وبسایت علی اکبر مظاهری

mazaheriesfahani@gmail.com
وبسایت علی اکبر مظاهری

mazaheriesfahani@gmail.com

مشاور و مدرس حوزه و دانشگاه

کانال تلگرام از زبان مشاور
جهت دیدن کانال تلگرام "از زبان مشاور" روی عکس کلیک کنید
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
بایگانی
۱۷
شهریور

 آنانی که همسرشان مرحوم شود

 #نویسنده_و_مشاور: #علی_اکبر_مظاهری

 بازسازی زندگی (۴)

 پس از طلاق (۱۰)

اگرچه آنچه در این کتاب می‌نویسیم، دربارهٔ طلاق و طلاقیان است، اما پاره‌ای از مطالب این کتاب، به‌ویژه آنچه در فصل آخر؛ پس از طلاق، می‌آید، شامل «همسرْمرحومان» نیز می‌شود.
شمار کسانی که همسرشان مرحوم شده‌ است، اندک نیست. اگرچه شمار طلاقیان بیش از ایشان است، اما «همسرْمرحومان» نیز بسیارند.
در زمان قدیم؛ تا حدود پنجاه - شصت سال پیش، طلاقیان کمتر از همسرْمرحومان بودند، اما اکنون، به دلایل گوناگون، شمار طلاقیان، بیشتر شده‌ است.
اینجا نیز می‌گوییم: تا آدمی در این جهان است، همسر می‌خواهد؛ هم آقا هم خانم. وفادارماندن بر همسر مرحوم، سخنی ناروا است. این خیال ناروا، ساختهٔ فرهنگ غلط جامعه است.

 شرم ناروا

بی‌همسرماندن آنان که همسرشان مرحوم شده است، در میان خانم‌ها، رواج بیشتری دارد. یکی از دلایل آن، شرم ناروای زنان است. ایشان می‌پندارند ازدواج مجدد پس از مرگ همسر، خلاف حیا و عفت است. حال آن‌که مسئله برعکس است؛ یعنی بی‌همسرماندن ایشان، به عفت‌شان آسیب می‌زند. به‌علاوه، مگر ما مجازیم که خود را از موهبت همسر، محروم کنیم؟ این خیال، نه پشتوانهٔ شرعی دارد، نه عقلی، نه انسانی، نه اجتماعی؛ بلکه بر عکس؛ شریعت و عقلانیت و انسانیت و مدنیت حکم می‌کنند که وقتی همسری از دنیا رفت، همسر او باید زندگی دوباره‌ای را از سر بگیرد. مگر همسرانی ارجدارتر از حضرت علی و حضرت فاطمه می‌شناسیم؟ سلام‌الله‌علیهما. عشق ایشان فراتر از عشق‌هایی‌ است که دیده‌ایم و شنیده‌ایم. امیر مؤمنان، چندروز پس از شهادت حضرت فاطمه، ازدواج کردند. کار ایشان کاری‌ است شرع‌پسند، عقل‌پذیر، انسانیت‌مدار.

 همسران شهیدان نیز

همسران شهیدان، که عموماً جوان‌اند، رضای همسر شهیدشان در این است که باز ازدواج کنند. این نمونه را ببینیم: شهید محسن حججی، که شهرتی کشوری یافت، همسری داشت و فرزندی. این همسر دانا، پس از شهادت همسرش، ازدواج کرد. نخستین کسانی که به او تبریک گفتند، خانوادهٔ خود شهید بودند. ما این اقدام‌شان را ستودیم و در رسانه‌هایمان آوردیم؛ هم ازدواج همسر را هم تبریک خانوادهٔ شهید را. ایشان و این اقدام‌شان الگوی نیکویی است برای همسران شهیدان و دیگر کسانی که همسرشان مرحوم شده است.
البته کسانی بر این کردار خداپسند، یاوه‌هایی گفتند و می‌گویند، اما رضای خداوند، ارجمندترین است.
در زمان جنگ، همسر شهیدی، از امام خمینی (ره) پرسید که با همسرش پیمان بسته است که پس از درگذشت هر کدام، دیگری ازدواج نکند. اکنون تکلیف او چیست؟ امام این پیمان را تأیید نکرد و مانع ازدواج مجدد همسر شهید ندانست.

 ازدواج ویژه

آقای سامانی، که مردی شصت‌وچندساله است، همسرش، چندی پیش، او را با چند فرزند، در این جهان باقی گذاشته و به جهان دیگر رفته است. و خانم کاشانی، زنی پنجاه و چندساله است. او نیز شوهرش چندی پیش، او و فرزندان‌شان را در این دنیا گذاشته و به جهان آخرت رفته است.
اکنون این مرد و زن میانسال عاقل، با فراهم‌کردن مقدمه‌هایی، ازدواج کرده و از تنهایی درآمده‌اند.
به هردو آفرین گفتم. برایشان صحبت کردم؛ مفصل. به زندگی جدید و آینده‌شان، امیدوارترشان کردم.
آقای سامانی گفت: «از وقتی که ازدواج کرده‌ایم، انگیزه‌ام به زندگی بیشتر شده. معنای حیات را بهتر درک می‌کنم. فرزندان خانم کاشانی را مثل فرزندان خودم دوست دارم. میان آنان فرقی نمی‌بینم. فرزندانم نیز از این ازدواج خشنودند.»

 گله‌ای ملایم

سپس درد دلی ملایم کرد. گفت: «بعضی‌ها سرزنش می‌کنند، هم من را هم خانمم را، که چرا دوباره ازدواج کرده‌ایم.»
ایشان را دلداری دادم و حکایت ازدواج پیامبر اکرم و ام سلمه را برایشان گفتم؛ که هردو، در میانسالی و با داشتن فرزند، ازدواج کردند. و گفتم که سخن خدا و سیرهٔ پیامبر برای ما حجت است، نه عقاید خرافاتی و حرف‌های جاهلانه.

 دربارهٔ لزوم ازدواج کسانی که همسرشان مرحوم شده است، در مجالی دیگر، سخن می‌گوییم.
به امید خدا.

۳۰ مرداد ۱۴۰۲

ما را در رسانه‌هایمان دنبال کنید 👇
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1

  • علی اکبر مظاهری
۱۷
شهریور

 بازسازی زندگی (۳)

 #نویسنده_و_مشاور: #علی_اکبر_مظاهری

 پس از طلاق (۹)

 (ادامهٔ راهکارها برای ازدواج دوباره)

۲. مشاوره

بیشتر کسانی که زندگی‌شان به بن‌بست می‌رسد و به جدایی می‌انجامد، برای ازدواج‌شان مشاوره نکرده‌اند؛ مشاوره با مشاوری دانا و توانا. کم سراغ دارم همسرانی را که در مرحلهٔ انتخاب همسر، مشاورهٔ کامل انجام داده باشند و سپس ازدواج‌شان به طلاق انجامیده باشد. و نیز کم دیده‌ام طلاق‌کارانی را که برای ازدواج‌شان مشاورهٔ کامل انجام داده باشند.
دقت می‌فرمایید چه عرض می‌کنم؟ بیشتر طلاقیان، کسانی‌اند که انتخاب همسر و ازدواج‌شان، بدون مشاورهٔ کامل بوده است. این را دارم به‌وضوح می‌بینم.
اگر مشاوره، در سامانداری و پایداری زندگی خانوادگی، این‌همه اهمیت دارد، حقا که سزاوار است آن را در جایگاهی بلند بنشانیم.
از نخستین پرسش‌هایی که از مراجعان طلاقی می‌کنم این است: برای ازدواج‌تان مشاورهٔ کامل کردید؟ و پاسخ‌شان این است: «نه»!
شمایانی که زندگی پیشین‌تان به جدایی انجامید، که حدود هشتاد درصدتان مشاورهٔ کامل ازدواج نداشته‌اید، اکنون که می‌خواهید دوباره ازدواج کنید، حتماً مشاوره کنید؛ مشاورهٔ کامل، با مشاوری دانا و توانا.
می‌دانید که ما مشاورهٔ ازدواج را واجب می‌دانیم؛ واجب عقلی، علمی، تجربی. این وجوب، برای ازدواج دوباره، با تاکیدی بیشتر است. ازدواج دوباره، چم‌ها و خم‌هایش بیش از ازدواج اول است. از چم‌ها و خم‌هایی که در ازدواج دوباره مطرح است، بررسی عواملی است که زندگی قبلی را از هم پاشید. از نخستین پرسش‌هایی که در مشاورهٔ ازدواج دوباره از مراجعان می‌کنم، این است که چرا زندگی قبلی‌تان نافرجام شد؟ از ایشان می‌خواهم دلیل یا دلایل طلاق پیشین‌شان را بیان کنند تا بکاوم که مبادا همان عامل یا عوامل، در ازدواج مجددشان وجود داشته باشد.
از وظایف دانه‌درشت مشاور، در این مشاوره، همانا کاویدن و پاییدن ریشه‌های طلاق پیشین است. اگر رگه‌ای یا رگه‌هایی از آنچه که خیمهٔ زندگی پیشین را فروخوابانید، در ازدواج دوباره دیده شود، باید احتیاط کرد. تأیید یا ردّ مشاور، برای داوطلبان ازدواج و خانواده‌هایشان، مهم است. برخی از عاقل‌تران، تأیید یا عدم تأیید مشاور را شرط پذیرش یا عدم پذیرش ازدواج قرار می‌دهند. و چه کار خردمندانه‌ای می‌کنند!
ازاین‌رو می‌گوییم: نامزدان ازدواجِ دوباره و خانواده‌هایشان، مشاورهٔ این ازدواج را واجب بدانند؛ واجب‌تر از ازدواج اول، و نظرگاه مشاور دانا و توانا را در مکانتی رفیع بنهند، تا پشیمانی دیگری رخ ندهد و ازدواج ناموفق دیگری صورت نپذیرد. این تأکید را حتماً در نظرتان بگذارید.
به امید خدا.

۲۶ مرداد ۱۴۰۲

ما را در رسانه‌هایمان دنبال کنید 👇
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1

  • علی اکبر مظاهری
۱۷
شهریور

 بازسازی زندگی (۲)

 #نویسنده_و_مشاور: #علی_اکبر_مظاهری

 پس از طلاق (۸)

دوم. ازدواج دوباره

تا در این جهانیم، باید که زندگی کنیم. زندگی جاری است؛ جریانی جاودانی.
اکنون که زندگی پیشین گذشت، یاالله! زندگی تازه‌ای بسازیم.
آنان که طلاقشان «روا» بوده است و حتی ایشان که جدایی‌شان «ناروا» بوده و اما بازگشت به همسر و زندگی پیشین برایشان ممکن نیست، باید که زندگی دوباره‌ای را آغاز کنند.
اگر، به هر دلیل، بازگشت به همسر پیشین، ممکن نبود و پیوند دوبارهٔ وصلت قبلی، مقدور نیست و دوباره‌سازی زندگی گذشته، شدنی نیست، باید که طرحی نو درانداخت.

بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم
فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازیم۱

باب خواستگاری را باز بگشاییم. خانم‌ها در را به روی خواستگاران تازه، باز کنند. آقایان به خواستگاری خانمی دیگر بروند.
به امید خدا.

 اکنون چنین کنیم:

۱. مراقبت بیشتر

عواملی که زندگی قبلی را فروپاشید، نباید در زندگی جدید وجود داشته باشد.
حالا که خشم‌ها فروکش کرده است، به تفکر و تأمل بپردازیم. کاغذ و قلم در دست گیریم و آنچه را که زندگی قبلی را به بحران کشانید و سپس آن را از هم پاشید، یادداشت کنیم. به‌تفصیل بنویسیم؛ بی‌طرفانه، منصفانه، مصلحانه.
هیچ‌کدام از آن عوامل تخریب‌گر نباید در زندگی بعدی حضور یابند؛ هیچ‌کدام.
عامل‌های تخریب‌گر، هرزمان و هرکجا که باشند، خرابی به‌بار می‌آورند.
به یاد خود بیاوریم که:
«لاَ یُلْدَغُ اَلْمُؤْمِنُ مِنْ جُحْرٍ مَرَّتَیْنِ»؛۲
مؤمن، عاقل، از یک سوراخ، دوبار گزیده نمی‌شود.
نیز در دیدرَس عقل‌مان بگذاریم که:
«سَعیدٌ مَنِ اتَّعَظَ مِن تَجارِبِ غَیرِه»؛
کسی سعادتمند است که از تجربه‌های دیگران، پند بگیرد، استفاده کند.
اینجا می‌خواهیم، علاوه بر تجربه‌های دیگران، از تجربه‌های خودمان نیز پند بگیریم و استفاده کنیم.
طلاقیان، تجربه‌های فراوانی را اندوخته دارند. اکنون زمان بهره‌مندی از همهٔ آن‌ها است.
هان! طلاق‌دادگان، طلاق‌گیرندگان! مبادا در انتخاب همسرِ دوباره و تشکیل زندگی مجدد، هیچ‌یک از موریانه‌های ویرانگر پیشین، وجود داشته باشند!
گشودن چشم عقل و کاویدن آنچه زندگی قبل را ویران کرد، شرط خردمندی است.
به یاری خدا.

۲۳ مرداد ۱۴۰۲

۱. غزلیات حافظ.
۲. پیامبر اکرم، شرح شهاب‌الاخبار، جلد ۱، صفحهٔ ۳۳۹.

ما را در رسانه‌هایمان دنبال کنید 👇
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1

  • علی اکبر مظاهری
۱۷
شهریور

 سوگواری پس از طلاق

 #نویسنده_و_مشاور: #علی_اکبر_مظاهری

 پس از طلاق (۷)

 از زبان مشاوره

 مشاورهٔ طلاق

 پرسش

خانمی یا آقایی گفته و پرسیده است:
مطالبی را که دربارهٔ طلاق می‌نویسید، می‌خوانم. زمان کوتاهی است که جدا شده‌ام. طلاقم را، به تعبیر شما، «روا» می‌دانم. دربارهٔ سوگواری پس از طلاق، چیزهایی شنیده و خوانده‌ام. سؤال‌هایی در این موضوع برایم مطرح شده است که خدمت‌تان مطرح می‌کنم و امید پاسخ دارم:
سوگواری پس از طلاق، چیست؟ زمان آن چقدر است؟ چه مقدار زمان، برای عبور از این بحران، نیاز است؟ آیا این سوگواری، پس از همهٔ طلاق‌ها به وجود می‌آید؟ چگونه باید آن را مدیریت و درمان کرد؟ چه‌کارهایی باید بکنیم و چگونه این مرحله را از سر بگذرانیم؟

 پاسخ ما

چون طلاق، مانند عمل جراحی است، جراحت‌هایی را در جان و روان و حتی جسم، ایجاد می‌کند. عمل جراحی، هرچه عمیق‌تر باشد جراحت‌های آن نیز عمیق‌تر و بیشتر است. ازاین‌روست که می‌گوییم: طلاقیان، پس از طلاق، زمانی را برای التیام جراحت‌های عاطفی و روحی و جسمی، نیاز دارند. در این مرحلهٔ «نقاهت»، باید بر زخم‌های ناشی از طلاق، مرهم نهیم تا التیام حاصل شود و سلامت، جایگزین جراحت شود. سوگواری پس از طلاق، مانند افسردگی پس از زایمان است. این‌چنین:
۱. ضعیف است. در یکی‌_دو هفته می‌گذرد. بدون نیاز به درمانی خاص.
۲. متوسط است. عبور از آن، یکی‌_دو ماه زمان می‌برد و اقدام‌هایی را می‌طلبد.
۳. عمیق است. گذر از آن، شاید چند ماه زمان بطلبد و نیز درمان بخواهد.
اگر مرحلهٔ طلاق، همراه با جنگ و جدال باشد و عاطفه‌ها را زخمی و روان و روح را مجروح کرده باشد، دوران سوگواری‌اش ممکن است اندکی طولانی شود، اما اگر طلاق‌شان «عاقلانه» باشد و جان‌ها آسیب چندانی نخورده باشند، این سوگواری، زود می‌گذرد. (راستی! چرا نباید طلاق‌هایمان عاقلانه باشد؟!)
ازاین‌رو، زمانی را برای این دوران، مشخص نمی‌کنیم.

 عبور از بحران

۱. از غوغای طلاق، فاصله بگیرید.
تا جای ممکن، از حاشیه‌ها وغوغاهای طلاق، فاصله بگیرید. از تکرار بیان ماجرای طلاق، پرهیز کنید. بدگویی از همسر پیشین و تکرار محکوم‌کردن او را رها کنید. خاطره‌های ناگوار آن را از ذهن‌تان برانید.
۲. با مشاوری دانا و توانا، همراه باشید.
این مشاوره، در مدیریت این بحران و گذراندن آن از ذهن و روان، بسیار مؤثر است.
۳. ورزش کنید.
ورزش، بیش از تأثبر بر جسم، بر اندیشه و روان اثر می‌گذارد.
۴. مطالعه کنید.
مطالعهٔ کتاب‌های عمیق، با موضوع‌های دلپسند و بیرون از موضوع‌های غمبار، در زدودن اندیشه‌های مسموم، تأثیری نیکو دارد. درباهٔ انتخاب موضوع، با مشاورتان مشورت کنید.
۵. اطرافیان فرد طلاقی، هوای او را داشته باشند. او را کمک کنند تا این موج رنجبار را به‌خوبی از سر بگذراند. با او مهربانی کنند. به او «نیش» نزنند. بر جراحت‌های روحی او نیفزایند.
۶. مراجعهٔ به روان‌پزشک را نیز در نظر داشته باشید.
اگر جراحت‌های روانی و عاطفیِ برآمدهٔ از طلاق، شدید باشد، ممکن است نیاز به مراجعهٔ به روان‌پزشک نیز باشد. این را با مشاورتان مطرح کنید و از ایشان راهکار بگیرید.
ما، این راهکار را، دربارهٔ افسردگی پس از زایمان نیز توصیه می‌کنیم، اگر افسردگی، شدید باشد.
۷. رابطه‌تان را با خدا صمیمی‌تر کنید.
این مهمترین راهکار است. خداوند، مهربان‌ترین، داناترین، و تواناترین پناهگاه پناهجویان است. اگرچه خدا طلاق را نمی‌پسندد، اما شما می‌گویید که طلاق‌تان از نوع «رواها» بوده است. پس خود را در دامان پرمهر خدا بیندازید و صمیمانه با او راز دل بگویید و از او مدد بطلبید.
رابطهٔ صمیمانه و عاطفی با خدای مهربان، برای مدیریت این بحران و گذار از آن، بهترین راهکار است.
الاهی که خدای خوبمان، یاری‌تان فرماید.

 نکته‌ای مهم

درست است که، به دلیل سوگواری پس از طلاق، نباید در ازدواج مجدد عجله کرد، نیز اما نباید به این دلیل، ازدواج مجدد را به «تأخیر ناروا» افکند. این مسأله را از آنچه هست، بزرگتر نکنیم. مبادا به بهانهٔ سوگواری پس از طلاق، اقبال‌ و فرصت‌های ازدواج دوباره را بسوزانیم. پس از طلاق باید به ساماندهی مجدد زندگی اندیشید. یکی از عواملی که باعث تأخیر در ساماندهی دوبارهٔ زندگی می‌شود، همین سوگواری است.
دراین‌باره نیز با مشاورتان مشورت کنید. اگر ایشان دانا و توانا باشد، هم مواظب است که تصمیم عجولانه نگیرید، هم مراقب است که ازدواج مجدد را به «تأخیر ناروا» نیندازید.
این نکته را حتما به یاد داشته باشید.
به امید خدا.

۲۰ مرداد ۱۴۰۲

ما را در رسانه‌هایمان دنبال کنید 👇
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1

  • علی اکبر مظاهری
۱۷
شهریور

 کتابی تازه
(نگاهی نو، به پدیدهٔ طلاق)

 #نویسنده: #علی_اکبر_مظاهری

 مژده ای دل...!

کتابی با موضوع «طلاق»، در مرحلهٔ تدوین نهایی است. به لطف خداوند.
این کتاب، محصول سال ۱۴۰۲ است. البته مطالبی از آن، ثمرهٔ پژوهش‌ها، اندیشه‌ها، تجربه‌ها، و مشاوره‌های سالیان دراز پیشین است، اما ساماندهی و تدوین آن برای انتشار، از آثار امسال است.

 محتوای این کتاب

موضوع‌های این صحیفهٔ طلاقیه، چنین است:
۱. ماهیت طلاق را بیان کرده‌ایم.
۲. ریشه‌های آن را نمایانده‌ایم.
۳. طلاق‌های «ناروا» و «روا» را کاویده‌ایم.
۴. راه‌های پیشگیری از طلاق‌های «ناروا» را بیان کرده‌ایم.
۵. چگونگی مدیریت طلاق‌های «روا» را نشان داده‌ایم.
۶. فصلی برای پس از طلاق و ساماندهی دوبارهٔ زندگی آورده‌ایم.

گزارش‌های بعدی مسیر این کتاب را، در آینده‌ای نزدیک، می‌خوانید.
به امید خدا.

۱۹ مرداد ۱۴۰۲

ما را در رسانه‌هایمان دنبال کنید 👇
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1

  • علی اکبر مظاهری
۱۷
شهریور

طلاق‌های ناجوانمردانه

 #نویسنده: #مریم_یوسفی_عزت؛ کارشناس ارشد زبان و ادبیات انگلیسی، مدرس زبان

 پس از طلاق (۶)

 بازگشت به همسر پیشین (۴)

 از زبان مشاور

 مشاورهٔ خانواده

خانم جوان، نالان و پریشان، به مشاوره آمد.
احوالش را پرسیدم. گفت: «خرابم؛ بسیار خراب.»
گفتم: برایم بگویید. می‌شنوم.

 حکایت خود را چنین آغاز کرد.

«زندگی خوبی داشتم. آسایش و آرامش داشتم. روحیهٔ بالایی داشتم. اعتماد به نفس و عزت نفس داشتم. جایگاه و احترامم محفوظ بود.»
و سرش را به پایین خم کرد. دستان مشت‌شده‌اش را بر سرش گذاشت و آرنج‌ها روی زانوها. سکوت کرد. آهی کشید و هِق‌هِق‌کنان گریست.
فرصت دادم تا آن اشک‌های محنت‌دیده‌اش ببارد. بارید.
آرام شد. طوفان غم‌هایش را بازدمید و گفت: «می‌دانید چرا حالا هیچ‌کدام را ندارم و پوچِ پوچم؟ طلاق؛ طلاقی ناجوانمردانه. همه چیزم را از دست دادم. همسر خوبم را با دستان خودم، از خودم گرفتم.
خودم را مالک او می‌دانستم. فکر می‌کردم تدبیری بالاتر از تدبیر من نیست. خود را مدیری لایق می‌دیدم. برای به‌دست‌آوردن جایگاه ریاست، بهانه‌تراشی می‌کردم. او آدم بدی نبود. تنها زیر بار حرف زور نمی‌رفت، که این مخالف میل من بود. جاروجنجال‌های بیهوده راه می‌انداختم. ظرف‌ها را می‌شکستم. صدایم را بالا می‌بردم. قلدری می‌کردم. فقط می‌خواستم به او ثابت کنم که من مدیر لایق‌تری برای زندگی‌مان هستم.
اوایل زندگی‌مان، او کوتاه می‌آمد. سعی می‌کرد آرام باشد. من را هم آرام می‌کرد.
یک‌سالی گذشت. با تلاش‌های همسرم، نزد مشاور رفتیم. مشاوره‌ها اثر نداشت، چون من با پیش‌داوری به مشاوره می‌رفتم و می‌خواستم از مشاور، تأییدیه بگیرم بر حقانیت خودم و محکومیت همسرم.
من لجبازتر شده بودم. همسرم را در زندگی نادیده می‌گرفتم‌. به هر چیزی توجه می‌کردم، به غیر او. حتی شروع کردم به آبروریزی. از او نزد دیگران بدگویی می‌کردم. اما او حتی یک‌بار پشتم را خالی نکرد. حتی یک‌بار به من بی‌توجهی نکرد‌. حتی یک‌بار از من بد نگفت. می‌دانست دوستش دارم و می‌دانستم دوستم دارد.
اما من مغرور بودم. خودخواه بودم. خوبی‌هایش را نمی‌دیدم. او را بی‌دست‌وپا می‌دانستم و باید به همهٔ عالَم و آدم، بی‌دست‌وپایی او را جار می‌زدم. باید همه می‌دانستند که او همسر بدی است. افسوس!

 پس از دوسال

دو سالی گذشت. دیگر صبر و حوصلهٔ قبل‌ها را نداشت. با اعصابش بازی می‌کردم. خانه را ترک می‌کرد و اندکی بعد بازمی‌گشت.
در این میان بود که یک‌بار یکی از دوستانم به من گفت: «شاید حق با تو باشد و تو مدیر لایق‌تری باشی، اما همین‌قدر که شوهرت می‌تواند با چنین همسری زندگی کند، قابل تقدیر است!»
گوش شنوا نداشتم. در نهایت، با افکار پلید خود، نقشه‌هایی کشیدم که مدرک‌سازی کنم. به قدری روی اعصابش راه رفتم که کتکم زد. خود را زیر دست و پایش انداختم تا آثار کتک‌هایش روی بدنم بماند. به دادگاه رفتم‌. در پزشکی قانونی سند‌سازی کردم. آنقدر راه دادگاه را رفتم و آمدم که دیگر جان سالمی هم برای خودم باقی نگذاشتم. نفْسَم پلید شده بود. محیط دادگاه، نفْس‌آلود است.
همسرم پیشنهاد طلاق داد؛ همراه با پرداخت مهریه. من هم که به اندازهٔ کافی از او مدرک داشتم تا بدی‌اش را به همگان ثابت کنم، پذیرفتم. طلاق گرفتیم. با خود گفتم: پیروز شدم‌‌!

 پس از طلاق

بعد از طلاق، ابتدا به خانهٔ پدر و مادرم رفتم. به خاطر ریاست‌طلبی و غرور من، احترامی میان ما باقی نماند. خانهٔ پدری را ترک کردم. در خانه‌ای مجردی زندگی کردم.
حالا بعد از ده‌ماه، غرورم شکسته. ذلیل شده‌ام. دیگر نمی‌خواهم رئیس باشم. می‌خواهم فقط تکیه کنم به تکیه‌گاهی امن. زن را چه به این حرف‌ها!
در دوران تنهایی‌ام، به اندازهٔ کافی ریاست کردم؛ در محل کارم. به قدر کافی فخرفروشی کردم؛ به مردم.
اما اعتراف می‌کنم که زنِ تنها، با تمام جلال و جبروت، داغان می‌شود. کمرش خم می‌شود. نه پدری برایم مانده، نه شوهری.
زنِ بی‌مرد، گِلِ زیر نعل اسب است؛ جسم و روح زیر تازیانه‌های رنجبار.
پشیمانم. می‌خواهم گُلِ بوستان همسرم باشم. می‌خواهم همسری با فضیلت برایش باشم. می‌خواهم جبران کنم. می‌دانم که ازدواج نکرده است. و می‌دانم و می‌داند و می‌دانیم که همدیگر را دوست داریم.
ممکن است ما را به هم برگردانید؟

 سرانجام

با چند جلسه گفت‌وگو و پیگیری، پشیمانی و سلامت خانم برایم ثابت شد.
با استاد علی‌اکبر مظاهری تماس گرفتم و ماجرا را برایشان تعریف کردم‌. استاد مظاهری با آقا تماس گرفتند‌. پس از چند جلسه مشاوره، پشیمانی خانم، «ناروا‌بودن» طلاق‌‌شان، «روابودن» ازدواج مجددشان و پایداری عشق‌شان ثابت شد. و آن دو به یکدیگر بازگشتند.
قول دادند که به مشاوره‌ها ادامه بدهند، مهارت‌های زندگی را بیاموزند و به راهکارها عمل کنند.
الاهی شکر.

۱۸ مرداد ۱۴۰۲

ما را در رسانه‌هایمان دنبال کنید 👇
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1

  • علی اکبر مظاهری
۱۷
شهریور

نهادن صلح در میان همسران

 #نویسنده_و_مشاور: #علی_اکبر_مظاهری

 اصلاح مصلحان (۲)

 پس از طلاق (۵)

 «صَلاحُ ذات‌ِالبَین»؛ فریضه‌ای دینی، وظیفه‌ای اجتماعی

 فقط یک جمله!

گاهی، برای اصلاح یک زندگی، حل یک مشکل، آشتی یک زوج، حذف یک طلاق، فقط یک جمله لازم است، فقط یک جمله.
پیش از توضیح مطلب، این سخن حضرت امیر - علیه‌السلام - را ببینیم:
ایشان، در بستر شهادت، در وصیّت به دو فرزندشان امام حسن و امام حسین فرمودند:
«أُوصِیکُمَا وَ جَمِیعَ وَلَدِی وَ أَهْلِی وَ مَنْ بَلَغَهُ کِتَابِی، بِ... صَلاَحِ ذَاتِ بَیْنِکُمْ. فَإِنِّی َسمِعْتُ جَدَّکُمَا یَقُولُ: صَلاَحُ ذَاتِ الْبَیْنِ أَفْضَلُ مِنْ عَامَّةِ الصَّلاَةِ وَ الصِّیَامِ»؛۱ شما و همه فرزندانم و کسانم و آن را که نامهٔ من به او رسد، توصیه‌تان می‌کنم به اصلاح بین خود و دیگران و ایجاد أُلفَت میان مردمان؛ که من از جدتان شنیدم که می‌فرمود: اصلاح میان مردمان (و زدودن کدورت‌ها و جایگزینی آشتی و صلح در دل آنان)، از نماز و روزهٔ سالیان، افضل و برتر است.
چه سود کلانی است! یک اصلاح و آشتی میان مردمان، پاداشش برابر است با عبادت سالیان. این از آن سودهایی است که محاسبه‌اش نیازمند صرف وقت است و صرف دانش.

 در روستای منصور‌آباد

در میانهٔ دههٔ ۱۳۶۰، به روستای منصور‌آباد رفتم؛ برای سخنرانی ایّام عاشورا. مردمان آن روستا اختلافی دیرینه داشتند؛ بر سر هیچ!
در پایان آخرین سخنرانی‌ام، که داشتم با مردمان آنجا خداحافظی می‌کردم، گفتم: در حالی از نزدتان می‌روم که از اختلاف‌تان ناراضی‌ام.
در خانهٔ معلم روستا، آقای معرفتی، جوان خوب آباده‌ای، مهمان بودم. آخرهای شب، چند نفر از بزرگان روستا، از هردو جناح اختلاف‌دار، نزدم آمدند. بزرگ‌شان؛ مردی کهن‌سال و دشداشه‌پوش، به نمایندگی از آن جمع، گفت: «این‌که شما گفتید از اختلاف ما ناراضی هستید و دارید با دل ناراضی از روستایمان می‌روید، ما را ناراحت کرد. نمی‌خواهیم شما ناراضی بروید. آمده‌ایم که اصلاح کنیم، آشتی کنیم، تا شما راضی بروید.»
شادمان شدم. هردو گروه را آفرین گفتم. آشتی‌کنان شد. رضایتم را از ایشان اعلام کردم. با دل شادمان با ایشان وداع کردم.
اکنون، پس از حدود ۳۵ سال، هنوز رفاقت‌مان برقرار است.

این‌که مولوی می‌گوید:‌‌ «عالَمی را یک سخن ویران کند»، درست است، اما معکوس آن نیز درست است که: عالَمی را یک سخن آباد کند.
این یک سخن را ممکن است یک سخنران بگوید، یک کهن‌سال بگوید، یک مشاور بگوید، یک مصلح بگوید، و یا یک نوجوان بگوید.
 این نمونه را ببینید:

 به آقای ستاری چه بگویم؟

 حکایت مشاور

زن و شوهری، نزاعی عنیف داشتند. کارشان به طلاق کشید؛ اما هنوز ظاهر زندگی‌شان محفوظ بود، فرونپاشیده بود. طلاق‌شان اعلام نشده بود. کسان زیادی از آن طلاق خبر نداشتند.
ایشان فرزند نوجوانی داشتند که در مسئله طلاق‌شان ساکت بود؛ سکوت کامل. او دوستی داشت به نام آقای ستاری که نزدش آبرو داشت. آقای ستاری، به پدر آن نوجوان، ارادت داشت و زندگی این خانواده را بهترین زندگی می‌پنداشت. نزدیکای فروپاشی زندگی و اعلام عمومی طلاق، آن نوجوان، به پدرش گفت: «من به آقای ستاری چه بگویم؟ چگونه بگویم پدر و مادرم از هم جدا شدند؟»
همین یک سؤال نوجوان، پدر را سخت تکان داد. به خلوت رفت. ساعتی اندیشید. آن‌گاه فرزند نوجوان را صدا زد و به او گفت: به آقای ستاری چیزی نگو. زندگی‌مان را برمی‌گردانم.
و برگرداند.

 نیاز حیاتی جامعه

اکنون، جامعهٔ ما، نیازمند مصلحان است؛ مصلحانی که چونان پیامبران، بر آتش جدال همسران، آب صلح بریزند؛ آتش‌هایی که دارد ریشه‌های خاندان و خانمان جامعه‌مان را می‌سوزاند.

 مصلحان، پیامبران جامعه‌اند

مصلحان، چونان پیامبران‌اند؛ مشاوران دانا و توانا، مؤمنان پاک‌دل، نیک‌خواهان رحم‌دل، دل‌سوزان عاطفه‌مند، ایشان چراغ‌های راه مردمان‌اند. فرشتگانی‌اند که بر زمین گام نهاده‌اند. ایشان دستان خدایند که در کار مردمان گشوده شده‌اند. تدبیرگرانی‌اند که گره‌ها را از کارها باز می‌کنند. مقام ایشان، نزد خداوند سبحان، چه بلند است!
بیاییم در کار اصلاح خانواده‌ها بکوشیم. نزاع‌ها را بزداییم. کینه‌ها را از دل‌های همسران بشوییم.
خوب می‌دانیم که کثیری، بلکه بیشترینهٔ مجادله‌های همسران، بیهوده است. اختلاف‌هایشان موهوم است. دعواهایشان بی‌پایه است. طلاق‌هایشان «ناروا» است.
بیایید به خاطر خدا، میان همسران را اصلاح کنیم.

۱۵ مرداد ۱۴۰۲

۱. نهج‌البلاغه، نامهٔ ۴۷

ما را در رسانه‌هایمان دنبال کنید 👇
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1

  • علی اکبر مظاهری
۱۷
شهریور

 اصلاح مصلحان

 #نویسنده_و_مشاور: #علی_اکبر_مظاهری

 پس از طلاق (۴)

همّت و اقدام مصلحان دانا، در ساماندهی زندگی دوبارهٔ طلاقیان، از حسنات ارجمند پس از طلاق است.
اکنون که طلاق‌کاران، زندگی پیشین را ویران کرده‌اند و حالا که دارند مرحلهٔ تأمل، فرونشینی خشم، تجدید نظر، و احتمالا پشیمانی را می‌گذرانند، نقش مصلحان مشفق، نمایان می‌شود.
«اصلاح ذات‌البین»، از معارف اسلام است. قرآن را ببینید:
«إِنْ خِفْتُمْ شِقَاقَ بَیْنِهِمَا فَابْعَثُوا حَکَمًا مِنْ أَهْلِهِ وَحَکَمًا مِنْ أَهْلِهَا إِنْ یُرِیدَا إِصْلَاحًا یُوَفِّقِ اللَّهُ بَیْنَهُمَا...»؛۱
اگر از جدایی آن دو (همسر) بیم دارید، یک داور از خانوادهٔ شوهر، و یک داور از خانوادهٔ زن انتخاب کنید (تا به کار آنان رسیدگی کنند). اگر این دو (داور)، تصمیم به اصلاح داشته باشند، خداوند دل‌های آن دو را به هم نزدیک می‌کند... .
این آیه، اگرچه برای «حکمیت» در مرحلهٔ پیش از طلاق است، اما اقدام مصلحانهٔ مصلحان، برای سامان‌بخشی زندگی زوج‌ها را نیز می‌تواند شامل شود. اکنون دربارهٔ تفسیر این آیه، سخن نمی‌گوییم، بلکه می‌گوییم:
در میان خانواده و خاندان و خویشاوندان زن و مرد، نیز از آشنایان و مشاوران و اصلاح‌جویان، کسانی یافت می‌شوند که در این مرحله، همّت ورزند، پا پیش نهند، و دست در کار اصلاح زندگی این دو فاختهٔ بال‌شکسته کنند؛ به امید دوباره‌سازی زندگی آنان.
این مصلحان باید:
۱. هم دانا باشند هم توانا.
۲. چه بهتر که با مشاوری دانا و توانا ارتباط بگیرند و تا آخر کار، او را همراه داشته باشند.
۳. یقین داشته باشند که طلاق این زوج، «ناروا» بوده است، که اگر «روا» بوده، نباید دوباره‌سازی کرد. در این‌باره، نظر مشاور را بگیرند. در طلاق‌های «روا»، نباید کوشید که بازگردند. مراقب این نکته باشیم! نباید به هر زور و ضربی، جداشدگان را پیوند داد. «ناروائیان» را باید پیوندی دوباره داد، نه «روائیان» را. یادمان باشد! کسانی که روائیان را پیوند مجدد می‌دهند، خطا می‌کنند.
کسی از این مصلحان، که می‌کوشند به هر قیمتی که شده زوج‌های طلاقی را پیوند مجدد دهند، می‌گفت: «آنقدر آیه و حدیث برایشان خواندم که اگر برای کافر می‌خواندم، مسلمان می‌شد، اما بر اینان اثر نکرد.» او توجه نداشت که ریشهٔ جدایی اینان چیست. آیه و حدیث خواندن برای بازگرداندن طلاقیان، در جایی لازم است که بدانیم طلاق‌شان ناروا بوده است.
۴. زیاد تشویق نکنیم. ایشان را به رودربایستی نکشانیم. مجبورشان به بازگشت نکنیم؛ بلکه راه صلاح را به ایشان بنمایانیم و یاری‌شان کنیم تا به نتیجهٔ مطلوب برسند و خود تصمیم نهایی را بگیرند.
قدیم‌ها رسمی بود، اکنون نیز بیش‌وکم هست، که دو نفر را که بر سر مسأله‌ای اختلاف می‌کردند و کارشان به قهر می‌انجامید، در یک جا گیر می‌انداختند و پس از نصیحت‌های کلیشه‌ای، بدون این‌ که ریشه یا ریشه‌های نزاع‌شان را بدانند، می‌گفتند: روی هم را ببوسید و صلوات بفرستید. و مسأله را ختم می‌کردند. عمق مسأله را نمی‌کاویدند. ‌گره‌ها را نمی‌گشودند. بر ریشه‌ها خاکستر می‌کشیدند. این کار، دربارهٔ «طلاقیان روا»، «ناروا» است. یادمان باشد!
باید ریشه‌های نزاع را بیابیم و آن‌ها را اصلاح کنیم. اگر اصلاح‌پذیر بود و به‌یقین دانستیم که طلاق‌شان ناروا بوده است، در تجدید زندگی‌شان بکوشیم.
به امید خدا.

۱۳ مرداد ۱۴۰۲

۱‌. سورهٔ نساء، آیهٔ ۳۵

ما را در رسانه‌هایمان دنبال کنید 👇
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1

  • علی اکبر مظاهری
۱۳
مرداد

#نویسنده_و_مشاور:

#علی_اکبر_مظاهری

♻️ پس از طلاق (۳)

💠 بازگشت به همسر پیشین (۳)

💟 سارا و ساسان

🔹 از زبان مشاور

🔸 مشاورهٔ خانواده

سارا و ساسان، که یک فرزند پنج‌ساله داشتند، از هم جدا شدند؛ بر سر مجادله‌های کودکانه؛ همان «نبرد بی‌برنده»، و نیز نابلدی مهارت‌های زندگی، ضعف پروای از خدا... . هر دو لجبازی می‌کردند. نیز آقا قلدری می‌کرد. خانم بی‌صبری می‌ورزید. سلسلهٔ اعصاب هردو لرزان بود؛ مانند تارهای ناکوک سازهای فرسوده.
مشاوره‌های مصلحانه بر آنان اثر مطلوب و دوام‌دار نبخشید و جدا شدند؛ به خواست و اقدام هردو.
من طلاق‌شان را «ناروا» دانستم و این ناروایی را به‌وضوح به ایشان اعلام کردم.
یک‌سال جدا بودند. فرزندشان، مانند یک قربانی بی‌تقصیر، دست به دست می‌گشت. قربانی لجاجت پدر و مادر بود.
در این زمان یک‌سالهٔ پُررنج، اندک و اندک به خود آمدند. خطاهای خود را شناختند. ‌سیم‌های سازشان، آرام شد. هر روز که می‌گذشت، چشمان‌شان باز و بازتر می‌شد. در درستی طلاق‌شان تردید کردند. سپس به یقین رسیدند که راه را اشتباه آمده‌اند؛ به بیراهه افتاده‌اند. باز به مشاوره آمدند. پشیمانی‌شان را به صراحت اعلام کردند. ایشان را دلداری دادم. امیدشان دادم که دیر نیست. می‌توان از بیراههٔ رنج‌بار، به راه هموار بازگشت، به شرط اصلاح خویشتن، اراده بر عدم تکرار خطاهای پیشین، آموزش مهارت‌های زندگی همسرانه، مشاورهٔ مستمر هرماه یک‌بار، تا یک سال.
هردو پذیرفتند و این‌بار «بچه‌های خوبی» شدند. فشارهای سنگین مصائب پس از طلاق، هوس‌های بی‌لگام و خودخواهی‌های بی‌منطق را از وجودشان بیرون رانده بود. فرصت‌های اندیشیدن در خلوت‌های غمبار، دوری از هم، آوارگی‌های طاقت‌سوز، چشمان عقل‌های‌شان را گشوده بود. و چنین شد که تجدید حیات کردند. طرحی نو درانداختند. دوباره ازدواج کردند. هر دو از این بازگشت عاقلانه، خرسند شدند. نه! هرسه؛ فرزندشان خشنودتر بود و شادتر و امیدوارتر.
الاهی شکر.

۱۰ مرداد ۱۴۰۲

ما را در رسانه‌هایمان دنبال کنید 👇
 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1

  • علی اکبر مظاهری
۱۳
مرداد

#نویسنده_و_مشاور:

#علی_اکبر_مظاهری

💠 بازگشت به همسر پیشین (۲)

در نوشتهٔ پیشین نوشتیم که بهترین گزینه برای ازدواج مجدد، همانا همسر پیشین است. آفریدگار حکیم، که خود می‌داند چه آفریده است، دربارهٔ تجدید ازدواج با همسر قبل فرموده است:
«بُعُولَتُهُنَّ أَحَقُّ بِرَدِّهِنَّ فِی ذَٰلِکَ إِنْ أَرَادُوا إِصْلَاحًا»؛۱ همسران‌شان، برای بازگرداندن آن‌ها (به زندگی زناشویی)، در این مدت [مدت عدّه]، (از دیگران) سزاوارترند؛ این در صورتی است که (به‌راستی) خواهان اصلاح باشند.
این آیه دربارهٔ طلاق رَجعی و دوران عدّه است، اما می‌توان آن را به کل موضوع بازگشت به همسر پیشین تعمیم داد.
آری؛ اگر طلاق، از طلاق‌های «ناروا» بوده است؛ یعنی همان چهارطلاق از پنج‌طلاق، که قبلاً بیان کرده‌ایم، تجدید پیوند دوباره، عاقلانه است. اما اگر «روا»، بوده است؛ یعنی همان یکی از پنج‌تا، دیگر نباید تجدید پیمان شود، زیرا عاملی که سبب جدایی شد، همچنان باقی‌ است.

📕 برگی از کتاب «دانش خانواده»

کتاب «دانش خانواده و جمعیت»، کتاب درسی‌مان در دانشگاه است. کتاب خوبی‌ است. خواندن آن را توصیه می‌کنم. در جایی از فصل دوم، که موضوع آن تشکیل خانواده است، آمده است:
«یکی از مناسب‌ترین افراد برای ازدواج پس از طلاق، همسر سابق است. بنابراین، اگر مرد یا زنی، پس از جدایی، به این نتیجه رسید که همسرش فرد سالمی با خطاهای جزئی و رفع‌شدنی بوده و خودش نیز اشتباهاتی داشته که تصمیم دارد آن‌ها را اصلاح کند، ازدواج مجدد آن دو با هم، مناسب است؛ همان‌گونه که قرآن کریم می‌فرماید:
«همسران‌شان، برای بازگرداندن آن‌ها (به زندگی زناشویی)، در این مدت [مدت عدّه]، (از دیگران) سزاوارترند؛ این در صورتی است که (به‌راستی) خواهان اصلاح باشند.»۲

⭕️ توجه!
🔗 اینجا نیز مشاوره

در این بازگشت نیز مشاوره با مشاوری دانا و توانا، ضرورتی است حتمی. همان‌سان که در ازدواج، سپس دوران زندگی مشترک، و سپس‌تر، انجام طلاق، انگشت تأکید بر مشاوره می‌فشردیم، اینجا نیز می‌گوییم: برای تجدید پیوند و بازگشت به همسر و زندگی پیشین، مشاوره کنید.

❤️ آشتی‌کنان ریش‌سفیدانه!

برخی از ریش‌سفیدان فامیل؛ موسفیدان، گیسوسپیدان، بزرگترهای خانواده و خاندان، پدربزرگ‌ها، مادربزرگ‌ها، عموها، عمه‌ها، دایی‌ها، خاله‌ها، و دیگر خویشاوندان و آشنایان، اگر طلاقی در خانواده و خاندان خویشان و دوستان واقع شود، عقل می‌جنبانند و گام پیش می‌نهند تا به هرگونهٔ ممکن و ناممکن، می‌کوشند زوج جداشده را آشتی دهند.
اصل این کار ایشان، نیکو است، اما: باید دقت ورزید که ایشان، اگرچه نیت «خیر» داشته باشند، اما همیشه چنین نیست که کارشان نیز «خیر» باشد. گاهی خیر است و گاهی خیر نیست. برخی‌شان از سر عادت فامیلی چنین می‌کنند و برخی دیگر متأثر از فرهنگ عمومی اقدام می‌کنند. و انگیزه‌های دیگر.
این پدیده، مثبت است. باید از خیرخواهی ایشان بهره جُست، اما با احتیاط. و نباید به آن اکتفا کرد.
بازگشت به همسر پیشین و تجدید زندگی قبل، باید «مصلحت برتر» داشته باشد. از «چاه سیاه» درآمدن و به «راه هموار» برآمدن باشد، نه از چاه درآمدن و باز به همان چاه افتادن.
ما که مشاورهٔ پیش از ازدواج را ضرورتی حتمی می‌دانیم، اینجا نیز مشاوره برای بازگشت به همسر و زندگی پیشین را ضرورتی تام و تمام می‌دانیم؛ درست مانند مشاورهٔ پیش از ازدواج.
پس به این «ضرورت اکید»، عنایت کامل داشته باشید.

{ادامه دارد، ان‌شاءالله.}

۸ مرداد ۱۴۰۲

۱. سورهٔ بقره، آیهٔ ۲۲۸.
۲. دانش خانواده؛ جمعی از نویسندگان، نشر معارف، چاپ هفتم.

ما را در رسانه‌هایمان دنبال کنید 👇
 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1

  • علی اکبر مظاهری