وبسایت علی اکبر مظاهری

mazaheriesfahani@gmail.com
وبسایت علی اکبر مظاهری

mazaheriesfahani@gmail.com

مشاور و مدرس حوزه و دانشگاه

کانال تلگرام از زبان مشاور
جهت دیدن کانال تلگرام "از زبان مشاور" روی عکس کلیک کنید
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
بایگانی
۰۹
تیر

دانلود متن دعای عرفه

تنظیم شده به صورت جمله‌جمله
با ترجمه روان و قلم درشت

التماس دعا

  • علی اکبر مظاهری
۰۹
تیر

(از سلسله مباحث جنگ و صلح همسران)

#نویسنده:

#مریم_یوسفی_عزت؛ کارشناس ارشد زبان و ادبیات انگلیسی، مدرس زبان

🔹 از زبان مشاور

🔸 مشاورهٔ خانواده

⭕️ خانمی گفته و پرسیده است:
کتاب‌های «نبرد بی‌برنده» و «جنگ و صلح همسران» را خوانده‌ام.
مطلبی که دانه‌درشت و با تأکید اکید همراه بودند، این‌هاست: استدلال نکنید، مجادله نکنید، انتقاد نکنید، سرزنش نکنید، عیب‌جویی نکنید، عیب‌گویی نکنید.
اکنون مسئله‌‌ای برایمان پیش آمده است که نیازمند راهنمایی‌تانم:
ما، در زندگی، بی‌عیب و خطا نیستیم. زمانی که وارد زندگی همسرانه می‌شویم، خطاها و عیب‌ها نمایان‌تر می‌شوند؛ زیرا همسرم و آنچه که از آنِ اوست، نیمی از زندگی من می‌شود.
بنابراین چگونه اشتباه‌‌های همسرم را به او نگویم؟ یا اگر بناست بگویم، چگونه بگویم؟

🔻 پاسخ ما

مرحبا بر شما که وجودِ همسرتان را نیمی از زندگی‌تان می‌دانید و می‌خواهید با مراعات آن نکته‌ها، زندگی‌تان را بهبود بخشید.
اکنون با دقت، توجه کنید.

⭕️ راهکارها

۱. بی‌طرفانه و منصفانه بنگرید. از کجا معلوم که او اشتباه می‌کند؟ شاید فکر شما، قضاوت شما، عمل شما اشتباه باشد.
اگر چنین است، دیگر جایی برای تذکر باقی نمی‌ماند. آن را از اندیشه‌تان حذف کنید.

۲. اگر به یقین رسیدید که رفتار همسرتان اشتباه است، به زیان رفتار او فکر کنید‌. اگر آسیب جدی‌ای به ریشهٔ زندگی‌تان نمی‌زند، بگذرید. تغافل کنید؛ چشم‌پوشی خردمندانه.

۳. اگر به زیانداربودن رفتار همسرتان مطمئن شدید، آن‌گاه در قالب‌های لطیف و صمیمانه، با او صحبت کنید.
بنابرمثال: با داستانی، حکایتی، لطیفه‌ای، موضوع را برایش قابل درک کنید.
دقت کنید که او را محاکمه نکنید. به دنبال برنده و بازنده نباشید. مدام از اسم اشارهٔ «تو» استفاده نکنید. کاری نکنید که او فکر کند چه گناه بزرگی مرتکب شده و حالا در جایگاه متهم در مقابل قاضی است. سخن‌تان درآمیخته با لطیفهٔ‌های دوستانه باشد. به محض تمام‌شدن مسئله‌‌تان، جو سنگین خانه را عوض کنید. سپس، هردوی‌تان را به کاری که مورد علاقه‌تان (علاقهٔ مشترک همسرانه) است، سرگرم کنید.

۴. گاهی با کسانی روبه‌رو می‌شویم که نمی‌پذیرند ممکن است اشتباهی کنند؛ اطمینان صددرصدی به درستی اعمال‌شان دارند.
بنابراین، با ایشان وارد گفت‌و‌گوی مستقیم نشوید. به گونهٔ غیر مستقیم عمل کنید.
برای مثال: اگر همسرتان ولخرجی افراطی می‌کند، (با گذر از سه مرحله پیشین)، در خانه، سمینارهای ثروت‌سازی را پخش کنید‌. کتابی از آیات و روایات را دربارهٔ مدیریت مالی، جلوی چشم بگذارید. طوری عمل کنید که او ناآگاهانه، به اندیشهٔ مدیریت مالی بیافتد.
مثلاً: این حدیث امام صادق علیه‌السلام را بنویسید و بر در یخچال نصب کنید:
«ضَمِنتُ لِمَنِ اقتَصَدَ أن لایَفتَقِرَ»؛۱
من ضمانت می‌کنم کسی که در مسائل اقتصادی میانه‌روی کند، فقیر نمی‌شود.
دقت! نباید همسرتان قصد و عمدی را از سوی شما احساس کند، وگرنه موضع‌گیری می‌کند و نتیجهٔ مطلوب، حاصل نمی‌شود.

۵. ممکن است خودتان به تنهایی از پسِ این کار برنیایید، یا مسئله‌‌تان، پیچیده است و بی‌تاب‌کننده. در این حال، با مشاوری دانا و توانا مشورت کنید. در جلسات مشاوره، همسرتان را با خود همراه کنید.

۶. اگر می‌گویید: همسر من به هیچ صراطی مستقیم نمی‌شود.
می‌گوییم: پس مسئله را بپذیرید و با آن کنار آیید و مجادله نکنید.
البته اگر مسئله‌‌تان دانه‌درشت است و حل عمیق می‌طلبد، حتما با مشاوری دانا و توانا، مشاوره کنید و آن را حل کنید.

۷. خوبی‌های همسرتان را بکاوید و بجویید و آن‌ها را به چشمش آورید.
مهربانی و قدردانی خالصانه، یکی از راه‌های نفوذ به قلب همسر است.
خداوند مهرورز، مددکارتان باشد.

۳ تیر ۱۴۰۲

۱. الکافی، جلد ۴، صفحهٔ ۵۳

ما را در رسانه‌هایمان دنبال کنید 👇
 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1

  • علی اکبر مظاهری
۰۹
تیر

#نویسنده_و_مشاور:

#علی‌اکبر_مظاهری

⭕️ ریشه‌های طلاق (۱۵)

🔥 تنوع‌طلبی همسران (۱)

💠 بیکرانگی

آدمی، در پاره‌ای از ابعاد وجودی خویش، بیکران است. نه بیکران مطلق! آن که مخصوص خدا است؛ بلکه کرانه‌هایش ناپیدا است. یکی از آن ابعاد، «سیری‌ناپذیری» او است؛ سیری‌ناپذیری در برخی از امور حیات این‌جهانی.
آیا این بیکرانگی، حکیمانه است؟ بله. اما قانونمند است. مدیریت‌طلب است. اکنون به این موضوع فلسفی ورود نمی‌کنیم. می‌رویم بر سر درس خودمان.

تنوع‌طلبی همسران

گوناگونگی، در پاره‌ای از مسائل خانوادگی، نیازمند «مهار» است. اگر این مهارکردن، انجام نپذیرد، از بنیان خانواده، دمار برمی‌آورد؛ پایه‌های آن را لرزان و سپس اصل بنیان را ویران می‌کند. گوناگونه‌طلبی در امور خانوادگی، پرشمار است، اما سخن اکنونی‌ ما دربارهٔ «تنوع‌طلبی جنسی و عاطفی همسران» است. این گوناگونه‌طلبی، دانه‌درشت‌ترین مصداق تنوع طلبی در روابط همسران است.
با دقت، همراهی‌مان کنید.

❇️ ریاضت، قناعت، سعادت

🔹 از زبان مشاور

🔸 مشاورهٔ خانواده

خانمی، از تنوع‌طلبی شوهرش، سخت نالیده و چاره طلبیده است.

🔻 پاسخ ما

۱. آدمی، برای وصول به «سعادت»، نیازمند «ریاضت» است. زندگی این‌جهانی، برای آدمیان، چنان ساخته شده که برداشتن دست از پیشِ لگامِ نفس، فسادانگیز است.
۲. اگر همسران، چه زنان و چه مردان، به جز همسر خویش، به دیگری چشم بدوزند یا دل ببندند (که دل‌بستن، اغلب، پس از چشم‌‌دوختن حاصل می‌‌شود)، زندگی خانوادگی‌شان آسیب می‌بیند.
ازاین‌رو است که خداوند سبحان، به پیامبر رحمت (صلّی‎الله‎علیه‎وآله) فرموده است:
«قُلْ لِلْمُؤمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبصَارِهِمْ وَ یَحفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِکَ أَزْکَى لَهُمْ إِنَّ اللهَ خَبِیرٌ بِمَا یَصنَعُونَ، وَ قُلْ لِلْمُؤمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَ یَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لایَبْدِینَ زِینَتَهُنَّ...»؛
[ای پیامبر ما!] به مردان مؤمن بگو که چشمان‌شان را فروخوابانند و دامان‌شان را پاکیزه گردانند؛ که این برای ایشان پاک‌تر است. خدا بر آنچه می‌کنند، آگاه است؛ و زنان مؤمن را بگو که چشمان‌شان را فروخوابانند و دامان‌شان را پاکیزه گردانند و زیورهایشان را آشکار نکنند... .
(سورهٔ نور، آیهٔ ۳۰ و ۳۱)
۳. تنوع‌طلبی، همه‌جا بد است؛ اما در مسائل شهوانی، بدتر است. شرط ایمان، این است که مرد و زنی که با یکدیگر پیمان همسری بسته‌اند، به آن پیمان پایبند بمانند؛ و شرط خردمندی این است که همسران، از کاشانه‌شان صیانت کنند؛ و شرط شریعت این است که شریعت‌مداران، حریم شریعت را پاس بدارند؛ و شرط دیانت است که دینداران، قناعت ورزند.
افزون‌خواهی، خلاف تقوا است. تنوع‌طلبی، با قناعت، ناسازگار است.
۴. با عشق دیگری به ‌سر کردن، از سهم عشق به همسر می‌کاهد و کاهش این سهم، سستی ارکان خانواده را سبب می‌شود. پس، از سر نیک‌خواهی، به همسران می‌گوییم:
دلارامی که داری دل در او بند
دگر چشم از همه عالم فروبند
۵. مطالب «تنوع‌طلبی همسران» را، که این روزها دارم می‌نویسم و در رسانه‌های‌مان منتشر می‌شود، به‌دقت بخوانید و تا آخر، دنبال کنید، همسرتان نیز بخوانند، تا به نتیجهٔ مطلوب برسیم.
به امید خدا.

{ادامه دارد}

۱ تیر ۱۴۰۲

ما را در رسانه‌هایمان دنبال کنید 👇
http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1

  • علی اکبر مظاهری
۰۹
تیر

#نویسنده_و_مشاور:

#علی‌اکبر_مظاهری

⭕️ وجدان بیدار

خانمی که قصد داشت وکیل بگیرد برای اقدام به طلاق، و با خواندن مطلب «مهلت پنج‌روزه (۱)»، تردید کرد و مطلبی نوشت که در پست «مهلت پنج‌روزه (۲)» منتشر کردیم، اکنون مطلب تازه‌ای نوشته است. ایشان، از میان راهکارها، سه راهکار را عمل کرده است: تردید و توقف، مشاورهٔ با خویشتن، افکندن دست بر دامان خدا.
نوشته‌اش را بخوانیم: 👇
راستش وقتی به عنوان یک مشاور روبروی خودم قرار گرفتم، اول از خودم پرسیدم: سه ویژگی منفی همسرت چیست که تو را وادار به جدایی‌ می‌کند؟
در نگاه اول این طور به نظرم آمد که سه تا کم است و الان باید پشت سر هم تا سی مورد بنویسم. یقین داشتم ویژگی‌های او بدترین صفات ممکن برای یک شوهر است‌، اما غیر از من کسی آنجا نبود؛ هر چه به ذهن و زبانم می‌آمد، نمی‌توانستم بنویسم، چون می‌دیدم من هم در این ویژگی منفی، سهم دارم‌ و بلکه سهم من بیشتر است. می‌ترسیدم که بنویسم و دست خودم رو شود!
وقتی کم آوردم، گفتم: مشکل اصلی این است که دیگر دوستش ندارم و حتی از او متنفرم. دلیل این نفرت، به گذشته برمی‌گردد... .
اما در حال حاضر چیزی نداشتم بگویم، و حتی تعجب می‌کردم از این‌که او چطور توانسته در این مدت، مرا تحمل کند و دَم نزند.
می‌دانید چرا اینقدر حالم بد شده؟ چون خیلی می‌ترسم. تا حالا فکر می‌کردم خدا با من است، اما حالا می‌ترسم من آدم بدی باشم و خدا مرا مؤاخذه کند و عذرم را نپذیرد. و هر چه از بدی‌های او بگویم، از من بپرسد خودت با او چطور رفتار می‌کنی؟
می‌ترسم از اینکه توبهٔ او را قبول کرده باشد و درجهٔ صبر و تحملش از من بالاتر باشد و خدا امتیازات ویژه‌اش را به او بدهد. و یا بعد از طلاق، او خوشبخت‌تر بشود و من تیره روزتر.
چرا خدا را از این زاویه نمی‌دیدم؟
اگر مشاور، همین سؤال را از همسرم می‌پرسید، حق داشت ده‌ها ویژگی واقعاً منفی از من بگوید، ولی چرا من به او اصلاً حق نمی‌دادم؟ و چرا اینقدر زیاد به خودم حق می‌دادم؟
آیا خدا عذر‌های مرا قبول می‌کند؟

🔻 پاسخ ما

مرحبای‌تان می‌گوییم که چنین نیکو عمل کرده‌اید. اکنون چنین کنید:
۱. دیگر خود را شکنجهٔ روانی نکنید. بس است. همین که آگاه شدید و از راه خطا بازگشتید، کافی است. وجدان شما بیدار است. «خودْملامتی»، وجدان‌تان را می‌آزارد. مراقب باشید که ملامت خویشتن، وجدان‌تان را فلج نکند.
۲. به رحمت خدا امید ببندید. شما ایمان‌تان استوار است. با توبه‌ای راستین، امیدتان به رحمت الاهی را بازآفرینی کنید.
۳. به همسرتان مهر بورزید و با هماهنگی با ایشان، بر جراحت‌های زندگی‌تان مرهم نهید و خرابی‌های روابط‌تان را ترمیم و بازسازی کنید.
به‌ امید خدا.

۳۱ خرداد ۱۴۰۲

ما را در رسانه‌هایمان دنبال کنید 👇
 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1

  • علی اکبر مظاهری
۰۹
تیر

#نویسنده_و_مشاور:

#علی‌اکبر_مظاهری

💠 پس از پنج‌روز

از زمان انتشار پست «مهلت پنج‌روزه»، بازتاب‌های امیدبخشی داشته‌ایم و همچنان ادامه دارد.
اما آن «خانم اصلی»، اکنون نوشته است:
سلام و درود بر شمایی که زندگی مرا نجات دادید. مرا و همسر و فرزندانم را از لبِ، به قول خودتان، «درّه‌ای خطردار»، به عقب کشاندید.
فرمودید گزارش کار و احوالم را بدهم تا خوانندگان‌تان نیز بهره بگیرند. بفرمایید:
این پنج روز، که سودمندترین روزهای عمرم بود، چنین گذشت:
۱. «خودمشاوره‌ای» را ادامه دادم. نتایج حیرت‌آوری داشت. اگرچه این کار اکنون برای مسئلهٔ طلاق بود، اما آن را چنان سودمند یافتم که دیگر تا همیشه ادامه می‌دهم.
۲. کتاب «نبرد بی‌برنده» را به‌دقت خواندم. به تعبیر خودتان، آبی بود بر آتش؛ آبی بر آتش ذهنم. آبی بر آتش افتاده بر خرمن زندگی‌مان. معتقدم بر نام این کتاب باید نام‌های دیگری افزود: کشتی نجات، معجزهٔ تغییر اندیشه... . چون رشتهٔ تحصیلی‌ام ادبیات فارسی است، ادبیات کتاب نیز بر دل و ذهنم نشست و بر فایده‌های آن افزود.
۳. با همسرم دربارهٔ مشاوره صحبت کردم. می‌پنداشتم مقاومت کند، اما چون دانست نمی‌خواهم او را به محاکمه بکشانم، بلکه قصد اصلاح زندگی‌مان را دارم، پذیرفت. انتخاب مشاور را به ایشان واگذاشتم. به مشاوری مورد رضایت هردو رسیدیم. دو نوبت مشاوره رفتیم. مشاورمان، به تعبیر شما، «دانا و توانا» بود. طلاق را نفی کرد. ادامهٔ زندگی را پیشنهاد کرد. به رأی ایشان رضایت دادیم؛ رضایتی دوجانبه.
۴. در این پنج روز، دعاهایم را بر حل مسئلهٔ زندگی‌مان متمرکز کردم. امدادهای خدا را، به‌وضوح، یافتم. نیز آرامش دلپذیری برایم حاصل شد. درک می‌کردم که خدا از طلاق‌مان ناراضی است و به اصلاح زندگی‌مان راضی است... .

از طلاق منصرف شدم؛ انصراف کامل. تردیدم به یقین بدل شد. دانستم که این طلاق، ناروا است. به صلاح نیست.
زندگی‌مان را به‌سرعت و با همراهی همسرم، سامان دادم. نه این‌که خود را مجبور به سوختن و ساختن کنم، بلکه دانستم زندگی‌مان نرمال است. جایی برای طلاق وجود ندارد. کانون اندیشه‌ام را که تغییر دادم، دیدم زندگی‌مان خوب است.
اکنون دارم لذت و رضایت بی‌سابقه‌ای را تجربه می‌کنم. خدا را شکر... .
[ایشان، در ادامهٔ نوشته‌شان، از این بنده تشکرهایی کرده‌اند، که فعلاً بماند.]

🔻 پاسخ ما

سلام و تحیت.
خداوند حکیم را بر این نتیجهٔ حکیمانه، سپاس می‌گزارم.
چیزی بر نوشتهٔ شما نمی‌افزایم. همین نوشتهٔ شما، گویا و کافی است.
امیدمان به خدا است.

۲۷ خرداد ۱۴۰۲

ما را در رسانه‌هایمان دنبال کنید 👇
http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1

  • علی اکبر مظاهری
۲۶
خرداد

#نویسنده_و_مشاور:

#علی‌اکبر_مظاهری

⭕️ ریشه‌های طلاق (۱۴)

ما که زمان‌های پیشین را دیده‌ایم، باور نمی‌کردیم روزی جامعهٔ ما، چنین وخیم، گرفتار اعتیاد شود، اما شد. اکنون حجم عظیمی از طلاق‌ها به سبب اعتیاد مردان است. کمتر دیده‌ایم که این بلا، با این حجم، بر سر زنان‌مان آید. زنان نیز معتاد می‌شوند، اما ایشان، در این بلا، بسیار کمتر از مردان، گرفتارند؛ به دلایل ساختاری روحی ایشان و نیز به دلیل لطافت و نجابت ایشان. خدا را بر این نعمت نجابت، شکرگزاریم.
از آمار معتادان سخن نمی‌گوییم، زیرا حال‌مان را خراب می‌کند. و نیز مردم، خود، از آن باخبرند.
ما اکنون، در مشاوره‌هایمان، شاهد طلاق‌های اعتیادی هستیم که بیشتر یا همهٔ آن‌ها به درخواست و اقدام خانم‌هاست. از این‌که آقایان به این بلا گرفتارند، سوگمندیم، اما از این‌که خانم‌ها به این مصیبت گرفتار نیستند یا گرفتاری ایشان اندک است، خدا را شاکریم.

🔹 یکی از پنج‌‌طلاق

قبلاً گفته‌ایم که از هر پنج طلاق، چهارتای آن ناروا است و یکی روا. اگر اعتیاد عمیق شود و معتاد، تن به درمان ندهد، می‌تواند سبب طلاق شود؛ طلاقی اسفبار، اما شاید روا؛ عمل جراحی؛ یکی از پنج‌‌طلاق.
دربارهٔ اعتیاد و عوامل ایجاد آن و آمار و حجم آن، هیچ نمی‌گوییم. جامعه‌مان به اندازهٔ کافی خبر دارد. دربارهٔ پلید‌بودن آن و زیان‌های آن نیز نمی‌گوییم. همگان، بیش یا کم، از این پدیدهٔ شرم‌آور، باخبرند، اما اکنون دو سخن داریم؛ یکی با خود معتاد، دیگری با همسر او. با دقت، همراهی‌مان کنید.

۱. با خود معتاد

ما شما را «بیمار» می‌دانیم، نه «جنایت‌کار». اما اگر بیمار، تن به درمان ندهد و بر بقای‌‌ بیماری‌اش پای فشارد تا به مرگ او انجامد، آن‌گاه است که این دیگر جنایت است و این بیمار، جنایت‌کار است.
شما بیش از هر کس درک می‌کنید که دارید هستی خود و خانواده‌تان را تباه می‌کنید. این تباه‌کاری، همانا جنایت‌کاری است. و شما می‌دانید که کارتان از منظر دیانت، حرام است. از منظر اخلاق، پلید است. از منظر حیثیت اجتماعی، آبروبَرَنده است. و زیان‌های بسیار دیگر. ما نه قصد سرزنش شما را داریم، نه می‌خواهیم پندتان دهیم. می‌خواهیم تلنگری به عقل و ایمان و وجدان‌تان بزنیم. بیندیشید که دارید چه را فدای چه می‌کنید.
ما درد شما را درک می‌کنیم. از عذابی که می‌کشید، رنج می‌بریم. می‌خواهیم که چنین نباشید. انتظارمان از شما این است که خودتان نیز حال خود را درک کنید. وخامت وضعیت خود و گرفتاری خانواده‌تان را فهم کنید. عزم‌تان را برای رهایی از این دام بلا، جزم کنید. دنیای خودتان و زندگی خانوادگی‌تان را از این تباهی، نجات دهید.

🔻 هشداری و بشارتی

هشدار: ادامهٔ این بیراهه، تباهی خودتان و فروپاشی خانواده‌تان را در پی دارد. این جهان و آن جهان‌تان را تباه می‌کند. ناروا است که برای این ارضای پلید، خودتان و خانواده‌تان و هر دو جهان‌تان را بر باد فنا دهید. از معتادانی که چنین خسارتی کرده‌اند، عبرت بگیرید. پای از این کجراههٔ سنگلاخی، بیرون نهید. استمرار این راه جهنمی، علاوه بر خسارت‌های پیشین، غیرت و عزت‌تان را نیز می‌سوزاند. بسیاری از پلیدکاری‌های معتادان، به سبب سوختن غیرت و عزت ایشان است. برخی از معتادان، که پیش از اعتیاد، غیرتمند و عزتمند بوده‌اند، بر اثر اعتیاد، چندان بی‌غیرت و بی‌شرافت می‌شوند که دیگر ننگ دزدی و پلیدی‌های دیگر را درک نمی‌کنند.

بشارت: ترک اعتیاد، هر چه که باشد، امکان‌پذیر است. هرگز مپندارید که این بیراهه، بی‌بازگشت است. ما و نیز شما کسانی را دیده‌ایم که از این کجراههٔ جهنمی، بازگشته‌اند و خود و زندگی‌شان را سامانی دوباره داده‌اند. این بازگشت، مانند بازگشت گناهکاران از گناهان‌شان است. ما و شما فراوان دیده‌ایم گناهکارانی را که توبه کرده‌اند و انسان دوباره‌ای شده‌اند. با توکل به خدا و یاری‌طلبی از او، توبه کنید. باز ایستید. بازگردید. لذت پاکی را می‌چشید. باز محبوب می‌شوید. زندگی‌تان سامان می‌گیرد. یا الله بگویید. همگان کمک‌تان می‌کنند تا جایگاه پیشین‌تان را دوباره به دست آورید. از خدا پاکی از اعتیاد را بطلبید. اگر لازم است، از مشاور و روان‌پزشک، کمک بگیرید. ورزش کنید. حتی اگر ضرورت دارد، به کمپ ترک اعتیاد بروید. زود خود را پاک کنید. به امید خدا.

۲. با خانوادهٔ معتاد

شما زود زندگی را فرو نباشید. معتادتان بیمار است. او را درمان کنید. با مشاوری دانا و توانا ارتباط بگیرید. امیدتان را نبازید. نگویید او دیگر قابل بازگشت نیست. چرا، هست. زود اقدام به طلاق نکنید. ده‌ها راه قابل آزمودن، در پیش است. گرفتن طلاق که هنر نیست. بازگرداندن بیمار معتاد و ساماندهی دوبارهٔ زندگی، هنر است. با بیمارتان همدلی کنید. امیدش دهید. صبوری ورزید. دست بر دامان خدا بگیرید. دست‌تان را از دست مشاور دانا و توانای‌تان بیرون نکنید. به امید خدا.

📌 پرسش

خانمی گفته و پرسیده‏ است:
زنی ۳۶ ساله‌ام و دارای دو دختر؛ دوساله و هشت‌ساله هستم. مدت نُه سال است که ازدواج کرده‏ام. در یک سال اخیر، شوهرم خانه را ترک کرده، در منزل مادرش زندگی می‏کند. او چون تریاک می‏کشد و من اصرار به ترک داشتم، قهر کرده و دادخواست طلاق داده است، ولی من فقط برای دخترهایم طلاق نمی‏خواهم، چون دوست ندارم سرنوشت آن‏ها، به ‏سبب خودخواهی من و پدرشان، خراب شود. از شما می‏خواهم راهنمایی‏ام کنید که چگونه او را از تصمیم خود منصرف کنم؟ الآن در فشار روحی هستم. خواهش می‏کنم جواب بدهید.

🔻 پاسخ ما

شما از وضعیت خود و پیشینۀ روابط‌تان مطلبی نگفته‏اید تا بدانیم که چرا کارتان، بعد از نُه سال، به این‏جا کشیده است. شاید عللی داشته باشد که با برطرف‌شدن آن‏ها زمینه برای ترک اعتیاد همسرتان هم مساعدتر شود. خوب بود سخن همسرتان را نیز می‏شنیدیم؛ شاید او هم حرف‏هایی داشته باشد که باید شنیده شود. اکنون بر مبنای آنچه شما گفته‏اید، می‏گوییم:
۱. همسرتان معتاد است و معتاد، بیمار است. اگر کسی بخواهد درمانش کند، باید طبیبانه و با مهارت رفتار کند.
۲. معتاد، بسته به شدت اعتیاد، ممکن است همه‏چیز را فدای اعتیادش کند. بنابراین، اگر با او تندی کنید، ممکن است دیگر برنگردد، به‏خصوص که جای فرار هم دارد.
۳. با مشاوری دانا و توانا در تماس باشید، تا با مهارت و مدارا، همسرتان را به خانه بازگردانید و با مهربانی و محبت زنانۀ خود، او را به فکر درمان بیندازید یا لااقل به حدی برسید که اعتیاد ایشان آسیب جدی‌ای برای زندگی‏تان نداشته باشد.
اکنون در بعضی از خانواده‏ها شوهر، معتاد است، اما در اثر مدیریت و صبر آگاهانۀ خانم، آسیب‏ها کمتر است تا بچه‏ها ‎به‏آرامی بزرگ شوند. برای مدیریت بهتر زندگی با معتاد و نیز برای رفتار صحیح با فرزندان‌تان، هم مشاوره بگیرید، هم مطالعه کنید.
۴. اگر توانستید ایشان را به خانه بازگردانید، با آرامش و مهربانی و انجام توصیه‏های مشاور، به دنبال تغییر فکر و عقیده‏اش باشید، تا کم‏کم به فکر ترک اعتیاد بیفتد. آن‏گاه می‏تواند در مراکز ترک اعتیاد، دنبال درمانش باشد. مردان، تحکم و دستور زنان را برنمی‏تابند، اما شما می‎توانید از درد و رنج‏های خود بگویید و از او استمداد کنید.
۵. کار شما در این راه، مجاهدت بزرگی است که صبر و درایت می‏طلبد. از خدا مدد بگیرید و اگر شخص مورد اطمینان و محرمی دارید، از او بخواهید که در این مسیر همراه‌تان باشد تا تحمل‌ وصبرتان بیشتر شود.
۶. معمولاً افراد معتاد، عزت نفس‌شان پایین است. شما با تشویق و احترام می‏توانید عزت نفس او را بالا ببرید و مردانگی‏اش را تقویت کنید. هر اندازه کسی احساس ارزشمندی نماید، از کارهای زشت، دوری می‎کند.
این سخن امام علی علیه السلام را ببینید:
«مَنْ کرُمَتْ عَلَیْهِ نَفْسُهُ هَانَتْ عَلَیْهِ شَهَوَاتُهُ»؛۱
آن ‏کس که خویشتنش نزد خودش بزرگوار شد و احساس کرامت و شایستگی کرد، خواهش‏های پلید نفسش در نظرش حقیر می‏آید (و تن به ذلت و رذیلت نمی‏دهد).

در این مواقع، سرزنش زیاد، نتیجۀ معکوس می‏دهد.
این سخن امام علی علیه‌ السلام را نیز بنگرید:
«اَلْإِفْرَاطُ فِی اَلْمَلاَمَةِ یَشَبُّ نِیرَانَ اَللِّجَاجِ»؛۲
زیاده‏روی در ملامت و سرزنش، آتش لجاجت را برافروزد.

اگر همۀ اقدام‌های لازم را انجام دادید و نتیجه‏بخش نبود، دو راه دیگر پیش روی شماست:
الف) اگر آسیبی به شما نمی‏خورَد و می‎توانید زندگی را اداره کنید، کاری به کارش نداشته باشید و به بچه‏های‌تان برسید تا مقداری بزرگ شوند و بعد تصمیم بگیرید.
ب) شکایت کنید تا دادگاه تکلیف‌تان را روشن کند و همسرتان مجبور شود نفقه و مهریه را بپردازد؛ شاید هم مقداری متنبه شود.
در این موارد، طلاق، آخرین توصیه است. این مراحل را هم حتماً با کمک یک حقوق‌دان انجام دهید. امیدواریم که کار به این مرحله نکشد!
تذکر: یادتان باشد آنچه گفتیم، بر مبنای سخنانی بود که شما برایمان نوشته‏اید. شاید همسرتان هم حرف‏هایی داشته باشد که باید شنیده شود.
خداوند سبحان یاورتان باشد! ۳

۲۳ خرداد ۱۴۰۲

۱. نهج‌البلاغه، حکمت ۴۴۹.
۲. بحارالأنوار، ج ۷۷، ص ۲۳۲.
۳. کتاب «از زبان مشاور»، از نگارنده، نشر جمال، صفحهٔ ۲۸۵.

ما را در رسانه‌هایمان دنبال کنید 👇
http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1

  • علی اکبر مظاهری
۲۶
خرداد

#نویسنده:

#مریم_یوسفی_عزت؛ کارشناس ارشد زبان و ادبیات انگلیسی، مدرس زبان

پس از انتشار پست «مهلت پنج‌روزه»، پیام‌های بسیاری دریافت کردیم.
خانمی دل‌گویه‌هایش را برای‌مان ارسال کرده است:
«من طلاق را تجربه کرده‌ام. حرف‌هایی دارم. اما نمی‌توانم بنویسم یا جرأت نوشتن ندارم. من می‌گویم، شما بنویسید.»

بخوانید:
از زنان و مردان خواهش می‌کنم هنگام تصمیم به طلاق‌، تأمل کنند، تردید‌ کنند؛ تأمل‌ها و تردیدهای عمیق.
طلاق، دنیای جدیدی را به روی شما می‌گشاید که هیچ‌گونه آشنایی‌ای با آن ندارید. دنیای غریبی است. مخالف فطرت آدمی است. دنیای قبل از طلاق و بعد از طلاق، مانند دو خط معکوس‌اند؛ خلاف جهت یک‌دیگرند.
اگر شما می‌گویید: از هر پنج طلاق، چهار طلاق، ناروا است، من می‌گویم: از هر ده طلاق، شاید یک طلاق، روا باشد.
به این فرمود‌هٔ پیامبرمان بیندیشیم که سنگینی طلاق را بیان می‌کند؛ سنگینی‌ای‌ که عرش خداوند را می‌لرزاند:
«تزوّجُوا ولا تطلِّقُوا فإنّ الطلاقَ یهتزُّ منهُ العرشُ»؛
ازدواج کنید و طلاق ندهید، که عرش خدا، از طلاق، می‌لرزد.
(وسائل الشیعه، ج ۱۶، ص ۲۶۸)
درست است که طلاق، امری حلال است. خداوند، که هیچ‌گاه به بندگانش ظلم نمی‌کند، حلالی طلاق را برای طلاق‌های روا قرار داده است، زیرا طلاق، بدترین حالات روانی را ایجاد می‌کند؛ هم برای خود افراد، هم برای جامعه.
شاید الان که سخنان من را می‌خوانید، بگویید: {شما نمی‌دانید که من چه می‌کشم. نمی‌دانید که او چه بلاهایی بر سرم می‌آورد ... .}
مثالی می‌آورم: هنگام تصادف، بدن‌تان گرم است و متوجه آسیب‌ها نمی‌شوید. حتی ممکن است متوجه شکستگی دست و پای‌تان هم نشوید. به راننده می‌گویید: چیزی نشده. بعد از این‌که به خانه رفتید و چند ساعتی گذشت، تازه درد بدن‌تان شروع می‌شود.
راه دادگاه هم این‌طور است. داغ‌اید. درمانده‌اید. عجله دارید. تنها دنبال رهایی هستید. حق دارید. اما حق طلاق ندارید. مدتی از آن زندگی، بدون طلاق، فاصله بگیرید. آرام می‌شوید. اصرار بر طلاق‌نگرفتن و طلاق‌ندادن داشته باشید، مگر ناچار شوید.
بترسید از روزی که تصمیم بر طلاقی ناروا بگیرید. دمار از روزگارتان برمی‌آورد.

اگر طلاق‌تان روا است، مبارک‌تان بادا!

۲۱ خرداد ۱۴۰۲

ما را در رسانه‌هایمان دنبال کنید 👇
 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1

  • علی اکبر مظاهری
۲۶
خرداد

#نویسنده_و_مشاور:

#علی‌اکبر_مظاهری

🔹 از زبان مشاور

🔸 مشاورهٔ طلاق

آن خانمی که آن مهلت پنج‌روزه را با ایشان مطرح کردیم، گزارشی نوشته است و راهکارهای بعدی را طلبیده است. ببینیم:

سلام و تحیت. حالا سه‌روز از آن مهلت پنج‌روزه می‌گذرد. راهکارها را عمل کردم. فرمودید گزارش‌ دهم تا راهکارهای بعدی را بفرمایید.
این سه‌روز چنین گذشت:
درخواست طلاق را ندادم. خلوت‌گزینی کردم. مشاور خود شدم؛ مشاوری بی‌طرف؛ بدون وکالت و قضاوت.
این نتایج حاصل شد:
۱. تردیدم در طلاق، شدید شد.
خشمم فروکش کرد. دیدم فعلاً طلاق به صلاح‌مان نیست. یک زندگی چهارنفره متلاشی می‌شود. خودم و همسرم و دوفرزندمان آواره می‌شویم.
۲. یافتم که من هم مقصرم. قبلا فکر می‌کردم همهٔ تقصیرها با همسرم است.
حالا که «خودمشاوره‌ای» کردم، یافتم که تقریباً نصف تقصیرها با من است. قبلاً یک‌طرفه به قاضی می‌رفتم و ازخودراضی برمی‌گشتم، اما حالا نصف - نصف شده‌ایم.
۳. هنوز از طلاق منصرف کامل نشده‌ام. آن را عقب انداخته‌ام.
حالا چه کنم؟ نیازمند ادامهٔ راه حل‌ها هستم. سپاسگزارم.

🔻 پاسخ ما

خدا را شکر که «خودمشاوره‌ای»تان، آرام‌تان کرده و نتایج خوبی حاصل شده است.
اکنون چنین کنید:
۱. مشاورهٔ‌ حضوری همسرتان را با خود همراه کنید و نزد مشاوری دانا و توانا بروید.
مشاوری را در شهرتان نمی‌شناسم. بجویید، می‌یابید. اگر همسرتان همراهی کرد، که خوب. اگر مقاومت کرد، به ایشان اطمینان دهید که نمی‌خواهید او را به‌ محاکمه بکشانید و حکم محکومیتش را بگیرید. اگر با ملایمت بگویید: مسائلی برای زندگی مشترک‌مان پیش آمده، بیاییم همدیگر را در حل آن‌ها کمک کنیم، به احتمال زیاد می‌پذیرد. یکی از دلایلی که همسران، به‌خصوص آقایان، مشاوره را نمی‌پذیرند، این است که احساس می‌کنند دارند به محاکمه کشانده می‌شوند و قرار است محکوم شوند. این احساس ناخوشایندی است. بخشی از این ذهنیت اشتباه، محصول دعوت ناشیانهٔ همسر است. آدمی، به پای خود و با رضایت، به محاکمه نمی‌رود. این احساس «به‌محاکمه‌رفتن برای محکومیت»، باید بدل شود به «به‌مشاوره‌رفتن برای حل مسأله».
ما، در مشاوره‌هایمان، مقاومت خانم‌ها را نیز شاهدیم، اما آقایان بیشتر مقاومت می‌کنند؛ به همین دلیلی که بیان شد و دلایل دیگر.
نتیجهٔ مشاوره‌تان را برایم گزارش کنید.
۲. مطالعهٔ کتاب
کتاب «نبرد بی‌برنده» را بخوانید؛ به‌دقت و با حوصله‌ورزی. این کتاب را با همان حس «خودمشاوری» بخوانید، نه حس وکالت و قضاوت. این کتاب، آبی‌ است بر آتش خشم و مرهمی است بر زخم‌های دل. ان‌شاءالله.
۳. دست بر دامان خدا
دامان خدا را بگیرید؛ با دست دعا و چشم امید. از آن مهربان بطلبید کشتی زندگی‌تان را از گرداب اضطراب، به ساحل آرامش برساند. دعای‌تان از بن جان باشد، نه از سر زبان. نتایج کارهای‌تان و احوال‌تان را به ما گزارش کنید تا خوانندگان‌مان نیز بهره جویند.
به امید خدا.

۱۹ خرداد ۱۴۰۲

ما را در رسانه‌هایمان دنبال کنید 👇
 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1

  • علی اکبر مظاهری
۲۶
خرداد

#نویسنده_و_مشاور:

#علی‌اکبر_مظاهری

🔻 از ثمره‌های «مهلت پنج‌روزه»

پس از انتشار پست «مهلت پنج‌روزه» در تاریخ ۱۶ خرداد ۱۴۰۲، خانمی دیگر، این پیام را داده است:

«دقیقا من هم امروز بنا داشتم با وکیل تماس بگیرم و برای طلاق اقدام کنم.
هرچند که خیلی بهش فکر کردم و بالا پایین زیاد کردم، اما با دیدن پست شما، می‌خوام تردید کنم و تصمیم نهایی رو بذارم برای پنج روز دیگه😞»

۱۷ خرداد ۱۴۰۲

ما را در رسانه‌هایمان دنبال کنید 👇
 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1

  • علی اکبر مظاهری
۲۶
خرداد

#نویسنده_و_مشاور:

#علی‌اکبر_مظاهری

🔹 از زبان مشاور

🔸 مشاورهٔ طلاق

🔻 پرسش

خانمی نوشته است: قصد دارم فردا درخواست طلاق دهم. امروز، اتفاقی، یکی از مطالب شما دربارهٔ طلاق‌های ناروا را در «از زبان مشاور» دیدم. کنجکاو شدم. به‌دقت خواندم. سپس چند پست دیگرتان در این موضوع را خواندم. تفکر کردم. از طلاق منصرف نشدم، اما تردید کردم. با خود گفتم، پیش از اقدام، با شما مشورت کنم. راهنمایی بفرمایید.

🔻 پاسخ ما

مرحبای‌تان می‌گوییم که تردید کردید. تردید، همیشه و همه‌جا، منفی نیست. در پاره‌ای از امور، تردید، عین حکمت است. تردید حکمت‌آمیز، در برخی کارها، شرط خردمندی است؛ به‌ویژه در اقدام‌های پرخطر. طلاق، از اقدام‌های خطیر است. حقا که اندیشیدن شکیبانه در آن، عاقلانه است.
اینک، خارج از نوبت و مختصر، پاسخ می‌دهم. تفصیل پاسخ، بماند برای چند روز دیگر. ان‌شاءالله.
اکنون چنین کنید:
۱. اقدام به درخواست طلاق را پنج‌روز به تأخیر اندازید. تحمل رنج این تأخیر، اگرچه سخت باشد، اما خارج از توان نیست.
۲. در این پنج‌روز، چنین کنید:
اول: مکانی خلوت بیابید. کاغذ و قلم داشته باشید. اندیشه‌تان را بر اقدامی که قصد انجامش را دارید، متمرکز کنید. خود را مشاور فرض کنید؛ مشاوری دانا و توانا؛ که کسی که مسئله‌‌ای مانند شما دارد، به او مراجعه کرده و از او یاری می‌طلبد.
هشدار و هشدار که خود را وکیل یا قاضی فرض نکنید! اگر خود را وکیل فرض کنید، مجبور می‌شوید به زیان همسرتان و به سود خودتان مدرک بیابید. و اگر خود را قاضی فرض کنید، به نفع خودتان و به ضرر همسرتان حکم می‌کنید. با این فرض، نتیجهٔ مطلوب حاصل نمی‌شود. اما اگر خود را مشاوری دانا و توانا فرض کنید، بی‌طرفانه به کاویدن مسئله می‌پردازید. حاصل اندیشه‌های‌تان را بنویسید؛ به‌تفصیل و با جزئیات، صریح، بی‌موضع‌گیری، بی‌رودربایستی، شجاعانه، صادقانه.
این خلوت‌گزینی و اندیشیدن و کاویدن و نوشتن، نتایج ارجمندی را ثمر می‌دهد.
دوم: عواقب پس از طلاق را در نظر آورید. پس از طلاق، مشکلات سختی پدید می‌آید. زیان‌ها و سودهای پس از طلاق را بسنجید. سپس زیان‌ها و سودهای ادامهٔ این زندگی را حساب کنید. اگر نیکو محاسبه کنید، نتایج تعجب‌انگیزی می‌یابید.

حالا تا دیر نشده و فردا اقدام خطرناکی نکرده‌اید، همین راهکارها را انجام دهید و نتیجه را به من بگویید، تا بعدا به‌تفصیل پاسخ دهم. ان‌شاءالله.
برای‌تان دعا می‌کنم که آنچه صلاح‌تان است را خدا به دل و ذهن‌تان آورد. امیدوارم تردیدتان شدید شود.
به امید خدا.

۱۶ خرداد ۱۴۰۲

ما را در رسانه‌هایمان دنبال کنید 👇
 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1

  • علی اکبر مظاهری