وبسایت علی اکبر مظاهری

mazaheriesfahani@gmail.com
وبسایت علی اکبر مظاهری

mazaheriesfahani@gmail.com

مشاور و مدرس حوزه و دانشگاه

کانال تلگرام از زبان مشاور
جهت دیدن کانال تلگرام "از زبان مشاور" روی عکس کلیک کنید
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
بایگانی
۲۲
فروردين

#عارفانه‌ها #بازنشر

#رادیو معارف

سلسله‌ درس‌های #نهج‌البلاغه در رادیو معارف

🌹 درس هفتاد و پنجم

🎤 مدرس: علی‌اکبر مظاهری

۶ فروردین ۱۴۰۲

🌲 نامت ترانهٔ هفت آسمان است یا علی!

📌 برای دنبال‌کردن «ناب‌ترین‌های نهج‌البلاغه»، در پیام‌‌رسان‌ها، به لینک زیر ورود کنید:
🌐https://zil.ink/mazaheri_esfahani?v=1

  • علی اکبر مظاهری
۲۲
فروردين

 زندگی شریف

 #نویسنده_و_مشاور: #علی_اکبر_مظاهری

📌 این چهار نفر (۲)

⭕️ جنگ و صلح همسران (۲۸)

🔹 از زبان مشاور

🔸 مشاورهٔ خانواده

🔥 ریشه‌های طلاق (۸)

🔻 پرسش

در پی انتشار «این چهار فرزند»، که بر اثر مجادله‌های پدر و مادر و دعواهای آنان، هر چهار نفر، بیمار عصبی شده بودند، خواننده‌ای فرهیخته، گفته و پرسیده است:
در چنین خانواده‌ای که همیشه میان پدر و مادر دعوا و زد و خورد است و فرزندان، در محیطی پر از خشم و نفرت بزرگ می‌شوند، آیا اگر این پدر و مادر، جدا شوند، به نفع خودشان و فرزندان نخواهد بود؟

🔻 پاسخ ما

پرسش‌تان عاقلانه است. مرحبای‌تان می‌گوییم. و پاسخ ما این است که:

۱. اول صلح

ما، ابتدا، به صلح می‌اندیشیم. به فرمودهٔ خداوند حکیم:
«الصُّلحُ خَیْرٌ»؛۱ صلح، نیکوتر است.
تا جای ممکن، از طلاق پرهیز می‌کنیم.

تا توانی پا مَنِهْ اَنْدَر فِراق
اَبْغَضُ الْاَشْیاءِ عِنْدی اَلطَّلاق ۲

طلاق، ناگواری‌های فراوانی دارد و باید به حداقل آن اکتفا کرد.

۲. اصلاح فرهنگ

اکثر دعواهای همسران، بر اثر فرهنگ غلط است. اینان باور کرده‌اند که زندگی زن و شوهری، بدون دعوا، ممکن نیست. فرهنگ غلط جامعه، به اینان باورانده است و نشان داده است که لازم، بلکه ضرورت زندگی همسری، دعوا است. باور ندارند که می‌شود زندگی خانوادگی را بدون نزاع، مدیریت کرد. مجادلهٔ همسران را جزو ذات زندگی مشترک می‌دانند. اگر این فرهنگ، اصلاح شود، بیشترینهٔ دعواها فرو می‌خوابد.
چگونه فرهنگ اصلاح شود؟:

۳. هنر مشاوره

ما، در مشاوره‌هایمان، یافته‌ایم و داشته‌ایم که بیشتر این دعواها، قابل اصلاح است. در‌ اینجاست که «هنر مشاوره»، نمایان می‌شود. اگر زوج‌های دعواکن، یک دورهٔ «مشاورهٔ مستمر» انجام دهند، بیشتر این جنگ‌ها به صلح می‌انجامد. تاکید می‌کنم: «مشاورهٔ مستمر».
می‌توانیم به جای «هنر مشاوره»، بگوییم «معجزهٔ مشاوره». مشاورهٔ پیوسته، با مشاوری دانا و توانا، توان آن را دارد که عقل‌های نهفته را برانگیزاند. وجدان‌های خفته را بیدار کند. دل‌های زنگارگرفته را صیقل زند. قلب‌های کینه‌زده را مهربان کند. در چنین مشاوره‌ای، فرهنگ ناصواب، اصلاح می‌شود. بیراهه‌ها نمایانده می‌شود. کجراهه‌ها راست می‌شود. راهکارهای «زندگی شریف»، آموزانده می‌شود.
سوگمندانه، اکثر زوج‌ها، به‌ویژه زوج‌های جوان، راه «زندگی شریف» را نمی‌دانند.
فتوای عقل است که پیش از عمل جراحی، مداواهای دیگر بررسی شود. یک طبیب حاذق، در آغاز درمان، به جراحی نمی‌اندیشد. جراحی، راه پایانی است، نه راهکار آغازین.
از این‌روست که می‌گوییم: طلاق را در ردیف آخر بگذاریم؛ ردیف یازدهم. پیش از جراحی؛ طلاق، ده راه دیگر را بیازماییم. نتیجه می‌دهد.

۴. راه یازدهم

اگر ده راه قبل از راه یازدهم را پیمودیم و به مقصد نرسیدیم، فتوای عقل و شرع این است که دست بر قبضهٔ چاقوی جراحی ببریم؛ طلاق! اگر این مسیر، صبورانه و حکیمانه پیموده شود، دیگر بر «جراحی»، افسوس نمی‌خوریم. از آن پشیمان نمی‌شویم. رنج آن را، صبورانه و شاکرانه، تحمل می‌کنیم. که این، همان «طلاق روا» است؛ یکی از پنج طلاقی که قبلاً نوشته‌ایم.
الاهی که زندگی‌هایمان سرشار از صلح باشد. الاهی که نیازمند «جراحی زندگی» نشویم.

۴ فروردین۱۴۰۲ 

۱. سوره نساء، آیه ۱۲۸
۲. مثنوی مولانا، دفتر دوم

🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1

  • علی اکبر مظاهری
۲۲
فروردين

ماه رمضان آمد
نور دل و جان آمد

۳ فروردین ۱۴۰۲

🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1

  • علی اکبر مظاهری
۲۲
فروردين

(ادامهٔ مطلب اختلال‌های اعصاب و روان)

نکته‌ای مهم

می‌دانیم که تشخیص بیماری‌های اعصاب و روان و چگونگی درمان آن‌ها، در حیطهٔ تخصص روانپزشک است؛ روانپزشک دانشمند، ماهر دانا، توانا، صبور. دیگران؛ مشاور، روانشناس، حتی پزشک غیر روانپزشک، نباید در این میدان خطیر داوری کنند و نظر قطعی دهند، چه رسد به غیر متخصصان.
سوگمندانه، غیر روانپزشکان، در این میدان، جّوّلان‌های ناروا می‌دهند. این نظرهای غیر تخصصی، بسیار زیان‌زننده است. دراین‌باره، دلی پرزخم دارم.
چه بسیار است که دخالت‌های این غیر متخصصان، از درمان‌ها پیشگیری می‌کند و حال‌ها را خراب‌تر می‌کند و بیماران را به بن‌بست می‌کشاند.
راست است که کثیری از مردمان، در بسیاری از زمینه‌ها و در مسائل گوناگون، نظرهای غیرکارشناسی می‌دهند و از این طریق، بر سر دیگران بلاها می‌بارند، اما دربارهٔ بیماری‌های اعصاب و روان، بسیار بیشتر نظر می‌دهند و زیان‌های سخت‌جبران یا بی‌جبران می‌زنند. چه فراوان است مواردی که با تلاش بسیار، کسانی را راضی به مراجعهٔ به روانپزشک می‌کنیم، اما کسانی آنان را منصرف می‌کند. این منصرف‌کنندگان، لزوماً بی‌سواد نیستند. باسوادهای غیر روانپزشک نیز هستند. اینان کسانی را که می‌شد با سه‌ماه درمان روانپزشکی، درمان شوند، چنان فلج روانی می‌کنند که دیگر هیچ درمانی درمانشان نمی‌کند. هستی‌شان تباه می‌شود.
نظردادن دربارهٔ موضوعی که در آن تخصص نداریم، خلاف تقوا است. گناه بزرگ است.

🌸 سخنی با همکاران

اینجانب، برای تأیید یک طلاق، برای کسانی که اختلال‌های عصبی و روانی دارند، دست‌ کم نظر سه متخصص یا فوق تخصص روانپزشک را می‌گیرم. اگر گفتند بیماری‌اش بی‌درمان است، دیگر در تأیید طلاق، تردید نمی‌کنم. میان خود و خدایم «حجت» دارم. این طلاق، همان طلاق «یک‌پنجمی» است؛ یکی از پنج طلاق؛ «طلاق روا».

🍀 خبر خوب

بیشتر اختلال‌ها و بیماری‌های اعصاب و روان، قابل درمان است. رشتهٔ روانپزشکی، پیشرفت شایانی کرده است. هرچه زودتر اقدام کنیم، هرچه که مشاورمان و روانپزشک‌مان داناتر و تواناتر باشند، هرچه که به راهکارها و درمان‌ها بهتر عمل کنیم، نتیجهٔ بهتری و زودتری می‌گیریم.
مشاوره و درمان را، خودسرانه و نیمه‌کاره، رها نکنیم.

الاهی! نگذار این خارها در جان‌ها فرو رود، و اگر - به‌ هر دلیل - فرو رفت، خودت به درمان، هدایت‌مان‌ کن و به مهرورزی‌ات، شفای‌مان‌ده.
آمین.

۱ فروردین ۱۴۰۲

🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1

  • علی اکبر مظاهری
۲۲
فروردين

اختلال‌های اعصاب و روان

 #نویسنده_و_مشاور: #علی_اکبر_مظاهری

🔹 ریشه‌های طلاق (۷)

🔹 از زبان مشاور

🔸 مشاورهٔ روانشناسی - روانپزشکی

🔻 پرسش یک مشاور خانواده

آقایی یا خانمی مشاور، گفته و پرسیده است: سلام و درود بر شما استاد مظاهری.
بنده نیز مشاورم؛ مشاور خانواده‌. از نوشته‌های‌تان در مشاوره‌هایم بهره‌مند می‌شوم. آنچه را جدیداً دربارهٔ ریشه‌های طلاق می‌نویسید، به‌دقت دنبال می‌کنم. هرکدام از ریشه‌ها را که می‌خوانم، شوقمندانه منتظر نمایاندن ریشه یا ریشه‌های بعدی می‌مانم. اکنون سؤالم این است که: آیا بیماری‌های اعصاب و روان را نیز از ریشه‌های طلاق می‌دانید؟ آیا از بُعد علمی و تجربه‌های مشاوره‌ای، این بیماری‌ها نیز از ریشه‌های طلاق شمرده می‌شوند؟

♦️ پاسخ ما

سلام و تحیت.
مرحبا به شما که چنین تشنهٔ دانش و تجربه‌اید. الاهی که در مشاوره‌های‌تان راه‌هایی امیدمندانه را بر مراجعان‌تان بگشایید و نیز خارهایی جانکاه را از جان‌هایی دردمند، بیرون کشانید.

 بیماری‌های اعصاب و روان

بیماری‌های اعصاب و روان، در همیشهٔ روزگاران، وجود داشته است، مانند بیماری‌های جسمانی. در عصر ما، بیماری‌های جسمانی، شاید کمتر شده باشد، اما اختلال‌های عصبی و روانی، بیشتر شده است؛ به علت‌های گوناگون. یکی از فرق‌های بیماری‌های جسمانی و روانی این است که مردمان، بیماری‌های جسمانی را نمی‌پوشانند، بلکه گاهی بزرگنمایی هم می‌کنند، اما بیماری‌های عصبی و روانی را کتمان می‌کنند؛ به سبب فرهنگ جامعه.

 خارهای جانکاه

ما، بیماری‌های عصبی و روانی را، خارهای جانکاه می‌نامیم؛ خارهایی که پیدا و پنهان، در جان مردمان فرو می‌روند و از ایشان دمار بر می‌آورند و اگر درمان نشوند، به زندگی‌شان آسیب می‌زنند؛ زندگی فردی، خانوادگی، اجتماعی. اما سخن اکنونی در ریشه‌های طلاق است.

ریشه‌ای، چونان تیشه‌ای!

اختلال‌های عصبی و روانی، از آفت‌هایی است که به‌تنهایی می‌تواند زندگی خانوادگی را بر زمین بزند؛ یعنی اگر هیچ‌کدام از عواملی که تا اکنون درباره ریشه‌های طلاق نوشته‌ایم و بعد خواهیم نوشت، وجود نداشته باشد، تنها همین یک عامل می‌تواند سبب طلاق شود.
بارها گفته‌ایم که از هر پنج طلاق، چهارتای آن ناروا است و یکی روا است. اختلال‌های عصبی و روانی، گاهی می‌تواند توجیه‌گر طلاق باشد؛ یعنی سبب همان یکی از پنج‌تا شود.
در آثارمان، دربارهٔ اختلال‌های عصبی و روانی، بسیار نوشته‌ایم و نمونه‌هایی از زندگی‌هایی را که این عامل، آن‌ها را فروپاشیده و سبب طلاق شده است، آورده‌ایم. آن مطالب را جستجو کنید و مطالعه نمایید.
بنابرمثال: پست‌های طلاق‌های ناروای ۳ و ۴، در تاریخ ۲۲ و ۲۴ مهر ۱۴۰۱ را در رسانه‌های‌مان و در همین کانال «از زبان مشاور»، بخوانید. مطلب «جراحی زندگی» و حکایت «آقای ناچاری»، حقا که آژیری است بیدارگر. مطالبی که دربارهٔ «وسواس» نوشته‌ایم را نیز بخوانید.
آری؛ بیماری‌های اعصاب و روان، از آن ریشه‌های تیشه‌گونه‌ای است که باعث بسیاری از طلاق‌ها می‌شود.
با این که من، دربارهٔ تجویز طلاق، بسیار احتیاط‌کارم و چهارپنجم طلاق‌ها را ناروا می‌شمارم، اما گاهی، به‌ناچار و از سر اضطرار، در برابر برخی از طلاق‌هایی که بر اثر بیماری‌های اعصاب و روان شکل می‌گیرد، سکوت می‌کنم. از وقوع آن طلاق‌ها پیشگیری نمی‌کنم. گاهی نیز نظر موافق می‌دهم؛ برای پیشگیری از زیان‌های بیشتر. «بد» را می‌پذیرم تا به «بدتر» نرسند.

۱ فروردین ۱۴۰۲

🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1

  • علی اکبر مظاهری
۲۲
فروردين

 ما و نوروز

 نویسنده و مشاور: علی‌اکبر مظاهری

 مشاورهٔ اخلاقی - اجتماعی

⁉️ پرسش

پرسیده‌اند:
اگر بخواهید برای ایام نوروز چند توصیهٔ مهم بکنید، چه می‌گویید؟

پاسخ ما:

۱. ذکر خدا و یاد معاد
خجسته‌ترین حالت آدمی آن است که ذاکر خدا باشد. ذاکر خدا بودن، مذکور خدا شدن را باعث می‌شود. خداوند سبحان فرموده است:
«یادم کنید تا یادتان کنم».۱
آمدن بهار و شکوفان شدن پدیده‌های خلقت، دو اندیشه را در جان آدمی می‌شکوفاند:
یکم. اندیشهٔ خالق؛
دوم. اندیشهٔ معاد.
پیامبرمان(ص) فرموده‌اند:
«آن گاه که بهار را دیدید، معاد را بسیار به یاد آرید».۲

۲. مهمانی‌های هدفمند
دانایان کسانی‌اند که همهٔ کردارهایشان هدفمند است و سودمند. مهمانی‌های عاقلان، هدف یا اهدافی را می‌جوید: صلهٔ ارحام، تقویت پیوند خویشاوندی و دوستی، یا اکرام بزرگان (آنان که از ما بزرگ‌ترند، به‌سال یا به‌تقوا یا به‌دانش) و تفقد فرودستان (آنان که از ما کوچک‌ترند، به‌سال یا به‌ثروت یا به‌دانش).
از دیگر اهداف مهمانی‌ها: شادکردن دل دیگران، شاداب‌کردن جان خویشتن، آگاه‌شدن از نیازهای دیگران و برآوردن آن‌ها به اندازهٔ توان است.
یادمان باشد که نونهالان و نوجوانان و جوانان، با شادابی و دلبری‌هایشان، توجه ما را به خود جلب می‌کنند؛ اما هشدار و هشدار که مبادا سالمندان را از چشم و دل خود دور بداریم! ایشان شادابی و دل‌ربایی دیگران را ندارند؛ ازاین‌رو چندان جلوه نمی‌کنند و به دیده نمی‌آیند؛ اما ما منت‌دار ایشانیم.
امیر مؤمنان(ع) فرموده‌اند:
«تدبیر کهن‌سال را بیش از چالاکی جوان، دوست می‌دارم».۳

۳. پرهیز از آفت‌ها
این جهان چنان ساخته شده که در کنار هر گل، خاری است. به همراه هر نعمت، نقمتی است و در دل هر خوبی، بدی‌ای است. بهشت، همه‌اش خوب خوب است. جهنم، همه‌اش بد بد است. و این جهان، درآمیخته به نیکی‌ها و بدی‌هاست. شرط خردمندی آن است که نیکویی‌هایش را بگیریم و از بدی‌هایش بپرهیزیم.
آداب نوروز نیز چنین است؛ نیکو و نانیکو، خداپسند و خداناپسند، زشت و زیبا، طاعت و معصیت، ثواب و گناه. شرط عقل و ایمان است که آداب نیکوی نوروز را بگیریم و رسم‌های عاقلانه‌اش را عمل کنیم و از آداب نانیکو و رسم‌های ناعاقلانه‌اش فاصله بگیریم.
مباد که به گاه سرخوشی‌های بهارانه، غفلت ورزیم و به معصیت افتیم!
مباد که در مزاح‌های عیدانه، دلی را برنجانیم!
مباد که آداب نوروزانه را به خرافات بیالاییم!
مباد که شادمانی‌های جوانانه، ما را از توجه به کهن‌سالان شکسته‌دل غافل کند!
یادمان باشد که یاد و طاعت خداوند، همیشه نیکوست، به‌ویژه در هنگامه‌های سرخوشی و شادمانی. و غفلت و معصیت، همیشه شوم است؛ به‌ویژه در هنگامه‌های حساس و خطردار.
این معیار را ببینید:
«هر روز که در آن معصیت خدا نشود، عید است».۴

۴. آشتی‌های نوروزانه
از کودکی به یاد دارم که اگر میان دو کس شکرآب شده بود، چشم‌به‌راه عید نوروز می‌شدند تا آشتی کنند یا دیگران آشتی‌شان دهند. وه که چه رسم نیکویی! اکنون صدای خوش‌نوای گام‌های نوروز می‌آید. قهرکردگان آمادهٔ آشتی شوند. آشتی‌دهندگان مهیای آشتی‌دادن شوند. قهروها اهریمن قهر را از خویش برانند. حیف این دل که حرم و عرش خداوند است، آلوده به کینه و نفرت باشد.
«القلب حرم الله؛ دل، حرم خداست». «قلب ‌المؤمن، عرش الرحمن؛ دل مؤمن، عرش خدای رحمان است».
بیایید دل‌ها را صفا دهیم. همان‌گونه که خانه‌تکانی می‌کنیم، دل‌هایمان را کدورت‌زدایی کنیم.
الاهی چنین باشد و چنین کنیم.

عید آمد و عید آمد، یاری که رمید آمد/ عیدانه فراوان شد، تا باد چنین بادا!
(مولوی، دیوان شمس)

📌 مجلهٔ خانه خوبان، شماره ۱۲۱، ویژه‌نامهٔ نوروز.

پی‌نوشت‌ها:
۱. بقره، ۱۵۲.
۲. مفاتیح‌الغیب، ج۱۷، ص۱۹۴.
۳. نهج‌البلاغه، حکمت ۸۶.
۴. همان، حکمت ۴۲۸.

۱ فروردین ۱۴۰۲

🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1

  • علی اکبر مظاهری
۲۲
فروردين


 دعای روزهای پایانی ماه شعبان

🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1

  • علی اکبر مظاهری
۲۲
فروردين

 این چهار فرزند!

نویسنده: علی‌اکبر مظاهری

♦️جنگ و صلح همسران (۲۷)

خانواده‌ای را می‌شناسم که چهار فرزند دارند. از مراجعانم هستند. از جوانب گوناگون زندگی‌شان باخبرم. هر چهار فرزند، اعصاب و روان‌شان خراب است؛ بی‌استثنا. هر چهار فرزند، مراجعه به روانپزشک دارند؛ بی‌استثنا.
چرا چنین‌اند؟ بسیار کاویدم که ریشه‌های بیماری‌های عصبی و روانی آنان را بیابم. آیا یافتم؟ بله. «ریشه‌ها» نبود. تنها یک ریشه بود؛ دعواهای پدر و مادر!
این پدر و مادر، بر سر هیچ‌ها و پوچ‌ها، در بسیاری از زمان‌ها، با هم دعوا می‌کردند؛ مجادله‌ها، انتقادها، گیردادن‌ها، به‌ همدیگر یریدن‌ها، دشنام‌گویی‌ها، کتک‌کاری‌ها.
بنابرمثال: این که برخی‌ها می‌گویند: «حاصل ازدواج فلانی با فلانی، چند دختر و چند پسر است»، من می‌گویم: حاصل ازدواج این دو همسر، چهار فرزند بیمار است؛ بیمارانی رنجور، افسرده، پراضطراب، دلمرده، وسواسی، ناامید.

جنایتکاران بزرگ

راستی کدام جنایتکار می‌تواند با چهار انسان، چنین کند؟
جنگ؟
ما جنگ‌زده‌هایمان را دیدیم. از جنگ، آسیب خوردند، اما هرگز هیچ خانواده‌ای را ندیدیم که هر چهار فرزندشان عصبی و روانی شده باشند.
هرچه اندیشیدم، تحقیق کردم، کاوش‌های میدانی کردم، مشاوره‌هایم را کاویدم، هیچ عاملی را چندان نیرومند نیافتم که بتواند به‌تنهایی هر چهار فرزند یک خانواده را چنین بر زمین بزند. دعواهای پدر و مادر، نزد فرزند، نیروی تخریبش از همه عامل‌های ویرانگر دیگر، بیشتر است. جان و روان فرزندان را ویران می‌کند. حتی جسم آنان را. جسم و جان، بر هم اثر می‌گذارند. از هم اثر می‌پذیرند.

سخنی درشت

بر زبان و قلم برخی از روان‌شناسان، سخنی هست که تردید داشتم آن را بیان کنم. اندیشیدم. گاهی مصمم، گاهی منصرف می‌شدم که آیا بگویم؟ آیا بنویسم؟ حقا که بیان آن هولناک است. اما سرانجام، بر تردیدم غلبه کردم و عزمم را بر بیان آن، جزم کردم. به این امید که در دل پدری و مادری لرزه‌ای افکند و سبب شود چماق دعوا را دور اندازند.
آن سخن تلخ و درشت، این است:
«هر دعوای پدر و مادر، نزد فرزند، به اندازهٔ یک تجاوز جنسی، به او آسیب می‌زند.»

بیاییم از خدا پروا گیریم.

۲۵ اسفند ۱۴۰۱

🌐 zil.ink/mazaheriesfahani?v=1

  • علی اکبر مظاهری
۲۲
فروردين


 خبرگزاری دانشجو گزارش کرد:

🔹 کتاب «برای دختران‌مان»، منتشر شد.

🔸 نویسنده: حجت‌الاسلام علی‌اکبر مظاهری

🔸 ناشر: نشر جمال

🌐 https://snn.ir/fa/news/1061044/%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%AF%D8%AE%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D9%86%E2%80%8C%D9%85%D8%A7%D9%86-%D9%85%D9%86%D8%AA%D8%B4%D8%B1-%D8%B4%D8%AF
✅ #خبرگزاری_دانشجو

🌐 http://mazaheri.andishvaran.ir
✅ #علی‌اکبر_مظاهری_اصفهانی _ #پایگاه_اندیشوران_حوزه

🌐 http://mazaheriesfahani.ir
✅ #وبسایت_علی‌اکبر_مظاهری

🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
✅ #رسانه‌های_علی‌اکبر_مظاهری

۱۹ اسفند ۱۴۰۱

  • علی اکبر مظاهری
۱۷
فروردين

حسِّ خُجَسته

#نویسنده_و_مشاور: #علی_اکبر_مظاهری

🔹 از زبان مشاور

🔸 مشاورهٔ عرفانی

🔻 پرسش

یکی از دانشجویان‌مان گفته و پرسیده است:
سلام استاد.
در کلاس‌های‌تان گاهی از «حسِّ خُجَسته» سخن می‌گفتید. آن را «حسِّ هفتم» می‌شمردید. می‌گفتید: حسِّ خُجَسته، بالاترین حسّ انسان است. لذیذترین لذّت جهان است. اندکی دربارهٔ آن سخن می‌گفتید، اما ناگهان خاموش می‌شدید. ادامه نمی‌دادید. هرگاه از آن سخن می‌گفتید، به وجد می‌آمدم‌. کنجکاو می‌شدم. اما وقتی سخن را نیمه‌تمام می‌گذاشتید، حسرت می‌خوردم. بنده و بعضی دیگر از دانشجویان می‌خواستیم که بیشتر دربارهٔ آن سخن بگویید. عذر می‌آوردید و آن را به بعدها واگذار می‌کردید. اکنون که در پست «ایمانِ مذهبی»، باز از آن حسّ خُجَسته نوشتید، عطش زمان کلاس‌ها سر برآورد، اما با ناتمام‌گذاشتن آن، حسرت آن زمان‌ها تجدید شد. تمنّا می‌کنم این موضوع را کامل کنید. عطشناک آنیم. لطفاً.

🔻 پاسخ ما

سلام و نور بر شما جوان بیداردل. چشم؛ ادامه می‌دهم، اما نمی‌دانم تا کجا بتوانم. از خداوند عزیز؛ خالق و مالک این حسّ مبارک، به‌دعا، می‌طلبیم که توفیق انجام و فرجام دهد.

حسّ خُجَسته، چیست؟

همگان، حواس پنجگانهٔ انسان را می‌شناسند. این حواس، واقعی است و همگانی. همه دارند. همه آن را درک و احساس می‌کنند. دربارهٔ این حواسّ پنجگانه، سخن نمی‌گوییم.
اما «حسّ ششم»، همگانی نیست. نمی‌دانیم واقعیت دارد یا نه. قابل اثبات و ادراک نیست. برخی از مردمان، داشتن آن و ادراک آن را ادعا می‌کنند. برخی دیگر، آن را انکار می‌کنند و آن را «توهم» می‌شمارند. من اما، نه آن را تأیید می‌کنم، نه رد می‌کنم. می‌گذاریم همچنان در «ابهام» بماند. به آن نیازی نداریم. اثری در زندگی‌مان ندارد. وجودداشتن یا وجودنداشتن آن، نه فایده‌ای برای ما دارد، نه زیانی می‌‌رساند. از این نیز می‌گذرید.

اما «حسِّ هفتم»

بر این حس، نام «حسِّ خُجَسته» نهاده‌ام و آن را «حسِّ هفتم» می‌شمارم. این حس را تایید می‌کنم. هم قابل ادراک است، هم قابل اثبات.
بیان این حس؛ به‌وصف‌آوردن آن، به‌قلم و به‌زبان‌کشیدن آن، نشان‌دادن آن، آسان نیست. حسی است وجدانی، یافتنی، چشیدنی، عرفانی.
قرآن را ببینیم:
«نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرید»؛۱
ما، از رگ گردن، به آدمی نزدیک‌تریم.
چگونه؟
«اللَّهَ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ»؛۲
خداوند، در میان آدمی و قلب او، حائل می‌شود.
چگونه؟
حسِّ خُجَسته آن است که این نزدیکی با خدا را، این حضور بی‌واسطهٔ خدا را، دریابیم. حضور دائمی خدا را ببینیم. نه فقط «بدانیم»، بلکه «ببینیم». با رؤیت این حضور، دیگر تنها نیستیم. لذّت این اُنس، بالاترین لذت‌هاست. با یافتن این حس مبارک، دیگر هیچ سختی‌ای، جانکاه نیست. انجام هیچ گناه عمدی‌ای، ممکن نیست. همهٔ پدیده‌های جهان، زیباست.

به جهان خُرّم از آنم که جهان خُرّم از اوست
عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست ۳

با نشستن این حس در جان آدمی، دیگر با جهان و هرآنچه در آن است، در صلح‌ایم و صلح‌ایم و صلح.

من که صلحم دائما با این پدر
این جهان چون جنتستم در نظر ۴

وقتی حلاوت این شهد بهشتی، در دل بنشیند، دیگر تلخی‌های این جهان، چونان ذوب‌شدن برف‌های زمستان در گرمای آفتاب تابستان، ناپدید می‌شوند.
📍 این نمونهٔ زیبا را ببینیم:

شکیبایی در مرگ دایجون‌رضا

دایجون‌رضا، جوانی بود برازنده؛ شجاع، زیبا، خوش‌قامت، مؤدب، مؤمن. او از اصفهان به تیران آمد برای دعوت خویشان به جشن دامادی‌اش در اصفهان. در راه بازگشت، اتوبوس واژگون شد و دایجون‌‌رضا، کشته شد. به آقاجون خبر دادند و از ایشان خواستند بر جنازهٔ دایجون حاضر شود و نیز اجازهٔ‌ خاکسپاری پیکر را بدهد. آقاجون گفت: «حال رانندهٔ اتوبوس چطور است و الان کجاست؟» گفتند: «سالم است و در بازداشتگاه موقت.» آقاجون گفت: «اول راننده را آزاد کنید تا نزد خانواده‌اش برود تا من بیایم.»
گفتند: «راننده باید در بازداشتگاه بماند تا تکلیف قانونی‌اش معلوم شود. شما حالا بیایید تا بعد به او برسیم.» آقاجون گفت: «اول راننده را آزاد کنید.» اصرارها، برای بردن آقاجون، اثر نکرد. راننده را، با رضایت‌نامهٔ آقاجون، آزاد کردند.
آقاجون بر پیکر دایجون‌رضا حاضر شد. به سراپای آغشته به خون دایجون نگاه کرد و دست بر آسمان برداشت و گفت: «الحَمدُلله.» سه‌بار چنین کرد و برخاست و اجازهٔ تجهیز و خاکسپاری جوان رعنایش را داد.

این از ثمره‌های «حسِّ خُجَسته» است.

{ان‌شاءالله ادامه دارد.}

۱۸ اسفند ۱۴۰۱

۱. سوره ق، آیه ۱۶
۲. سورهٔ انفال، آیه ۲۴
۳. غزلیات سعدی
۴. مثنوی مولانا


🌐 http://zil.ink/Mazaheriesfahani_ir
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani

  • علی اکبر مظاهری