وبسایت علی اکبر مظاهری

mazaheriesfahani@gmail.com
وبسایت علی اکبر مظاهری

mazaheriesfahani@gmail.com

مشاور و مدرس حوزه و دانشگاه

کانال تلگرام از زبان مشاور
جهت دیدن کانال تلگرام "از زبان مشاور" روی عکس کلیک کنید
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
بایگانی

۵ مطلب در مهر ۱۴۰۳ ثبت شده است

۲۱
مهر

 غیرتِ شکوهمند

 نویسنده و مشاور: علی‌اکبر مظاهری

 زیبایی‌های اخلاق (۲)

 اشاره

در نوشتهٔ پیشین گفتیم که ‌می‌خواهیم پاره‌ای از زیبایی‌های اخلاق را بنمایانیم تا جانمان شادابی یابد و در برابر انبوه پلشتی‌ها زانو نزند و دل‌‌افسرده نشود و امید را نبازد.

 اینک این نمونه را ببینیم:

 پاسداشت حریم غیرت

آقایی، که در برابر بی‌پروایی‌های «بی‌غرضانهٔ» خانمش نزد دامادشان، گلایه‌ای دردمندانه داشت، به مشاوره آمد از پاکی همسرش گفت، اما از رفتار او نزد دامادشان دلخور بود. او شرم داشت مسأله را به خانمش بگوید.
او گفت: «همسرم، نزد دامادمان، طوری رفتار می‌کند که گویا پسرمان است. لباس‌هایی را که نزد من و پسرمان می‌پوشد، نزد دامادمان نیز می‌پوشد. او را در آغوش می‌گیرد و می‌بوسد... . غیرت من می‌جوشد. می‌رنجم. از هر دوی‌شان دلخور می‌‌شوم، اما نمی‌توانم به همسرم چیزی بگویم. شرم دارم. توان بیان ندارم. می‌ترسم برنجد و رابطهٔ خوبمان خراب شود.»
از او پرسیدم: رابطهٔ عاطفی و جنسی‌تان با همسرتان چگونه است؟ آیا او از این بابت اشباع است؟
گفت: «بله. خوب است. کمبودی در این زمینه ندارد.»
گفتم:
۱. از خوبی‌هایی که از همسرتان و نجابت او می‌گویید، به نظر می‌آید که رفتارش با دامادتان، بی‌غرضانه است. او متوجه حساسیت موضوع نیست. نمی‌داند که رفتارهای این‌گونه‌اش، بر شما گران می‌آید. نمی‌داند رفتار با همسر و «محارم نَسَبی»، با «محارم س‍َبَبی»، متفاوت است.
۲. با ایشان صحبت کنید؛ در زمان و مکان و احوال آرام. از ایشان انتقاد نکنید. با ایشان مجادله نکنید؛ بلکه به آرامی بگویید که از چنین رفتارشان ناخشنودید. محبت را چاشنی صحبت کنید. بگویید که دامادمان محرم است، اما خوب است که ما، برای حفظ حرمت و احترام خودمان، نزد او حریم نگه داریم. این کار برای حفظ حریم نجابت او و دخترمان نیز بهتر است.
۳. برای همسرتان توضیح دهید که میان «محرم نَسَبی» و «محرم سَبَبی»، تفاوت‌هایی است. همسرتان، که متدین و نجیب‌اند، سخن‌تان را می‌پذیرند و مسأله حل می‌شود. ان‌شاءالله.
۴. پست «محرم‌های سَبَبی و نَسَبی» را که در کانال «از زبان مشاور» و دیگر رسانه‌هایمان است، به ایشان بدهید که بخوانند.
۴. اگر نیاز شد، با ایشان به مشاوره بیایید.

 دوهفتهٔ بعد

پس از دوهفته، آقا برایم پیامی فرستاد. ببینید:
«باسلام و ارادت خدمت استاد مظاهری.
خدا را شکر، با عملی‌کردن توصیه‌های جناب‌عالی و گفتگوی با ایشان، مسأله حل شد. ایشان واقف به شدت ناخشنودی بنده نبودند. با همفکری و مراوده، الحمدلله پذیرفتند که دیگر این موارد تکرار نشود. مجددا از راهنمایی شما که وقت گذاشتید و کمک‌مان نمودید، تشکر می‌کنم.»

اکنون آن پست توصیه‌شدهٔ به ایشان را با هم بخوانیم: 👇


 حریم غیرت
(مراقب حریم غیرت همسرمان باشیم!)

پیش‌ترها دربارهٔ حریم غیرت همسران سخن گفته‌ایم و چندین مطلب نوشته‌ایم، اما گویا هنوز نیاز است که در این باب، همچنان بگوییم و بنویسیم؛ زیرا برخی از همسران، آن‌گونه که می‌باید و می‌شاید، این مرز را پاس نمی‌دارند.
اکنون سخن از حریم غیرت دربارهٔ «نامحرمان» نیست؛ آن‌که واضح است و همگان با آن آشنایند، ما نیز درباره‌اش بسیار نوشته‌ایم؛ بلکه سخن در عرصهٔ «محرم‌های سَبَبی» است؛ محرم‌هایی که به سبب عقد ازدواج، محرم می‌شوند. در این موضوع، کمتر گفته و نوشته می‌شود، با این‌که از مسائل ضروری خانواده‌ها است؛ به‌ویژه مردان، در این مقوله، مسأله‌‌ها دارند.
امروز، دراین‌باره، مشاوره‌ای داشتم، و همین باعث اندیشیدن و نوشتن دراین‌باب شد.
اکنون، پیش از نوشتن «از زبان مشاورِ» امروزمان، مطلبی را که قبلاً نوشته‌ام، باز می‌آورم. با هم بخوانیم:

محرم‌های نَسَبی و سَبَبی

محرم‌های نَسَبی، که به سبب پیوند خانوادگی محرم‌اند (مانند پدر، مادر، برادر، خواهر)، با محرم‌های سَبَبی، که به سبب عقد ازدواج زوج‌ها محرم می‌شوند (مانند پدرشوهر، مادرزن و داماد و عروس ایشان)، ازمنظر فقهی، یکسان‌اند، اما از منظر عاطفی و اخلاقی، تفاوت‌هایی دارند.
رفتارهای محرم‌گونگی این‌ دو گروه، از این منظر (منظر اخلاقی و عاطفی)، باید حریم‌هایی متفاوت داشته باشد. مثلا حساسیت پسر به مادرش با حساسیت داماد به مادرزنش، متفاوت است. نیز حساسیت پدر به دخترش و مادر به پسرش، با حساسیت پدرشوهر و مادرشوهر به عروس و دامادشان، یکسان نیست.
ازاین‌رو، محرم‌های سَبَبی، در رفتار و پوشش، باید بیشتر حریم نگه دارند. بی‌پروایی محارم سببی، در رفتارهای محرم‌گونگی با همدیگر، آسیب‌زا است.
هرچند که محارم نَسَبی نیز باید در پوشش و رفتار با یکدیگر، حریم نگه‌دارند، اما رابطهٔ محارم سببی، حریم بیشتری را می‌طلبد.
فقط همسران‌اند که در مسائل عاطفی و جنسی، حریمی ندارند.

 نمونه‌ای خجسته

 یادی از آن دویار باوقار

جدّ مادری ما، عالمی بود تقواپیشه و پاک‌اندیشه و سلیم‌النفس. نیز بسیار خانواده‌دوست بود و مهربان. ما هرگز از ایشان رفتار و گفتار ناشایستی مشاهده نکردیم. توکلش به خدا و رضایتش به تقدیر الاهی، مثال‌زدنی بود. از او هیچ صفت ناپسندی، هرچند کوچک، سراغ ندارم، چه رسد به «حسادت»، اما «غیرتمند» بود.
ایشان، همسرش (مادربزرگ‌مان) را بسیار احترام می‌کرد. به‌ویژه که مادربزرگ، علویه بود و پدربزرگ، به دلیل سیده‌بودن مادربزرگ، او را فوق‌العاده گرامی می‌داشت. ما هرگز کمترین بی‌احترامی از پدربزرگ به مادربزرگ، ندیدیم و نشنیدیم.
پدربزرگ به مادربزرگ گفته بود: «نزد دامادهایمان حجاب داشته باشید.» و ما هرگز مادربزرگ را نزد دامادهایش، که پدرمان یکی از آنان بود، بی‌چادر ندیدیم.
با این که پدربزرگ، ده‌سال زودتر از مادربزرگ از این جهان رفت، اما مادربزرگ همچنان به آن پیمانی که با پدربزرگ بسته بود، پایبند بود و آن فرمان و خواستهٔ ایشان را حرمت می‌نهاد. حتی در دوران کهنسالی، که نودساله بود، نزد دامادهایش چادر به سر می‌کرد و حجاب و حریم می‌گرفت.
رحمت خدای رحمان بر هردوی ایشان.

۳ مهر ۱۴۰۳

ما را در رسانه‌هایمان دنبال کنید 👇
🌐 https://eitaa.com/Mazaheriesfahani

🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
#علی‌اکبر_مظاهری

  • علی اکبر مظاهری
۲۱
مهر

 زیبایی‌های اخلاق

 نویسنده: علی‌اکبر مظاهری

 اخلاقم آرزوست... (۷)

 اشاره

زمانی که در جامعه‌ای بدی‌ها فراوان باشد، نیز همگان دربارهٔ آن پلیدی‌ها سخن بگویند؛ به نیت اصلاح یا هر انگیزهٔ دیگر، اندک و اندک، روح امید، در مردمان آن جامعه، افسرده می‌شود.
اگرچه نمایاندن زخم‌ها، برای درمان آن‌ها است، اما نباید زخم‌ها را چندان نمایان کنیم که شخص زخمی و اطرافیان او چنان وحشت کنند که خود را ببازند و از درمان، ناامید شوند. این هراس و ناامیدی، ممکن است که به مرگ بینجامد.
اکنون نمی‌خواهم در «تعادل در نمایاندن پلشتی‌ها» سخن بگویم، بلکه می‌خواهم دربارهٔ «لزوم نمایاندن خوبی‌ها» سخن گویم؛ تا از لابه‌لای این انبوه پلیدی‌ها که در جامعهٔ ما نمایان است، گل‌هایی سر برآورند و اندکی از ملالت‌ها بکاهند. به امید خدا.

 از یک گل هم بهار می‌شود!

نگویید: از یک گل که بهار نمی‌آید. این‌که قطره‌ای شبنم پاک را در کنار دریایی از آب آلوده بگذاریم، طراوتی نمی‌زاید. اصلاً دیده نمی‌شود.... .
این را نگویید. زیرا می‌گوییم:
اول این‌که: این قطره نیست و آن هم دریا نیست. این را چنین کوچک نبینیم و آن را چنان بزرگ.
دوم این‌که:

با یک گل هم بهار می‌شود!

این سخن را که می‌گوید: «با یک گل، بهار نمی‌شود»، می‌شود اصلاح کرد.‌ این‌چنین: اگر در فضایی باز و در هوای طبیعی، یک گل برویَد، بهار شده است دیگر!
برای ناامیدنشدن از آمدن بهار و شکفتن گل، باید یک گل شاداب را ببینیم و ببوییم و نشان دهیم و بگوییم: آهای! این گل است ها! بهار آمده!

آفتاب آمد، دلیل آفتاب
گر دلیلت باید از وی رو متاب!۱

برای ناامیدنشدن از وجود انسانیت، باید یک نفر انسان ناب را یافت و گفت: هان! این است ها! این انسان است!
«سید محمود دعایی» را ببینید! آهان! این است ها! این انسان است ها! انسانیت، زنده هنوز است. اخلاق، هنوز هست. روحانیت، هنوز هست.

 خدایا! سپاس که نمی‌گذاری از اخلاق و انسانیت و «روحانیت»، ناامید شویم.

این سخن امیر امیدمندان، امام علی ـ علیه‌السلام - را ببینیم:

«الْفَقِیهُ کُلُّ الْفَقِیهِ مَنْ لَمْ یُقَنِّطِ النَّاسَ مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ، وَ لَمْ یُؤْیِسْهُمْ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ، وَ لَمْ یُؤْمِنْهُمْ مِنْ مَکْرِ اللَّهِ»؛۲
فقیه فقیهان و داناترین اسلام‌شناسان، کسی است که:
۱. مردمان را از آمرزش و شفقت خداوند، ناامید نکند.
۲. و آنان را از آسایش و نعمت خداوندی و مهربانی و رحمت الاهى مأیوس و دلسرد نسازد.
۳. و ایشان را از کیفر ناگهانی خداوندی، غافل و آسوده‌خاطر ننماید (و بر نافرمانی و گناه، دلیرشان نگرداند).

باز در این باب با هم سخن می‌گوییم.
به‌ خواست خداوند.

۲۶ شهریور ۱۴۰۳


۱. مولانا، مثنوی معنوی.
۲. نهج‌البلاغه، حکمت ۹۰.

ما را در رسانه‌هایمان دنبال کنید 👇
🌐 https://eitaa.com/Mazaheriesfahani

🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
#علی‌اکبر_مظاهری

  • علی اکبر مظاهری
۲۱
مهر

 کامنتی بر «اخلاق کریمانه»

 نویسنده: خانم پری. سام (کارشناس ارشد مدیریت و برنامه‌ریزی)

 اشاره

چندی پیش، مطلبی نوشتیم به نام «اخلاق کریمانه» و آن را در رسانه‌هایمان منتشر کردیم. خانم «پری. سام» کامنتی در اینستاگرام برای آن نوشتند. با تشکر از ایشان، آن را با هم می‌خوانیم:

پیامبر فرموده‌اند: من برای مکارم اخلاق مبعوث شده‌ام. همهٔ پیامبران برای گسترش اخلاق نیکو برانگیخته شدند.
علاوه بر مبلغین دینی، که مروج درست‌زیستن و دوری از کارهای ناپسندند، بسیاری از شاعران و نویسندگان، همانند سعدی درکتاب گلستان، برای آموزش رفتار و گفتار پسندیده در قالب داستان‌ها، همت گمارده‌اند.
اما امروز، متاسفانه، شاهد تهی‌شدن جامعه از اخلاق هستیم.
حیا و شرم، که ازسرمایه‌های خانواده در گذشته بود، از جامعه رخت بربسته است.
دروغ، رواج یافته و برای کسب درآمد و رونق اقتصادی، در همهٔ امور، جایگزین صداقت شده است.
قدیم، پدر و مادر و بزرگ‌تر، حرمت داشت. دورهمی‌های هفتگی و ماهیانهٔ اقوام و حتی‌ همسایه‌ها، خودش دنیایی از درس مهربانی و دوستی بود.
امروز اما، خانه‌ها سرد و بی‌روح شده. انسان‌ها تنها هستند. قطع ارتباط‌های سالم، زمینه‌ساز خشم و پناه‌بردن به افراد ناسالم در جامعه را تقویت کرده. بزرگان جامعه، برای کسب محبوبیت در جایگاه خود، وعده‌های سر خرمن می‌دهند و خود رطب خورده و منع رطب می‌کنند.
روح معلم اخلاق، آیت‌الله محمد شجاعی زنجانی شاد، می‌فرمود:
«معلمان اخلاق، شاخه‌ها و برگ‌ها را آموزش می‌دهند، در حالی که باید به اصل پرداخت؛ آن هم شناخت خداوند است».

۲۰ شهریور ۱۴۰۳

ما را در رسانه‌هایمان دنبال کنید 👇
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1

🌐 https://eitaa.com/Mazaheriesfahani

  • علی اکبر مظاهری
۲۱
مهر

 عینک همسَربین!

 نویسنده: مریم یوسفی عزت

از ریشه‌های مجادلهٔ مردمان، داشتن «عینک خود‌بینی» است. آنان نیازها و حقوق خود را دقیق می‌بینند و کامل تحلیل می‌کنند.
شایسته و بایسته است که مردمان، در زندگی‌شان، از عینک دیگران هم استفاده کنند. اغلب اوقات، تماشای زندگی از زاویه‌ای دیگر، بسیاری از چالش‌ها را حل می‌کند.

 از زبان مشاور

 مشاورهٔ خانواده

خانم عینکی گفت: همسرم، من را نمی‌بیند. به من توجه نمی‌کند. او صبر و گذشتم را نمی‌بیند.
در زندگی‌مان همیشه تغافل کرده‌ام. طوری رفتار کرده‌ام که از او در ذهنش یک مرد خارق‌العاده ساخته‌ام. او می‌پندارد یک مرد بیست‌وچهار عیار است؛ زیرا همیشه توانمندی‌هایش را به رخش کشیده‌ام، نه ضعف‌هایش را.
از ابراز عشقم به او ناراضی نیستم، اما کاش همسرم هم به من اندکی عاطفه می‌ورزید.
اهل مجادله و گله هم نیستم. دلم می‌خواهد در همهٔ لحظه‌های زندگی‌مان با هم خوب باشیم تا هرگز حسرتی بر دلمان باقی نماند، اما گاهی با بی‌توجهی همسرم خسته می‌شوم و احساس بیهودگی می‌کنم.
چه کار کنم؟ لطفا راهنمایی‌ام کنید.

 پاسخ مشاور

عشق و احساس، توجه و محبت، شایستهٔ شماست و حق دارید که آن‌ها را دریافت کنید.
من، مرد شما را می‌شناسم و خوب می‌دانم که همسر خوبی برای شما است.

 اما راهکارها

۱. همان‌طور که وضعیت خود را موشکافانه تحلیل می‌کنید، از عینک همسرتان هم وضعیت او را تحلیل و بررسی کنید.
۲. همان‌گونه که حقوق و نیازهای خودتان را می‌دانید، بر حقوق همسرتان هم آگاه باشید.
شاید او هم نیازها و کمبودهایی داشته باشد.
اغلب، زن‌ها می‌بینند و به زبان می‌آورند، اما مردها می‌بینند و سکوت می‌کنند.
۳. با توجه به خلقت زن‌ها، آن‌ها بهتر و بیشتر می‌توانند ابراز احساس کنند، اما مردها، بهترین و دقیق‌ترین‌شان هم، در ابراز احساس، به پای یک زنِ خوب نمی‌رسد.
۴. دقت کنید! از ابتدای زندگی‌تان تا اکنون پیشرفت زیادی داشته‌اید. مردِ شما، انسان زحمت‌کشی است و زمان زیادی را صرف کار می‌کند؛ فقط برای شما و فرزندان‌تان.
خداوند فرموده است:
«لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ وَ لَئِنْ کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابِی لَشَدِیدٌ»؛۱
اگر شکرگزارى کنید، نعمت خود را بر شما افزون می‌کنم و اگر ناسپاسى کنید، مجازاتم شدید است.

شکر نعمت نعمتت افزون کند
کفر، نعمت از کفت بیرون کند

▪️ خانم عینکی اندکی آرام گرفت و در فکر فرو رفت و سری در تایید، تکان می‌داد.
بعد پرسید: اگر توان من کمتر از این‌ها بود و نتوانستم از پسِ عینکِ همسرم بربیایم و باز هم گله‌مند بودم، چه کنم؟
گفتم:
۵. مقداری از نیازهایتان را با او درمیان بگذارید، اما قواعد غلبهٔ بر مجادله و ناکامی را رعایت کنید.
هیچکدام‌، عالم الغیبِ درونیات دیگران نیستیم. شاید او نمی‌داند. خودتان به همسرتان کمک کنید تا بیشتر آگاه شود.
۶. و اما برای التیام آن زخم‌های ستبر‌شده، با هم به مشاورهٔ حضوری بیایید.
به امید خدا.

۱۳ شهریور ۱۴۰۳


۱. سورهٔ ابراهیم، آیهٔ ۷.

ما را در رسانه‌هایمان دنبال کنید 👇
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
🌐 https://eitaa.com/Mazaheriesfahani
#عینک_همسربین
#مریم_یوسفی_عزت

  • علی اکبر مظاهری
۲۱
مهر

 اخلاق کریمانه

 #نویسنده: #علی‌اکبر_مظاهری

اخلاقم آرزوست... (۶)

یکی از خوانندگان ارجمندمان، که خودْ سری در دانش دارد و قلبی در فضائل و دستی بر قلم، فرموده است:
«لطفاً کمی اخلاق بگویید.»
سخن ایشان حق است. باید اخلاق گفت. اخلاق نوشت. اخلاق خواند. اخلاق شنید. اخلاق عمل کرد. جان را به اخلاق آراست.
ما اکنون، بیش از هر زمان، محتاج اخلاقیم؛ اخلاق فردی، اخلاق خانوادگی، اخلاق اجتماعی. در این روزگار، گَردِ فقر اخلاقی، بر سر و جانمان نشسته. به هر سو که می‌نگریم، شاهد نحیفی اخلاقیم. وای بر ما!
اما سخن امید آن‌که: عطش اخلاق نیز رو به فزونی است. ما از کم‌نوری اخلاق، سرمان به سنگ خورده. از ضعف اخلاق، جانمان به فغان آمده. از تهی‌گشتن ظرف اخلاق، لب‌های روحمان خشک شده؛ بلکه تَرَک خورده است.
این پند نیز نیست، هشدار است:

اقوام روزگار به اخلاق زنده‌اند
قومی که گشت فاقد اخلاق مردنی‌ست۱

عربان نیز می‌گویند:

وَ إِنَّمَا الأُمَمُ الأَخْلاقُ مَا بَقِیَتْ
فَإِنْ هُمُ ذَهَبَتْ أَخْلاقُهُمْ ذَهَبُوا۲
ملت‌ها، تا اخلاق دارند، ماندگارند
پس اگر اخلاقشان برود، خودشان نیز می‌روند

معلوم نیست که بیت فارسی، ترجمهٔ عربی است یا برعکس یا هر کدام مستقل‌اند.

 کدامین اخلاق؟

به کدامین اخلاق محتاجیم؟ همان که پیامبرمان بر تکمیل آن فرستاده شد:
«إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکَارِمَ الْأَخْلَاقِ»؛۳
من از جانب خدا آمده‌ام تا بزرگمنشی‌های اخلاق را رشد دهم، کامل کنم.
تکمیل فضیلت‌ها یعنی رشد فضائل و رفع رذائل. فربهی جان. صیقلی روان. بالندگی روح. سرفرازی ارزش‌ها. نیکویی کردارها. فراخی سینه‌ها. روییدن گلبوته‌های زیبایی‌ها...
تا بزرگواری‌ها سربرآورند. پلشتی‌ها سرافکنند. چشمه‌های اشک‌ها، به اندک تلاطمی، بجوشند و غبارهای نشسته‌‌برجان را بشویند. تا زبان باطن و زبان ظاهر، به ذکر خدا بجنبد. تا قلب‌ها، به یاد یار، بطپند. تا چشم‌های خیره، فروخوابند. تا زبان‌های دراز، کوتاه شوند.
خدایا! دشت‌های جان‌هایمان محتاج بارانند، پس بباران!
الاهی! دهلیز‌های قلب‌هایمان نیازمند لایروبی‌اند، پس بشوران!

یا رب! دعای خسته‌دلان مستجاب کن!

{ادامه دارد. به لطف خدا.}

۴ شهریور ۱۴۰۳


۱. ملک‌الشعرای بهار.
۲. أحمد شوقی.
۳. مکارم الأخلاق، جلد۱.

ما را در رسانه‌هایمان دنبال کنید👇
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
🌐 https://eitaa.com/Mazaheriesfahani

  • علی اکبر مظاهری