وبسایت علی اکبر مظاهری

mazaheriesfahani@gmail.com
وبسایت علی اکبر مظاهری

mazaheriesfahani@gmail.com

مشاور و مدرس حوزه و دانشگاه

کانال تلگرام از زبان مشاور
جهت دیدن کانال تلگرام "از زبان مشاور" روی عکس کلیک کنید
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
بایگانی
۲۸
مرداد

فضیلت


سال‌ها پیش در یک جمع خودمانی از آقای سهیل محمودی شنیدم که «من هر وقت ایمانم ضعیف می‌شود، می‌روم چند صفحه از فضیلت‌های فراموش‌شده را می‌خوانم.» (نقل مضمون)
از آن روز خیلی کنجکاو بودم که این کتاب را بخوانم. فضیلت‌های فراموش‌شده، شرح حالی است که فرزند حاج آخوند ملاعباس تربتی درباره‌ٔ پدرش نوشته است. چیزی شبیه به یک اسرارالتوحید معاصر!
آقای جلال رفیع، مقدمه‌ٔ مفصلی بر این کتاب نوشته که با این جملات شروع می‌شود: «در خواندن این کتاب عجله نکنید. اگر حال یا وقتش را ندارید یا آن‌را به هر دلیل نمی‌پسندید، از همین‌جا خواندن را قطع کنید!»
اما حاج‌آخوند کیست؟ یک روحانی اهل روستای کاریزک تربت، که از ۱۲۵۰ تا ۱۳۲۲ شمسی عمدتاً در همان روستا زندگی می‌کرد و به کار زراعت مشغول بود، اما به‌دلیل حالات و مقاماتش به شهرت رسید. او در تمام عمرش حاضر نشد از وجوهات شرعی استفاده کند یا برای اعمال دینی مثل نماز میت و عقد از کسی پولی بگیرد. برای مرد متأهل صیغه‌ٔ ازدواج دوم نمی‌خواند. پیش از اسم خودش الفاظی مثل الاحقر نمی‌نوشت. با لهجه‌ٔ محلی صحبت می‌کرد، لباسی شبیه بقیه‌ٔ روستاییان می‌پوشید و روضه را به‌دلیل احتیاط زیاد، از روی کتاب می‌خواند.
در ۲۴ ساعت، خواب و خوراکش یک‌بار بود که آن یک‌بار، هم افطارش بود و هم سحرش. چون خستگی بر او چیره می‌شد، روی حصیر مسجد عبایش را روی سرش می‌کشد و مدت کوتاهی می‌خوابید. خوابش کم بود و خواب کمش سبک.
در همه‌ٔ عمر با کسی دعوا نکرد، کسی را دشنام نداد، روی کسی فریاد نکشید و هرگز پشت‌سر کسی حرف نزد. در هیچ جار و جنجالی - هرچند در ظاهر به نام دین - وارد نشد. عضو هیچ حزبی نشد و در کار مشروطه دخالتی نکرد. بسیار نماز می‌خواند، اما در پیشانی‌اش برآمدگی جای مهر نبود. غلوهایی را که حتی در مورد حرم امام‌ رضا علیه‌السلام می‌شد، باور نمی‌کرد. مسجد ویژه‌ای نداشت. هر مسجدی را خالی و بدون امام می‌دید، هرچند مخروبه و دورافتاده، به آنجا می‌رفت و به‌دلیل حضور او مسجد رونق می‌گرفت. مراقب بود کسی چارپایی را نزند. کسی قلب دیگری را نشکند و به آبروی کسی لطمه نخورد. وقتی پسرش به عروسش گفته بود: «چون چادر نداری با حاج‌آخوند به حرم نرو» مانتو و روسری او را نگاه کرده بود و گفته بود: «این که پوشیده‌تر از چادر است.»
هرگز بر غذایی ایراد نگرفت که شور است یا بی‌نمک. در کار خانه مشارکت می‌کرد و به همسرش می‌گفت: «من شرعاً حق ندارم از تو بخواهم زحمت خانه را بکشی.»
گاهی شاهنامه می‌خواند و می‌گریست. هرگز فرزندانش را به چیزی بیش از واجبات و ترک محرمات امر و نهی نکرد.
کاش می‌توانستم بیشتر درباره‌اش بنویسم! کاش!

برگرفته از صفحهٔ اینستاگرام آقای سید امیر موسوی

  • علی اکبر مظاهری
۲۷
مرداد

یک نکته تربیتی: دوران بلوغ و مصونیت



بلوغ 2


اشاره:
در حین نگارش مشاورهٔ تربیتی دوران بلوغ با عنوان «درگیری‌های جنسی نوجوانان» خاطراتی در ذهنم تداعی می‌شد. پس از نگارش کامل، پیامی را برای استاد مظاهری فرستادم.

بخوانیم:
با نگارش این متن یاد دوران راهنمایی و دبیرستان خودم افتادم. در آن زمان نیز هم‌کلاسی‌هایم حلقه‌هایی درست می‌کردند و دربارهٔ روابط و مسائل جنسی با یکدیگر صحبت می‌کردند. من هم با آنان اشتراکات بسیاری داشتم، از جمله:
۱. همه نوجوان و هم‌سن‌وسال بودیم.
۲. خانواده‌های ما سطح فرهنگی همسانی داشتند.
۳. پدر و مادرهایمان در مدرسه حضور نداشتند تا ما را نهی کنند.
۴. ناظم، مدیر و معلمان هم مانع این جمع‌ها نمی‌شدند؛ البته احتمالاً نمی‌دانستند که در آنجا چه می‌گذرد.
با وجود این همه نقاط مشترک، من هیچ‌وقت در این جمع‌ها شرکت نمی‌کردم. حتی یادم است چند باری که نزدیک جمع‌شان شدم، دوستانم خودبه‌خود سکوت کردند و لحظه‌ای بعد حرف را عوض کردند.

پیشنهادم به استاد:
یک بند به راهکارهای نوشتهٔ درگیری‌های جنسی اضافه شود: «والدین گرامی، فرزندانتان را با محافل دینی آشنا کنید.»
حضور مداوم در مساجد و محافل دینی و مذهبی و هیئت‌ها موجب نوعی خودکنترلی در انسان می‌شود.
ایمان به خداوند و حب اهل‌بیت علیهم‌السلام را در قلب و جان فرزندانتان بنشانید تا فرزندانتان در هر شرایطی چشم و زبان و گوش را از گناه برحذر دارند و از روابط جنسی نامشروع و هم‌جنس‌بازی و مشکلات دیگر مصون بمانند.

به قلم: نرگس صفرخانلو
۲۷ مرداد ۹۸

  • علی اکبر مظاهری
۲۴
مرداد

مشاوره تربیتی: دوران بلوغ


پاسخ استاد علی‌اکبر مظاهری به پرسش مادری نگران

بلوغ

پرسش:

خانمی پرسیده‌اند: «پسری ۱۳ ساله دارم. در مدرسه برایش اتفاقاتی افتاده که مرا به‌شدت نگران کرده‌ است. هم نگران آینده‌اش و هم نگران ایمانش شده‌ام.
چند ماه پیش فهمیدم که در جمع‌های دوستانه، در مدرسه، درباره روابط جنسی و هم‌جنس‌بازی با دوستانش صحبت می‌کنند و باهم فیلم‌های مبتذل می‌بینند. (خااااااک بر سر من!)
چند وقت پیش هم متوجه شدم با یکی از کودکان خویشاوندان، کارهای زشت کرده است. ما ماهواره نداریم و من و پدرش اهل مراعات هستیم، پسرم هم گوشی ندارد. مدرسه‌اش را امسال عوض کرده‌ام. چه کنم تا این کارهایش ادامه پیدا نکند؟» 

پاسخ استاد:

مقدمه:
شما باید در اندیشهٔ فرزندتان باشید، ولی خیلی نگران نباشید؛ انسان نگران نمی‌تواند به‌خوبی تفکر و چاره‌اندیشی کند. نیز بدانید که نوجوانان، هنگام بلوغ، کنجکاو می‌شوند و این مسائل را تجربه می‌کنند.

اکنون این کارها را بکنید:
۱. با او به‌شدت رفیق باشید.
۲. پدرش به‌شدت با او رفیق باشند.
۳. آن مسائل را اصلاً به رخش نکشید. گویا نمی‌دانید. تغافل کنید.
۴. او را اصلاً ملامت نکنید. هرگز او را سرزنش نکنید.
۵. از میان دوستان و همسالانش چند نفر دوست خوب انتخاب کنید؛ سه تا پنج نفر و با او توافق کنید که فقط با آنان دوستی کند.
۶. علاوه‌بر گردش‌های خانوادگی، پدرش با او به گردش بروند؛ دو نفری.
۷. شما و همسرتان مطالب تربیتی ما را در کانال «از زبان مشاور» بخوانید.
۸. شما و همسرتان هر روز، دست‌کم نیم‌ساعت مطالعهٔ تربیتی داشته باشید؛ به‌خصوص دربارهٔ مسائل نوجوانان و دوران بلوغ ایشان.

خداوند سبحان یاورتان باشد.

به قلم: نرگس صفرخانلو
۲۴ مرداد ۹۸

  • علی اکبر مظاهری
۲۳
مرداد

مشاوره عقیدتی

پرسش:
«وحی به چه صورت‌هایی بر پیغمبر خاتم‌ - صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌ - فرستاده‌ می‌شده است؟ آیا وحی به صورت رویا نیز بر ایشان نازل می‌شده؟»

پاسخ ما:
سخن در این مقوله، دامانی گسترده دارد. اکنون به اختصار تمام می‌گوییم:
ارسال وحی بر پیامبر خاتم و دیگر پیامبران، به گونه‌های گوناگون بوده است. برخی از آن گونه‌ها چنین است:
۱. سخن‌گفتن خداوند، بی‌واسطه، با ایشان.
۲. ارسال وحی، به‌ وسیله فرشتهٔ وحی.
۳. الهام معانی بر قلب و ذهن ایشان در بیداری.
۴. الهام معانی بر قلب و ذهن ایشان در خواب؛ رویای صادق.
و ... .
از دانه‌درشت‌ترین وحی‌های در خواب، فرمان قربانی‌کردن اسماعیل به حضرت ابراهیم - علیهماالسلام - در خواب است که در قرآن به‌ تفصیل آمده است.
خداوند دربارهٔ سخنانی که پیامبر در قالب وحی بیان کرده، فرموده است: «لاینطق عن‌الهوی. ان هو الا وحی یوحی؛ پیامبر، از سر هوس، سخن نمی‌گوید. آنچه می‌گوید، وحیی است که بر او وحی می‌شود.» (نجم، ۳)

الاهی‌ که خداوند سبحان، قلبتان را بر ایمان، استوار بدارد.

علی‌اکبر مظاهری

  • علی اکبر مظاهری
۲۳
مرداد

مشاورهٔ خانواده

پاسخ استاد علی‌اکبر مظاهری به پرسش یک مخاطب

زندگی متاهلی


خانمی پرسیده‌اند:

همسرم گه‌گاه می‌گوید به گردش با دوستانم و تفریحات مجردی احتیاج دارم. گاهی من و دخترم را می‌گذارد و به مسافرت می‌رود، یا ما را می‌فرستد و خودش می‌ماند. من دوستشم دارم و تلاش کرده‌ام با این موضوع کنار بیایم اما برایم سؤال است که آیا این درخواست و رفتار طبیعی است؟ آیا این تمایل او به خاطر این است که من در زندگی کم‌کاری کرده‌ام. لطفاً راهنمایی‌ام کنید.

پاسخ ما:

۱. یکی از عناصر شکل‌دهنده زندگی اجتماعی «رفیق» است. این عنصر از هنگام کودکی آدمی تا دوران کهن‌سالی همراه اوست و نقشی برجسته در اخلاق و شخصیت وی دارد. از تقسیم‌بندی‌هایی که می‌توان در قلمرو رفیقان کرد، تقسیم دوستان و دوستی‌ها به پیش از ازدواج و پس از ازدواج است. یک پدیده طبیعی است که هر پسری پیش از ازدواج با پسرانی دوست است و هر دختری پیش از ازدواج، با دخترانی دوست است و نیز این دو پس از ازدواج، دوستان تازه‌ای می‌یابند. اکنون این مسئله مطرح است که این دو پس از ازدواج با دوستان پیش از ازدواجشان چه کنند و نیز با دوستان تازه‌یافته‌شان چه سلوکی داشته باشند و رابطه‌شان با ایشان را چگونه انضباط دهند که با زندگی متأهلی هماهنگ باشد. اینک با عنایت به مسائل مذکور می‌گوییم: زندگی متأهلی در بسیاری از شئون با زندگی مجردی متفاوت است و مدیریت ویژه می‌طلبد. لازم نیست بلکه مطلوب نیست که پس از ازدواج دوستان را رها کرد یا دوست تازه نگرفت، بلکه آنچه لازم و مطلوب است، آن است که رابطه با دوستان به گونه‌ای سامان یابد که با زندگی جدید هم‌ساز باشد. پیش از ازدواج تعهد در برابر همسر و زندگی مشترک وجود ندارد، اما پس از آن تعهدی وزین برای زوجین پدید می‌آید که مراعات حریم و حقوق خانواده و همسر را ضروری می‌کند. این از ثمره‌های مبارک زندگی مشترک است. رابطه با دوستان دوران تجرد باید به گونه‌ای عاقلانه مدیریت شود که به زندگی دوران تأهل آسیب نزند. اگر آقا و خانم بخواهند گردش و تفریحات پیشین با دوستان را بی‌کم‌وکاست و بی‌تغییر و تبدیل انجام دهند، مشکل به بار می‌آید و آن دوستان هووهای همسر می‌شوند و آن برنامه‌ها مزاحم زندگی زن‌وشوهری می‌گردند. ایجاد تغییر در برنامه‌های پیشین و برنامه‌ریزی جدید، لازمهٔ گذر از دوران تجرد و ورود به دوران تأهل است.
۲. اینکه پرسیده‌اید «آیا این درخواست و این رفتار طبیعی است؟»، اگر اندک و با دوستان سالم باشد، بلی، اما اگر زیاد و با اشخاص ناسالم باشد، نه.
۳. یک سخن بسیار عاقلانه‌ای که خودتان گفته‌اید و کار ما را آسان کرده‌اید این است: «آیا این تمایل او به خاطر این است که من در زندگی کم‌کاری کرده‌ام؟»
آفرین به شما که چنین دانایید. مرحبا به شما که این‌قدر عاقلید. بسیاری از رمیدن‌های مرد از خانه و پناه‌بردن به دیگران به سبب کم‌کاری زن است. نیز کثیری از بدحالی‌ها و بدکرداری‌های زن از کم‌کاری و بدکاری مرد منشأ می‌گیرد. پس شما خودتان و اعمال خودتان را واکاوی کنید که مبادا کم‌کاری کرده باشید. در این راه کتاب «آداب عشق‌ورزی» ما را بخوانید. دربارهٔ این موضوع فراوان نوشته‌ایم.
۴. با مشاوری دانا و توانا و متدین و ترجیحاً آقا مشاورهٔ حضوری کنید. مشاوره‌تان با ما را نیز می‌توانید ادامه دهید.

خداوند سبحان یاورتان باشد.

#مجله_خانه_خوبان
#شماره_۱۲۴
#مردادماه_۱۳۹۸

  • علی اکبر مظاهری
۲۲
مرداد

مشاورهٔ تربیتی

پاسخ استاد علی‌اکبر مظاهری به پرسش یک مادر جوان

کودک

پرسش:
خانمی هستم ۲۵ ساله که به‌زودی دو سال قمری فرزندم به پایان می‌رسد. یکی از دوستانم تعریف می‌کردند که وقتی فرزندشان را از شیر می‌گرفتند، کودکشان چهار شبانه‌روز گریه می‌کرد و سرش را به زمین می‌کوبید.
اکنون این سؤال را از محضرتان دارم که با چه روشی دخترم را از شیر بگیرم تا فرزندم راحت‌تر با این مسئله کنار بیاید و روحیه‌اش آسیب نبیند؟

پاسخ استاد:
مقدمه:
شیردهی کامل و به قول قرآن: «حولین کاملین؛ دو سال تمام»*¹ نعمت بزرگی است. به خاطر توفیق نوشاندن این نعمت جسمانی به فرزندتان، خدا را شاکر باشید. همت شما ستودنی است. آفرین به شما!

مراحل از شیر گرفتن کودک:

١. از شیر گرفتن مرحله‌ای: فرزندتان را مرحله‌ای از شیر بگیرید. ابتدا وعدهٔ عصر او را قطع کنید، پس از چهار روز وعدهٔ صبح را قطع کنید، بعد از گذشت چهار روز دیگر وعدهٔ ظهر را قطع کنید و پس از چهار روز بعد وعدهٔ شب را قطع کنید. 

٢.جایگزین: در طول این مدت که شیر را کم‌کم قطع می‌کنید، حتماً جایگزینی برای شیر قرار دهید. مانند شربت عسل، شربت شیره، شیر دیگر، دم‌نوش‌ها؛ سعی کنید نوشیدنی‌ها متنوع باشد.
٣. غذایش را بیشتر کنید.
۴. با کودکتان صحبت کنید و بگویید که تو بزرگ شدی، ببین دخترخاله، علی، فاطمه بزرگ شده‌اند و شیر نمی‌خورند. تو هم بزرگ شدی و شیر نمی‌خوری. آخر این صحبت، برایش دست بزنید و تشویقش کنید.
٥. با کودکتان بیش از پیش بازی کنید و او را سر گرم سازید.

به قلم: نرگس صفرخانلو

٢٢ مرداد ۹۸

↩️ پی نوشت
*¹ سورهٔ بقره/ آیهٔ ٢٣٣

  • علی اکبر مظاهری
۱۸
مرداد

ازدواج در ماه محرم


ازدواج در محرم


اشاره:
دو سال قبل، پیش از ماه محرم، مطلبی را دربارهٔ هراس نابه‌جا از این ماه شریف، برای انتخاب همسر و ازدواج نوشتم و منتشر شد.
اکنون که باز داریم به محرم نزدیک می‌شویم، بار دیگر زمزمه‌های محرم‌هراسی شنیده می‌شود. از این‌رو، آن مطلب را بازنشر می‌کنیم.

ترس از ماه محرم
شتاب‌زدگی، در هر کاری ناپسند است، به‌ویژه در انتخاب همسر و ازدواج. حوصله‌ورزی، در هر کاری پسندیده است، به‌خصوص در انتخاب همسر و ازدواج.
انتخاب همسر و ازدواج، بیش از هر چیزی، نیاز به حوصله‌مندی دارد. این عرصه، بیش از هر عرصه‌ای، خردورزی و تأمل را می‌طلبد. این انتخاب، بیش از هر انتخابی، نیازمند تحقیق و تفحص است. بی‌باکی و عجله، در این میدان، نوعی انتحار است.

هراس خیالی
یکی از تجربه‌های تلخ مشاوره‌ای من این است که وقتی به ماه محرم نزدیک می‌شویم، انتخاب‌ها و ازدواج‌های ناموفقی صورت می‌گیرد و ناگواری‌هایی را به بار می‌آورد.
بسیاری از خانواده‌ها و حتی جوانان، که خواستگاری‌شان نزدیکای ماه محرم انجام شده است، عجله می‌کنند که قبل از رسیدن این ماه، عقد کنند. ایشان درباره تحقیق، تأمل و بررسی همه‌جانبه مسئله، کوتاهی‌های بی‌باکانه‌ای می‌کنند و سپس دچار پشیمانی‌های جان‌گزایی می‌شوند.
وقتی به ایشان می‌گویم: «هنوز شناخت شما به حد نصاب نرسیده است؛ هنوز خانواده‌ها و دختر و پسر، شناخت لازم را از همدیگر ندارند؛ هنوز میزان علاقه دختر و پسر معلوم نیست و ریسک این وصلت، بالاست. برای ایجاد یک زندگی پایدار باید بیشتر وقت گذاشت.»
می‌گویند: «ماه محرم نزدیک است. اگر الآن عقد نکنیم، دو ماه عقب می‌افتد. عقدکردن در محرم و صفر، شگون ندارد.»
می گویم: «اولا: این زمان، فرصت خوبی است برای افزایش شناخت و تأمل در همه جوانب مسئله؛ اطمینان‌یافتن از صحت انتخاب؛ گفت‌و‌گوی بیشتر دختر و پسر و آشنایی‌شان از اوصاف و دیدگاه‌های یکدیگر.
ثانیا: اگر پیش از پایان‌یافتن محرم و صفر، به تصمیم قطعی رسیدید، می‌توانید عقد کنید و جشن را به تأخیر اندازید.»
پذیرش این راهکار و عمل به آن، اغلب، ازدواج و زندگی پایداری را ثمر می‌دهد و نپذیرفتن و انجام‌ندادن آن، احتمال ناپایداری یا تلخی زندگی را در پی دارد.
پس: «عاقل آن است که اندیشه کند پایان را.»
بیایید خود و دیگران را از محرم و صفر نترسانیم. این ماه‌های خدا را نامبارک جلوه ندهیم. با «هراس خیالی» از این دو ماه، خود و دیگران را به ناگواری نیفکنیم.

علی‌اکبر مظاهری

هجدهم مرداد ۹۸

  • علی اکبر مظاهری
۰۹
مرداد

مشاورهٔ تربیتی

تربیت



احترام به بزرگترها و والدین را چگونه در فرزندانمان نهادینه کنیم؟

پاسخ استاد علی‌اکبر مظاهری به پرسش یک مادر دغدغه‌مند

پرسش:

پسر هفت‌ساله‌ای دارم که در کل پسر خوبی است، ولی گاهی رفتارهایی دارد که برایم عجیب و سؤال‌برانگیز است. از جمله اینکه:

۱. گاهی پسرم سر بزرگترها داد می‌زند و به آنها بی‌احترامی می‌کند.
۲. گاهی به پدربزرگ و مادربزرگش سلام نمی‌کند.
۳. گاهی جواب من را که مادرش هستم، پس می‌دهد و به قول معروف «تو روی من درمی‌آید»
۴. گاهی دایی‌اش را با اسم کوچک صدا می‌زند.
خلاصه اینگونه رفتارهایش حسابی کلافه‌ام می‌کند. نمی‌دانم چه کنم؟ راهنمایی‌ام کنید.

پاسخ استاد:

مقدمه:
دیدن خوبی‌های فرزند در کنار ضعف‌هایش نشانهٔ دانایی است. اینکه شما همهٔ رفتارهای پسرتان را می‌بینید و فقط روی کاستی‌هایش متمرکز نمی‌شوید، پسندیده است.

۱. در پی تعلیم زبانی رفتار محترمانه به کودکان نباشیم

یکی از مسائلی که جامعهٔ ما، خانواده‌های ما، بزرگترهای ما و پدر و مادرهای ما به آن توجه ندارند، این است که می‌خواهند با تعلیم زبانی به کودکان آموزش بدهند که باید به بزرگترها احترام گذاشت. این اشتباه است، مثلا وقتی پدر و مادر با یک بزرگتر روبه‌رو می‌شوند، به فرزندشان می‌گویند سلام کن، یا می‌گویند سلام کردی دخترم؟ یا حتی گاهی به دروغ می‌گویند دخترم سلام کرد، پسرم سلام داد.
این رفتار اشتباه، آثار ناگواری دارد؛ کودک را تحقیر می‌کند و او را ترسو بار می‌آورد؛ کودک با خود فکر می‌کند گویا من خودم بلد نیستم سلام کنم، خودم بلد نیستم احترام کنم و بزرگترها باید به من گوشزد‌ کنند. این، نوعی تربیت تحمیلی است. تربیت تحمیلی همزاد تنبیه نابجاست. ما به تربیت تحمیلی «نه» می‌گوییم.

۲.رفتار محترمانه، الگوی فرزندانمان

اگر پدر و مادرها رفتار محترمانه داشته باشند، فرزندان متوجه می‌شوند که باید به پدر و مادر احترام گذاشت، نه اینکه به بچه بگوییم به پدر و مادر احترام بگذار.
پیشینیان می‌گفتند: «احترام هر کس دست خودش است.»
این سخن حکیمانه‌ای است. این نوع احترام، احترام دیداری و فطری و شکوهمند است، نه احترام تحمیلی.
*شهید مطهری می‌گویند: پدر نباید خود را در مقابل فرزندان سبُک کند، به اینکه خودش احترام خود را حفظ کند. فرزندان وقتی در مقابل پدر هستند، باید احساس کنند در مقابل شخص بزرگی (نه ابوالهول) قرار دارند. پدر و مادر باید احترام یکدیگر را حفظ کنند تا فرزندان احترام هر دو آنها را حفظ کنند.

پی‌نوشت:
*کتاب یادداشت‌ها، جلد ۵، صفحه ۲۷، پاورقی


به قلم: نرگس صفرخانلو
۹۸/۵/۹

  • علی اکبر مظاهری
۰۷
مرداد

مؤمن شیرازیت خاصی دارد!

در قم به منزل یکی از اساتید اخلاق مشهدی رفته بودیم. استاد، بعد از صحبت‌ در مورد ویژگی‌های مؤمن، فرمودند: «مؤمن یک شیرازیت خاصی دارد!»
همه تعجب کردند، اما ما سه‌چهار نفری کهٔ شیرازی بودیم، با توجه به مقدمات قبلی، به سرعت منظور ایشان را گرفتیم و خنده‌کنان، احسنت‌هایمان را تقدیم جمع کردیم.
سایر طلاب به استاد گفتند: «شیرازی‌بودن چه ربطی به مؤمن دارد؟» ایشان شروع کردند به تطبیق‌ آنچه از صفات مؤمن، که براساس روایات گفته بودند، بر خلق‌وخوی شیرازی‌ها:

شیرازی‌ها معمولا آرامش دارند و با تغییر شرایط و خراب‌شدن اوضاع دست‌‌وپایشان را گم نمی‌کنند؛ صبور هستند.
شیرازی‌ها کار خودشان را به‌خوبی انجام می‌دهند، ولی برای رسیدن به نتیجه، دست‌وپا نمی‌زنند. در عین انجام امور معمول زندگی، برای حصول نتیجه خودشان را به دردسر‌های غیرمعمول نمی‌اندازند و توکلشان به خداوند است.
شیرازی‌ها بلدند از زندگی لذت ببرند، انسان‌های خوشی هستند و اتفاقا خوش‌روزی هم هستند. ما متأسفانه به این بُعد بسیار مهم دین و روایات متعددی که پیرامون لذت‌بردن از زندگی است و موجب برکت و افزایش روزی می‌شود، توجه نداریم.
شیرازی‌ها معمولا مهربان و با لطافت هستند.

ایام سیل امسال فرصتی دست داد تا ایمان شیرازی‌های مهربان مجدداً ظهور پیدا کند.

در برخی شهرها وقتی سیل و برف آمد، مردم قیمت اغذیه، حمل‌ونقل و... را تا چندده برابر افزایش دادند، که از حکایت تلخ آنها می‌گذرم، اما وقتی در شیراز سیل آمد:
هتل‌داران به صورت رایگان در‌های هتل‌ها را برای مسافران باز کردند.
قالی‌شویی‌ها اعلام کردند قالی‌های مردم سیل‌زده را به‌صورت رایگان شست‌وشو می‌دهند.
تعمیرکاران موبایل اعلام کردند موبایل‌ها را رایگان تعمیر می‌کنند.
صاف‌کاری‌ها، برق‌کارهای ماشین، و تعمیرکاران اعلام کردند وسایل نقلیه مردم را به‌صورت رایگان تعمیر می‌کنند.
صنف حمل و نقل اعلام کرد بدون حق کمیسیون وسایل سیل‌زدگان را به مکان‌هایی که می‌خواهند منتقل می‌کند.
مردم نه‌تنها از شیراز بلکه از روستاهای اطراف هم به شیراز آمدند و مسافران را به خانه‌های خود بردند و مجاناً از آنها پذیرایی کردند.
و...


♦️برگرفته شده از: http://sharhhal.blog.ir/

  • علی اکبر مظاهری
۰۷
مرداد

حاج آخوند


«حاج‌آخوند» را که خواندم، دوباره یک دل که نه، صد دل عاشق شدم.
حاج‌آخوند؛ پیرمردی ساده و صمیمی، اما مملو از معرفت و یکرنگی.
تازه ۵۰ صفحه از کتاب را مرور کردم، اما شخصیت آسمانی حاج‌آخوند حسابی حالم را خوب کرده است. نگاه نازنین او به زندگی مثل باران، غبار می‌شوید و انسان را تر و تازه می‌کند. زنده می‌کند. با حاج‌آخوند که باشید، قید کتاب‌های باوقار و قطور فلسفهٔ غرب را می‌زنید و به فلسفهٔ سادهٔ او برای زندگی دل می‌دهید.
حاج‌آخوند دریایی است به وسعت زمین و آسمان؛ فراتر از آنچه از روحانیت دیده‌ایم و من دلم غنج می‌زند برای پاسخ‌های حکیمانه‌اش.
وقتی از او می‌پرسند: خیام اهل نوشیدن شراب بوده است؟ می‌گوید: چه می‌دانم؛ نه دلیلی برای اثباتش دارم و نه نفی‌اش. از طرفی «محتسب را درون خانه چه کار؟»
حاج‌آخوند نه‌تنها برای زن خاچیک، بلکه برای من نیز یادآور مسیح است: مردی که بر سر سفرهٔ مسیحیان می‌نشیند. از همان بادیه که آنان آب می‌نوشند، می‌نوشد. با همان حولهٔ آنان دست و صورتش را خشک می‌کند و در خانهٔ آنها نماز می‌خواند.
اگر دوست دارید همراه مسیح بر دریایی از کرامت قدم بگذارید، دلتان تکانی بخورد و چشمتان تر شود، طعم کتاب حاج‌آخوند را بچشید تا مثل من عاشق چشمان پیرمردی شوید که فارغ از کیش و آیین، همه را دوست دارد.

به قلم: حمیده قمری

  • علی اکبر مظاهری