وبسایت علی اکبر مظاهری

mazaheriesfahani@gmail.com
وبسایت علی اکبر مظاهری

mazaheriesfahani@gmail.com

مشاور و مدرس حوزه و دانشگاه

کانال تلگرام از زبان مشاور
جهت دیدن کانال تلگرام "از زبان مشاور" روی عکس کلیک کنید
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
بایگانی
۱۳
فروردين

یک قرن عمر مؤمنانه

امروز با عموعباسعلی، صلهٔ تلفنی داشتم. صدسالگی‌اش کامل شده است. یک قرن عمر مؤمنانه.
با زن‌عمو، در آشیانۀ گرمشان عاطفه‌ورزی می‌کردند. فرزندشان، حاج‌غلامرضا مظاهری نیز در خدمتشان بود.
عمو، همچنان قلبی خاشع، ذهنی ذاکر و زبانی شاکر داشت.
چه عمر پربرکتی!

علی‌اکبر مظاهری
۹۹/۱/۱۳

  • علی اکبر مظاهری
۱۱
فروردين

«آداب عشق‌ورزی» برای زوج‌های جوان


معرفی کتاب آداب


زندگی زناشویی برای زوج‌های جوان تجربه‌ای جدید است که در ابعاد مختلف آن نیاز به آموزش دارند؛ آموزش‌های مهارتی برای ادارۀ زندگی، تعامل با افراد جدیدی که در نقش همسر و خانوادۀ او وارد زندگی می‌شوند و... که معمولاً این آموزش‌ها به‌طور مستقیم یا غیرمستقیم در خانواده ارائه می‌شود، اما یکی از اموری که کمتر به آن پرداخته می‌شود، زیست جنسی در زندگی متأهلی است. اگرچه زوج‌ها پیش از ازدواج دربارۀ ابعاد مختلف زندگی آینده‌شان گفت‌وگو می‌کنند، اما به دلایل فرهنگی و نیز حجب‌وحیای طرفین، اهمیت گفت‌وگو در رابطه با امور جنسی و عاطفی مغفول می‌ماند و حتی اگر طرفین اهمیت آن ‌را درک کنند، به ندرت شیوۀ زندگی جنسی خود را مورد بررسی قرار می‌دهند.
کتاب «آداب عشق‌ورزی» نوشتۀ علی‌اکبر مظاهری (مشاور حوزه و دانشگاه) آموزه‌هایی را در رابطه با رفتارهای جنسی و عاطفی همسران، برای پر کردن بخشی از این شکاف علمی در بستر فرهنگ ایرانی ـ اسلامی ارائه داده است. در این کتاب بر کلیدواژه‌های تعاملات جنسی بین همسران تأکید شده و براساس نمونه‌های عینی که در جلسات مشاوره مطرح شده‌اند، راهکارهای دستیابی به یک زندگی جنسی سالم بیان شده است. به اذعان نویسنده کتاب «آداب عشق‌ورزی» قرآن و احادیث منبع اصلی این کتاب محسوب می‌شود.
دکتر عفت‌السادات مرقاتی خویی (متخصص رفتارشناسی جنسی) مشاور علمی این کتاب است.

  • علی اکبر مظاهری
۰۵
فروردين

کرونا و زندگی!

این روزها داریم با یک مهمان ناخوانده دست‌وپنجه نرم می‌کنیم؛ مهمانی که بدون دعوت، وارد خانه‌های زیادی شده و همچنان به این گشت‌و‌گذار با تمام قوا ادامه می‌دهد. این روزهایی که باید در خانه بمانیم و در را به روی این مهمان سرزده باز نکنیم، باید مراقب خود و خانواده و دوستانمان باشیم؛ مراقب جسم و روح عزیزانمان.
راه‌های مراقبت از جسم را زیاد از رسانه‌ها دیده و شنیده‌ایم. مهم‌تر از مراقبت از جسم، مراقبت از روح در این اوقات حبس خانگی است.
در این روزها که همه در خانه‌ایم، باید همدیگر را بیشتر درک کنیم.
در این روزهای ماندن در خانه، در کنار مطالعهٔ مخصوص خودمان، باهم کتاب بخوانیم؛ همه اعضای خانواده کنار هم بنشینیم و یک کتاب مناسب را انتخاب کنیم و هرکس بخشی را بخواند.
باهم بازی کنیم، باهم فیلم و سریال تماشا کنیم، باهم کارهای خانه را انجام دهیم.
در این ایامی که خواهد گذشت، باهم بخندیم، باهم حرف بزنیم، دربارهٔ گذشته و آینده‌مان صحبت کنیم.
در این روزهای خانه‌نشینی اجباری، زنان که استرس بیماری اعضای خانواده‌شان را دارند، آسیب‌پذیرترند و امروز زنان بیشتر تشنۀ محبت و توجه همسرانشان هستند. این روزها که از بوسیدن و در آغوش گرفتن محرومیم، محبت و دوستی را زبانی ابراز کنیم. کنار خانم‌ها بنشینیم و گوش شنوای حرف‌های آنان باشیم.


 به قلم خانم زهره شفیع - کارشناش علوم قرآن و حدیث
۹۹/۱/۵

  • علی اکبر مظاهری
۰۲
فروردين

کاش مادرش زنده بود! 

مادر


امام سجاد علیه‌السلام: مردى خدمت پیامبر خدا صلى‌الله‌علیه‌وآله آمد و به ایشان عرض کرد: هیچ کار زشتى نیست که نکرده باشم‌. آیا راه توبه و بازگشت برایم وجود دارد؟
حضرت فرمود: از پدر و مادرت کدام زنده‌اند؟
عرض کرد: پدرم.
فرمود: برو و به او نیکى کن.
وقتى آن مرد رفت، رسول خدا فرمود: کاش مادرش زنده بود... .
میزان‌الحکمة، ج ۱۳، ص ۴۹۵

سالروز میلاد حضرت فاطمه سلام‌الله‌علیها و روز مادر مبارک باد!

  • علی اکبر مظاهری
۰۲
فروردين

گزارش یک مشاورة نتیجه‌بخش



افسردگی پاییزی


پرسش:
آقا یا خانمی گفته و پرسیده‌اند: تابستان که گذاشت و وارد پاییز شدیم، اندک‌اندک، از نشاطم کاسته شد و اکنون دلم گرفته و احساس افسردگی و دلمردگی می‌کنم. آنچه بیشتر آزارم می‌دهد، اندوهی است که در دلم لانه کرده و شادمانی‌ام را ربوده‌ است. تحمل این اندوه بی‌دلیل، برایم دشوار است. چه‌ کنم؟


پاسخ:
• تحلیل مسئله:
چون در فصل پاییز، روزها کوتاه می‌شود و آسمان گاهی ابری می‌گردد، نور کمتری به زمین می‌تابد. هوا نیز سرد می‌شود. از این‌رو، انرژی کمتری به زمین و آدمی می‌رسد و همین، باعث افسردگی خفیفی می‌شود.
همگان این افسردگی ملایم را احساس می‌کنند، اما کسانی که زمینة پذیرش اندوه و افسردگی را دارند، آن را بیشتر لمس می‌کنند و گاهی آسمان دلشان ابری می‌شود و قطره‌های اشک، در چشمانشان ‎می‌نشیند.
• اینک پاسخ به پرسش و بیان راهکارهایی برای عبور از این حالت ناخواستنی:

  • علی اکبر مظاهری
۰۲
فروردين

چشم «حاج‌آقا»! ازدواج نمی‌کنیم، سرطان هم نمی‌گیریم؛ اصلا نمی‌میریم

«مردانی باید ازدواج کنند که درآمد کافی برای ادارهٔ یک زندگی را داشته باشند و خانوادهٔ آنها نیز شرایط حمایتشان را داشته باشند تا در پی ازدواج، برای دستگاه قضایی بحران ایجاد نکنند.»

جملات فوق، راه‌حل حجت‌الاسلام حسن نوروزی، سخنگوی کمیسیون قضایی مجلس برای حل مسئلهٔ زندان‌رفتن مردان به‌خاطر مهریه است. فکر می‌کنم جناب‌شان از طرفداران این تفکر هستند که اگر می‌خواهید طلاق کم شود، ازدواج نکنید. بالاخره عامل هر جدایی، یک وصل است.
بله، اگر پول نداری ازدواج نکن. اصلاً تقصیر توست که پول نداری. تقصیر خانواده‌ است که توانایی مالی ندارد. اصلاً ربطی به شرایط اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ایران هم ندارد.
به مجلس و نمایندگانش چه که خیل جوانان این سرزمین هشت‌شان گرو نه‌شان است و نمی‌توانند ازدواج کنند. به دولت‌مردان چه که شغل نیست و بیکاری بیداد می‌کند. اصلاً چه ربطی دارد که تورم و گرانی مثل آبی شده که از سرمان گذشته است.

  • علی اکبر مظاهری
۲۶
اسفند

یا من ارجوه لکل خیر

در این روزهای پر از دلهره، نیازمند دست یاری‌گر توایم؛ تویی که فرمودی: «ادعونی استجب لکم؛ بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را» در این روزهای آکنده از ترس و نومیدی، تنها چیزی که طوفان درونی‌ام را آرام می‌کند، قرارگرفتن در ماهی است که به فرمودهٔ رسول مهربانی‌ات - صلواتک علیه و آله - ماه ریزش رحمت سرشارت بر جان بندگان است؛ بندگان آرام و ناآرامت.
در این روزهای سرگشتگی، که مردمان از دست میهمانی ناخوانده و موذی در فغان و عذابند، من اما سرخوش و شادکامم که دوباره به سویت، به آغوشت بازگشتم.
خداوندگارم، خدایم، مرا دریاب، مرا دریاب، مرا دریاب!
ای آنکه یادت «تطمئن‌القلوب» است!
بهره‌مندی از ماه آمرزشت را روزی‌ام بنمای.


به قلم خانم فائزه بیدگلی - سطح سه فقه و اصول حوزه، فوق لیسانس ادیان دانشگاه
۹۸/۱۲/۲۶

  • علی اکبر مظاهری
۲۵
اسفند

بازار ازدواج!

فراز و فرودهای ازدواج


نگارنده نزدیک به هفت سال (تقریباً از اواخر دورهٔ دانشجویی) است که وارد روند طولانی انتخاب همسر شده‌ام. علت طولانی‌شدن ناخواسته این روند برای بنده، بعضی از مسائل شخصی و خانوادگی بوده که آن را به فرآیندی کسالت‌بار تبدیل کرده است، اما از طرفی این حُسن را داشته که به‌دلیل برخورد مستقیم با مسائل مربوط به انتخاب همسر و ازدواج، تجربیاتی نقادانه از وضعیت فعلی همسرگزینی در جامعه داشته باشم که شاید کمتر در متون و منابر رسمی پیدا شود. سعی می‌کنم در ادامه به اختصار موارد مهم را عرض کنم:
- در حالت کلی (در مورد اکثریت ازدواج‌ها و نه اقلیت ۲۰-۳۰ درصدی) ما در وضعیت فعلی با پدیدهٔ «بازار ازدواج» مواجه هستیم؛ یعنی پدیده‌ای که چه در روش سنتی انتخاب همسر (با اقدام اولیه از طرف خانواده) و چه نوع شبه‌مدرن آن (با اقدام اولیه از طرف یکی از طرفین) برخلاف سنت‌های گذشته عمل می‌شود. در روش سنتی و اقدام از طرف خانواده، معمولاً مواردی مانند: سازگاری، اهل کار و فعالیت بودن و دیانت فرد و خانوادهٔ او ملاک معرفی و اقدام از طرف خانواده‌ها بوده است (حتی اگر درخواست اولیه توسط فرزندان و بر اساس عشق و علاقهٔ فیمابین می‌بود). در روش شبه‌مدرن که بعدها بیشتر مطرح شد، آشنایی زوجین پیش از ازدواج ملاک عمل خانواده بود و معمولاً عشق و علاقهٔ، محرک این نوع ازدواج‌ها و ملاک آنها بوده است.

  • علی اکبر مظاهری
۲۴
اسفند

«نبرد بی‌برنده» را دریابید!

نبرد
افتخار آشنایی من با استاد علی‌اکبر مظاهری، به دوازده سالی می‌رسد؛ تقریبا از زمانی که خواستم زندگی‌ام را با همسرم به اشتراک بگذارم. در طول دوران این زندگی مشترک، همواره از تجربه‌ها و راهنمایی ایشان بهره برده‌ام.
یکبار به استاد گفتم:
از میان آثارتان یکی برای من خیلی جذاب و دلرباست. البته همه کتاب هایتان مفیدند، اما «نبرد بی‌برنده» چیز دیگری است.
گفتم که شاید چون من ازدواج کرده‌ام و دیگر «جوانان و انتخاب همسر» و «جوانان و دوران نامزدی» به کارم نمی‌آیند (البته فعلاً که فرزندانم هنوز کوچک‌اند) ولی اگر بخواهم از میان «فرهنگ خانواده» و «آداب عشق‌ورزی» و «نبرد بی‌برنده» یکی را انتخاب کنم، «نبرد» را برمی‌گزینم.

  • علی اکبر مظاهری
۲۴
اسفند

معلم

چند روز پیش یکی از دانش‌آموزان کلاس چهارمم تکلیفش رو انجام نداده بود.
بعد از اینکه دلیل این موضوع رو پرسیدم، بهش گفتم: «اسمت رو توی دفترم یادداشت کردم، اگر بی‌نظمی رو تکرار کنی، دفعهٔ بعد در روزنگارت می‌نویسم و باید والدینت ببینن و پاسخ بِدن.»
گفت: «دیگه تکرار نمی‌کنم.»
ظهر که مدرسه تعطیل شد، اومد و گفت: «خانوم! بی‌نظمی امروزم توی کارنامه‌ام تأثیر داره؟»
گفتم: «تو ماه منی! من مطمئنم که شما دیگه بی‌نظمی نمی‌کنی. اگه تکرار نشه نادیده می‌گیرم. مطمئن باش.»
بعد صداش کردم و گفتم: «ستایش! من خیلی دوستت دارم.»
خندید و گفت: «منم دوستتون دارم.»
بعد از چند روز اومد و گفت: «خانوم! یادتونه چند روز پیش بهم گفتین که دوستم دارین؟»
گفتم: «بله یادمه.»
گفت: «تا حالا کسی این جمله رو بهم نگفته بود. هیچ‌کدوم از معلم‌ها هم تا حالا بهم نگفته بودن که دوستم دارن. شما اولین معلمی بودین که بهم گفت دوستم داره. من خیلی شما رو دوست دارم.» زبونم بند اومد. فقط تونستم بغلش کنم و بگم من حرف دلمو گفتم و خیلی دوستت دارم.
خندید، چشماش برق زد و رفت.

زهرا نصیری - آموزگار

  • علی اکبر مظاهری