وبسایت علی اکبر مظاهری

mazaheriesfahani@gmail.com
وبسایت علی اکبر مظاهری

mazaheriesfahani@gmail.com

مشاور و مدرس حوزه و دانشگاه

کانال تلگرام از زبان مشاور
جهت دیدن کانال تلگرام "از زبان مشاور" روی عکس کلیک کنید
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
بایگانی
۰۵
آذر

ذکر و ذاکران (۲)
(خطبهٔ ۲۲۲ نهج‌البلاغه)

 #نویسنده_و_مشاور: #علی_اکبر_مظاهری

 حس خجسته (۶)

 خوراک جان (۵)

۹) وَ إِنَّ لِلذِّکْرِ لَأَهْلًا أَخَذُوهُ مِنَ الدُّنْیَا بَدَلًا، فَلَمْ تَشْغَلْهُمْ تِجَارَةٌ وَ لَا بَیْعٌ عَنْهُ، یَقْطَعُونَ بِهِ أَیَّامَ الْحَیَاةِ.
۹) «اهل ذکر» کسانی‌اند که یاد خداوند را به جای دنیا برگزیده‌اند و هیچ تجارت و سودایی سرگرم‌شان نمی‌سازد و از یاد معشوق، بازشان نمی‌دارد. با همان، «یاد»، روزگاران حیات خویش را می‌گذرانند.

۱۰) وَ یَهْتِفُونَ بِالزَّوَاجِرِ عَنْ مَحَارِمِ اللَّهِ، فِی أَسْمَاعِ الْغَافِلِینَ.
۱۰) و بر سر و گوش غافلان، فریاد هشدار برمی‌آورند تا از انجام حرام‌ها بازشان دارند.

۱۱) وَ یَأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ وَ یَأْتَمِرُونَ بِهِ.
۱۱) به عدالت، فرمان می‌دهند و خود نیز به عدل عمل می‌کنند.

۱۲) وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ یَتَنَاهَوْنَ عَنْهُ.
۱۲) و دیگران را از زشتی و بدی، باز می‌دارند و خود نیز از آن دوری می‌گزینند.

۱۳) فَکَأَنَّمَا قَطَعُوا الدُّنْیَا إِلَى الْآخِرَةِ وَ هُمْ فِیهَا.
۱۳) آنان چنان‌اند که گویی دوران زندگانی این‌جهان را گذرانده‌اند و هم‌اکنون در سرای جاویدان‌اند.

۱۴) فَشَاهَدُوا مَا وَرَاءَ ذَلِکَ، فَکَأَنَّمَا اطَّلَعُوا غُیُوبَ أَهْلِ الْبَرْزَخِ فِی طُولِ الْإِقَامَةِ فِیهِ.
۱۴) ازاین‌رو، پشت پردۀ دنیا را مشاهده کرده‌اند و بر اسرار حیات نهان برزخیان و طول زمان ماندن آنان در آن جهان، آگاهند.

۱۵) وَ حَقَّقَتِ الْقِیَامَةُ عَلَیْهِمْ عِدَاتِهَا.
۱۵) قیامت را مشاهده می‌کنند که وعده‌هایش را برای‌شان به انجام رسانده.

۱۶) فَکَشَفُوا غِطَاءَ ذَلِکَ لِأَهْلِ الدُّنْیَا.
۱۶) آنان، گوشهٔ پرده‌ای بالا می‌زنند و پاره‌ای از اسرار آن سرا را بر مردمان این جهان، آشکار می‌سازند.

۱۷) حَتَّى کَأَنَّهُمْ یَرَوْنَ مَا لَایَرَى النَّاسُ، وَ یَسْمَعُونَ مَا لَایَسْمَعُونَ.
۱۷) آنچه را دیگر مردمان نمی‌بینند، آنان می‌بینند و آنچه را دیگران نمی‌شنوند، آنان می‌شنوند.

۱۸) فَلَوْ مَثَّلْتَهُمْ لِعَقْلِکَ فِی مَقَاوِمِهِمُ الْمَحْمُودَةِ، وَ مَجَالِسِهِمُ الْمَشْهُودَةِ،
۱۸) اگر آنان را در مقام‌های خجسته‌شان و در محفل‌های فرخنده‌شان، نزد عقلت و در منظر اندیشه‌ات بنگری، چنین‌شان خواهی یافت که:

۱۹) وَ قَدْ نَشَرُوا دَوَاوِینَ أَعْمَالِهِمْ، وَ فَرَغُوا لِمُحَاسَبَةِ أَنْفُسِهِمْ عَلَى کُلِّ صَغِیرَةٍ وَ کَبِیرَةٍ أُمِرُوا بِهَا فَقَصَّرُوا عَنْهَا، أَوْ نُهُوا عَنْهَا فَفَرَّطُوا فیهَا.
۱۹) دفترهای اعمال‌شان را گشوده‌اند و خویشتن را به محاسبه و محاکمه کشیده‌اند و سخت در اندیشه‌اند که آیا بر آنچه از ریز و درشت به آن امر شده‌اند و یا از آن نهی شده‌اند، کوتاهی کرده‌اند و یا افراط نموده‌اند؟

۲۰) وَ حَمَّلُوا ثِقَلَ أَوْزَارِهمْ ظُهُورَهُمْ، فَضَعُفُوا عَنِ الِاسْتِقْلَالِ بِهَا، فَنَشَجُوا نَشِیجاً، وَ تَجَاوَبُوا نَحِیباً، یَعِجُّونَ إِلَى رَبِّهِمْ مِنْ مَقَامِ نَدَمٍ وَ اعْتِرَافٍ،
لَرَأَیْتَ:
۲۰) آن‌گاه، پس از محاسبه دقیق، چنان خویشتن را تقصیرکار می‌انگارند و چنان بار سنگین گناهان را بر دوش خویش
می‌نهند که به تنهایی طاقت تحمّل آن را در خود نمی‌یابند؛ در این حال، گریه، گلوگیرشان می‌شود و به درگاه خداوند، سخت می‌گریند و با شیون، به دامان پرمهر خداوند، پناهنده می‌شوند، و به ندامت و اعتراف می‌پردازند.
(آری، اگر آنان را در آن مقام‌هاشان، در منظر عقل و اندیشه‌ات مجسّم‌سازی) چنین‌شان می‌بینی که:

{دنبالهٔ خطبه، در پست بعد. به خواست خدا.}

۶ آبان ۱۴۰۲

ما را در رسانه‌هایمان دنبال کنید 👇
🌐 http://zil.ink/Mazaheriesfahani_ir
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1

  • علی اکبر مظاهری
۰۵
آذر

 ذکر و ذاکران (۱)
(خطبهٔ ۲۲۲ نهج‌البلاغه)

#نویسنده_و_مشاور: #علی_اکبر_مظاهری

 حس خجسته (۵)

 خوراک جان (۴)

 اشاره

اکنون که سخن ذکر و ذاکران در میان است و گوهری از خطبهٔ ذاکران امیر مؤمنان - علیه‌السلام - را آوردیم، دریغمان می‌آید که از این خطبهٔ گوهرین بگذریم.
ازاین‌رو، همهٔ این خطبهٔ شریف را می‌آوریم تا جانمان فرحناک‌تر شود.

 اشارت

بسیار می‌شد که امیر مؤمنان - علیه السلام - در پی تلاوت آیه‌ای و یا آیه‌هایی از قرآن، خطبه‌ای می‌خواند و سخنی می‌راند دربارهٔ همان آیه و آیات‌. در این هنگامه‌ها سخن آن حضرت چنان اوج می‌گیرد که آدمیان را به فراها فرا می‌خواند و آنانی را که جان‌هایی مستعد دارند، به معراج می‌رساند.
این گفتارهای امام، اگر‌چه به تفسیرهای رایج قرآن، شباهتی ندارد، اما حقّا که تفسیر و تبیین قرآن، همان است که امیر بیان و اولاد کرام ایشان می‌نمایند؛ بیانی دلبرانه، خرد‌نواز، جان‌پرور، بیدارگر.
آری؛ ارباب عصمت، که محرمان حریم الاهی‌اند، سخن‌شان وحیانی است و هرگاه که صلاح بدانند، رازهایی از اسرار نهانی را بر کسانی که اهل آن‌‌اند، می‌گشایند و رمزهایی از معرفت‌های باطنی وحی خداوندی را به کسانی که تاب آن را دارند‌، می‌نمایانند.
امیر رازدانان - علیه السلام - در حالی از آن حالات و به هنگامی از آن هنگامه‌ها و بر کسانی از آن کسان، این آیه را خواند:
«رِجَالٌ لَا تُلْهِیهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلَاةِ وَإِیتَاءِ الزَّکَاةِ ۙ یَخَافُونَ یَوْمًا تَتَقَلَّبُ فِیهِ الْقُلُوبُ وَالْأَبْصَارُ»؛ ۱
(در میان آدمیان) کسانی یافت می‌شوند که تجارت و داد و ستد، آنان را از یاد خداوند، غافل نمی‌کند.
آن‌گاه، این سخن بی‌بدیل را بیان فرمود:

۱) إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى جَعَلَ الذِّکْرَ جِلاءً لِلْقُلُوبِ، تَسْمَعُ بِهِ بَعْدَ الْوَقْرَةِ، وَ تُبْصِرُ بِهِ بَعْدَ الْعَشْوَةِ، وَ تَنْقَادُ بِهِ بَعْدَ الْمُعَانَدَةِ.
۱) خدای سبحان، ذکر و یاد خویش را مایه جلا و روشنای دل‌ها ساخت (و به آن سبب، زنگار قلب‌ها را زدود و جان‌ها را صیقلی نمود) تا دل‌ها، پس از سنگینی و تیرگی، بشنوند و پس از نابینایی و ضعف بصیرت، ببینند و پس از عنادورزی و حق‌ناپذیری، خاشع و رام گردند.

۲) وَ مَا بَرِحَ لِلَّه عَزَّتْ آلَاؤُهُ فِی الْبُرْهَةِ بَعْدَ الْبُرْهَةِ وَ فِی أَزْمَانِ الْفَتَرَاتِ، عِبَادٌ نَاجَاهُمْ فِی فِکْرِهِمْ، وَ کَلَّمَهُمْ فِی ذَاتِ عُقُولِهِمْ.
۲) در همیشهٔ روزگاران، چنین بوده و هست و از سنّت‌های الاهی است که در برهه‌های گوناگون و هنگام نبودن پیامبران، در هر عصر و زمان، خداوند سبحان بندگانی دارد که با آنان نجوا می‌کند و در سرّ ضمیرشان و از راه اندیشه و فکرشان، با آنان راز می‌گوید و اسراری را به آنان الهام می‌نماید و در نهان‌گاه عقل‌هایشان با آنان سخن می‌گوید (واندیشه و عزم‌شان را هدایت می‌نماید).
ازاین‌روست که آنان چنین می‌شوند:

۳) فَاسْتَصْبَحُوا بِنُورِ یَقَظَةٍ فِی الْأَبْصَارِ وَ الْأَسْمَاعِ وَ الْأَفْئِدَةِ.
۳) چراغ هدایت را می‌افروزند؛ چراغی با نور بیداری در دیدگان و هشیاری و آگاهی در گوش‌ها و دل‌ها.

۴) یُذَکِّرُونَ بِأَیَّامِ اللَّهِ.
۴) (این راه‌بلدان و هادیان کمال یافته،) «ایّام‌الله» و روزها و روزگاران خاص خدایی و منزلت آن‌ها را فرایاد مردمان می‌آورند.

۵) وَ یُخَوِّفُونَ مَقَامَهُ.
۵) و آنان را از حشمت و مقام خدای حکیم، هراسان و اندیش‌ناک می‌سازند.

۶) بِمَنْزِلَةِ الْأَدِلَّةِ فِی الْفَلَوَاتِ.
۶) (این ره‌یافتگان،) چونان نشانه‌های هدایت‌اند در صحراهای بی‌نشان.

۷) مَنْ أَخَذَ الْقَصْدَ حَمِدُوا إِلَیْهِ طَرِیقَهُ وَ بَشَّرُوهُ بِالنَّجَاةِ.
۷) کسی را که راه اعتدال و صلاح را پیش گرفته و صراط حق را می‌پوید، می‌ستایندش و به نجات و فلاح، بشارتش می‌دهند.

۸) وَ مَنْ أَخَذَ یَمِیناً وَ شِمَالًا ذَمُّوا إِلَیْهِ الطَّرِیقَ، وَ حَذَّرُوهُ مِنَ الْهَلَکَةِ، وَ کَانُوا کَذَلِکَ مَصَابِیحَ تِلْکَ الظُّلُمَاتِ، وَ أَدِلَّةَ تِلْکَ الشُّبُهَاتِ.
۸) و کسی را که بی‌راهه‌های «چپ» و «راست» را پیشه ساخته، شیوه‌اش را نکوهش می‌کنند و از تباهی و هلاکت بر حذرش می‌دارند. و بدین‌سان، ایشان، چراغ‌هایی در آن تاریکی‌هایند و رهنمایانی (رهایی‌بخش) از آن شبهه‌ها و سرگردانی‌هایند.

{دنبالهٔ خطبه، در پست بعد. به خواست خدا.}

۵ آبان ۱۴۰۲

۱. سورهٔ نور، آیهٔ ۳۷.

ما را در رسانه‌هایمان دنبال کنید 👇
🌐 http://zil.ink/Mazaheriesfahani_ir
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1

  • علی اکبر مظاهری
۰۵
آذر

 یک پرانتز

 #نویسنده_و_مشاور: #علی_اکبر_مظاهری

 حس خجسته (۴)

 خوراک جان (۳)

 اشاره

چون پاسخ به آن «آقای صاحب نام»، به طول انجامید و همچنان ادامه دارد، پرانتزی در میان پاسخ به ایشان باز می‌کنیم و به پرسشی که دربارهٔ همین موضوع «خوراک جان» رسیده است، پاسخ می‌دهیم و سپس موضوع اصلی را پی می‌گیریم.

⁉️ پرسش

عزیزی «صاحب دل» پرسیده‌اند:
آیا احوال ذاکران، با توجه به ذکرهایی که می‌گویند، متفاوت است؟

 پاسخ ما

اگر چه ذکرها، همگی، آثاری نیکو بر جان‌ها می‌گذارند، اما هر جانی، ذکری را می‌طلبد و آن را بیشتر دوست می‌‌دارد و بر دلش بهتر می‌نشیند.
از این روست که در مکتب اهل بیت - علیهم‌السلام - دعاها و اذکار، به‌فراوان است؛ بسیار فراوان، به‌ویژه در مدرسهٔ امام سجاد علیه‌السلام. این فراوانی، در هیچ مسلک و مکتبی، یافت نمی‌شود؛ مطلقا، حتما، یقینا‌.
اگرچه ذکرها، مناجات‌ها، و دعاهای معصومان‌مان، نجواها و رازها و نازها و دلگویه‌هایی است میان خودشان و خدایمان، اما برای ما نیز «تعلیم» است؛ آموزش عشق‌ورزی با خدا.
سطح و عمق و گوناگونگی ذکرها، بسیار است. از این رو، هرکس می‌تواند ذکر مناسب حال خود را بیابد و بگوید، و یا خود، ذکر و ذکرهایی از پیش خود بسازد. مهم آن است که ذکر و مناجات، بر دل و جان ذاکر و مناجات‌گر، بنشیند.
آری؛ الفاظ و معانی ذکرها، در دل‌ها و ضمیرها، آثاری گوناگونه دارند.

اگر این‌مقدار بیان ما برایتان کافی است و پاسخ سؤالتان را دریافتید، که خوب. وگرنه، بفرمایید تا بیشتر توضیح دهیم.
به امید خدا.

۳ آبان ۱۴۰۲

ما را در رسانه‌هایمان دنبال کنید 👇
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
🌐 http://zil.ink/Mazaheriesfahani_ir

  • علی اکبر مظاهری
۰۵
آذر

یاد خدا

 #نویسنده_و_مشاور: #علی_اکبر_مظاهری

 حس خجسته (۳)

 خوراک جان (۲)

۳. ذکر مدام

دائم خدا را یاد کنید؛ ذکر زبانی، ذهنی، قلبی. یاد خدا دل را جلا می‌دهد. ذهن و فکر را صفا می‌‌دهد.
آدمیان ذاکر، خوش‌مردمانی‌اند. ایشان ذکر خدا را پربهاتر از همهٔ دارایی‌های این‌جهانی می‌شمارند. این سخن شوق‌انگیز امیر ذاکران، امام علی - علیه‌السلام - را ببینیم که ایشان را چه خوش وصف فرموده است:
«إِنَّ لِلذِّکْرِ لَأَهْلًا أَخَذُوهُ مِنَ الدُّنْیَا بَدَلًا»؛۱
اهل ذکر کسانی‌اند که یاد خداوند را به جای دنیا برگزیده‌اند (و هیچ تجارت و سودایی سرگرمشان نمی‌سازد و از یاد معشوق، بازشان نمی‌دارد با همان یاد، روزگاران حیات خویش را می گذرانند).
از زیباترین گوهرهای نهج‌البلاغه، همین سخن و همین خطبه‌ای است که این گوهر را در دامن دارد. این خطبه را، به‌تکرار، بخوانید.
ذکر خدا، از یک منظر، دوگونه است: ذکر زبانی. ذکر ذهنی و قلبی. این هردو، ضرورتی حتمی است. خوراک گوارای جان است.

 نکته‌ای ارجمند

اگرچه شنیده‌ایم، خوانده‌ایم، گفته‌ایم، گفته‌اند: «ذکر قلبی، اصل است». این سخن، اگرچه درست است، اما این را بیفزاییم که ذکر زبانی، نیز مهم است. مبادا برای بزرگ‌کردن ذکر قلبی، ذکر زبانی را کوچک کنیم. هرگز! ذکر زبانی، سخن‌نهادن بر گوش کودک قلب است. با ذکر زبانی، زبان قلب، گویاتر می‌شود؛ مانند سخن‌نهادن والدین بر زبان کودک خردسال.

به درسمان بازگردیم.
ذکرهایی را انتخاب کنید؛ هر ذکر و ذکرهایی که دوست دارید، به دلتان می‌نشیند، معنایش را نیکو درک می‌کنید، آن‌ها را بخوانید، به زبان برانید، به قلبتان بچشانید، جانتان را با آن‌ها عطرآمیز کنید.
ذکرهایی که معصومان فرموده‌اند، نیکوترین است. آن‌ها را در روایت‌های معتبر بیابید. اگر نیاز شد، بگویید تا گوهرهایی از آن‌ها را برایتان بیان کنیم. در قرآن نیز ذکرهای جان‌نواز، به‌فراوان است.
به‌فراوان، به‌فراوان، به‌فراوان ذکر بگویید؛ آن‌قدر که زبان زبانتان و زبان قلبتان خداگویان شوند. گوارای جانتان بادا!

۱ آبان ۱۴۰۲

{ادامه دارد. به خواست خدا.}

۱. نهج‌البلاغه، خطبه ۲۲۲

ما را در رسانه‌هایمان دنبال کنید 👇
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
🌐 http://zil.ink/Mazaheriesfahani_ir

  • علی اکبر مظاهری
۰۵
آذر

 خوراک جان

 #نویسنده_و_مشاور: #علی_اکبر_مظاهری

 حسِ خجسته (۲)

 از زبان مشاور

 مشاورهٔ اخلاقی - عرفانی

 پرسش

آقایی صاحب‌نام، که خواسته‌اند نام‌شان نیاید، گفته و پرسیده‌اند:
لذت‌های معمول، که از عوامل گوناگون لذت‌بخش برایم حاصل می‌شود، بخشی از وجودم را می‌گیرد، اما جانم را سَرپُر نمی‌کند. نیمی یا کمتر از نیم را فرامی‌گیرد و افسوس که کم‌کم خالی می‌شود. گاهی که توفیقی دست می‌دهد و مجالی فراهم می‌شود و بهجت‌هایی معنوی تحصیل می‌کنم، می‌یابم که این بهجت‌ها بسیار غنی‌تر و شیرین‌تر از لذت‌های معمولی است. روانم را سرشار می‌کند، دوام این حالت‌ها بیشتر است، اما به‌تدریج فرومی‌نشیند و باز طعم تلخ فقر معنوی را می‌یابم.
نوشته‌های اخلاقی و عرفانی شما را در رسانه‌هایتان می‌خوانم؛ به‌خصوص «حسِ خجسته» را. که برایم اثرگذار و خوشایند است.
اکنون سؤالم این است که چه‌کنم که وجودم از لذت‌های معنوی، خالی نشود؟ نیازمند دائمی لذت‌های عرفانی‌ام.

 پاسخ ما

۱. شکرگزاری و آبیاری

خدا را شکر گویید که نعمت لذت‌های عرفانی را نصیبتان کرده است. این موهبت، ارجمندترین بهرهٔ جهان است. آن را پاس بدارید. نگذارید کم‌مایه شود. این نهال فرخنده را، به‌دوام، آبیاری کنید. همان‌گونه که خودتان یافته‌اید، هیچ بهجتی، هیچ موهبتی، هیچ لذتی، به پای این حالت نمی‌رسد.

۲. تغذیهٔ پیوسته

این حقیقت را باور کنیم که همان‌گونه که باید دائم به جسم‌مان غذا برسانیم، جانمان نیز، به‌دوام، خوراک می‌طلبد. انسان چنان آفریده شده که نیازمند مراقبت همیشگی است، نیز نیازمند تغذیهٔ پیوستهٔ روحی است. روح را، دست کم، در سطح جسم بنشانیم. همان‌سان که پیوسته به جسم‌مان غذا می‌رسانیم و مراقب سلامت آنیم، به روح‌مان نیز باید پیوسته خوراک برسانیم. همگی‌مان باور داریم که بدن‌مان، همه‌روزه، خوراک می‌خواهد. نیز یقین داریم که نهال نِشَستهٔ در باغچهٔ خانه‌مان، آب و نور همیشگی می‌طلبد، و اگر این خوراک‌ها به جسم‌مان و نهال باغچه‌مان نرسد، رنجور می‌شود و سپس پایان می‌‌پذیرد. روح نیز چنین است. حتماً چنین است.
بنابرمثال: عبادت، در همهٔ ادیان الاهی، آمده است. در اسلام، نماز، برجسته است. چرا همیشه نماز می‌خوانیم؟ نماز دیروز برای امروز کفایت نمی‌کند. حتی عبادت صبح برای ظهر کافی نیست، و ظهر برای شب. این همان آبیاری دائمی روح است؛ تکرار ضروری.

۲۸ مهر ۱۴۰۲

{دنبالهٔ مطلب را در پست بعد بخوانید. به خواست خدا.}

ما را در رسانه‌هایمان دنبال کنید 👇
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
🌐 http://zil.ink/Mazaheriesfahani_ir

  • علی اکبر مظاهری
۲۱
مهر

#نویسنده_و_مشاور: #علی_اکبر_مظاهری

🔏 بازسازی زندگی (۱۱)

♻️ پس از طلاق (۱۷)

برخی از دل‌نگرانی‌های بعضی از زنان طلاقی، مانع تشکیل زندگی دوبارهٔ ایشان است.
پاره‌ای از دل‌نگرانی‌های ایشان چنین است:
از زبان و قلم برخی از خانم‌های طلاقی می‌شنویم و می‌خوانیم:
«دیگر نمی‌توانم به هیچ مردی اعتماد کنم.»
هنگامی که به ایشان گفته شود زندگی دوباره‌ای را آغاز کنند، چنین می‌گویند و سپس نگرانی‌های دیگرشان را بیان می‌کنند.

🔻 برخی از دل‌نگرانی‌های‌ایشان چنین است:

۱. تردید در اعتماد به مردان

مردان چنین سخنی را نمی‌گویند. بنده چنین تردیدی را در ایشان ندیده‌ام، یا به یاد ندارم.
ریشه‌های این کم‌اعتمادی، بی‌اعتمادی، دلواپسی، دل‌نگرانی ایشان این‌ها است:

یکم. خیانت‌هایی از همسر پیشین دیده‌اند یا پنداشته‌اند، اما باور کرده‌اند. بسیاری از این پندارها، فقط «پندار» است؛ واقعیت ندارد. داوری نمی‌کنیم.
دو. ظلم‌هایی که از همسر پیشین دیده‌اند، کشیده‌اند، یا پنداشته‌اند، اما باور دارند. قضاوت نمی‌کنیم.
سه. بداخلاقی‌هایی که از همسر پیشین دیده‌اند، یا پنداشته‌اند، اما باور دارند. داوری نمی‌کنیم.
و چهارم و هفتم و یازدهم.

🔰 نظرگاه ما

یکم. خیانت را به همهٔ مردان تعمیم ندهید. بر همگان حکم یکسان نرانید. مردان نیز، مانند زنان، خوب و بد دارند. امین و خائن دارند. رنجش‌تان از همسر پیشین را فقط مخصوص ایشان بگذارید. به دیگر مردان سرایت ندهید. ما مردانی را می‌شناسیم که پاک‌تر از شبنم‌اند. به سخن حضرت امیر - علیه‌السلام - چونان فرشتگان‌اند: «لَکَادَ الْعَفِیفُ أَنْ یَکُونَ مَلَکاً مِنَ الْمَلَائِکَة»۱
نیز زنانی داریم که به‌سان حضرت مریم‌اند؛ پاک‌تر از طلای ناب.
راستی! نکند خودمان همسرمان را به آن راه رانده‌ایم؛ با کم‌توجهی، کم‌کاری، تلخ‌خویی؟ که اگر چنین باشد، نخست باید به خودمان نهیب بزنیم. قضاوت نمی‌کنیم.
دوم. ستم‌ها را نیز تعمیم ندهید. همگان که یکسان نیستند. مردان «همسرپرست»، اندک نیستند. نیز زنان «همسرپرست».
راستی! نکند کردار ما سبب ستمگری همسر شده؟ که اگر چنین است، نخست باید خود را درست کنیم. قضاوت نمی‌کنیم.
سوم. بداخلاقی را نیز تعمیم ندهیم. همگان که یکسان نیستند. مردان زیبااخلاق، چه فراوان‌اند! مردانی چونان جناب سلمان. نیز زنانی نیکواخلاق، مانند هاجربانو.
راستی! نکند خود ما هم بداخلاقی کرده‌ایم؟ که اگر چنین باشد، نخست باید اخلاق خود را اصلاح کنیم. داوری نمی‌کنیم.
و چهارم و هفتم و یازدهم نیز.

آنچه اکنون مهم است این است که اکنون شمایان با مردانی فضیلت‌مند، ازدواج کنید و کاشانهٔ دوباره‌ای را برافرازید؛ زندگی‌ای بهتر از زندگی پیشین.
نترسید! همان اندازه که زنان خوب داریم، مردان خوب نیز داریم. به خدا توکل کنید. با خردورزی، مشاوره، احتیاط، همسری لیاقت‌مند برگزینید؛ همتای خودتان.
به امید خدا.

۲۵ شهریور ۱۴۰۲

۱. نهج‌البلاغه، حکمت ۴۷۴.

ما را در رسانه‌هایمان دنبال کنید 👇
 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1

  • علی اکبر مظاهری
۲۱
مهر

#نویسنده: #مریم_یوسفی_عزت

🔏 بازسازی زندگی (۱۰)

♻️ پس از طلاق (۱۶)

⭕️ (ادامهٔ راهکارها برای ازدواج دوباره)

برخی از خوانندگان مطالب پس از طلاق و راهکارها، سؤال‌هایی کرده‌اند؛ از جمله دربارهٔ پیوند با همتایان.
این نمونه را ببینید:

🔹 پرسش

اگر دختر یا پسری در دوران عقد جدا شده و رابطهٔ زناشویی نداشته باشند و خانم دوشیزه بماند، باز هم باید با فردی که سابقهٔ زندگی مشترک را داشته، چه مرد و چه زن، ازدواج کند؟

🔻 پاسخ ما

نخیر. نگران نباشید.
تأکید ما بیشتر بر کسانی است که پیشینهٔ زندگی مشترک دارند.
چرا؟
زیرا آنان زندگی مشترک را تجربه کرده‌اند. طعم بسیاری از سختی‌ها و خوشی‌ها را چشیده‌اند. با چالش‌ها مواجه شده‌اند. علاوه بر خودشان، ارتباط با دو خانواده را مدیریت کرده‌اند. با مسائل اقتصادی خانه و خانواده روبه‌رو شده‌اند. مسائل عاطفی، مانند حسادت‌ها و غیرت‌ها را گذرانده‌اند. احساسات زناشویی را به طور کامل تجربه کرده‌اند. ایشان، معمولا، طلاق‌هایی سخت‌تر و احساساتی مجروح‌تر دارند. باید به فرسودگی یا شادابی و محکم‌تر شدن‌شان، که حاصل طلاق است، توجه کرد.
اما کسانی که در دوران عقد جدا شده‌اند، آن تجربه‌ها را ندارند.
ازاین‌روست که می‌گوییم: جداشدگان در دوران عقد، لازم نیست که با سابقه‌داران ازدواج، وصلت کنند؛ بلکه مجردان، همتایان ایشان‌اند.

⭕️ تذکری حتمی

در این ازدواج نیز بر مشاوره با مشاوری دانا و توانا، تأکید اکید می‌کنیم؛ حتی بیش از ازدواج‌های دیگر.

خداوند مهرورز، رهنمای‌تان باد.
در ادامهٔ مسیر نیز همراهتانیم.
به مدد خدا.

۲۴ شهریور ۱۴۰۲

ما را در رسانه‌هایمان دنبال کنید 👇
http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1

  • علی اکبر مظاهری
۱۸
شهریور

امید صادق

 #نویسنده_و_مشاور: #علی‌اکبر_مظاهری

 بازسازی زندگی (۹)

 پس از طلاق (۱۵)

 (ادامهٔ راهکارها برای ازدواج دوباره)

۶. امید صادق

امید، دل‌مایهٔ زندگی‌ است. این عنصر پرواز، نیازی هرزمانی و همگانی است. هرگز مباد که پنجرهٔ امید، بسته شود! از آفت‌های دانه‌درشت پس از طلاق، نیز پس از رحلت همسر، کاهش امید است؛ امید به زندگی جدید، به‌گونهٔ دلخواه.
بر خود طلاقیان و همسرْمرحومان، نیز بر خانواده‌ها و اطرافیان، نیز بر معلمان و راهبران جامعه، فرض است که فتیلهٔ چراغ امید را فروزان بدارند. از کم‌نورشدن یا خاموش‌شدن آن پیشگیری کنند؛ با تلاش‌های مجاهدانه.
آفرین به مولوی! ببینید چه زیبا گفته:

باد تند است و چراغم ابتری
زو بگیرانم چراغ دیگری
تا بُوَد کز هر دو یک وافی شود
گر به باد آن یک چراغ از جا رود
هم‌چو عارف کن تن ناقص چراغ
شمع دل افروخت از بهر فراغ
تا که روزی کین بمیرد ناگهان
پیش چشم خود نهد او شمع جان

این شعر، چه زیبا است! دلربا است، حکیمانه است، مؤمنانه است.
آری؛ فروزان بادا این شعلهٔ نورخیز! هرگز خاموش مباد این مشعل شعله‌ور!
ما، در این سلسله‌نوشته‌هایمان، برخی از طلاقیان را ملامت کردیم؛ طلاق‌کاران نارواپیشه را. اکنون اما که سخن از بازسازی زندگی است، همگان را؛ چه نارواپیشگان و چه رواکاران، نیز همسرْمرحومان، خانوادگان، راهبران، مشاوران، و معلمان را به امید می‌خوانیم؛ «امید صادق».
اینک این نمونهٔ امیدبخش را ببینیم:

 ناگهان زندگی!

 از زبان مشاور

 مشاورهٔ طلاق، ازدواج، خانواده

عاطفه‌خانم، با دو فرزند، از همسرش جدا شد. طلاق‌شان روا بود. روابودنش را تأیید کردم؛ بیماری عصبی - روانی درمان‌ناپذیر آقا.
از لحظهٔ پس از طلاق، عاطفه‌خانم را به ازدواج دوباره سفارش کردم. بازگشت به همسر پیشین، ناممکن بود. سوگواری پس از طلاق هم نداشت. خانم و خانواده‌ها، عاقل‌تر از آن بودند که روان خانم را به لجن کشانند و او را به سوگواری نشانند.
در را به روی خواستگاران گشودند. نیز از طریق «راویان ازدواج»، اقدام کردند؛ همانان که در «روزنه‌های امید» نوشتیم؛ نهادهای همسریابی.
آقاناصر نیز با یک فرزند، از همسرش جدا شده بود. مشاورهٔ طلاق‌ ایشان با من نبود. به عاطفه‌خانم و خانواده‌اش گفتم که خودشان روا یا ناروا بودن طلاق آقاناصر را پی‌جویی کنند. تشخیص‌شان این شد که روا بوده است. آقا ناصر نیز از راویان ازدواج، مدد جسته بود.
و چنین شد که ناگهان یک زندگی پنج‌نفره، شکل گرفت!
الاهی شکر.

۱۸ شهریور ۱۴۰۲

ما را در رسانه‌هایمان دنبال کنید 👇
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1

  • علی اکبر مظاهری
۱۸
شهریور

بازسازی زندگی (۸)

 پس از طلاق (۱۴)

 #نویسنده_و_مشاور: #علی‌اکبر_مظاهری

 (ادامهٔ راهکارها برای ازدواج دوباره)

۵. آموزش مهارت‌های زندگی خانوادگی

از دانه‌درشت‌ترین ناکامی‌ها، نابسامانی‌ها، و ویرانی‌های زندگی خانوادگی، «نابلدی» است؛ نابلدی مهارت‌های زندگی مشترک.
جوانان ما، در جامعهٔ اکنونی‌مان، قبل از ازدواج و پس از آن، مهارت‌های فراوانی می‌آموزند؛ درس‌خواندن، زبان‌های خارجی، رانندگی اتومبیل، فنون کامپیوتر، نقاشی، خیاطی، و پنجاه و پنج مهارت دیگر. این پدیدهٔ مبارکی‌ است. اما آنچه کمتر می‌آموزند یا هیچ نمی‌آموزند، مهارت‌های زندگی مشترک است؛ همسرداری، فرزندپروری، معاشرت با خانوادهٔ همسر، رفتارهای عاطفی و جنسی با همسر، آشپزی، استقلال زندگی، دخالت‌ندادن دیگران در زندگی شخصی، و هفتاد و هفت مهارت دیگر.
ما اکنون، در مشاوره‌هایمان، شاهد نابلدی یا کم‌بلدی همسرانیم. و ای‌بسا که یک نابلدی، خیمهٔ یک زندگی را فرومی‌خواباند، همان‌گونه که گاهی یک میکروب، یک بیماری، شیشهٔ یک عمر را می‌شکند و یک آدم نیرومند را به مرگ می‌افکند.
کمتر ماهی، دوهفته‌ای، یک‌هفته‌ای است که با چنین مواردی مواجه نشویم.
اکنون که سخن‌مان در ریشه‌های طلاق است، می‌گوییم: از ریشه‌های دانه‌درشت طلاق، نابلدی مهارت‌های زندگی‌ است. و اکنون‌تر که دربارهٔ پس از طلاق سخن می‌نویسیم، می‌گوییم:

 آموزش تکمیلی

طلاقیان و همسرْمرحومان، این فرصت فراغت میان زندگی پیشین و آغاز زندگی دوباره را مغتنم بشمارند و آموزش تکمیلی را دریابند. همان‌سان که در حرفه‌ها و عرصه‌های گوناگون جامعه‌مان، دوره‌های «آموزش تکمیلی» داریم، بیاییم دوره‌های تکمیلی آموزش مهارت‌های زندگی خانوادگی را نیز داشته باشیم. فرصت نیکویی‌ است که طلاقیان، عوامل پاشیدگی زندگی پیشین را بکاوند. نقص‌های خود را بجویند و بیابند؛ «بی‌طرفانه». این‌که می‌گوییم بی‌طرفانه، به این دلیل است که تا اکنون، بر اثر خشم‌ها، نفرت‌ها، قضاوت‌ها، همهٔ تقصیرها را بر همسر پیشین می‌انداختیم، اما اکنون که دیگر «او» نیست، «خود» را وارسی کنیم. اگر چنین «وارسی بی‌طرفانه‌»ای انجام دهیم، چه‌بسا که قضاوت‌مان عوض شود و بیابیم که ما هم بی‌تقصیر نبوده‌ایم؛ دست کم، پنجاه‌درصد تقصیرها از ما بوده است.
باری؛ این فرصت را شکار کنیم و به بازنگری و بازسازی مهارت‌های خود بپردازیم، تا زندگی بعدی‌مان، بهتر از زندگی قبلی‌مان شود.
به امید خدا.

 منابع مهارت‌آموزی

۱. مشاوره: با مشاوری دانا و توانا، که آموزش مهارت‌های زندگی را خوب بلد باشد، مشاوره‌ای کافی انجام دهیم.
۲. مطالعه: چند کتاب «استخوان‌دار» را در این موضوع بخوانیم، به‌دقت؛ کتاب‌هایی پرمایه، با قلمی نیکو.
۳. آموزشگاه: شاید آموزشگاه‌هایی باشد که مهارت‌های زندگی خانوادگی را آموزش دهد. من که نمی‌شناسم! شما بجویید، شاید بیابید. در محله‌ای که زندگی می‌کنیم، چندین و چند مرکز آموزش زبان‌های خارجی، حضوری فعال دارند، نیز فنون کامپیوتر، رانندگی، اما یک آموزشگاه مهارت‌های زندگی، وجود ندارد. شاید هم باشد که من ندانم.

 معرفی چند کتاب

اکنون چند کتاب استخوان‌دار را، که از محتوای آن‌ها اطلاع کافی دارم و خواندن آن‌ها را مفید می‌دانم، معرفی می‌کنم:
۱. همسرداری. از آیت‌الله ابراهیم امینی.
۲. فرهنگ خانواده.
۳. نبرد بی‌برنده.
۴. آداب عشق‌ورزی.
۵. جنگ و صلح همسران.
۶. از زبان مشاور.
۷. خانه‌ای در بهشت.
در پایان کتاب، چندین کتاب دیگر را برای این منظور، معرفی می‌کنیم.
به امید خدا.

۱۶ شهریور ۱۴۰۲

ما را در رسانه‌هایمان دنبال کنید 👇
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1

  • علی اکبر مظاهری
۱۸
شهریور

 بازسازی زندگی (۷)

 #نویسنده: #مریم_یوسفی_عزت

 پس از طلاق (۱۳)

 عبور از بحران (۲)

بر همگان آشکار است که طلاق، منفورترین حلال خداست و عواقب اسف‌باری در پی دارد. اکنون که سرنوشت، این‌گونه رقم خورده، چه کنیم؟ چگونه باز به پا خیزیم؟

 راهکارها

۱. روحیهٔ «تاب‌آوری» را در خود تقویت کنید.
تاب‌آوری یعنی صبوری بر ناگواری‌های پیشین و سپس بازسازی مجدد خود، پس از سختی‌ها.
وقوع طلاق‌، از آن رخدادهایی است که آدمی، سخت بر زمین می‌خورد و باید، به همت، به‌ پا خیزد.

۲. مطالعه کنید.
کتاب‌های زندگی‌نامهٔ بزرگان، برای درس‌آموزی و تجربه‌اندوزی، نیز کسب انگیزه و الگوگیری، بسیار مناسب هستند.
موضوع مورد علاقه‌تان را بیابید و آهسته و پیوسته، در راه مطالعه‌ها پیش بروید.
این کتاب‌ها را در ردیف نخست بگذارید:
یک. آیین زندگی، از دیل کارنگی.
دو. قدرت فکر، از جوزف مورفی.

۳. در خانه و تنها نمانید.
در زمان بیداری، فقط به اندازهٔ فرصتی برای استراحت و امور واجب، زمان بگذارید؛ مانند نماز و غذا در خانه بمانید. اگر بتوانید بخشی از عبادت‌هایتان را در مسجد انجام دهید، بهتر است؛ بسیار بهتر.
دانشگاه و کلاس‌های آموزشی، مکان‌های مناسبی برای فعالیت‌های سالم‌اند. مراقب باشید که به بهانهٔ خانه‌نماندن، عمرتان را در بیرون خانه، بیهوده نگذرانید.

۴. ورزش کنید.
تا جای ممکن، به باشگاه بروید. خواندن و گذراندن رشته‌های تخصصی، در ایجاد اهداف و انگیزه، مؤثرند.
رشته‌هایی مانند: بدنسازی، فیتنس، پیلاتس، در افزایش اعتماد به نفس و سلامت روان و جسم، کمک‌کننده‌اند.

۵. شغل و حرفه داشته باشید.
در محیطی مناسب (مخصوصا بانوان) مشغول به کار شوید. هشیار باشید که محیط نامناسب کاری، بر شما غلبه خواهد کرد و حال‌تان، بیش از پیش، بد خواهد شد؛ اما محیط مناسب کاری، از چالش‌های منفی مسیر زندگی‌تان می‌کاهد.

۶. بنویسید.
نوشتن، سبب توسعهٔ اندیشه و شخصیت می‌شود. کاغذ، تنها دوست زمینی‌ای است که هیچ‌گاه رهایتان نمی‌کند. او شنوندهٔ همهٔ غم‌های شماست؛ بدون خستگی. در حفظ راز شما کوشاست. همیشه و هرلحظه کنارتان است. در برابر پرخاش‌ها و تخلیهٔ روانی شما سنگ‌صبوری مقاوم است.

۷. کمتر درد دل کنید.
درد دل‌های افراطی، میزان ایجاد «تروما» را در آدمی افزایش می‌دهد. تروما (Trauma) یا روان‌زخم، نوعی زخم ناپیدا اما عمیق در روان انسان است که بر اثر تجربهٔ اتفاق‌های ناخوشایند زندگی ایجاد می‌شود.
از ابتدای طلاق، آرام و آرام تلاش کنید که کمتر دربارهٔ اتفاق‌های بد زندگی‌تان صحبت کنید. اگر بر اطرافیان‌تان مسلط هستید، از آن‌ها بخواهید که از آوردن نام اشخاص و زندگی پیشین، خودداری کنند. و تا اندازهٔ توان، از چنین محیط‌هایی برحذر باشید.
اگر نیاز به درد دل داشتید، با مشاورتان صحبت کنید و راهکار بخواهید.

۸. دوست‌یابی را آغاز کنید.
دقت کنید که چه دوستانی انتخاب می‌کنید. بکوشید با کسانی که خودشان جراحت طلاق بر جانشان است، کمتر نشست و برخاست کنید. با هم‌جنس غیر طلاقی، دوست باشید.
بدانید که در هنگام دوستی با اینان، خودتان هم باید طلاق‌تان را فراموش کنید و روحیهٔ طبیعی داشته باشید.

۹. خودْقربانی را کنار بگذارید.
کسانی که طلاق خود را جار می‌زنند، خودشان را قربانی می‌کنند؛ یعنی دشمنی با خویشتن.
به این مثال توجه کنید: به محلی برای مصاحبهٔ کاری دعوت می‌شوید. غیر از مصاحبه‌کننده و مدیر و کارفرما، نیازی نیست کس دیگری از طلاق شما مطلع باشد. درِ گزافه‌گویی‌ها را هم برای خودتان، هم برای همکاران‌تان ببندید و مانند یک انسان مجرد رفتار کنید.

۱۰. با خدا دوست باشید.
با او عشق‌ورزی و عاطفه‌ورزی کنید. حس خجسته را با او تجربه کنید. قربان‌صدقه‌اش بروید. دعاها و مناجات‌های «خمس عشر»، «شعبانیه»، «ابوحمزهٔ ثمالی»، برای عشق‌ورزیدن عابد و معبود، مناسب‌اند.
قرآن کریم را روزانه بخوانید؛ با معنی. و به سخنان الاهی عمل کنید. به حلال‌ها، حرامات، مستحبات و مکروهات توجه کنید.
حتما توفیق‌هایی حاصل خواهد شد.

«الهی، أغْنِنی بِحَلٰالِکَ عَنْ حَرامِکَ وَ بِطٰاعَتِکَ عَنْ مَعْصِیَتِکَ وَ بِفَضْلِکَ عَمَّنْ سِوٰاکَ. بِرَحْمَتِکَ یٰا أرْحَمَ الرّحِمینَ»؛ خدای من، مرا به حلالت از حرامت، بی‌نیاز کن، و به طاعتت از نافرمانی‌ات، و به لطفت از غیر خودت، بی‌نیاز کن. به رحمتت، ای مهربان‌ترین مهربانان.

۱۱ شهریور ۱۴۰۲

ما را در رسانه‌هایمان دنبال کنید 👇
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1

  • علی اکبر مظاهری