینِشان را ویران کرده‌اند؛ چه «نارواها»، چه «رواها»، زمان بازسازی است. زندگی، «تعطیل‌پذیر» نیست. رود روان زندگانی این‌جهانی، همیشه روان است. تعطیل‌کردن آن به صلاح نیست. بازداشتن جریان رود، ای‌بسا که خشکی چشمه را سبب شود. نباید چشمه را خشکاند. ما آدمیان، مسافران «همیشه‌روان»ایم، تا این که به سرمنزل موعود؛ آغوش خداوند، برسیم و آنجا بیارامیم.

💢 طرحی نو دراندازیم

یکم: بازگشت به همسر پیشین

ما بر آنیم که همسر پیشین، بهترین گزینه برای بازگشت است. بیشتر طلاق‌ها، آمیختهٔ با خشم است و خستگی و درماندگی. پس از طلاق، با گذشت اندکی از زمان، ‌خشم‌ها فرومی‌نشیند. از خستگی‌ها کاسته می‌شود. عقل‌ها به سرها باز می‌گردد. در این‌گاه است که طلاقیان، به بازنگری گذشته می‌پردازند. و ای‌بسا که می‌یابند همسر سابق‌شان آنقدرها هم بد نبود.

❇️ توجه! «طلاق رَجعی» را به «طلاق خُلعی»، بدل نکنیم.

اسلام، دین حکمت است. نوع طلاق اصلی، همانا «طلاق رجعی» است؛ یعنی تا گذر از زمان «عدّه»، که به درازای چند ماه است، می‌توان به زندگی بازگشت؛ بدون نیاز به عقد مجدد. این فرصت، فرصتی خردمندانه است. نباید آن را تباه کرد.
برخی از وکیلان دادگاه، که تعدادشان اندک نیست، به زوج‌های طلاقی، به‌ویژه خانم‌ها، یاد می‌دهند که «طلاق رَجعی» را به «طلاق خُلعی» بدل کنند؛ که عدّه دارد، اما رجوع ندارد. این کار، نارو است، خلاف حکمت است، خلاف مصلحت است، خلاف رضای شریعت است. زوج‌ها، به گاه طلاق، عصبانی‌اند. خشمگین‌اند. خشم‌شان، چشم عقل‌شان را کم‌بینا یا نابینا کرده است. خداوند حکیم، «فرصت عدّه» را برای فروکشیدن خشم نهاده است. این فرصت تجدید نظر را نسوزانیم.
یادتان آورم که قبلاً گفتیم: هشتاددرصد؛ هشت نفر از ده نفر، چهارنفر از پنج‌نفر، از لحظهٔ طلاق تا دو سال بعد از آن، پشیمان می‌شوند. این را در مشاوره‌هایم دیده‌ام. یکی از فلسفه‌های قرار دادن عدّهٔ پس از طلاق، با همین هدف است. خشم آدمی، از لحظهٔ طلاق، تا چندروز، چندهفته، چندماه پس از آن، فرومی‌نشیند؛ بسته به میزان خشم. بگذاریم این فرصت حکیمانه، ثمر دهد. آن را هدر نکنیم. سوزاندن فرصت عدّه، به زیان همسران است، به‌ویژه برای خانم‌ها.
🔻 این نمونهٔ اسف‌انگیز، از صدها نمونه، را ببینید:

♦️ مادر و دختر درمانده

🔹 از زبان مشاور

🔸 مشاورهٔ طلاق

خانم «ندیمانی»، با داشتن یک دختر هفت‌ساله، از آقای «شتابانی»، طلاق گرفت. وکیلان به او یاد داده بودند طلاقش را از «رجعی» به «خ‍ُلعی» بدل کند و کرد. حضانت فرزند را نیز گرفته بود. خانم، یک‌ماه پس از طلاق، به مشاوره آمد. پشیمان بود و پریشان. کودک را نیز با خود آورده بود. درماندگی، از سر و رویشان می‌بارید.
او گفت: «حماقت (...ریت) کردم. مثل ...گ پشیمانم. چه کنم؟» و به گریه افتاد. کودک نیز بغضش ترکید. ایشان را به آرامش دعوت کردم و از خانم خواستم واضح، توضیح دهد.
گفت «با همسرم، بر سر مسائل هیچ و پوچ، دعوا می‌کردیم. تا این‌که خسته و عصبانی شدم و درخواست طلاق دادم. مراحل طلاق را گذراندیم و جدا شدیم. چند روز که گذشت، تردید کردم. پس از دوهفته، پشیمان کامل شدم. پشیمانی‌ام را به عمویم، که مرد دانایی است و مخالف طلاقم بود، گفتم. عمو گفت که بیایم پیش شما برای مشاوره. حالا شما می‌گویید چه کنم؟»
با پرسش‌هایی که از خانم کردم و پاسخ‌هایی که از او شنیدم، دانستم که طلاق‌شان «ناروا» بوده و خانم عمیقاً پشیمان است.
همان‌وقت، همان‌جا، با آقای شتابانی تماس گرفتم و او را به مشاوره دعوت کردم برای اصلاح و بازگرداندن زندگی‌شان. او گفت: «پس از طلاق، که به خواستهٔ خانم، خُلعی شد، من زندگی را تمام‌شده دیدم و دیگر امیدی به رجوع نداشتم و به دنبال ایجاد زندگی جدید رفتم. حالا یک‌هفته‌ای است که با خانمی دیگر ازدواج کرده‌ام.»

❤️‍🔥 آه از نهادم برآمد. جگرم سوخت. راه بازگشتی نبود!

۳ مرداد ۱۴۰۲

ما را در رسانه‌هایمان دنبال کنید 👇
http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1

  • ۰۲/۰۵/۱۳
  • علی اکبر مظاهری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">